• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات ای

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - رویکرد زمین¬ریخت¬شناسی زمین¬ساختی در ارزیابی سازوکار رشد چین¬ها در زاگرس چین و راندگی، مطالعه موردی دو تاقدیس در گستره فارس
        آرش جمشیدی معصومه  وطن دوست بهنام  اویسی علی  فقیه
        زاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چین‌های مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آن‌ها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چین‌ها از پارامترهای موثر در برنامه‌های اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی می‌باشد.‌‌ در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر چکیده کامل
        زاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چین‌های مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آن‌ها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چین‌ها از پارامترهای موثر در برنامه‌های اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی می‌باشد.‌‌ در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر آبراهه ها و شاخص‌های کمی ریخت‌سنجی به عنوان نشانگرهای زمین‌ریختی جهت شناخت سازوکار رشد چین استفاده شده است. نتایج بررسی‌های زمین‌ریختی بیانگر غالب بودن الگوی چین خوردگی جدایشی در فارس ساحلی می باشد. همچنین اثر تغییر در ضخامت افق جدایشی بر روی الگوی چین خوردگی مورد ارزیابی قرار گرفته است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - کانی¬شناسی و چگونگی رخداد سولفيدها، سولفات¬ها و كربنات¬ها در كانسارهاي فلوريت شرق استان مازندران
        شهربانو  ذبیحی¬تبار بهنام  شفیعی
        بخش های بالایی سازند کربناته اليكا به سن تریاس میانی در بخش مرکزی پهنه ساختاری- رسوبی البرز در شرق مازندران (مناطق سوادکوه، خطیرکوه و کیاسر) ميزبان کانی سازی های فراوان و مهم از فلوئور- سرب- باریم شامل پاچی میانا، شش رودبار، اِراء، عالیکلا و کمرپشت است. برپایه مشاهدات چکیده کامل
        بخش های بالایی سازند کربناته اليكا به سن تریاس میانی در بخش مرکزی پهنه ساختاری- رسوبی البرز در شرق مازندران (مناطق سوادکوه، خطیرکوه و کیاسر) ميزبان کانی سازی های فراوان و مهم از فلوئور- سرب- باریم شامل پاچی میانا، شش رودبار، اِراء، عالیکلا و کمرپشت است. برپایه مشاهدات صحرایی در مطالعه حاضر، محل های اصلی تمرکز ماده معدنی درون سنگ های کربناته میزبان به صورت منقطع، نامنظم و ناهم شیب با لایه بندی است که در شکستگی ها و یا حفرات انحلالی و کارستی به شکل رگه ای، عدسی و توده ای تظاهر یافته اند.کانی شناسی در کانسارها ساده بوده و عمدتاً گالن، باریت، فلوریت، کلسیت و مقادیر جزئی اسفالریت می باشد. مشاهدات ماکروسکوپی و میکروسکوپی، ساخت و بافت های کانی سازی هم زاد و دیرزاد متنوعی را آشکار نمود. بافت های افشان، استیلولایتی و ریزرگچه ای از گالن و کلسیت با و یا بدون همراهی دیگر کانی ها به عنوان بافت های هم زاد با سنگ شدگی سنگ های میزبان شناسایی شدند. ساخت و بافت های دیرزاد از نوع پرشدگی فضای خالی مانند رگه- رگچه ای، گورخری، نواربندی قشرگون، جانشینی اولیه و کلوفرمی از بافت های غالب و مناطق اصلی و اقتصادی تمرکز ماده معدنی می باشند. بافت های ثانویه مانند خمیدگی در رخ های گالن های درشت و همچنین جانشینی این گالن ها توسط سروزیت و کوولیت بیانگر رخداد دگرشکلی و اکسید شدن برون زاد بعد از مرحله اصلی کانی-سازی می باشد. برپایه این پژوهش، کانی سازی اولیه در کانسارهای فلوئور- باریم- سرب شرق مازندران در دو گامه (1) اولیه هم زاد با سنگ شدگی و (2) اصلی دیرزاد شکل گرفته است. لیکن با استناد به شواهد ساختی تظاهر ماده معدنی در محیط کانسارها و شواهد بافتی در مقیاس ماکروسکوپی و میکروسکوپی می توان مرحله اصلی و البته اقتصادی کانی سازی را در کانسارهای مورد مطالعه از نوع گرمابی ناهم زاد با سنگ میزبان کربناته معرفی نمود.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - ارائه رویکردی بهبود یافته جهت شناسایی موجک مبنای بهینه برای تحلیل داده‌ها در حوزه علوم زمین
        فرناز قریشی بهزاد  تخم¬چی امین روشندل کاهو حسین احمدی نوبری
        ابزارهای تحلیل سیگنال همچون تبدیل‌های گوناگون، در شناسایی و استخراج هر چه بیشتر اطلاعات از سیگنال‌ها به‌کمک محققین آمده‌اند. در میان این ابزارها، تبدیل موجک به‌علت ویژگی‌های مطلوبش مورد اقبال روزافزون قرار گرفته است. مسئله این است که در این تبدیل، توابع موجک مادر گوناگو چکیده کامل
        ابزارهای تحلیل سیگنال همچون تبدیل‌های گوناگون، در شناسایی و استخراج هر چه بیشتر اطلاعات از سیگنال‌ها به‌کمک محققین آمده‌اند. در میان این ابزارها، تبدیل موجک به‌علت ویژگی‌های مطلوبش مورد اقبال روزافزون قرار گرفته است. مسئله این است که در این تبدیل، توابع موجک مادر گوناگونی را می‌توان به‌کار گرفت که انتخاب هر یک از آن‌ها تأثیر مستقیم بر روی تحلیل و نتیجه به‌دست آمده خواهد داشت. در کنار روش‌های گوناگونی که برای ساختن موجک مبنای بهینه منطبق بر سیگنال مورد بررسی ارائه شده، روش‌هایی نیز برای انتخاب موجک مبنای بهینه از میان توابع موجود معرفی شده‌اند. با انتخاب روش تطابق انرژی معمول و اعمال آن بر روی داده‌ها، ضعف عملکرد این روش در گزینش موجک مبنای بهینه در دو بخش مشاهده شد. تبدیل تفریق میانگین به‌عنوان راهکاری قابل تعمیم جهت آماده‌سازی داده‌ها قبل از استفاده از روش تطابق انرژی پیشنهاد گردید. استفاده از این تبدیل ساده به انتخاب موجک مبنای بهینه و رسیدن به پاسخ‌های یکتا در دو بخش مورد سوال انجامید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - بررسی تحولات ماگمایی در توده گرانیتی نصرند و دایک‌های همراه آن
        زهرا  حمزه‌ای فاطمه  سرجوقیان جمشید  احمدیان علی  کنعانیان
        توده گرانیتوئیدی نصرند در جنوب شرق اردستان با ترکیب سنگ‎شناسی گرانیت و گرانودیوریت، پس از ائوسن در داخل سنگ‌هاي آتشفشاني ائوسن تزريق شده و با دایک‌های دلريتي داراي روند‌هاي شمال‏غربی- جنوب‌‏شرقی قطع شده است. سنگ‌هاي گرانيتي دارای بافت‌های دانه‏ای، پرتیتی، گرانوفیری و پو چکیده کامل
        توده گرانیتوئیدی نصرند در جنوب شرق اردستان با ترکیب سنگ‎شناسی گرانیت و گرانودیوریت، پس از ائوسن در داخل سنگ‌هاي آتشفشاني ائوسن تزريق شده و با دایک‌های دلريتي داراي روند‌هاي شمال‏غربی- جنوب‌‏شرقی قطع شده است. سنگ‌هاي گرانيتي دارای بافت‌های دانه‏ای، پرتیتی، گرانوفیری و پوئی‏کلیتیک می‏باشند. برخی پلاژیوکلازها بافت غربالی و زونینگ نشان می‏دهند و در برخی نمونه‏ها نیز شاهد حضور دو نسل مختلف پلاژیوکلاز می‏باشیم. وجود بافت‌هاي غير‏تعادلي مشخص در سنگ‌هاي گرانيتي حاكي از آن است که علاوه بر فرایند تفریق بلوری، اختلاط ماگمایی نیز در شكل‌گيري و تحول آن‌ها نقش داشته است. از بررسي نحوه توزیع اندازه بلورها (CSD) براي ارزيابي شرايط تبلور و فرايندهاي ماگمايي موثر در تشكيل سنگ‌هاي منطقه استفاده شده است. در نمونه‏های گرانیتی و دایک‌ها، روند افزایشی اندازه بلورهای فلدسپار در نمودارهاي نيمه لگاريتمي تغييرات اندازه در برابر چگالی جمعيتی كاني‌ها، نشان‏دهنده عملکرد تبلور و تفریق بلوری است و در عين حال وجود شکستگی و انحنا در نمودارهای نیمه لگاریتمی تغییرات چگالی تجمعی بلورهای پلاژیوکلاز و ارتوکلاز در برابر اندازه آن‌ها، مويد عملكرد فرایند اختلاط ماگمایی در‏حين شكل‌گيري نمونه‌ها به‏خصوص گرانيت‌ها است. در ضمن روند تغييرات Rb در برابر Rb/Sr و روند افزايشي Nb در برابر Nb/Y در كنار ساير داده‌هاي ژئوشیمیایی، تاييد كننده وقوع فرایند اختلاط ماگمایی در این سنگ‌ها است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - ارزیابی تغییر و تحولات ژئومورفولوژیک سواحل شمال خلیج فارس از بندر کنگان تا خور زیارت با استفاده از تکنیک¬های سنجش از دور و GIS
        حسین  تقوی علیداش
        تغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری چکیده کامل
        تغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات ژئومورفولوژیک رخ داده در گستره سواحل استان بوشهر و در بازه مکانی بندر کنگان تا خور زیارت می باشد. بدین منظور ابتدا اطلاعات مورد نیاز از نقشه‌های توپوگرافی، زمین‌شناسی، خاک‌شناسی و هیدرولوژی وارد پایگاه اطلاعاتی شده و سپس طبقه بندی شدند. در ادامه با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی و منطق فازی، تغییرات ژئومورفولوژیکی منطقه مورد پایش، بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در طی 21 سال دوره آماری تحقیق از 2006-1986،تغییرات سطح آب خلیج فارس مهمترین عامل تغییر دهنده سواحل منطقه می باشد که خطوط ساحلی و لندفرم های منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. به نحوی که در محدوده ساحلی منطقه مورد مطالعه 46 کیلومتر مربع از اراضی منطقه به زیر آب رفته است. این اراضی شامل محدوده وسیعی از دلتای رودخانه مند می باشد. این تحقیق می تواند در زمینه اجرای طرح های زیربنایی، تاسیسات بندری، تجاری و نظامی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی نقش زمین¬ساخت فعال در ناهنجاری¬های زمین¬ریختی حوضه آبریز گرگان¬رود- قره¬سو
        مریم  آق¬آتابای مجید  نعمتی معصومه  روستائی
        گستره مورد بررسی در کناره شمالی البرز خاوری قرار گرفته است. با توجه به موقعيت ساختارى ويژه این منطقه، در این پژوهش سعی شده است که با ارزیابی شاخص های ریخت زمین ساختی حوضه آبريز گرگان رود- قره سو و چگونگی پراکندگی زمین لرزه ها، الگوی نو زمین ساختی جنوب استان گلستان بررسی چکیده کامل
        گستره مورد بررسی در کناره شمالی البرز خاوری قرار گرفته است. با توجه به موقعيت ساختارى ويژه این منطقه، در این پژوهش سعی شده است که با ارزیابی شاخص های ریخت زمین ساختی حوضه آبريز گرگان رود- قره سو و چگونگی پراکندگی زمین لرزه ها، الگوی نو زمین ساختی جنوب استان گلستان بررسی شود. در این راستا، حوضه آبريز گرگان رود- قره سو به 22 زيرحوضه تقسیم گردید و شاخص های شیب رود، ناتقارنی حوضه زهکشی، تقارن توپوگرافی معکوس، انتگرال فرازسنجی، شکل حوضه و پیچ و خم پیشانی کوهستان در زیرحوضه های یاد شده، محاسبه شد. نتایج بررسی این ویژگی ها با هم، به عنوان شاخص زمین ساخت فعال نسبی محاسبه شد و به چهار رده شامل مناطق خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم تقسیم بندی شد. رده های بالای فعالیت نسبی زمین ساختی بیشتر در جنوب و جنوب باختری حوضه گرگانرود- قره سو به دست آمد. در حالی که نواحی خاوری و جنوب خاوری دارای رده های متوسط تا پایین فعالیت هستند. میزان فعالیت زمین ساختی در این ناحیه از شمال به جنوب افزایش می یابد. این افزایش می تواند وابسته به موقعیت نقاط اوج شاخص شیب رودخانه ها در راستای گسل ها و پاره های گسلی باشد. همچنین مقدار ناتقارنی حوضه زهکشی در بیشتر زیرحوضه های این منطقه نشان دهنده انحراف حوضه ها به سوی باختر یا خاور هر آبراهه است. نتایج حاصل از بررسی ریخت زمین ساختی و نحوه پراکندگی لرزه خیزی منطقه مورد مطالعه، گویای این مطلب است که منطقه مورد نظر تا اندازه زیادی از جنبش های زمین ساختی منطقه، به ویژه جنبش گسل کاسپین و شمال البرز و سیستم گسلی تراستی در شمال گرگان تاثیر پذیرفته است. نواحی دارای فعالیت خیلی بالای زمین ساختی و بخش های؛ میزان کج شدگی بالای رودخانه ها همخوان با یک سیستم گسل تراستی با روند تقریبی NNE- SSW می باشد. از سوی دیگر، روند لرزه خیزی مشاهده شده را می توان به وجود احتمالی تراست ژرف و نسبتاً جوانی در شمال جبهه رشته کوه البرز نسبت داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسی¬های ریخت¬زمین¬ساختی و پارینه لرزه¬شناختی پاره گسله سهلان، قطعه شمال باختری گسل شمال تبریز
        الهه   احمدزاده سمانه علی اکبرنظری مرتضی  طالبیان شهریار  سلیمانی آزاد مرضیه فریدی ماسوله
        گسل شمال تبریز یکی از گسل های راستالغز- راست بر در شمال باختری ایران است که با راستای شمال باختری- جنوب خاوری از صوفیان تا بستان آباد امتداد یافته و در قالب دو قطعه گسلی اصلی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، به منظور مطالعه آخرین جنبش های زمین ساختی پهنه گسلی شمال تبریز، چکیده کامل
        گسل شمال تبریز یکی از گسل های راستالغز- راست بر در شمال باختری ایران است که با راستای شمال باختری- جنوب خاوری از صوفیان تا بستان آباد امتداد یافته و در قالب دو قطعه گسلی اصلی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، به منظور مطالعه آخرین جنبش های زمین ساختی پهنه گسلی شمال تبریز، پدیده های ریخت زمین ساختی جوان و نیز پارینه لرزه شناسی قطعه شمال باختری گسل شمال تبریز در گستره سهلان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اين پژوهش، گسيختگي گسله جوان سهلان با درازاي حدود 10 كيلومتر و راستاي چيره شمال باختري – جنب خاوري، در شمال باختري فرودگاه بين المللي تبريز به نقشه درآمده است. در بررسی های ریخت زمین ساختی انجام گرفته در این گستره، جابجایی راست بر احتمالاَ منسوب به آخرین رویداد مهلرزه ای ( 1780میلادی، 4/7 MW = )، 5/0± 5/3 متر و جابجایی شاقولی آن بین0 و 5/0 متر برآورد گردید. بنابراین، با توجه به نسبت بین لغزش افقی و لغزش شاقولی (H/V) می توان سازوکار چیره این قطعه از گسل شمال تبریز را راستالغز- راست بر در نظر گرفت که در تایید با داده های جدید GPS این گستره از کشور می باشد. بر پایه پژوهش های پارینه لرزه شناختی به عمل آمده در پژوهش حاضر، با بررسی دیواره ای عمود بر راستای گسل شمال تبریز در شمال روستای سهلان، آثار زمین شناختی چهار پارینه زمین لرزه با بزرگای نسبی (در مقیاس MW ) بیش از 4/6 شناسایی گردیده است. بزرگای جوان ترین رخداد ثبت شده در نهشته های ترانشه یاد شده، در محدوده 7 برآورد شده است که با توجه به موقعیت های جغرافیایی، این رویداد را می توان در پیوند با زمین لرزه تاریخی سال 1780 میلادی (4/7MW = ) دانست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - دیاژنز، میکروفاسیس و تعیین کانی¬شناسی اولیه کربنات¬های سازند آسماری در برش کوه ریگ
        امید  کاک¬مم حميد  ميرمحمد صادقي
        این مطالعه با هدف بررسی فرایندهای دیاژنتیکی، میکروفاسیس و دلایل ژئوشیمیایی تأییدکننده کانی شناسی اولیه نهشته های کربناته سازند آسماری به سن الیگو- میوسن در برش سطحی تاقدیس ریگ واقع در میدان نفتی کوه ریگ صورت گرفته است. در این منطقه سازند آسماری با 364 متر ضخامت به‌صورت چکیده کامل
        این مطالعه با هدف بررسی فرایندهای دیاژنتیکی، میکروفاسیس و دلایل ژئوشیمیایی تأییدکننده کانی شناسی اولیه نهشته های کربناته سازند آسماری به سن الیگو- میوسن در برش سطحی تاقدیس ریگ واقع در میدان نفتی کوه ریگ صورت گرفته است. در این منطقه سازند آسماری با 364 متر ضخامت به‌صورت یک توالی از سنگ های کربناته نازک، متوسط و ضخیم لایه تا توده ای بیرون‌زدگی پیدا کرده است. بر اساس بافت‌های رسوبی، مطالعات پتروگرافی و فوناهای موجود، 12 میکروفاسیس مختلف کربناته شناسایی شده است. این میکروفاسیس های کربناته در چهار زیرمحیط پهنه جزر و مدی، لاگون، سدی/ شول و زیرمحیط دریای باز تشکیل شده است. نبود نهشته‌های توربیدایتی، کمربند ریفی و تغییر تدریجی رخساره‌ها نشان می‌دهد که سازند آسماری در یک محیط رمپ کربناته تک شیب (هموکلینال) نهشته شده است. فرایندهای اصلی دیاژنتیکی شناسایی شده شامل دولومیتی-شدن، سیمانی شدن، میکرایتی شدن، انحلال، فشردگی و جانشینی می باشند. شواهد پتروگرافی و تغییرات عناصر اصلی و فرعی و مقایسه آن با محدوده هایی که توسط محققین مختلف برای کانی شناسی کلسیتی و آراگونیتی ارائه شده اند حاکی از کانی شناسی اولیه آراگونیتی برای کربنات های سازند آسماری است. نسبت Sr/Na بالا، کانی شناسی اولیه آراگونیتی را پیشنهاد می کند. تغییرات Sr و Na در مقابل Mn تبدیل کانی شناسی اولیه آراگونیتی به کلسیت طی دو مرحله ثبات دیاژنتیکی را تأیید می-کند. رسم تغییرات نسبت Sr/Ca در مقابل Mn نشان می دهد که سنگ آهک های آسماری تحت تأثیر دیاژنز متئوریکی در یک سیستم بسته تا نیمه بسته دیاژنتیکی قرار گرفته است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تحليل ساختاري ناوديس بالاآمده سبزكوه در زاگرس مرتفع
        یاسر نریمانی اصغر ضرابی الهام اسدی مهماندوستی
        كمربند زاگرس مرتفع بخش شمال خاوري كمربند چين خورده-رانده زاگرس است و عمدتا ازگسلهای راندگي باراستاي شمال باختر-جنوب خاور تشکیل شده است.در ناحيه سبزكوه گسترش گسل های راندگي به صورت پيش راندگي ها و پس راندگي هابا توسعه پهنه هاي سه گوش منفی و مثبتهمراه شده و موجب بالاآمدگ چکیده کامل
        كمربند زاگرس مرتفع بخش شمال خاوري كمربند چين خورده-رانده زاگرس است و عمدتا ازگسلهای راندگي باراستاي شمال باختر-جنوب خاور تشکیل شده است.در ناحيه سبزكوه گسترش گسل های راندگي به صورت پيش راندگي ها و پس راندگي هابا توسعه پهنه هاي سه گوش منفی و مثبتهمراه شده و موجب بالاآمدگی ناوديس سبزكوه در فراديواره گسل های دوپلان و آوردگان-سولقان و فروافتادگي چغاخور در فروديواره گسل-های اصلي زاگرس و آوردگان-سولقان گردیده است. افقی بودن سازند های ایلام-سروک در فروديواره گسل-های اصلي زاگرس و آوردگان-سولقان شاهدی بر توسعه چنین ساختارهایی است. بالا آمدگی ناودیس سبزکوه با توسعه راندگی های همراه با چین به صورت راندگی گوه ای پهلویی همراه بوده است. توسعه چنین ساختارهایی مبین منشا گرفتن گسل های یادشده از افق هایجدایشی پالئوزوئیکسازند هرمز است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - زمین شیمی و خاستگاه طلای کوهزایی منطقه قلقله کردستان، با استفاده از مطالعات میانبارهای سیال و ایزوتوپ‌های پایدار
        بتول  تقی پور محمد علی  مکی زاده فرهاد  احمدنژاد
        رخداد طلای قلقله، در بخش شمال غربی کمربند دگرگونی سنندج- سیرجان و در 50 کیلومتری جنوب غربی سقز واقع شده است. مجموعه واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانی های دگرگون شده اسیدی، کلریت- سریسیت شیست، سنگ آهک‌های دگرگون شده و توده های نفوذی به سن مزوزوئیک می باشد چکیده کامل
        رخداد طلای قلقله، در بخش شمال غربی کمربند دگرگونی سنندج- سیرجان و در 50 کیلومتری جنوب غربی سقز واقع شده است. مجموعه واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانی های دگرگون شده اسیدی، کلریت- سریسیت شیست، سنگ آهک‌های دگرگون شده و توده های نفوذی به سن مزوزوئیک می باشد که بخش غالب زمین‌شناسی منطقه را تشکیل می‌دهند. این مجموعه تحت تاثیر فازهای دگرگونی حاکم بر زون زمین ساختی سنندج - سیرجان دگرریخت شده و در طی آن کانه زایی طلا شکل گرفته است. بررسی‌های زمین شیمیایی نشان داده است که کانه زایی طلا در رگه‌های کوارتز- سولفید رخ داده است. به منظور تعیین خاستگاه طلا در منطقه قلقله، مطالعات ریزدماسنجی و ایزوتوپ‌های پایدار بر روی رگه‌های کوارتزی همراه با کانه زایی و رگه‌های کوارتزی فاقد کانه زایی صورت گرفته است. بر اساس نوع و درصد فازهای موجود در میانبارهای سیال و رفتار ریزدماسنجی آن‌ها، سه نوع میانبار سیال در ذخیره معدنی قلقله تشخیص داده شده است: نوع اول (I) میانبارهای تک فازه آبگین؛ نوع دوم (II) میانبارهای دو فازه آبگین (L+V)، که از نظر دمای همگن شدن در دو گروه جای می گیرند: گروه اول با دمای همگن شدن 205 تا 255 درجه سانتی گراد و درجه شوری شوری معادل 5 تا 13 درصد وزنی نمک طعام و گروه دوم با دمای همگن شدن 335 تا 385 درجه سانتی گراد و درجه شوری معادل 15 تا 19 درصد وزنی نمک طعام؛ نوع سوم (III) میانبارهای سه فازه کربنی- آبگینبا دمای همگن شدن 345 تا 385 درجه سانتی گراد و درجه شوری معادل 9 تا 13 درصد وزنی نمک طعام. همچنین چگالی سیال کانه دار، فشار و عمق کانه زایی به ترتیب برابر 79/0 تا 96/0 گرم بر سانتیمتر مکعب، 2 کیلوبار و 7 کیلومتر می‌باشد که نشان دهنده محیط تشکیل میان پوسته‌ای برای ذخیره معدنی قلقله می‌باشد. مقادیر O18 و D مربوط به سیالات کانسنگ ساز (رگه‌های کوارتز- سولفید) به ترتیب محدوده ای از %2/7 تا%8 و %27/35-تا %23/40- را نشان می دهند. با توجه به جایگاه زمین‌شناختی ذخایر معدنی قلقله، نسبت‌های موجود، بیانگر یک سیال دگرگونی می‌باشد که با آب‌های جوی آمیختگی پیدا نموده است. تغییر شرایط از فشارشی به کششی همراه با گرادیان زمین گرمایی که بطور پوسته ای در حال افزایش بوده، باعث تحرک دوباره مقادیر قابل توجهی سیالات دگرگونی شده است که آمیختگی سیالات بالا رو ناشی از فعالیت کوهزایی و سیالات پایین رو جوی سبب نهشت طلا توسط کانی‌های سولفیدی شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - تعيين گروه¬های سنگی سازند آسماری با استفاده از مفهوم واحد¬های جریانی هيدروليکی با تاکيد بر بخش ماسه¬سنگی اهواز در میدان منصوری
        مسلم  خداویسی ، مجتبی  کاویانپور سنگنوء اعظم  نامداریان سید رضا  موسوی حرمی اسدا...  محبوبی علی  کدخدایی داود فریدونی
        سازند آسماری (الیگوسن – میوسن) مهمترین سنگ مخزن حوضه زاگرس محسوب می شود. این سازند در میدان منصوری شامل مخلوطی از نهشته های سیلیسی و کربناته است که نهشته های سیلیسی-آواری آن با نام بخش ماسه-سنگی اهواز شناخته شده است. تعیین گروه سنگی مخزنی فرایندی است که در طی آن رخساره چکیده کامل
        سازند آسماری (الیگوسن – میوسن) مهمترین سنگ مخزن حوضه زاگرس محسوب می شود. این سازند در میدان منصوری شامل مخلوطی از نهشته های سیلیسی و کربناته است که نهشته های سیلیسی-آواری آن با نام بخش ماسه-سنگی اهواز شناخته شده است. تعیین گروه سنگی مخزنی فرایندی است که در طی آن رخساره های زمین شناسی با رفتار دینامیک خود مشخص می شوند. هر واحد جریانی با نشانگر زون جریانی مرتبط است، بنابراین زون بندی یک مخزن با استفاده از نشانگرهای زون جریانی (FZI) و شناسایی واحد های جریانی می تواند برای ارزیابی کیفیت مخزنی بر اساس روابط تخلخل-تراوایی استفاده شود. برای بررسی کیفیت مخزنی و مشخص کردن توزیع فضایی شاخص های پتروفیزیکی در ماسه سنگ های سازند آسماری، از ارتباط تخلخل و تراوایی و هم چنین ارتباط آن ها با گروه های سنگی استفاده شد و در نهایت واحدهای جریانی و گروه های سنگی شناسایی شدند. در این مطالعه بخش ماسه سنگی سازند آسماری به 4 واحد جریانی A، B، Cو D تقسیم شده است. از بین واحد های جریانی شناسایی شده، واحد جریانی C به عنوان بهترین واحد جریانی از نظر کیفیت مخزنی شناخته شد و واحد جریانی D نیز دارای کیفیت مخزنی خوبی می باشد. با مقایسه واحد های جریانی شناسایی شده و لاگ های تخلخل (نوترون، چگالی و صوتی) مشاهده گردید که از توالی های ماسه سنگی مخزن آسماری که تحت تاثیر فرایند های دیاژنزی مانند شکستگی، انحلال، سیمانی شدن دولومیتی و مهاجرت هیدروکربور ها قبل از سیمانی شدن قرار گرفته اند، واحد های جریانی C و D گسترش بیشتری دارند و در نتیجه لاگ های تخلخل نیز کیفیت مخزنی خوبی در این قسمت از توالی آسماری نشان می-دهند. بنابراین می توان با استفاده از واحد های جریانی هیدرولیکی به تعیین گروه های سنگی در چاه هایی که دارای مغزه هستند، پرداخت و نتایج را به چاه های فاقد مغزه تعمیم داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - بررسي خصوصيات زمين¬شناسي ¬مهندسي خاک¬هاي لسي شمال کلاله در استان گلستان با نگرش ويژه بر رمبندگي و فرسايش¬پذيري
        محمد رضا  نیکودل امید علی خوارزمی حسین  کوهستانی
        لس ها نوع خاصي از خاک هاي سيلتي با ساختار متخلخل و چسبندگي ضعيف بوده و در ادوار مختلف کواترنري ته-نشست شده اند. اين خاک ها از نظر زمين شناسي مهندسي جزو خاک هاي مسئله دار بوده و مي توان مهمترين خصوصيات زمين شناسي مهندسي آن‌ها را رمبندگي و فرسايش پذيري عنوان کرد. خاک‌هاي چکیده کامل
        لس ها نوع خاصي از خاک هاي سيلتي با ساختار متخلخل و چسبندگي ضعيف بوده و در ادوار مختلف کواترنري ته-نشست شده اند. اين خاک ها از نظر زمين شناسي مهندسي جزو خاک هاي مسئله دار بوده و مي توان مهمترين خصوصيات زمين شناسي مهندسي آن‌ها را رمبندگي و فرسايش پذيري عنوان کرد. خاک‌هاي لسي، پوشش اصلي منطقه شمال کلاله در استان گلستان را تشكيل مي‌دهند. اين خاک‌ها در سطحي معادل 4200 كيلومتر مربع گسترش يافته‌اند. در اين تحقيق به منظور بررسي و شناخت خاک‌هاي لسي، نمونه‌هايي به صورت دست نخورده تهيه و به آزمايشگاه منتقل گرديد و حدود اتربرگ، دانه بندي، درصد آهک، چگالي مخصوص دانه ها، ميزان تحکيم، پارامترهاي مقاومت برشي و همچنين قابليت واگرايي و رمبندگي اين خاک‌ها تعيين شد. قابليت رمبندگي اين خاک‌ها با استفاده از نتايج آزمايش تحكيم مضاعف به دست آمد. اين خاک‌ها بر مبناي استاندارد يونيفايد جزو خاک‌های با خاصيت خميري پايين بوده و در گروهCL و ML مي باشند. بر مبناي طبقه بندي کلونجر نيز جزو لس-هاي رسي و لس هاي سيلتي مي باشند. ميزان کربنات کلسيم اين خاک ها از 0/12 تا 3/22 درصد مي باشد و پارامترهاي مقاومت برشي پاييني را در حالت اشباع از خود نشان مي دهند. نتايج آزمايش تحکيم مضاعف نشان مي-دهد که اين خاک ها مستعد رمبندگي مي‌باشند. آزمايش‌هاي واگرايي انجام شده بر روي اين خاک ها نيز نشان مي-دهد که پديده واگرايي ناشي از حضور سديم در فرسايش اين خاک‌ها نقشي ندارد و فرسايش پذيري بالاي اين خاک‌ها اساساً يک پديده مکانيکي است که ناشي از بافت و دانه بندي خاص لس ها مي‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - پتروگرافی و بررسی ارتباط بین دگرشکلی و دگرگونی سنگ‌های رسی دگرگون کوه ارغون، ‌غرب معدن سرب و روی انگوران، استان زنجان
        میرعلی ‌اصغر  مختاری محسن  مؤذن جواد  ایزدیار
        منطقه مورد بررسی (غرب معدن سرب و روی انگوران در استان زنجان) از نظر ساختمانی در زون ایران مرکزی قرار دارد. در این منطقه سنگ‌های دگرگونی از نوع کلریت‌شیست، اپیدوت- آمفیبول‌شیست، گارنت-آمفیبول‌شیست‌، میکاشیست، مرمر، کوارتزیت و گابرو- دیوریت‌های دگرگون شده وجود دارند. در ا چکیده کامل
        منطقه مورد بررسی (غرب معدن سرب و روی انگوران در استان زنجان) از نظر ساختمانی در زون ایران مرکزی قرار دارد. در این منطقه سنگ‌های دگرگونی از نوع کلریت‌شیست، اپیدوت- آمفیبول‌شیست، گارنت-آمفیبول‌شیست‌، میکاشیست، مرمر، کوارتزیت و گابرو- دیوریت‌های دگرگون شده وجود دارند. در این مطالعه سنگ‌های رسی دگرگون به‌ دلیل ترکیب مناسب و ظهور کانی‌ها و ثبت فازهای دگرشکلی بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعات پتروگرافی روی متاپلیت‌ها سه گروه سنگی شامل، بیوتیت شیست‌ها، گارنت‌شیست‌ها و موسکویت‌شیست‌ها مشخص شد. تحولات دگرگونی پسرونده تحت شرایط کاهش فشار و دما در طی بالاآمدگی سنگ‌های دگرگونی در شیست‌های رسی کوه ارغون مشهود است. مهمترین دگرشکلی در ایجاد پتروفابریک سنگ‌های منطقه به‌صورت خاموشی موجی، کشیدگی کانی‌ها، سایه‌فشاری، جهت‌یابی ترجیحی کانی‌ها و سایر ویژگی‌ها دیده می‌شود. با مطالعات پتروگرافی و با توجه به ارتباط بین ساختارها و ارتباط پورفیروبلاست‌ها با زمینه (ریز ساخت‌ها)، سه فاز دگرشکلی در منطقه تعیین شد که فاز دگرشکلی دوم می‌باشد که برگوارگی اصلی منطقه را به وجود آورده است و فاز دگرشکلی سوم است که با دگرگونی همراه نبوده است. با اولين فاز دگرشکلی D1، دگرگونی M1اتفاق افتاده است که باعث تبلور کانی‌های کلريت، موسکويت، کوارتز، بيوتيت و گارنت شده است. دگرگونی M2، هم زمان با دگرشکلی D2 به‌صورت پيش‌رونده صورت گرفته است. مجموعه کانی‌شناسی M2 شامل بيوتيت، موسکويت، کوارتز و گارنت می‌باشد. طی فاز ضعیف دگرشکلیD3 کلریت با جهت یافتگی غیر واضح در سنگ‌ها تشکیل شده است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - تعیین مرزهای چینه‌نگاری سکانسی با ترکیب نمودارهای آنالیز موجک داده‌های چاه‌پیمایی- مطالعه موردی در میدان پارس جنوبی
        مهدی  نخستین مرتضوی مجتبی  توکلی ابوالقاسم  کامکار روحانی بیژن  ملکی
        امروزه استفاده از آنالیز موجک برای شناسایی و تجزیه و تحلیل مرزهای گذرا کاربرد فراوانی دارد. یکی از کاربردهای این نوع آنالیز، شناسایی ناپیوستگی ها در توالی‌های رسوبی و نیز شناسایی مرزهای چینه نگاری سکانسی می باشد. به دلیل انواع مرزهای سکانسی كه بر روی، نمودارهای مختلف چ چکیده کامل
        امروزه استفاده از آنالیز موجک برای شناسایی و تجزیه و تحلیل مرزهای گذرا کاربرد فراوانی دارد. یکی از کاربردهای این نوع آنالیز، شناسایی ناپیوستگی ها در توالی‌های رسوبی و نیز شناسایی مرزهای چینه نگاری سکانسی می باشد. به دلیل انواع مرزهای سکانسی كه بر روی، نمودارهای مختلف چاه‌نگاری نمایان می‌گردند‌ و ديگر تغییرات لیتولوژی و ساختاری بر روی نمودارهاي چاه‌نگاری و به تبع آن تاثير بر آنالیز موجک، نمی‌توان تنها با آنالیز موجک یک نوع نمودار چاه‌پیمایی، تمامی مرزهای سکانسی را شناسایی کرد. در این مطالعه سعی شده است با استفاده از آنالیز موجک داده‌های چاه‌پیمایی مانندGR, NPHI, RHOB, RHOZ, THOR/URAN و داده‌های تحليل چندكانيايي مانند حجم انیدریت و نیز ترکیب نمودن آن‌ها، روشی مناسب و کم خطا برای تعیین خودکار این مرزها ارائه شود. بدین ترتیب برای شناسایی مرزهای سکانسی بهترین نتیجه از ترکیب ضرایب همبستگی نمودارهایGR, NPHI, RHOB(RHOZ) و نسبت حجمی انیدریت، ترکیب GR, NPHI, RHOB(RHOZ) و نسبت توریوم به اورانیوم THOR/URAN به‌دست آمده است. مقايسه نتايج به‌دست آمده از اين روش با نتايج به‌دست آمده از ساير روش‌ها بر روي سازندهاي كنگان و دالان در ميدان گازي پارس جنوبي صحت اين روش را اثبات مي‌نمايد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - فاکتورهای کنترل کننده بافت¬های مختلف انیدریتی و ارتباط آن با کیفیت مخزنی در مخزن آسماری میدان نفتی اهواز
        نسترن  آزادبخت
        فرآیندهای دیاژنزی مختلفی کیفیت مخزنی سازند آسماری در میدان نفتی اهواز در چاه شماره 19 به ضخامت 357 متر و لیتولوژی آهک، دولومیت، آهک دولومیتی، دولومیت آهکی، دولومیت آهکی ماسه ای، ماسه سنگ آهکی و ماسه سنگ، سیلتستون و شیل را تحت تاثیر قرار داده است. بررسی 1100 مقطع نازک چکیده کامل
        فرآیندهای دیاژنزی مختلفی کیفیت مخزنی سازند آسماری در میدان نفتی اهواز در چاه شماره 19 به ضخامت 357 متر و لیتولوژی آهک، دولومیت، آهک دولومیتی، دولومیت آهکی، دولومیت آهکی ماسه ای، ماسه سنگ آهکی و ماسه سنگ، سیلتستون و شیل را تحت تاثیر قرار داده است. بررسی 1100 مقطع نازک از مغزه های موجود از این چاه و نیز داده های رقومی چاه و تخلخل و تراوایی مغزه ها مهم ترین این فرآیندها را تشکیل سیمان و بافت های مختلف انیدریتی نشان می دهد. که به ترتیب فراوانی به صورت پویکیلوتوپیک، پر کننده تخلخل و فراگیر، ندولی، پر کننده شکستگی و بلورهای پراکنده تبخیری و رگچه ای مشاهده می شوند. این بافت ها طی مراحل مختلف دیاژنزی، به صورت جانشینی و نیز پرکننده تخلخل (سیمان)، انواع رخساره ها را به درجات متفاوتی متاثر ساخته اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که سیمان انیدریتی عمدتاً در رخساره های دولومیتی و ماسه سنگی تشکیل شده و بر کیفیت مخزنی آن-ها تاثیر به سزایی داشته است که بیان گر تاثیر شورابه های غنی از سولفات در فرایند دولومیتی شدن نیز می باشد. این در حالی است که در رخساره های آهکی، حضور سیمان انیدریتی به صورت پراکنده و خیلی اندک بوده و به همین سبب تاثیری بر روی کیفیت مخزنی آن ها نداشته است. هر چند بافت حفره پرکن و فراگیر انیدریت با پر کردن تمامی فضاهای خالی در رخساره های دولوگرینستونی و دولوپکستونی دانه پشتیبان طی تدفین کم عمق کیفیت مخزنی آن ها را به شدت کاهش داده اما با انحلال این سیمان در مراحل بعدی دیاژنز (ایجاد تخلخل ثانویه ) کیفیت مخزنی بهبود یافته است. همچنین با انحلال بافت انیدریت پویکیلوتوپیک در رخساره های ماسه سنگی و تبدیل آن به انیدریت پویکیلوتوپیک با توزیع نامنظم و تکه ای تخلخل کاهش می یابد ولی سایز گلوگاه ها را تغییر نمیدهد بنابراین بافت تکه-ای انیدریت پویکیلوتوپیک با کم کردن تخلخل نمونه را از کلاس 2 لوسیا به کلاس یک تبدیل می کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - بررسی خصوصیات ناحیه منشأ سنگ¬های آلکالن بازیک قاعده سازند شمشک در البرز شرقی
        حبیب  قاسمی
        سنگ های آلکالن بازیک قاعده سازند شمشک، عمدتاً به شکل نفوذی و گاهی خروجی، در محدوده استان سمنان و به صورت پراکنده در بخش های مختلف زون البرز شرقی حضور دارند. ترکیب سنگ شناسی آن ها در نمونه های نفوذی، از الیوین گابرو تا مونزونیت و در نمونه های خروجی، الیوین بازالت اس چکیده کامل
        سنگ های آلکالن بازیک قاعده سازند شمشک، عمدتاً به شکل نفوذی و گاهی خروجی، در محدوده استان سمنان و به صورت پراکنده در بخش های مختلف زون البرز شرقی حضور دارند. ترکیب سنگ شناسی آن ها در نمونه های نفوذی، از الیوین گابرو تا مونزونیت و در نمونه های خروجی، الیوین بازالت است. جایگاه درون ورقه قاره ای تشکیل این سنگ ها در نمودارهای تکتونوماگمایی مختلف به تأیید رسیده است. همچنین بررسی های ژئوشیمیایی و پتروژنتیکی، از نشأت گیری ماگمای والد این سنگ ها از ذوب بخشی10 تا 15 درصدی یک منبع گوشته ای غنی شده زیر لیتوسفر قاره ای با ترکیب گارنت لرزولیت حکایت دارند. ماگمای آلکالن مذکور در فشارهای بیش از 30-25 کیلوبار و از اعماق 100-90 کیلومتری منشأ گرفته و در حین صعود و جایگزینی، توسط سنگ های پوسته قاره ای، متحمل آلایش پوسته ای اندکی شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - مطالعات ژئوشیمیایی ایزوتوپ پایدار کربن و اکسیژن در نهشته های تراورتن محلات (جنوب شرق اراک)
        لیلا  صالحی
        کربنات های آب شیرین از نظر ویژگی های ژئوشیمیایی به خصوص ویژگی های ژئوشیمی ایزوتوپی با یکدیگر متفاوت هستند. مطالعه ایزوتوپ های پایدار کربن و اکسیژن یکی از مهم ترین روش های مطالعاتی کربنات ها از جمله تراورتن است. محدوده محلات با داشتن ذخایر عظیم تراورتن بستر چنین مطالعا چکیده کامل
        کربنات های آب شیرین از نظر ویژگی های ژئوشیمیایی به خصوص ویژگی های ژئوشیمی ایزوتوپی با یکدیگر متفاوت هستند. مطالعه ایزوتوپ های پایدار کربن و اکسیژن یکی از مهم ترین روش های مطالعاتی کربنات ها از جمله تراورتن است. محدوده محلات با داشتن ذخایر عظیم تراورتن بستر چنین مطالعاتی را فراهم می سازد. این منطقه بخشی از پهنه ساختاری ایران مرکزی است. قدیمی ترین واحدهای سنگی منطقه، سازند سلطانیه و جوان ترین آن ها، نهشته های تراورتن است. این نهشته ها با اشکال تپه ای در اطراف محلات برون زد داشته و معادن متعددی را تشکیل می دهند. بر اساس مطالعات ایزوتوپ پایدار اکسیژن و کربن، سنگ های تراورتن به دو دسته تقسیم می شوند: تراورتن های نوع ترموژن و نوع متئوژن. دامنه تغییرات مقادیر ایزوتوپ کربن13 تراورتن های ترموژن از ‰ 4- تا ‰ 8+ متغیر است و تراورتن های متئوژن دارای دامنه تغییرات δ13C (VPDB) از ‰ 0 تا ‰ 11- می باشند. در نمونه های تراورتن محلات، این دامنه بین ‰ 69/1 تا ‰ 70/9 قرار می گیرد که نشان دهنده تراورتن های ترموژن است. به علاوه، راه دیگری که می توان نوع نهشته های تراورتن را از هم تفکیک کرد، تعیین منشا دی اکسید کربن است. به طوری که مقادیر پایین 〖〖δ^13 C〗_( CO)〗_2 آبی که در زمان ته نشست تراورتن وجود داشته است، دلالت بر ترموژن بودن تراورتن دارد. در این منطقه 〖〖δ^13 C〗_( CO)〗_2 برابر با ‰ 47/8- است که ترموژن بودن این نهشته ها را تایید می کند. همچنین با استفاده از ایزوتوپ اکسیژن 18 دمای آب در زمان نهشت سنگ های تراورتن تعیین می شود. دمای نهشت تراورتن آبگرم محلات، 43 درجه سانتیگراد محاسبه شده است. این دما، شاهدی بر ترموژن بودن این نهشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - منشاء و محیط تکتونیکی سنگهای آتشفشانی ترسیر داماش گیلان(شمال ایران)
        محمد حسین مختاری
        سنگ های آتشفشانی ترسیر داماش در 70 کیلومتری شرق رودبار در استان گیلان برون زد دارند. از نظر ژئوشیمیایی آنومالی های منفی P ,Ba ,Zr ,Ti ,Ta ,Nb و آنومالی های مثبت K ,Th ,Pb ,Rb از شاخصه های آلودگی پوسته ای این سنگ ها هستند. نسبت های (Tb/Yb)N ,Nb/Yb ,Zr/Yb ,Zr/Y ,Zr چکیده کامل
        سنگ های آتشفشانی ترسیر داماش در 70 کیلومتری شرق رودبار در استان گیلان برون زد دارند. از نظر ژئوشیمیایی آنومالی های منفی P ,Ba ,Zr ,Ti ,Ta ,Nb و آنومالی های مثبت K ,Th ,Pb ,Rb از شاخصه های آلودگی پوسته ای این سنگ ها هستند. نسبت های (Tb/Yb)N ,Nb/Yb ,Zr/Yb ,Zr/Y ,Zr/Nb ,Y/Nb نشانة نشأت گیری ماگما از گوشتة تهی شده منبع مورب با رخساره اسپینل دارد. مطالعه بر روی روند الگوی عناصر ناسازگار و مقایسه آن ها با مقادیر پوستة قاره ای و نسبت های عناصر کمیاب ناسازگار بیانگر آن است که سنگ های آتشفشانی منطقه در ارتباط با ماگماتیسم مناطق ریفتی درون قاره ای بوده که با سنگ های پوستة قاره ای آلایش یافته اند. در اثر آلایش پوسته ای، خصوصیات ژئوشیمیایی اولیه این بازالت ها تغییر کرده است به نحوی که خصوصیات مناطق فرورانش را به صورت کاذب نشان می دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - ردیابی منشاء گوگرد کانی¬های سولفیدی و سولفاتی در معادن فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران): کاربردهایی از ایزوتوپ گوگرد
        بهنام  شفیعی
        ردیابی منشاء گوگرد بر پایه ایزوتوپ گوگرد در کانی سازی سولفیدی (گالن و پیریت) و سولفاتی (باریت) کانسارهای فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران) موضوع پژوهش حاضر بوده است. مقادیر δ34Sبرای گالن از 82/1- تا 49/12+ در هزار، در پیریت از 22/13+ تا 83/25+ در هزار و برای بار چکیده کامل
        ردیابی منشاء گوگرد بر پایه ایزوتوپ گوگرد در کانی سازی سولفیدی (گالن و پیریت) و سولفاتی (باریت) کانسارهای فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران) موضوع پژوهش حاضر بوده است. مقادیر δ34Sبرای گالن از 82/1- تا 49/12+ در هزار، در پیریت از 22/13+ تا 83/25+ در هزار و برای باریت از 69/22+ تا 91/32+ در هزار متغیر بوده است. دامنه گسترده δ34S سولفیدها در مقیاس ناحیه ای به ناهمگنی ایزوتوپی در منبع یا فرآیندهای تامین کننده گوگرد احیایی برای کانی سازی سولفیدی در منطقه مورد مطالعه تفسیر شده است، لیکن هر کانسار از دامنه محدودی از δ34S برخوردار بوده است. در مقایسه با سولفیدها، باریت ها همگنی ایزوتوپی در مقادیر سنگین تر δ34S را نشان داده است که منطبق بر تبخیری های آب دریای همزمان (تریاس میانی-پایانی؛ سازند پالند) بوده است. براساس داده های چینه شناسی و کانی شناسی سنگ های میزبان، تبخیری های هم زمان با آب دریای تریاس و سولفات های اولیه دیاژنتیکی در زمینه سنگ میزبان (انیدریت، ژیپس، باریت) محتمل ترین منابع گوگرد برای کانی سازی سولفیدی در کانسارهای شش رودبار و اراء معرفی شدند. در مقایسه، مشارکت ماده آلی یا پیریت های اولیه دیاژنتیکی در ایجاد مقادیر سبک δ34S سولفیدهای کانسارهای پاچی میانا و کمرپشت نقش داشته اند. احیای حرارتی- شیمیایی سولفات های اولیه دیاژنتیکی و تجزیه حرارتی سولفیدهای اولیه دیاژنتیکی و پیوندهای گوگردی در لامینه های واجد مواد آلی مهم ترین فرآیندهای تامین کننده گوگرد احیایی برای کانی سازی سولفیدی معرفی شده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - . بررسی پتانسیل هیدروکربنی سازندهای ایلام، لافان و سروک در میدان نفتی نصرت واقع در جنوب شرق خلیج فارس با استفاده از داده های حاصل از پیرولیز راک ایول VI و کروماتوگرافی گازی (GC)
        محمد  صادقی
        امروزه می‌توان گفت که بهترین ابزارها و روش‌ها جهت ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ‌های منشاء استفاده از آنالیز پیرولیز راک ایول و کروماتوگرافی گازی می‌باشد. در این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگی‌های ژئوشیمیایی سازندهای ایلام، لافان و سروک در چاه NH-01 واقع در میدان نفتی نصرت، آنال چکیده کامل
        امروزه می‌توان گفت که بهترین ابزارها و روش‌ها جهت ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ‌های منشاء استفاده از آنالیز پیرولیز راک ایول و کروماتوگرافی گازی می‌باشد. در این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگی‌های ژئوشیمیایی سازندهای ایلام، لافان و سروک در چاه NH-01 واقع در میدان نفتی نصرت، آنالیزهای ژئوشیمیایی (آنالیزهای مقدماتی و تکمیلی شامل پیرولیز راک ایول، استخراج مواد آلی و تفریق بیتومن و کروماتوگرافی گازی) روی 15 نمونه تهیه شده از خرده‌های حفاری صورت گرفت (7 نمونه سازند ایلام، 6 نمونه سازند لافان و 2 نمونه سازند سروک). نتایج پیرولیز راک ایول نشان داد که کروژن نمونه‌ها ترکیبی از نوع II-III می‌باشد که تمایل بیشتر به کروژن نوع II (توانایی تولید نفت بیشتر) دارند. در مجموع نمونه‌های سازندهای ایلام، لافان و سروک پتانسیل هیدروکربنی فقیر تا ضعیف و درجه بلوغ پائینی را نشان می‌دهند. بر اساس نتایج حاصل از آنالیز کروماتوگرافی ستونی، تمامی نمونه‌های حاصل از سازندهای ایلام و سروک متشکل از هیدروکربن‌های پارافینیک می‌باشند، نتایج حاصل از کروماتوگرافی‌گازی نمونه‌های سازندهای ایلام و سروک بیانگر، بلوغ نسبتاً بالای این سازندها که در شرایط احیایی نهشته شده‌اند و محیط تشکیل آن‌ها بیشتر تحت تأثیر مواد آلی دریایی می‌باشد به‌گونه ای که می‌توان گفت منشاء مواد آلی نمونه‌ها (سنگ منشاء مولد احتمالی) از نوع دریایی با اندکی ورودی از خشکی می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        21 - ارزیابی خطر فرسایش و پتانسیل رسوبدهی حوضه آبریز سد شهریار میانه بااستفاده از تکنیک های GIS و مدل EPM
        محمدحسین ‏ گودرزی
        فرسایش خاک و تولید رسوب از جمله محدودیت های اساسی در استفاده از منابع آب و خاک به شمار می رود، از این رو ارزیابی فرایندهای حاکم بر رفتار آنها به منظور درک بهتر سامانه های آبخیزداری و تبیین شیوه های مدیریتی مناسب ضروری است. به همین دلیل این پژوهش با هدف مطالعه فرسایش درح چکیده کامل
        فرسایش خاک و تولید رسوب از جمله محدودیت های اساسی در استفاده از منابع آب و خاک به شمار می رود، از این رو ارزیابی فرایندهای حاکم بر رفتار آنها به منظور درک بهتر سامانه های آبخیزداری و تبیین شیوه های مدیریتی مناسب ضروری است. به همین دلیل این پژوهش با هدف مطالعه فرسایش درحوضه آبریز سد شهریار میانه واقع در استان آذربایجانشرقی می باشد. باتوجه به وضعیت موجود سازندها و مشاهدات انجام گرفته، این سد درمعرض رسوب گذاری زیاد است. بدیهی است این رسوبات سبب پرشدن مخزن سد وکوتاه شدن عمر مفید آن می شود. ازاین رو مطالعه فرسایش و برآورد رسوب دهی بالادست حوضه ضروری است، بنابراین ازجمله اهداف اصلی این تحقیق تعیین میزان حساسیت سازندها به فرسایش و نقش آن ها درتشکیل رسوبات جدید می باشد. برای رسیدن به این هدف، ابتدا با کمک نقشه های توپوگرافی 1:50000 زنجان، میانه و هشترود، مرزحوضه آبخیز سد شهریار مشخص گردید. این منطقه به دقت برروی نقشه زمین شناسی 1:250000 زنجان، میانه و هشترود پیاده شد. نقشه آبراهه ها، نقشه زمین شناسی، پوشش گیاهی، گسل ها، میزان بارش و توپوگرافی منطقه رقومی گردیدند. درگام بعد با استفاده از تکنیک های امتیازدهی و تلفیق لایه ها، شدت فرسایش به کمک GIS درحوضه مذکور بررسی گردید. ازطرفی جهت برآورد توان رسوب دهی سازندهای موجود در حوضه آبخیز از روش EPM استفاده گردید. دراین تحقیق مشخص گردید که واحد های حساس به فرسایش اغلب درنواحی شمالی- جنوبی حوضه استقرارداشته، هرچند درقسمت غربی نیز سنگ های مستعد به فرسایش وجودارد. براساس شاخص های موجود سامانه (GIS)، میزان رسوب دهی کل حوضه آبریز سد شهریار درحد متوسط می باشد. از سوی دیگر، طبق نتایج مدل EPM، ضریب فرسایش و تولید رسوب (z) برای این حوضه به کلاس فرسایشی بسیار شدید می افتد که بر همین اساس، توان تولید رسوب در سطح حوضه زیاد بوده و نزدیک به 60 هزار تن در هکتار در سال برآورد گردید که با توجه به نقشه پهنه بندی شدت فرسایش بخش عمده این رسوب از بخش های تامین می شود که در پهنه بندی انجام شده در این تحقیق در پهنه فرسایشی زیاد قرار می گیرد. مدل نهائی نشان دهنده این واقعیات است که سه عامل لیتولوژی، پوشش زمین و فرسایش آبراهه ای نقش اساسی را در کنترل فرسایش و رسوب ایفا می کنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        22 - ارزیابی و برآورد بارهای غیر نقطه‌ای نیتروژن و فسفر با استفاده از مدل SWAT (مطالعه موردی: حوضه آبریز سد ایلام)
        امین  سارنگ ابوالفضل  بشیری
        تخمین بار آلودگی مواد مغذی تخلیه‌شده از حوضه آبریز به مخزن یک سد یکی از مسائل مهم در مدیریت تغذیه گرایی مخزن می‌باشد. در این راستا تدوین مدل شبیه‌سازی حوضه آبریز با در نظر گرفتن خصوصیات حوضه نظیر شیب، جنس خاک، کاربری اراضی و توجه به متغیرهای هواشناسی ابزار مؤثری در تخمی چکیده کامل
        تخمین بار آلودگی مواد مغذی تخلیه‌شده از حوضه آبریز به مخزن یک سد یکی از مسائل مهم در مدیریت تغذیه گرایی مخزن می‌باشد. در این راستا تدوین مدل شبیه‌سازی حوضه آبریز با در نظر گرفتن خصوصیات حوضه نظیر شیب، جنس خاک، کاربری اراضی و توجه به متغیرهای هواشناسی ابزار مؤثری در تخمین بار آلودگی ورودی به مخزن سد در زمان‌های مختلف محسوب می‌شود. بدین منظور با توجه به مطالعات صورت گرفته در زمینه منابع آلاینده موجود در سه زیرحوضه اصلی حوضه آبریز سد ایلام، سه نوع از منابع آلاینده که بیشترین نقش را در آلودگی حوضه و مخزن سد ازنظر مواد مغذی ایفا می‌کنند توسط مدل ” ابزار ارزیابی آب‌وخاک“ (SWAT) شبیه‌سازی گردید و بار مواد مغذی در نقطه ورودی به مخزن برآورد شد. این منابع آلاینده شامل آلودگی ناشی از مصرف کود شیمیایی مورداستفاده کشاورزان، آلودگی مربوط به فعالیت‌های دامداری و مرغداری و آلودگی ناشی از دام‌های سنتی در حوضه می‌باشد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که مدل SWAT در شبیه‌سازی مواد مغذی در این حوضه آبریز عملکرد رضایت بخشی داشته است. مقایسه بار آلودگی سه زیر حوضه نشان می‌دهد که زیرحوضه گل‌گل بیشترین مقدار بار نیتروژن (2/136تن در سال) و فسفر (8/19 تن در سال) را دارد. همچنین بیشترین سهم را در بین منابع آلاینده برای تولید نیتروژن، کود حیوانی و برای تولید فسفر، کود شیمیایی دارا می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        23 - تأثیر زمانی کاربری¬های مختلف بر کیفیت آب دریاچه زریبار
        مجید  دلاور محمد حسین  نیک سخن سمیه   ایمانی امیرآباد
        ورود مواد مغذی و رسوبات از حوضه‌های آبخیز به پیکره های آبی به یک بحران در مدیریت کیفی منابع آب سطحی بدل شده است. در این راستا، شناسائی منابع آلاینده اصلی و برآورد بار ورودی به دریاچه‌ها و مخازن سدها برای شبیه‌سازی و تعیین علل اصلی آلودگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. به چکیده کامل
        ورود مواد مغذی و رسوبات از حوضه‌های آبخیز به پیکره های آبی به یک بحران در مدیریت کیفی منابع آب سطحی بدل شده است. در این راستا، شناسائی منابع آلاینده اصلی و برآورد بار ورودی به دریاچه‌ها و مخازن سدها برای شبیه‌سازی و تعیین علل اصلی آلودگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. به همین منظور، هدف از این مطالعه استفاده از مدل SWAT جهت برآورد بار نیتروژن و فسفر ورودی به دریاچه زریبار و شناسایی اثرات کاربری اراضی و ارزیابی الگوی تغییرات مکانی و زمانی بار آلودگی در سطح حوضه آبریز دریاچه و ورودی به آن می باشد. شایان ذکر است دریاچه زریبار یک دریاچه آب شیرین بوده و مصارف شرب و تفریحی دارد. همچنان این مخزن با مشکل تغذیه‌گرایی مواجه می‌باشد که بیشتر ناشی از فعالیت‌های کشاورزی می باشد. مطابق نتایج حاصل، کشت آبی در ماه اوت و ژوئن دارای بیشترین خروجی نیتروژن کل و در ماه مه دارای بیشترین خروجی فسفر کل می باشد. که این افزایش ناشی از افزایش آبیاری می باشد. در کشت دیم نیز بیشترین خروجی نیتروژن کل را در ماه اکتبر و بیشترین خروجی فسفر کل در ماه سپتامبر می باشد که ناشی از افزایش کوددهی و ذخیره آن در خاک است و با شروع بارش سبب انتقال فسفر می گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        24 - مطالعه حوزه رسوبي شمال غرب ايران با استفاده از مدل¬سازي سه¬بعدي داده‌هاي گراني‌سنجي
        مجتبی  توکلی علي  نجاتي كلاته
        مدل سازی وارون داده های گرانی ، یکی از جالب ترین ابزارهای عددی به منظور به دست آوردن تصاویر سه-بعدی از ساختارهای زمین شناسی است. در این مقاله از مدل سازی وارون غیرخطی داده های گرا نی سنجی جهت تعیین توپوگرافی سه بعدی سنگ بستر استفاده می شود. در فرآیند مدل سازی سه بعدی آن چکیده کامل
        مدل سازی وارون داده های گرانی ، یکی از جالب ترین ابزارهای عددی به منظور به دست آوردن تصاویر سه-بعدی از ساختارهای زمین شناسی است. در این مقاله از مدل سازی وارون غیرخطی داده های گرا نی سنجی جهت تعیین توپوگرافی سه بعدی سنگ بستر استفاده می شود. در فرآیند مدل سازی سه بعدی آنومالی-های گرانی، یک سنگ بستر عموما به وسیله یک سری از بلوک های راست گوشه کنارهم چیده شده، مدل شده و سپس ضخامت آن ها محاسبه می‌شود. الگوریتم تهیه شده بر مبنای روش تجزیه مقادیر تکین، طی تکرارهای مختلف با مقایسه داده های واقعی و داده های مدل تعدیل یافته، مدل اولیه را بهبود می دهد. به-منظور نشان دادن کارایی زیر برنامه های کامپیوتری ارائه شده، ابتدا مدل سازی وارون برای داده های مصنوعی بدون نوفه و حاوی نوفه صورت گرفت. در پایان مدل سازی روی قسمتی از داده های گرانی سنجی ناحیه مغان در شمال غربی ایران انجام شد. حوضه رسوبی مغان به علت نزدیکی به مناطق نفت خیز باکو و ضخامت زیاد سنگ های رسوبی جهت اکتشافات هیدروکربوری مورد توجه می باشد. یک فاکتور مهم در بحث اکتشاف نفت و گاز، بررسی سنگ های رسوبی به ویژه از لحاظ ضخامت می باشد. در منطقه مورد مطالعه هدف پیداکردن ضخامت رسوبات یا به عبارت دیگر مرز میان سازند اجاق قشلاق و سنگ بستر غیر رسوبی است که نتایج با واقعیات زمین شناسی، مقاطع لرزه ای و مطالعات گرانی سنجی قبلی هم خوانی دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        25 - بررسی کانی¬سازی و منشأ مس رسوبی چینه¬کران با میزبان کنگلومرای پلیوسن در منطقه قره¬آغاج ماکو
        مهدی  مرادی سجاد  مغفوری محسن  مؤید مهدی  عشرتی
        منطقه مورد مطالعه در شمال غرب ایران و در شمال کمربند افیولیتی خوی واقع شده است. مجموعه سنگ های موجود در منطقه قره آغاج شامل رسوبات سازند قم، توالی قرمز بالایی (URF) و کنگلومرای پلیوسن می باشد. مجموعه واحدهای سنگی پلیوسن شامل سیلتستون، ماسه سنگ (آرکوز، لیت آرنایت) و میکر چکیده کامل
        منطقه مورد مطالعه در شمال غرب ایران و در شمال کمربند افیولیتی خوی واقع شده است. مجموعه سنگ های موجود در منطقه قره آغاج شامل رسوبات سازند قم، توالی قرمز بالایی (URF) و کنگلومرای پلیوسن می باشد. مجموعه واحدهای سنگی پلیوسن شامل سیلتستون، ماسه سنگ (آرکوز، لیت آرنایت) و میکروکنگلومرا و کنگلومرا می باشد. میزبان کانی سازی مس چینه کران در منطقه قره آغاج میکروکنگلومرا و کنگلومرای پلیوسن است ولی در واحد ماسه-سنگی نیز کانی زایی به صورت جزئی دیده می شود. بخش اعظم کانسار سازی به صورت پرکننده فضای خالی می باشد. کانی شناسی کانسار مس قره آغاج بسیار ساده بوده و شامل مس طبیعی، کوپریت و تنوریت می باشد. نبود سولفیدهای مس، عدم وجود فسیل های گیاهی بعنوان عامل احیا کننده، عدم رخداد فرآیند جانشینی مس به جای بافت های گیاهی، وجود کانی زایی بصورت پرکننده فضای خالی و سیمان بین دانه ای و تشکیل کانی زایی به صورت مس طبیعی نشان-دهنده عدم تشابه کانی زایی مس قره آغاج با کانسارهای مس رسوبی تیپ Redbed می باشد. بنابراین سیالات درون حوضه ای طی فرآیندهای دیاژنز از توالی قرمز بالایی نشأت گرفته و باعث شسته شدن مس از توالی مزبور و تشکیل کمپلکس کلریدی مس می شود. افزایش سطح ایستابی باعث ایجاد شرایط احیایی در کنگلومرای پلیوسن شده و سیالات مس دار در طی ورود به این شرایط احیایی، مس خود را در زیر سطح ایستابی به صورت مس طبیعی ته-نشست داده اند. با کاهش سطح ایستابی و افزایش فوگاسیته اکسیژن(Eh بالا)، مس طبیعی تشکیل شده در مرحله قبل توسط کانی های اکسیدی مانند کوپریت و تنوریت جانشین شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        26 - ردیابی منشاء گوگرد کانی¬های سولفیدی و سولفاتی در معادن فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران): کاربردهایی از ایزوتوپ گوگرد
        شهربانو  ذبیحی¬تبار بهمن شفیعی حسن  میرنژاد
        ردیابی منشاء گوگرد بر پایه ایزوتوپ گوگرد در کانی سازی سولفیدی (گالن و پیریت) و سولفاتی (باریت) کانسارهای فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران) موضوع پژوهش حاضر بوده است. مقادیر δ34Sبرای گالن از 82/1- تا 49/12+ در هزار، در پیریت از 22/13+ تا 83/25+ در هزار و برای بار چکیده کامل
        ردیابی منشاء گوگرد بر پایه ایزوتوپ گوگرد در کانی سازی سولفیدی (گالن و پیریت) و سولفاتی (باریت) کانسارهای فلوریت سازند الیکا (شرق استان مازندران) موضوع پژوهش حاضر بوده است. مقادیر δ34Sبرای گالن از 82/1- تا 49/12+ در هزار، در پیریت از 22/13+ تا 83/25+ در هزار و برای باریت از 69/22+ تا 91/32+ در هزار متغیر بوده است. دامنه گسترده δ34S سولفیدها در مقیاس ناحیه ای به ناهمگنی ایزوتوپی در منبع یا فرآیندهای تامین کننده گوگرد احیایی برای کانی سازی سولفیدی در منطقه مورد مطالعه تفسیر شده است، لیکن هر کانسار از دامنه محدودی از δ34S برخوردار بوده است. در مقایسه با سولفیدها، باریت ها همگنی ایزوتوپی در مقادیر سنگین تر δ34S را نشان داده است که منطبق بر تبخیری های آب دریای همزمان (تریاس میانی-پایانی؛ سازند پالند) بوده است. براساس داده های چینه شناسی و کانی شناسی سنگ های میزبان، تبخیری های هم زمان با آب دریای تریاس و سولفات های اولیه دیاژنتیکی در زمینه سنگ میزبان (انیدریت، ژیپس، باریت) محتمل ترین منابع گوگرد برای کانی سازی سولفیدی در کانسارهای شش رودبار و اراء معرفی شدند. در مقایسه، مشارکت ماده آلی یا پیریت های اولیه دیاژنتیکی در ایجاد مقادیر سبک δ34S سولفیدهای کانسارهای پاچی میانا و کمرپشت نقش داشته اند. احیای حرارتی- شیمیایی سولفات های اولیه دیاژنتیکی و تجزیه حرارتی سولفیدهای اولیه دیاژنتیکی و پیوندهای گوگردی در لامینه های واجد مواد آلی مهم ترین فرآیندهای تامین کننده گوگرد احیایی برای کانی سازی سولفیدی معرفی شده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        27 - چینه‌شناسی و محیط‌هاي رسوبی سازند شوریجه در برش‌هاي باغك، مزدوران و چاه خانگيران، خاور حوضه کپه‌داغ
        امیرمحمد  جمالي احمد احمدی خلجی سمانه فلاح
        رسوبات آواری- تبخیری سازند شوریجه در اواخر ژوراسیک پسین- اوایل کرتاسه پیشین، در اثر عملکرد فاز زمین‌ساختی سیمرین پسین در نواحي وسيعي از خاور و مرکز حوضه كپه‌داغ نهشته شده است. به‌منظور شناسايي تغييرات رخساره‌‌اي و تعيين محيط‌هاي رسوبي اين سازند در خاور كپه‌داغ، 3 برش چي چکیده کامل
        رسوبات آواری- تبخیری سازند شوریجه در اواخر ژوراسیک پسین- اوایل کرتاسه پیشین، در اثر عملکرد فاز زمین‌ساختی سیمرین پسین در نواحي وسيعي از خاور و مرکز حوضه كپه‌داغ نهشته شده است. به‌منظور شناسايي تغييرات رخساره‌‌اي و تعيين محيط‌هاي رسوبي اين سازند در خاور كپه‌داغ، 3 برش چينه‌شناسي شامل 2 برش سطحي باغك و مزدوران و يك برش تحت‌الارضي در یکی از چاه‌های خانگيران انتخاب و مطالعه شده است. بررسی شواهد روی زمین و مطالعه میکروسکوپی 311 مقطع نازک نشان می‌دهد که محيط رسوبي قسمت زيرين سازند شوریجه در برش‌هاي مورد بررسي به‌طور عمده از نوع رودخانه‌اي، به‌ويژه رودخانه بريده بريده و همچنين رودخانه مئاندري است. در قسمت بالايي اين سازند، رخساره‌هاي ساحلي و در نهايت رخساره‌هاي پهنه جزر و مدی ديده می‌شود كه به‌طور محلي داراي رسوبات مربوط به محيط‌های لاگونی و سدی مي‌باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        28 - بررسی زمین‌لغزش‌های طبیعی و حاشیه جاده با استفاده از مدل فرآیند محور پایداری سطحی دامنه (مطالعه موردی: محدوده محور ساری - کیاسر)
        علی  طالبی علیرضا متولی
        شبکه‌های ارتباطي و جاده‌ها بخش مهمي از سرمایه‌های هر كشوري محسوب مي شوند. در كنار اين موضوع، نگهداري از اين شبکه‌های عظيم ارتباطی و روند توسعه فرآیند جاده‌سازی به‌عنوان يكي از عوامل تخريب عرصه‌های منابع طبيعي مبحثی مهم به شمار می آید. در اين تحقيق، زمین‌لغزش‌های رخ‌داده چکیده کامل
        شبکه‌های ارتباطي و جاده‌ها بخش مهمي از سرمایه‌های هر كشوري محسوب مي شوند. در كنار اين موضوع، نگهداري از اين شبکه‌های عظيم ارتباطی و روند توسعه فرآیند جاده‌سازی به‌عنوان يكي از عوامل تخريب عرصه‌های منابع طبيعي مبحثی مهم به شمار می آید. در اين تحقيق، زمین‌لغزش‌های رخ‌داده محدوده جاده كياسر واقع در جنوب شهرستان ساري با استفاده از مدل پایه فیزیکی SHALSTAB مورد بررسی قرار گرفت و نقشه پایداری دامنه این محدوده به‌وسیله این مدل تعیین شد. در ابتدا مشخصات فیزیکی و مکانیکی 15 نمونه خاک که در محدوده حاشیه جاده وجود داشتند برداشت و مورداندازه‌گیری قرار گرفت و با 115 مورد از لغزش‌های به وقوع پیوسته در منطقه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی، تجزیه و تحلیل داده‌های زمین‌شناسی، تست‌های آزمایشگاهی و اجرای مدل نشان داد که برای کل لغزش‌های به وقوع پیوسته، 49/43 درصد لغزش‌های واقعی در منطقه ناپایدار صورت گرفته‌اند، سپس اقدام به تفکیک لغزش‌های حاشیه جاده از لغزش‌های رخ‌داده در شرایط طبیعی گردید و برای هرکدام از این زمین‌لغزش‌ها مدل اجرا گردید. نتایج نشان داد زمانی که با استفاده از لغزش‌های حاشیه جاده مدل SHALSTAB اجرا می‌گردد، این مدل قادر به شبیه‌سازی تنها 55/18 درصد از نقاط لغزشی در طبقات ناپایدار بوده و زمانی که این مدل با استفاده از لغزش‌هایی که در شرایط طبیعی به وقوع پیوسته در این محدوده اجرا می‌گردد، با پیش‌بینی 5/69 درصد، کاربرد موفقی داشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        29 - برهم¬کنش سیال- سنگ در اسکارن پنـاه¬کوه با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار کربن و اکسیژن در انواع کلسیت، غرب یزد
        اعظم  زاهدی محمد  بومری
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O چکیده کامل
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- -350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        30 - برهم¬کنش سیال- سنگ در اسکارن پنـاه¬کوه با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار کربن و اکسیژن در انواع کلسیت، غرب یزد
        اعظم  زاهدی محمد  بومری
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O چکیده کامل
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- -350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        31 - برهم¬کنش سیال- سنگ در اسکارن پنـاه¬کوه با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار کربن و اکسیژن در انواع کلسیت، غرب یزد
        اعظم  زاهدی محمد  بومری
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O چکیده کامل
        اسکارن های کلسیمی و منیزیمی پناه کوه در 50 کیلومتری شمال غرب شهر تفت در استان یزد واقع شده است. نفوذ استوک گرانودیوریتی پناه کوه با سن الیگومیوسن به درون سنگ های آهکی- دولومیتی سازند جمال منجر به شکل گیری اسکارن کلسیمی- منیزیمی در منطقه پناه کوه گردیده است. مقادیر δ18O در سنگ های گرانیتی و مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در این مطالعه تعیین شده است. بر اساس داده های ایزوتوپی، مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت های مورد بررسی نسبت به کلسیت های رسوبی فقیرتر شده اند. این تغییرات ایزوتوپی در اسکارن پناه کوه بیشتر توسط تراوش سیالات ماگمایی به درون سنگ های کربناتی ایجاد گردیده است. تهی شدگی مقادیر δ18O و δ13C در انواع کلسیت ها در اسکارن پناه کوه توسط برهم کنش سیالات ماگمایی =11.0‰) δ18O) با سنگ های آهکی دگرسان نشده در دمای 450- -350 درجه سانتی گراد، (X(CO2 برابر 05/0 و نسبت آب به سنگ (W/R)%50- 25 قابل تفسیر است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        32 - بررسی ریخت‌‌‌‌‌‌‌‌زمین‌‌‌‌‌‌‌‌ساختی پهنه انتهای گسلی اطراف قوزلو (جنوب شرقی گسل شمال تبریز)
        علیرضا  یوسفی باویل محسن  مؤید
        اثر سطحی گسل‌ها در پهنه انتهای گسلی قوزلو، واقع در انتهای جنوب شرقی قطعه‌‌‌‌‌‌‌‌ای از گسل شمال تبریز که به پهنه تغییر شکل بزقوش منتهی می‌گردد، نشان از تشکیل یک ساختار دم‌اسبی است. هر چند که در مورد نوع این ساختار دم‌اسبی و یا الگوی تغییر شکل آن اطلاعاتی در دست نیست. در چکیده کامل
        اثر سطحی گسل‌ها در پهنه انتهای گسلی قوزلو، واقع در انتهای جنوب شرقی قطعه‌‌‌‌‌‌‌‌ای از گسل شمال تبریز که به پهنه تغییر شکل بزقوش منتهی می‌گردد، نشان از تشکیل یک ساختار دم‌اسبی است. هر چند که در مورد نوع این ساختار دم‌اسبی و یا الگوی تغییر شکل آن اطلاعاتی در دست نیست. در این راستا بررسی‌های مربوط به توپوگرافی (مطالعه تغییرات نسبی ارتفاع در دو مقیاس در پهنه‌‌‌‌‌‌‌‌های حائل کل پهنه تغییر شکل و پهنه‌‌‌‌‌‌‌‌های اطراف آبراهه‌های جاری درون پهنه)، شیب سطح، شاخص عدم تقارن و اطلاعات زمین‌‌‌‌‌‌‌‌شناسی نشان می‌دهد که: 1) پهنه انتهای گسلی از نوع ساختار دم‌اسبی انقباضی است. 2) درون پهنه انتهای گسلی رژیم زمین‌‌‌‌‌‌‌‌ساختی از نوع فشارشی حاکم بوده و روند حداکثر فشارش N20W-S20E است. 3) در درون پهنه انتهای گسلی در طول دو آبراهه، دو پهنه گسلی متفاوت با حداکثر و حداقل فعالیت زمین‌‌‌‌‌‌‌‌ساختی شناسایی گردید. 4) در داخل پهنه‌‌‌‌‌‌‌‌های گسلی مرتبط با آبراهه‌ها مولفه شیب‌لغز کلی از نوع معکوس یا رانده است. این نتایج اطلاعات مهمی در باره زمین‌‌‌‌‌‌‌‌ساخت پهنه انتهای گسلی قوزلو فراهم کرده و دانش ما در مورد تغییر شکل درون پهنه گسلی شمال تبریز را بهبود می‌بخشد. این بررسی همچنین اهمیت کاربرد پروفیل‌های حائل‌دار طولی آبراهه‌ها جهت حصول مستقیم داده‌های زمین‌‌‌‌‌‌‌‌ساختی از توپوگرافی را نشان می‌دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        33 - شناسایی مخزن سامانه زمین¬گرمایی منطقه تکاب با استفاده از روش گرانی¬سنجی
        محمد  محمدزاده مقدم جواد  نورعلیئی سهیل  پرخیال لیلا ابراهیمی صبا مرادعلیوند
        وجود چشمه های آبگرم، رخنمون وسیع رسوبات تراورتنی، محدوده های دگرسان شده گرمابی و همچنین تکتونیک فعال در شمال شرق شهر تکاب در استان آذربایجان غربی نشان دهنده وجود یک سامانه زمین‌گرمایی مهم در این منطقه می باشد. به منظور شناسایی مخزن سامانه زمین گرمایی و همچنین بررسی ساخ چکیده کامل
        وجود چشمه های آبگرم، رخنمون وسیع رسوبات تراورتنی، محدوده های دگرسان شده گرمابی و همچنین تکتونیک فعال در شمال شرق شهر تکاب در استان آذربایجان غربی نشان دهنده وجود یک سامانه زمین‌گرمایی مهم در این منطقه می باشد. به منظور شناسایی مخزن سامانه زمین گرمایی و همچنین بررسی ساختارهای زمین شناسی مرتبط با سامانه زمین گرمایی در منطقه تکاب، عملیات گرانی سنجی در 140 ایستگاه در محدوده ای به مساحت حدود 600 کیلومترمربع انجام شد. پس از اعمال تصحیحات مربوط به داده ها شامل تصحیح گرانی نرمال، بوگه، توپوگرافی و هوای آزاد، نقشه بی هنجاری بوگه کامل به دست آمد. سپس با استفاده از برازش یک سطح منحنی درجه 3 بر میدان بی هنجاری بوگه کامل، میدان گرانی ناحیه ای محاسبه گردید و نقشه بی هنجاری باقی مانده به دست آمد. نقشه گرانی بی هنجاری باقی مانده نشان دهنده وجود دو زون منفی گرانی است (زون A1 و A2). زون های منفی به عنوان نواحی احتمالی وجود مخزن در یک ناحیه زمین گرمایی مورد توجه هستند. قرارگیری منطقه مورد مطالعه بر روی کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر و همچنین حضور گسل های از پیش شناخته شده و گسل های جدید شناسایی شده توسط نقشه های گرادیان افقی و قائم میدان گرانی حاکی از وجود ساز و کار گسلی پیچیده در این منطقه می باشد. همچنین با استفاده از روش اویلر، تخمین عمق بی هنجاری ها انجام شد. نتایج این تخمین عمق، نشان می دهد که بی‌هنجاری A1 که به عنوان مستعدترین ناحیه برای بهره برداری از انرژی زمین گرمایی شناخته می شود، حداقل عمق آن در حدود 1000 تا 2000 متر می باشد. در نهایت به منظور مدل سازی مخزن زمین گرمایی واقع در اعماق منطقه، وارون سازی سه-بعدی داده ها با استفاده از الگوریتم غیرخطی لی و اولدنبرگ انجام شد. نتایج این مدل سازی نشان می دهد که فقط زون A1 دارای تباین چگالی منفی قابل توجهی بوده و مخزن زمین‌گرمایی تکاب در این زون و در عمق بین 3000 تا 5000 متری منطقه قرار دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        34 - اثر رخساره کروزیانا از نهشته های سازند نایبند (تریاس پسین) در برش پروده، جنوب باختری طبس، خاور ایران مرکزی
        نصراله  عباسی محمد  قویدل مرتضی  یوسفی نوید  نویدی ایزد
        رسوبات سازند نایبند در برش جنوب باختری طبس و در شرق ایران مرکزی واقع شده که شامل توالی ماسه سنگ، شیل‌های زغال‌دار، سیلت سنگ و لایه‌های آهک فسیل‌دار است. این سازند در این برش به ستبرای 1410 متر به سن تریاس پسین می‌باشد. در بخش میانی برش چینه‌شناسی این سازند یعنی 400 تا 6 چکیده کامل
        رسوبات سازند نایبند در برش جنوب باختری طبس و در شرق ایران مرکزی واقع شده که شامل توالی ماسه سنگ، شیل‌های زغال‌دار، سیلت سنگ و لایه‌های آهک فسیل‌دار است. این سازند در این برش به ستبرای 1410 متر به سن تریاس پسین می‌باشد. در بخش میانی برش چینه‌شناسی این سازند یعنی 400 تا 600 متری از قاعده توالی، مجموعه‌ای از اثر فسیل‌ها یافت شدند. این اثر فسیل‌ها شامل Lockeia isp.، Palaeophycus tubularis، Palaeophycus striatus، Planolites beverleyensis، Rhizocorallium isp.، Rosselia isp. و cf. Treptichnus isp. است. با وجود اثر فسیل‌هایی چون Lockeia isp.،Rhizocorallium isp. و Rosselia isp. ، این مجموعه اثر فسیل قابل نسبت دادن به اثر رخساره کروزیاناست. این ضخامت از سازند نایبند در شرایط محیط رسوبی آرام و زیر سطح موجسار هوای آرام (FWWB–fair-weather wave base ) ته نشست شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        35 - بررسی تاثیر تغییرات منطقه ای برافرازش بر شاخص¬های ژئومورفیک: مطالعه موردی کمپلکس میشو در شمال باختر ایران
        مهدی  بهیاری محمد  محجل محسن  موءید مهناز  رضاییان
        کمپلکس میشو در شمال باختر ایران به‌صورت برجستگی شاخصی می باشد که توسط گسل های فعال شناخته‌شده-ای محدود شده است. آرایش فضایی این گسل ها سبب برافرازش منطقه و برونزد سازند کهر به سن پرکامبرین در مرکز این کمپلکس شده است. بررسی شاخص های پروفیل های طولی رودخانه، مورفولوژی جبه چکیده کامل
        کمپلکس میشو در شمال باختر ایران به‌صورت برجستگی شاخصی می باشد که توسط گسل های فعال شناخته‌شده-ای محدود شده است. آرایش فضایی این گسل ها سبب برافرازش منطقه و برونزد سازند کهر به سن پرکامبرین در مرکز این کمپلکس شده است. بررسی شاخص های پروفیل های طولی رودخانه، مورفولوژی جبهه کوهستان، مورفولوژی دره ها و داده های ترموکرونومتری حوضه نشان می دهد که میزان نرخ برافرازش در راستای باختر به خاور و شمال به جنوب کاهش می یابد. نمودارهای هیپسومتری که برای دامنه شمالی و جنوبی تهیه شده است، نشان می دهند که دامنه شمالی نسبت به دامنه جنوبی در حالت ناپایدار تری قرار دارد. همچنین مقایسه منحنی توپوگرافی همگن شده کمینه و بیشینه در سه مقطع باختر، مرکزی و خاور میشو مشخص کرد که بیشترین اختلاف در مقطع باختری میشو است که دلالت بر نرخ بالای برافرازش در این بخش دارد. داده های زمین دماسنجی آغاز فرایش سریع از حدود 21 تا 22 میلیون سال (میوسن) پیشنهاد می کند. نرخ برافرازش 16/0 تا 24/0 Km/Ma قابل انتظار می باشد. مقایسه نتایج نمونه های برگرفته از باختر و خاور منطقه نشان از کاهش فرایش از باختر به خاور دارد که با نتایج داده های ساختاری و وضعیت چینه شناسی منطقه و یافته های مورفولوژیکی مطابقت دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        36 - ‌شیمی کانی‌ها و تخمین دما و فشار تشکیل گارنت‌شیست‌های کوه ارغون،غرب معدن انگوران
        میرعلی ‌اصغر  مختاری محسن  مؤذن جواد  ایزدیار
        گارنت‌شیست های کوه ارغون دارای مجموعه کانیایی کوارتز، فلدسپار، میکا و گارنت هستند. ترکیب شیمیایی پلاژیوکلاز، بیوتیت، مسکویت، کلریت و گارنت نشان می‌دهد که پلاژیوکلازها غنی از آلبیت، میکای سفید غنی از اعضای نهایی مسکویت، کلریت بیشتر دارای اعضای نهایی آمسیت و سدیت بوده و ف چکیده کامل
        گارنت‌شیست های کوه ارغون دارای مجموعه کانیایی کوارتز، فلدسپار، میکا و گارنت هستند. ترکیب شیمیایی پلاژیوکلاز، بیوتیت، مسکویت، کلریت و گارنت نشان می‌دهد که پلاژیوکلازها غنی از آلبیت، میکای سفید غنی از اعضای نهایی مسکویت، کلریت بیشتر دارای اعضای نهایی آمسیت و سدیت بوده و فلوگوپیت – آنیت تشکیل دهنده اصلی بیوتیت می‌باشند. گارنت‌ها غنی از آلماندن و اسپسارتین هستند. در این مطالعه، فشار و دمای حد بالایی و حد پایینی دگرگونی سنگ ها با استفاده از روش های متداول زمین دما-فشارسنجی محاسبه شد. با استفاده از دماسنج تبادل کاتیون Fe-Mg بین گارنت و بیوتیت با فرض فشار 4Kbarبالاترین حرارت محاسبه شده 615 و کمترین حرارت محاسبه شده 429 درجه سانتی‌گراد و برای 8Kbar بالاترین حرارت محاسبه شده 644 و کمترین حرارت محاسبه شده 452 درجه سانتی‌گراد می‌باشد. با استفاده از روش تعادل کانی شناسی چندگانه، به ترتیب فشار و دمای محاسبه شده برای حد بالایی و حد پایینی دگرگونی، حدود 801 درجه سانتی‌گراد و فشار 9kbar و 450 درجه سانتی‌گراد و فشار 7kbar محاسبه گردید. این مجموعه تحت تأثیر دو فاز دگرگونی و دگرشکلی سنگ‌ها را تحت تاثیر قرار داده‌اند. دگرشكلي دوم در منطقه همراه با اوج دگرگوني بوده است. کاهش دمای حدود 351 درجه سانتی‌گراد به ازای کاهش فشار حدود 2kbar در سنگهای رسی دگرگون شده منطقه مورد مطالعه دیده می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        37 - تحلیل ژئوشیمی و تکتونوماگماتیکی دایک‌های دیابازی و گدازه‌های بازالتی افیولیت نورآباد (شمال غرب لرستان)
        احمد  احمدی خلجی مهرداد کیانی زهرا  کمالی هادی  شفایی مقدم اسدالله کردنائیج
        افیولیت نورآباد بخشی از افیولیت‌های تتیسی خاور مدیترانه-زاگرس-عمان بوده که در جنوب و جنوب باختر تراست اصلی زاگرس رخنمون دارد. از جمله سنگ‌های مختلف توالی این مجموعه افیولیتی، دایک‌های دیابازی و گدازه‌های بازالتی هستند که در منطقه گسترش زیادی دارند. ترکیب شیمیایی این سنگ چکیده کامل
        افیولیت نورآباد بخشی از افیولیت‌های تتیسی خاور مدیترانه-زاگرس-عمان بوده که در جنوب و جنوب باختر تراست اصلی زاگرس رخنمون دارد. از جمله سنگ‌های مختلف توالی این مجموعه افیولیتی، دایک‌های دیابازی و گدازه‌های بازالتی هستند که در منطقه گسترش زیادی دارند. ترکیب شیمیایی این سنگ‌ها در محدوده‌های بازالت های ساب آلکالن، آندزیتیک بازالت و آندزیت می‌باشد. براساس نمودارهای عناصر نادر خاکی نورمالیز شده نسبت به کندریت و عناصر کمیاب نورمالیز شده نسبت به گوشته اولیه، این سنگ‌ها خصوصیات سری‌های کالک آلکالن را نشان داده و با تهی‌شدگی از عناصر HFSE و غنی شدگی از LREE و LILE مشخص می گردند. این خصوصیات مشابه با دیگر افیولیت‌های تتیسی است که در امتداد خط درز بیتلس-زاگرس رخنمون دارند، بوده و بیان‌گر شکل‌گیری آن‌ها در بالای زون فرورانش (سوپراسابداکشن) می‌باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        38 - تعیین ماهیت و تحولات مذاب والد سنگ‌های آتشفشانی گسترۀ نقشۀ زمین‌شناسی سر چاه (خراسان جنوبی) بر مبناي داده‌های ايزوتوپي
        اسماعیل  اله پور منصور  وثوقی عابدینی سید محمد  پورمعافی
        در گستره نقشه زمین‌شناسی 100000/1 سر چاه در استان خراسان جنوبی و واقع‌بین 59˚30́تا60˚ طول شرقی و33˚ تا 33˚30́ عرض شمالی طیف گسترده‌ای از سنگ‌های آتشفشانی با تنوع ترکیبی یازیک تا اسیدی رخنمون دارند که ماهیت و تحولات مذاب سازنده آن‌ها به کمک مطالعات و اندازه‌گیری‌های چکیده کامل
        در گستره نقشه زمین‌شناسی 100000/1 سر چاه در استان خراسان جنوبی و واقع‌بین 59˚30́تا60˚ طول شرقی و33˚ تا 33˚30́ عرض شمالی طیف گسترده‌ای از سنگ‌های آتشفشانی با تنوع ترکیبی یازیک تا اسیدی رخنمون دارند که ماهیت و تحولات مذاب سازنده آن‌ها به کمک مطالعات و اندازه‌گیری‌های ایزوتوپی مورد مطالعه قرارگرفته است. بر ابن اساس سنگ‌های آذرین خروجی منطقه منشأ گرفته از گوشتة متأثر از فرورانش ورقة لیتوسفری و یا متاسوماتیزه شده توسط مواد پوسته‌ای می‌باشند و بایستی در مورد شکل‌گیری سنگ‌های داسیتی – ریولیتی نقش پارامترهایی چون آلایش پوسته‌ای را نیز برجسته دید. سنگ‌های ریولیتی در حد قابل توجهی از مواد پوسته‌ای تأثیر پذیرفته و با دارا بودن 87Sr/86Sr بالاتر و 143Nd/144Nd پایین‌تر به‌گونه‌ای شاخص متمایز می‌گردند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        39 - پتروگرافی، زمین¬شیمی و مینرالوگرافی سنگ¬های ولکانیکی منطقة سیستانک (جنوب¬شرق قائن)
        حجت  محولاتی ایرج  رساء آیدا  محبی
        کانسار مس سیستانک از نظر جغرافیایی در شرق ایران و جنوب شرق شهرستان قائن (خراسان جنوبی) واقع شده است. به طور کلی محدودی مس سیستانک واقع در شرق زون ایران مرکزی است که بخشی از آن در زون فلیشی و قسمت دیگر آن در بلوک لوت قرار گرفته است. از لحاظ چینه شناسی، سنگ های قدیمی ت چکیده کامل
        کانسار مس سیستانک از نظر جغرافیایی در شرق ایران و جنوب شرق شهرستان قائن (خراسان جنوبی) واقع شده است. به طور کلی محدودی مس سیستانک واقع در شرق زون ایران مرکزی است که بخشی از آن در زون فلیشی و قسمت دیگر آن در بلوک لوت قرار گرفته است. از لحاظ چینه شناسی، سنگ های قدیمی تر از ژوراسیک در محدوده مورد مطالعه مشاهده نشده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، سنگ های آتشفشانی منطقه به دوگروه گدازه (آندزیتی و آندزیت -بازالت) و آذرآواری (آگلومرا و توف) تقسیم می شوند. این سنگ ها در ردة کالک آلکالن و کالک آلکالن پتاسیم بالا قرار می گیرند. براساس ترکیب شیمیایی، سنگ های آتشفشانی مورد نظر در محدوده آندزیت و آندزیت-بازالت قرار می گیرند. کانه های اصلی مس در گدازه های آندزیتی شامل: مس خالص، کالکوسیت، مالاکیت است. علاوه بر این کانی های اکسیدآهن شامل هماتیت و گوتیت نیز در نمونه ها حضور دارند. عموما زون-کانه زایی در بالاترین تراز گدازه های آتش فشانی قرار می گیرد و ماده معدنی به صورت چینه کران است. چنین ویژگی نشانگر اپی ژنتیک بودن ذخایر است. براساس ویژگی های زمین شناسی و کانی سازی، کانسار مس سیستانک احتمالا یک کانسار تیپ میشیگان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        40 - توزیع طلا و عناصر فرعی در پیریت کانسار سنجده، منطقه معدنی موته، بر اساس نتایج آنالیز الکترون مایکروپروب
        زهرا  نوریان رامشه محمد  یزدی فریبرز  مسعودی
        منطقه موته در قسمت مرکزی زون سنندج - سیرجان واقع شده و دارای دو معدن طلای فعال به نام چاه خاتون و سنجده می‌باشد. واحد‌های سنگی منطقه تحت تاثیر دگرگونی در حد‌ شیست‌ سبز تا آمفیبولیت زیرین بوده و شامل مجموعه‌ای از سنگ‌های آتش‌فشانی- رسوبی و آتش‌فشانی اسیدی دگرگون تا دگرشک چکیده کامل
        منطقه موته در قسمت مرکزی زون سنندج - سیرجان واقع شده و دارای دو معدن طلای فعال به نام چاه خاتون و سنجده می‌باشد. واحد‌های سنگی منطقه تحت تاثیر دگرگونی در حد‌ شیست‌ سبز تا آمفیبولیت زیرین بوده و شامل مجموعه‌ای از سنگ‌های آتش‌فشانی- رسوبی و آتش‌فشانی اسیدی دگرگون تا دگرشکل شده می‌باشند. این سنگ‌های دگرگونی میزبان کانی‌سازی طلا هستند و پیریت کانی اصلی میزبان طلا می‌باشد. به‌منظور بررسی توزیع طلا و عناصر فرعی در کانی پیریت، پیریت‌های کانسار سنجده با استفاده از مطالعات میکروسکوپی و آنالیز الکترون مایکروپروب مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس این مطالعات دو نسل پیریت شناسایی شد. پیریت‌های نسل اول، پیریت‌های نیمه شکل‌دار تا بی‌شکل دانه متوسط دگر‌شکل شده و دارای شکستگی با محتوای طلای بالا (تا 810 ppm) و پیریت‌های نسل دوم، پیریت‌های درشت بلور شکل‌دار و دارای محتوای طلای پایین تا متوسط (از زیر حد تشخیص دستگاه تا 110ppm). همچنین نتایج آنالیز نشان می‌دهد که به‌جز طلا هیچ‌گونه تفاوت سیستماتیکی بین محتوای عناصر فرعی دو نسل پیریت وجود ندارد. بر اساس تصاویر BSE طلا به‌صورت آزاد در حد میکرون در ریزشکستگی‌های پیریت نسل اول مشاهده شد. همچنین بر اساس نقشه پراکندگی عناصر، Co در شبکه پیریت حضور دارد و زونینگ نشان می‌دهد. سنگ‌های مافیک الترامافیک نسبت به Co غنی‌شدگی نشان می‌دهند، در مقابل سنگ‌های فلسیک فقیر از Co هستند، تمرکز بالای کبالت می‌تواند گواه سهم بالای سنگ‌های مافیک - الترامافیک در منبع سیال در منطقه باشد. بنابراین میزان بالای Co در پیریت احتمالا مرتبط به سنگ‌های دگرکونی مافیک- الترامافیک است و شواهد بیشتری را برای کوهزایی بودن نهشته طلا فراهم می‌کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        41 - الگوی رخداد کانه¬زایی مس طبیعی در سنگ¬های آتشفشانی میزبان کانسار سولفید توده¬ای آتشفشان¬زاد مس- نقره گرماب پایین، جنوب شرق شاهرود
        مجید  طاشی
        کانسار سولفید توده ای آتشفشان زاد مس- نقره گرماب پایین در 290 کیلومتری جنوب شرق شاهرود واقع شده و در توالی آتشفشانی-رسوبی کرتاسه پسین، در زیر پهنه سبزوار، شمال شرق ایران رخ داده است. کانه زایی مس طبیعی در واحدهای سنگی آندزی بازالت با بافت بادامکی، تراکی آندزیت و برش ه چکیده کامل
        کانسار سولفید توده ای آتشفشان زاد مس- نقره گرماب پایین در 290 کیلومتری جنوب شرق شاهرود واقع شده و در توالی آتشفشانی-رسوبی کرتاسه پسین، در زیر پهنه سبزوار، شمال شرق ایران رخ داده است. کانه زایی مس طبیعی در واحدهای سنگی آندزی بازالت با بافت بادامکی، تراکی آندزیت و برش های آتشفشانی میزبان کانسارگرماب پایین با سن کرتاسه پسین و کنگلومراهای پالئوسن به‌صورت رگه – رگچه ای و دانه پراکنده دیده می شود. مطالعات ژئوشیمیایی نشان می دهد که این سنگ های آتشفشانی دارای ترکیب بازالتی و ماهیت کالک آلکالن بوده و در محیط پشت کمانی نهشته شده اند. دگرسانی عمده همراه کانه زایی از نوع کلریتی و به مقدار کمتر زئولیتی است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهند فرآیند دیاژنز، تدفین و بالاآمدگی در توالی آتشفشانی- رسوبی میزبان کانه-زایی سبب ایجاد و حرکت سیال های نسبتاً داغ شور شده که این سیال ها مس را از سنگ های آتشفشانی کرتاسه پسین شسته و تحت شرایط احیایی به‌صورت مس طبیعی در واحدهای آندزی بازالتی و برش آتشفشانی و کنگلومراهای پالئوسن ته‌نشست داده است. با توجه به نوع سنگ‌های میزبان، کانی شناسی و دگرسانی، کانه زایی مس طبیعی در کانسار گرماب پایین بیشترین شباهت را با کانه زایی مس طبیعی مرتبط با سنگ‌های بازالتی (تیپ میشیگان) نشان می دهد. این رخداد بعد از تشکیل کانسار سولفید توده ای گرماب پایین و در طی دیاژنز، دگرگونی دفنی و بالا آمدگی توالی سنگی دربرگیرنده، رخ‌داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        42 - شواهد اختلاطی بودن منشأ چشمه‌های آهکی آب اسک (جنوب شرق آتشفشان دماوند) بر اساس مطالعات ایزوتوپی نهشته‌های کربناته، ژئوشیمی آب و دورسنجی
        سميه  رحماني جوانمرد صفیه  امیدیان نسیبه زارعی
        در دامنه‌های جنوب شرقی آتشفشان دماوند (85 کیلومتری شرق تهران واقع در پهنه البرز مرکزی) در منطقه آب اسک، چندین چشمه آهکی تراورتن‌ساز وجود دارد. به‌منظور تعیین منشأ عمقی آب این چشمه‌ها بر اساس منشأ گاز CO2، از داده‌های ایزوتوپی کربن و اکسیژن نهشته‌های کربناته و همچنین د چکیده کامل
        در دامنه‌های جنوب شرقی آتشفشان دماوند (85 کیلومتری شرق تهران واقع در پهنه البرز مرکزی) در منطقه آب اسک، چندین چشمه آهکی تراورتن‌ساز وجود دارد. به‌منظور تعیین منشأ عمقی آب این چشمه‌ها بر اساس منشأ گاز CO2، از داده‌های ایزوتوپی کربن و اکسیژن نهشته‌های کربناته و همچنین داده‌های ژئوشیمی آبی استفاده گردید. آنالیزهای ایزوتوپی نشان می‎دهند که با دور شدن از چشمه‎ها، تراورتن‎ها از δ13C و δ18O غنی‎شدگی نشان می‎دهند. بر اساس مقادیر δ13C(CO2) اولیه، سیال رسوب‌دهنده نهشته‎ها یک سیال هیدروترمال متاسوماتیسم کننده بوده است. با توجه به روند خطی مشاهده شده بین مقادیر δ13C - δ18O در تراورتن‌های منطقه، احتمالاً این سیال با آب‎هایی با منشأ متفاوت اختلاط پیدا کرده است. بر اساس نتایج ایزوتوپی منشأ گاز CO2 این چشمه‌ها، دریایی- گوشته‌ای تشخیص داده شده، همان‌طور که نتایج بررسی داده‌های شیمیایی بر روی آب‌های چشمه‌های آب اسک، مؤید وجود یک منشأ عمیق برای آب‌های این منطقه است. بر اساس مطالعات دورسنجی صورت گرفته، هم‌راستا بودن روند کشیدگی و ظهور تراورتن‌های شناسایی شده با روند خطواره‌های گسلی بررسی شده در صحرا و همچنین آبراهه‌ها، حاکی از تأثیر قوی آبخوان‌های سطحی در سیستم زهکشی درونی زایش نهشته‌های کربناته در این منطقه می‌باشد. در نهایت بر اساس مطالعات ژئوشیمی آب و ایزوتوپی رسوبات، شرکت هر دو منشأ آب‌های سطحی و آب‌هایی با منشأ عمقی، برای منشأ آب چشمه‌های این ناحیه معرفی می‌گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        43 - کانی¬شناسی، ژئوشیمی و دگرسانی کانه¬ها در رگه¬های اپی¬ترمال کانسار گلوجه، شمال زنجان
        مجيد  قاسمي سياني بهزاد  مهرابي محمد خان عزیزی
        کانسار چند فلزي اپي‌ترمال گلوجه در بخش مرکزی ايالت فلززايي طارم-هشتجين در منطقه ساختاری البرز-آذربایجان (البرزغربی) قرار دارد. کانسار گلوجه متشکل از چهار رگه اصلی در دو منطقه مجزا با نام‌های گلوجه شمالی و گلوجه جنوبی است. آندزیت بازالت و داسیت به ترتیب سنگ میزبان کانه‌ز چکیده کامل
        کانسار چند فلزي اپي‌ترمال گلوجه در بخش مرکزی ايالت فلززايي طارم-هشتجين در منطقه ساختاری البرز-آذربایجان (البرزغربی) قرار دارد. کانسار گلوجه متشکل از چهار رگه اصلی در دو منطقه مجزا با نام‌های گلوجه شمالی و گلوجه جنوبی است. آندزیت بازالت و داسیت به ترتیب سنگ میزبان کانه‌زایی در گلوجه جنوبی و گلوجه شمالی هستند. این منطقه دربردارنده سنگ‌هاي نفوذي (گرانوديوريت، گرانيت و کوارتز‌مونزونيت)، دايک‌های دیابازی و سنگ‌هاي آتشفشاني- آذراواری (داسيت، ريوليت، آندزيت‌بازالت، بازالت، آندزيت و توف‌) است. بر اساس روابط ژنتیکی و متقاطع رگه و رگچه ها، کانه‌زايي در رگه‌هاي گلوجه در سه مرحله (1) مرحله اول شامل مجموعه کانی‌های حاوی آرسنیک-آنتیموان-مس-طلا-آهن، (2) مرحله میانی شامل مجموعه کانی‌های حاوی سرب-روی-مس-نقره و (3) مرحله پایانی حاوی هماتیت، گوتیت و کانی‌های حاوی نقره، بیسموت، طلا و سرب تشکیل شده است. مطالعات کاني‌شناسي و شيمي کاني‌ها نشان داد که گالن در مرحله دوم (زیر مرحله 2B) حاوي ادخال‌هايي از کاني‌هاي نقره‌دار است. مهم‌ترین کاني‌هاي نقره‌دار در گلوجه شامل آرژنتيت، نقره‌طبيعي، تتراهدريت‌نقره‌دار، پلي‌بازيت، ماتيلديت و ماريت مي‌باشند. کانه‌زايي طلا در زیر مرحله 1B (مرحله اول) به همراه هماتيت‌هاي ورقه‌اي (اسپکيولاريت) به‌صورت خالص و در زیرمرحله 3A (مرحله سوم) به‌صورت ادخال طلای خالص و الکتروم در هماتيت و کوارتز رخ داده است. دگرساني‌هاي منطقه گلوجه شامل پروپيليتی، آرژيليکی، سريسيتي و سيليسي شدن بوده، که به‌صورت يک منطقه‌بندي مشخص تا 30 متر اطراف رگه‌ها در سنگ ميزبان گسترش دارند. حرارت‌سنجي کلريت‌ در پهنه آرژيليکی دماي 275 درجه سانتی‌گراد (مرحله دوم کانه‌زايي) و در پهنه پروپیليتي دماي 200 درجه سانتی‌گراد (مرحله سوم کانه‌زايي) را نشان مي‌دهد. تبادلات جرمی پهنه ‌های دگرسان نشان داد که عناصر آلومینیم، زیرکنیم، تیتانیم، ایتریم، نیوبیم و عناصر نادر خاکی سنگین، عناصر غیر متحرک در طی دگرسانی هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        44 - پترولوژی، ژئوشیمی و پتانسیل اسکارن زایی توده گرانیتوئیدی سامن (جنوب غرب ملایر، همدان)
        حسن  زمانیان فرهاد  احمدنژاد اکرم کرمی بتول  تقی پور
        گرانیتوئید سامن در امتداد بخش شمال غربی پهنه سنندج- سیرجان در جنوب غربی ملایر واقع شده است. بر اساس ویژگی های کانی شناسی و ژئوشیمیایی پنج رخساره اصلی شامل واحدهای گرانودیوریت، مونزوگرانیت، سینوگرانیت، آلکالی فلدسپار گرانیت و کوارتزمونزونیت در گرانیتوئید سامن تشخیص داده چکیده کامل
        گرانیتوئید سامن در امتداد بخش شمال غربی پهنه سنندج- سیرجان در جنوب غربی ملایر واقع شده است. بر اساس ویژگی های کانی شناسی و ژئوشیمیایی پنج رخساره اصلی شامل واحدهای گرانودیوریت، مونزوگرانیت، سینوگرانیت، آلکالی فلدسپار گرانیت و کوارتزمونزونیت در گرانیتوئید سامن تشخیص داده شده است. واحدهای گرانودیوریتی در مقایسه با سایر واحدها از گسترش بیشتری برخوردار بوده و غالب ترکیب این توده را به خود اختصاص می‌دهند. ژئوشیمی عناصر اصلی نشان می دهد که گرانیتوئید سامن متاآلومینوس (ACNK=0.75) تا پرآلومینوس (ACNK=1.21) بوده و در دسته گرانیت های قوس های آتشفشانی (VAG) مرتبط با حاشیه فعال قاره ای قرار می-گیرد، و از لحاظ ویژگی‌های پتروشیمیایی متعلق به سری کالک آلکالن با پتاسیم بالا می‌باشد. تهی شدگی واحدهای سنگی گرانیتوئید سامن از عناصر Nb، Zr، Hf، Y، Ti و HREE و غنی‌شدگی از عناصر K، Rb، Cs، Th و LREE با ویژگی جایگاه‌های قوسی مرتبط با فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر پهنه سنندج- سیرجان سازگار می‌باشد. بررسی های صورت گرفته نشان می‌دهد که این توده توسط واکنش و فعل و انفعال با پوسته بالایی آلودگی پیدا کرده است. در منطقه سامن برون اسکارن کلسیک (گراسولار-آندرادیت/ اوژیت-دیوپسید) و درون اسکارن (ترمولیت-اکتینیولیت/ اپیدوت) در امتداد همبری گرانیتوئید و مرمر رخ داده است. مطالعه حاضر نشان می‌دهد که ویژگی‌های ژئوشیمیایی گرانودیوریت ها و کوارتزمونزونیت های سامن به ترتیب مشابه ترکیب متوسط گرانیتوئیدهای همراه با اسکارن های Au-Cu و Fe بوده درحالی‌که ویژگی‌های ژئوشیمیایی واحدهای مونزوگرانیتی، سینوگرانیتی و آلکالی فلدسپار گرانیتی سامن به ترکیب گرانیتوئیدهای همراه با اسکارن های Sn و Mo نزدیک تر می‌باشد. گرانیتوئیدهای سامن را می‌توان بر اساس شرایط اکسایشی و میزان تکامل ماگما در دسته گرانیتوئیدهای نسبتا تکامل نیافته تا اندکی تکامل یافته و اکسایشی همانند بیشتر مجموعه‌های فلزی اصلی Au-Cu در مقیاس جهانی رده بندی کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        45 - تفاوت سری دگرگونی در سنگ¬های رسی دگرگون شده شمال و جنوب باتولیت الوند، همدان
        عادل  ساکی
        روابط صحرایی و پتروگرافی نشان می دهد که سنگ های رسی دگرگون شده منطقه همدان واقع در باختر ایران، تحت تاثیر دگرگونی های متفاوت در جنوب و شمال باتولیت الوند (با سن ژوراسیک) قرار گرفته اند. نفوذ باتولیت در سنگ-های میزبان رسی در منطقه شمال الوند (محدوده روستای چشین) باعث چکیده کامل
        روابط صحرایی و پتروگرافی نشان می دهد که سنگ های رسی دگرگون شده منطقه همدان واقع در باختر ایران، تحت تاثیر دگرگونی های متفاوت در جنوب و شمال باتولیت الوند (با سن ژوراسیک) قرار گرفته اند. نفوذ باتولیت در سنگ-های میزبان رسی در منطقه شمال الوند (محدوده روستای چشین) باعث شکل گیری سنگ های دگرگونی هورنفلسی دارای کانی های استارولیت، کیانیت، گارنت و سیلیمانیت شده است، درحالی‌که چنین سنگ هایی در منطقه جنوب الوند (شهر تویسرکان) دارای کانی های کردیت، آندالوزیت، گارنت و سیلیمانیت هستند. مجموعه کانی های دگرگونی در سنگ های رسی دگرگون شده دو منطقه (شمال و جنوب) با هم متفاوت است. با استفاده از تعادل ترمودینامیکی کانی ها و واکنش های تعادلی چندگانه، فشار و دمای اوج دگرگونی و همچنین اکتیویته سیالات در سنگ های شمال باتولیت الوند به ترتیب630-600 درجه سانتی‌گراد، –دو-چهار کیلو بار و کسر مولیCO2 حدود 17/0 و در سنگ های دگرگونی جنوب به ترتیب 750 درجه سانتی‌گراد، چهار کیلو بار و اکتیویته آب پایین تخمین زده شده است. بر اساس دما و فشارهای محاسبه شده گرادیان زمین‌گرمایی در منطقه شمال و جنوب الوند با هم متفاوت و به ترتیب 5/42 و 58 درجه سانتی‌گراد بر کیلومتر است که به ترتیب با سری های دگرگونی بارووین و باکان منطبق است. داده های حاصل از رسم سودو سکشن با استفاده از برنامه Theriak/Dominoبا نتایج به‌دست‌آمده از دیگر روش ها تطابق خوبی نشان می دهد. بنابراین، سنگ های دگرگونی منطقه همدان تحت تاثیر یک دگرگونی چند مرحله ای تدفینی و حرارتی مرتبط با فرورانش و بسته شدن اقیانوس نئوتتیس در طی ژوراسیک-کرتاسه قرار گرفته اند، به‌طوری‌که این وقایع سبب شکل گیری دگرگونی های متفاوت در قسمت هایی از هاله دگرگونی کمپلکس نفوذی الوند شد ه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        46 - تحلیل فعالیت های لرزه زمین ساختی در گستره شهر طبس
        راضیه  عباس¬پور سید مرتضی  موسوی محمودرضا  هیهات
        دراین پژوهش برآورد های مستقلی از طریق روش های قطعی (Deterministic) و احتمالی (Probabilistic) برای تحلیل خطر در گستره شهر طبس انجام گرفته است. با استفاده از داده های لرزه ای منطقه رابطه گوتنبرگ - ریشتر برای شهر طبس برحسب امواج سطحی (Log N= 2.3 - 0.50 Ms) بدست آمد. بیش تر چکیده کامل
        دراین پژوهش برآورد های مستقلی از طریق روش های قطعی (Deterministic) و احتمالی (Probabilistic) برای تحلیل خطر در گستره شهر طبس انجام گرفته است. با استفاده از داده های لرزه ای منطقه رابطه گوتنبرگ - ریشتر برای شهر طبس برحسب امواج سطحی (Log N= 2.3 - 0.50 Ms) بدست آمد. بیش ترین شتاب افقی بر شهر طبس g7/0 شتاب ثقل زمین، از راندگی شتری با توان لرزه زایی 4/7 ریشتر است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که گسل کلمرد به طول170 کیلومتر به فاصله ی 50کیلومتری از شهر طبس بیش ترین تأثیر را بعد از راندگی شتری خواهد داشت. بطوری که بیش ترین زمین لرزه قابل انتظار(93/8 ریشتر)، بیشینه شدت نسبی در کانون(32/8)، حداکثر جابجایی افقی در کانون(82/29 سانتی متر)، حداکثر جابجایی قائم(70/66 سانتی متر) در نتیجه ی عملکرد این گسل بر شهر طبس وارد می شود. با استفاده از ابزار تحلیلی زمین آمار (کریجینگ معمولی) در GIS مدل مناسب برای نقشه پیش گویی مقادیر بیشینه شتاب گرانشی معرفی شد. با کمک این نقشه محدوده های با خطر لرزه ای بالا و خیلی بالا، دو سرچشمه لرزه ای خطی با روند های شمال خاور- جنوب باختر در باختر طبس، مربوط به گسل های کلمرد و لادر و روند شمال باختر- جنوب خاور در خاور طبس و مربوط به گسل های شتری، اسفندیار و نایبند شناسایی شدند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        47 - شناخت منابع تغذیه چشمه¬های کارستی مهم استان خوزستان با استفاده از ایزوتوپ¬های پایدار اکسیژن 18 و دوتریم
        حمیدرضا  محمدی بهزاد دکتر اسماعیل کلانتری عباس  چرچي آرش  ندری
        چشمه های کارستی سبزآب و بی بی تلخون از جمله چشمه های پرآب استان خوزستان هستند که به ترتیب از آهک های آسماری تاقدیس های کمارون و پابده تخلیه می‌گردند. سطح بیرون زده آهک های آسماری هر دو تاقدیس متناسب با حجم آب تخلیه شده از این چشمه ها نمی باشد. بر اساس بررسی های بیلان اج چکیده کامل
        چشمه های کارستی سبزآب و بی بی تلخون از جمله چشمه های پرآب استان خوزستان هستند که به ترتیب از آهک های آسماری تاقدیس های کمارون و پابده تخلیه می‌گردند. سطح بیرون زده آهک های آسماری هر دو تاقدیس متناسب با حجم آب تخلیه شده از این چشمه ها نمی باشد. بر اساس بررسی های بیلان اجمالی و هیدروگراف تخلیه چشمه ها، منابع آب مهمی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد (از جمله مخزن سد شهید عباسپور و همچنین تاقدیس شیرگون) که می توانند در امر تغذیه چشمه های یاد شده دخالت داشته باشند. بنابراین، جهت ارزیابی این موضوع، محتوی ایزوتوپ های پایدار 18O و 2H تمامی منابع آب موجود در منطقه هدف (تخلیه) و در منطقه تغذیه برای دو دوره تر (بهمن 91) و خشک (تیر 92) تعیین گردید. سپس، با استفاده از این نتایج ایزوتوپی و خط آب جوی محلی، به بررسی منشأ تغذیه چشمه های منطقه هدف پرداخته شد و ارتفاع منطقه تغذیه و سهم تغذیه احتمالی این چشمه‌ها از منابع آب موجود در منطقه تعیین گردید. نتایج نشان داد که ارتفاع منطقه تغذیه چشمه های منطقه هدف با ارتفاع آنها در تاقدیس کارستی شیرگون مطابقت دارد. همچنین، مشخص گردید که دریاچه سد شهید عباسپور در تغذیه چشمه سبزآب مشارکت دارد. با این حال، سهم آب دریافتی چشمه سبزآب از منبع یاد شده در مقایسه با آب دریافتی از تاقدیس شیرگون، چندان قابل ملاحظه نمی‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        48 - بررسی نقش توزیع فرکتالی سیلیس در تحولات بافتی و کانه¬زایی طلا در منطقه رامند (استان قزوین)
        سید رضا  مهرنیا
        منطقه اکتشافی رامند بخشی از نوار ماگمایی ارومیه-دختر است که به دلیل قرار گرفتن در ناحیه اثر گسل های متقاطع و رخنمون میزبان های ریولیتی و ریوداسیتی پالئوژن، تحت تاثیر سیالات ماگمایی قرار گرفته و نشانه های بارز کانه زایی هیدروترمال در آن مشاهده می گردد. گوناگونی کانی های چکیده کامل
        منطقه اکتشافی رامند بخشی از نوار ماگمایی ارومیه-دختر است که به دلیل قرار گرفتن در ناحیه اثر گسل های متقاطع و رخنمون میزبان های ریولیتی و ریوداسیتی پالئوژن، تحت تاثیر سیالات ماگمایی قرار گرفته و نشانه های بارز کانه زایی هیدروترمال در آن مشاهده می گردد. گوناگونی کانی های رسی، کانی های خانواده سیلیس و دگرسانی ناشی از اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، از مظاهر فعالیت های پساماگمایی در منطقه رامند می باشند که در نواحی خرد شده، موجب توسعه رگه های معدنی شده است. تمرکز اغلب هاله های دگرسانی در اطراف توده های آتشفشانی بوده و در رگه های کوارتز کلسدونی، ناحیه بندی بافتی متنوعی به تبعیت از الگوی بافتی ذخایر اپی ترمال مشاهده می گردد. روش ارائه شده در این تحقیق مبتنی بر مطالعه تحولات بافتی در رگه های کوارتز-پیرتی منطقه رامند است که با استفاده از تایع فرکتال عیار-مساحت، امکان شناسایی مناطق امیدبخش معدنی و ارائه نقشه پیش داوری با اولویت اکتشاف طلا را فراهم نموده است. به‌صورت یک قاعده کلی، در رگه های سیلیسی با بافت های خودساماندهی شده (مانند کوارتز نواری)، محتوای فلزات گران بها بیشتر از رگه هایی است که بافت شیشه ای دارند (ویتروفیریک). علت این امر، مزیت غنی شدگی گام به گام در محیط های درونزاد منسوب به ذخایر اپی ترمال است. نمونه-برداری لیتوژئوشیمیایی منطقه پیش از بررسی تحولات بافتی آن انجام شده و از روش های آنالیز دستگاهی و میکروگرافی رگه ها به‌منظور بررسی تغییرات عیار طلا و تحولات بافتی کانی های سیلیس استفاده گردیده است. بر اساس نتایج این تحقیق، توزیع غیرخطی سیلیس (SiO2) و تحولات بافتی آن در رخساره کوارتز هماتیت نواری (با عیار طلای820 میلی گرم بر تن) مشاهده می گردد، که رخنمون های اصلی آن در غرب منطقه رامند قرار داشته و جهت ادامه فعالیت های اکتشافی فاز تفصیلی معرفی شده‌اند.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        49 - زمین¬شناسی، دگرساني، كانه¬زايي و مطالعات ژئوشیمیایی در معدن مس، منطقه گل¬چشمه، جنوب نیشابور
        فاطمه نجمی سید احمد  مظاهری سعید سعادت اعظم  انتظاری هرسینی
        معدن مس گل چشمه در شمال شرق ایران (جنوب شهر نیشابور) در حاشیه زون ساختاری سبزوار واقع گردیده است. براساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، رخنمون های سنگی این منطقه شامل سنگ های آتشفشانی منسوب به ائوسن و یا جوان‌تر با ترکیب آندزیت تا بازالت به همراه واحدهای رسوبی، سنگ-آهک و چکیده کامل
        معدن مس گل چشمه در شمال شرق ایران (جنوب شهر نیشابور) در حاشیه زون ساختاری سبزوار واقع گردیده است. براساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، رخنمون های سنگی این منطقه شامل سنگ های آتشفشانی منسوب به ائوسن و یا جوان‌تر با ترکیب آندزیت تا بازالت به همراه واحدهای رسوبی، سنگ-آهک و میان لایه هایی از توف و برش می باشد. زون های دگرسانی مرتبط با لایه های آندزیتی - بازالتی شامل کربناتی شدن، پروپلیتیکی، اندکی سیلیسی، آرژیلیکی و سرسیتی می باشد و کربناتی شدن مهم‌ترین دگرسانی منطقه می باشد. کانه زایی به‌طور گسترده درمیان واحدهای آتشفشانی منسوب به ائوسن و یا جوان‌تر رخ داده و از نظر بافتی به‌صورت رگه ـ رگچه، پرکننده حفرات و فضاهای خالی (آمیگدالوئید)، دانه پراکنده، آغشتگی در پلاژیوکلازها و جانشینی صورت گرفته است. بر پایه مطالعات کانه نگاری صورت گرفته، کانه های اصلی حاوی مس به دو فاز اکسیدی و سولفیدی قابل تفکیک هستند که کانه زایی به‌طور عمده شامل فاز اکسیدی است و به‌صورت آغشتگی در سطوح شکستگی ها و خلل و فرج و یا پرکننده فضاهای خالی در سنگ میزبان مشاهده می شود. کانه های اکسیدی به‌صورت کانه های کربناتی و سیلیکاتی مس شامل مالاکیت، آزوریت و کریزوکلا بوده و کانه‌های سولفیدی مس شامل کالکوسیت، کوولیت، به مقدار جزئی کالکوپیریت، بورنیت، دیژنیت، تتراهدریت و همچنین مس خالص بوده که در این بین، کالکوسیت ها بیشترین فراوانی کانه های سولفیدی را دارا می باشند. کانه اصلی سولفیدی مس در این محدوده کالکوسیت می باشد که احتمالاً شاهد دو نسل از آن هستیم. نسل اول که به‌صورت اولیه و پراکنده در اکثر نقاط تشکیل شده است و نسل دوم کالکوسیت که از تبدیل بورنیت و کالکوپیریت به‌صورت جانشینی و در شرایط سوپرژن ایجاد شده است. مطالعات ژئوشیمیایی حاصل از این پژوهش نشان‌دهنده این است که سنگ های آتشفشانی موجود در منطقه ماهیت بازالت های کالک آلکالن با گرایش شوشونیتی را داشته و از نظر جایگاه زمین ساختی احتمالاً شاخص ماگماتیسم کمان قاره ای مرتبط با زون فرورانش می باشد. علاوه بر این، بر پایه نتایج حاصل از آنالیز عناصر کمیاب و نادر خاکی مقدار بالای Nb (بیش از 16 گرم در تن)، غنی شدگی Rb و نسبت (Zr/Nb)N ( کمتر از 2 و بین 7/0 تا 46/0) می تواند نشان دهنده ی آغشتگی ماگما با پوسته قاره ای ‌باشد. عدم وجود آنومالی مشخص از عنصر Eu نشان‌دهنده شرایط ذوب در حالت اکسیدان می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته و با تأکید بر شواهد مختلف از قبیل محیط زمین ساختی، کانی شناسی و نوع سنگ دربرگیرنده، ساخت و بافت ماده معدنی، پاراژنز کانه‌نگاری، شکل ماده معدنی و عناصر همراه، این منطقه معدنی با ذخایر مس نوع مانتو واقع در شیلی مقایسه گردیده است و علیرغم پاره ای از تفاوت ها، می توان منطقه گل‌چشمه را در رده کانسارهای تیپ مس نوع مانتو طبقه‌بندی کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        50 - پهنه‌بندی نوزمین¬ساختی با استفاده از شاخص¬های ریخت¬سنجی در منطقه لالی – گتوند، خوزستان
        طیبه  احمدی عزیز  رحیمی حجت اله  صفری آرش  برجسته
        ارزیابی کمی اشکال و عوارض سطح زمین و محاسبه ی شاخص های ریخت سنجی رودخانه ها و مجرای رودها و پیشانی کوهستان ها از بهترین روش های بررسی زمین ساخت فعال می باشد. گستره مورد مطالعه در پهنه فروبار دزفول، در کمربند ساده زاگرس چین‌خورده قرار گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری چکیده کامل
        ارزیابی کمی اشکال و عوارض سطح زمین و محاسبه ی شاخص های ریخت سنجی رودخانه ها و مجرای رودها و پیشانی کوهستان ها از بهترین روش های بررسی زمین ساخت فعال می باشد. گستره مورد مطالعه در پهنه فروبار دزفول، در کمربند ساده زاگرس چین‌خورده قرار گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از مدل رقومی ارتفاع، زمین ساخت و ریخت زمین ساخت منطقه لالی - گتوند تفسیر شده است در این تحقیق برای تعیین فعالیت های زمین ساختی، با توجه به زمین ساخت کلی زاگرس ساده چین‌خورده و فروبار دزفول، سه شاخص پیچ‌وخم پیشانی کوهستان ، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن و شاخص طول شیب رودخانه در منطقه ی لالی - گتوند در شمال خاوری خوزستان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از محاسبه ی شاخص های مذکور و تلفیق لایه های اطلاعاتی آن ها، نقشه پهنه بندی فعالیت نوزمین ساختی به‌صورت کمی در چهار رده خیلی فعال، فعال، نسبتاً فعال و غیرفعال تفکیک گردید. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده به ترتیب شاخص طول شیب رودخانه حداکثر فعالیت زمین ساختی را در شمال خاوری، شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن حداکثر فعالیت را در خاور، شمال خاوری و شمال باختری و شاخص پیچ‌وخم پیشانی کوهستان بیشترین فعالیت را در شمال خاوری، جنوب خاوری و مرکز نشان می دهد. نقشه ی پهنه بندی نوزمین ساختی نشان می دهد بیشترین میزان فعالیت زمین ساختی در شمال، شمال خاوری و مرکز و کمترین فعالیت در جنوب است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        51 - اختلاط ماگمایی در گرانودیوریت¬ها و انکلاوهای مافیک ده بالا: شاهدی برای ماگماتیسم کالک-آلکالن نوع I از دو منشا پوسته زیرین و گوشته لیتوسفریک
        زینب  قرامحمدی فاطمه نجمی
        توده گرانودیوریتی ده بالا با روند شرقی - غربی در 45 کیلومتری جنوب غرب بویین‌زهرا، در استان قزوین برونزد دارد. این توده حاوی انکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعدد با ترکیب دیوریت - کوارتزمونزودیوریت است. انکلاوها با اشکال گرد شده و بیضوی با اندازه های دو تا 20 سانتی متر در چکیده کامل
        توده گرانودیوریتی ده بالا با روند شرقی - غربی در 45 کیلومتری جنوب غرب بویین‌زهرا، در استان قزوین برونزد دارد. این توده حاوی انکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعدد با ترکیب دیوریت - کوارتزمونزودیوریت است. انکلاوها با اشکال گرد شده و بیضوی با اندازه های دو تا 20 سانتی متر در گرانودیوریت های میزبان پراکنده شده اند. انکلاوها عموماً تماس ناگهانی با گرانودیوریت های میزبان دارند و از مجموعه کانی های آذرین تشکیل شده اند. وجود شواهد بافتی نشان‌دهنده عدم تعادل از قبیل حضور پلاژیوکلازهایی با زونینگ ترکیبی و سطوح تحلیلی مکرر، سوزن های آپاتیت و کوارتزهای اوسلی در انکلاوها نشانه تغییرات شیمیایی و یا حرارتی مذاب در حین رشد بلور و شاهدی برای وقوع اختلاط ماگمایی هستند. انکلاو ها از LREES و LILES غنی شده و از HFSES تهی شده هستند. گرانودیوریت ها با محتوای 9/66-2/64= SiO2، از نوع کالک آلکالن غنی از پتاسیم بوده و مشخصات سنگ های متا آلومین (1/1>A/CNK) را نشان می دهند. غنی شدگی از عناصر ناسازگار La, Ce, Rb, Th, K وNd در کنار آنومالی منفیTi, Ba, Eu, Nb و P دلالت بر نقش پوسته زیرین در شکل گیری ماگمای سازنده گرانودیوریت ها دارد، اما محتوای نسبتاً بالای≠Mg ( 43/0- 039/0) پیشنهاد می کند که گرانودیوریت های ده بالا از اختلاط ماگمای مافیک حاصل از گوشته با ماگمای فلسیک پوسته به وجود آمده باشند. انکلاوها با مقادیر نسبتاً پایین 2/58- 8/52=SiO2، 92/0- 77/0=A/CNK، مقدار متوسط پتاسیم 8/3-4/1=K2O و مقدار نسبتاً بالای (46/0-4/0)≠Mg مشخص می شوند. بر اساس ویژگی های ژئوشیمیایی و مقادیر 8/1-6/1=Dy/Yb، به نظر می رسد ماگمای سازنده انکلاوها از ذوب بخشی گوه گوشته در زون انتقالی اسپینل- گارنت حاصل شده و در تماس با ماگماهای فلسیک حاصل از ذوب پوسته، تا حدی متحول شده باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        52 - اختلاط ماگمایی در گرانودیوریت¬ها و انکلاوهای مافیک ده بالا: شاهدی برای ماگماتیسم کالک-آلکالن نوع I از دو منشا پوسته زیرین و گوشته لیتوسفریک
        زینب  قرامحمدی علی  کنعانیان محسن ضرغام
        توده گرانودیوریتی ده بالا با روند شرقی - غربی در 45 کیلومتری جنوب غرب بویین‌زهرا، در استان قزوین برونزد دارد. این توده حاوی انکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعدد با ترکیب دیوریت - کوارتزمونزودیوریت است. انکلاوها با اشکال گرد شده و بیضوی با اندازه های دو تا 20 سانتی متر در چکیده کامل
        توده گرانودیوریتی ده بالا با روند شرقی - غربی در 45 کیلومتری جنوب غرب بویین‌زهرا، در استان قزوین برونزد دارد. این توده حاوی انکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعدد با ترکیب دیوریت - کوارتزمونزودیوریت است. انکلاوها با اشکال گرد شده و بیضوی با اندازه های دو تا 20 سانتی متر در گرانودیوریت های میزبان پراکنده شده اند. انکلاوها عموماً تماس ناگهانی با گرانودیوریت های میزبان دارند و از مجموعه کانی های آذرین تشکیل شده اند. وجود شواهد بافتی نشان‌دهنده عدم تعادل از قبیل حضور پلاژیوکلازهایی با زونینگ ترکیبی و سطوح تحلیلی مکرر، سوزن های آپاتیت و کوارتزهای اوسلی در انکلاوها نشانه تغییرات شیمیایی و یا حرارتی مذاب در حین رشد بلور و شاهدی برای وقوع اختلاط ماگمایی هستند. انکلاو ها از LREES و LILES غنی شده و از HFSES تهی شده هستند. گرانودیوریت ها با محتوای 9/66-2/64= SiO2، از نوع کالک آلکالن غنی از پتاسیم بوده و مشخصات سنگ های متا آلومین (1/1>A/CNK) را نشان می دهند. غنی شدگی از عناصر ناسازگار La, Ce, Rb, Th, K وNd در کنار آنومالی منفیTi, Ba, Eu, Nb و P دلالت بر نقش پوسته زیرین در شکل گیری ماگمای سازنده گرانودیوریت ها دارد، اما محتوای نسبتاً بالای≠Mg ( 43/0- 039/0) پیشنهاد می کند که گرانودیوریت های ده بالا از اختلاط ماگمای مافیک حاصل از گوشته با ماگمای فلسیک پوسته به وجود آمده باشند. انکلاوها با مقادیر نسبتاً پایین 2/58- 8/52=SiO2، 92/0- 77/0=A/CNK، مقدار متوسط پتاسیم 8/3-4/1=K2O و مقدار نسبتاً بالای (46/0-4/0)≠Mg مشخص می شوند. بر اساس ویژگی های ژئوشیمیایی و مقادیر 8/1-6/1=Dy/Yb، به نظر می رسد ماگمای سازنده انکلاوها از ذوب بخشی گوه گوشته در زون انتقالی اسپینل- گارنت حاصل شده و در تماس با ماگماهای فلسیک حاصل از ذوب پوسته، تا حدی متحول شده باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        53 - بررسی ژئوشیمی و کانی¬شناسی سنگ¬های آداکایتی روستای منور، شمال تبریز (شمال¬غرب ایران)
        مهدیه  فاضلی حق نصیر  عامل احمد  جهانگیری
        منطقه مورد مطالعه در 35 کیلومتری شمال غرب تبریز واقع شده است. بر اساس شواهد چینه ای سنگ-های آتشفشانی منطقه منور، سنی از میو- پلیوسن تا پلیو- کواترنری داشته و از نظر زمین شناسی ساختاری بخشی از زون البرز باختری – آذربایجان به شمار می روند. سنگ های آتشفشانی بیشتر از نوع دا چکیده کامل
        منطقه مورد مطالعه در 35 کیلومتری شمال غرب تبریز واقع شده است. بر اساس شواهد چینه ای سنگ-های آتشفشانی منطقه منور، سنی از میو- پلیوسن تا پلیو- کواترنری داشته و از نظر زمین شناسی ساختاری بخشی از زون البرز باختری – آذربایجان به شمار می روند. سنگ های آتشفشانی بیشتر از نوع داسیت، ریوداسیت، آندزیت، آندزیت بازالت و تراکی آندزیت می باشند. در نمودارهای عنکبوتی، این سنگ ها غنی‌شدگی از عناصر LREE و LILEنسبت به HREE و HFSE، تهی شدگی و آنومالی منفی Ti، Nb و Ta (TNT) و نسبت های بالای Ba/Nb و Ba/Ta را نمایان می سازند که نشانگر شکل گیری آنها در قوس های قاره ای و قوس های بعد از تصادم هستند. مقادیر بالای SiO2 برابر با 55 تا 66 درصد وزنی و پایین بودن مقادیر MgO، Y و Yb و نسبت های بالایSr/Y و La/Yb بیانگر شکل-گیری آنها از یک ماگمای آداکایتی پرسیلیس در منطقه است. با وجود این شواهد و بررسی الگوهای پراکندگی عناصر نادر خاکی نشان دهنده تشکیل ماگما از ذوب بخشی پوسته ضخیم شده پس از برخورد است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        54 - پتانسیل سنجی رسوبات آبراهه‌ای منجیل با استفاده از GIS
        نسیم  حیدریان دهکردی محمدحسن  توکل سیما  پورمحمدی
        ورقه 1:50000 منجیل در محدودة 15 49 تا 30 49 طول جغرافيائي و 30 36 تا 45 36 عرض جغرافيائي واقع شده است. این منطقه از نظر ساختماني، در زون البرز قرار دارد. در این محدوده سنگ‌هایی از دوران پالئوزوییک، مزوزوییک و سنوزوییک رخنمون دارند. سنگ‌های آتشفشانی با ترکیب بازی چکیده کامل
        ورقه 1:50000 منجیل در محدودة 15 49 تا 30 49 طول جغرافيائي و 30 36 تا 45 36 عرض جغرافيائي واقع شده است. این منطقه از نظر ساختماني، در زون البرز قرار دارد. در این محدوده سنگ‌هایی از دوران پالئوزوییک، مزوزوییک و سنوزوییک رخنمون دارند. سنگ‌های آتشفشانی با ترکیب بازیک تا متوسط که به شدت دگرسان شده‌اند، قدیمی‌ترین سنگ‌های منطقه را تشکیل می دهند. از کانی‌سازی‌های این محدوده می‌توان به کاني‌سازي‌هاي مرتبط با ولکانيک‌هاي حدواسط تا اسيدي و کاني‌سازي‌هاي مرتبط با توده‌هاي نفوذي فلسيک اشاره نمود. نتايج پردازش نمونه‌ها نشان داد که برگه مورد مطالعه‌ی منجیل از پتانسيل بالائي برخوردار بوده و بر این اساس چندین محدوده اميدبخش جهت کنترل صحرائي آنومالی‌ها معرفي گردید. عمده این آنومالي ها را Zn, Au، Cu، Mn، Pb وFe تشکيل داده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        55 - ریز رخساره¬ها و محیط¬های رسوبی نهشته¬های مایستریشتین دربرش چینه¬شناسی جربت، غرب کپه داغ
        یداله  عظام پناه عباس  صادقی محمد حسين  آدابي امیرمحمد  جمالي
        جهت تعیین ریز رخساره ها و محیط های رسوبی نهشته های مایستریشتین در بخش غربی حوضۀ کپه داغ، یک برش چینه‌شناسی در فاصله 5/9 کیلومتری شمال-شمال غرب جربت انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. در این برش نهشته های مایستریشتین شامل سازندهای کلات (به ضخامت 282 متر) و چخماقلو (به ضخامت چکیده کامل
        جهت تعیین ریز رخساره ها و محیط های رسوبی نهشته های مایستریشتین در بخش غربی حوضۀ کپه داغ، یک برش چینه‌شناسی در فاصله 5/9 کیلومتری شمال-شمال غرب جربت انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. در این برش نهشته های مایستریشتین شامل سازندهای کلات (به ضخامت 282 متر) و چخماقلو (به ضخامت 77 متر) است. سازند کلات از سنگ‌آهک‌های زیست‌آواری و سازند چخماقلو از شیل، مارن، سنگ‌آهک و آهک‌رسی تشکیل شده است. براساس شواهد صحرایی و همچنین مطالعات فسیل‌شناسی، مرز زیرین سازند کلات دربرش مزبور با سازند آب دراز به‌صورت ناپیوستگی فرسایشی می باشد. مرز زیرین سازند چخماقلو با سازند کلات از نوع هم شیب و تدریجی و مرز بالایی آن با نهشته های پالئوسن سازند پسته لیق به‌صورت ناپیوستگی از نوع پیوسته نما است. مطالعات پتروگرافی نهشته های مایستریشتین موجب شناسایی 16 ریزرخساره شد. این ریز رخساره ها در 5 کمربند رخساره‌ای پهنه جزر و مدی، لاگون، پشته های ماسه ای، ریف و جلوی ریف در یک پلاتفرم کربناته نهشته شده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        56 - تاثیر شیب مرزهای نفوذناپذیر در منحنی افت-زمان در اطراف یک چاه پمپاژ در آبخوان¬های محبوس
        آرش ندری عزت اله قنواتی نصرالله  کلانتری
        بررسی تاثیر مرزهای نفوذناپذیر بر جریان به چاه های نزدیک به آن با استفاده از تئوری چاه های مجازی انجام می گیرد. در مواردی که مرزهای نفوذناپذیر مطالعه شده اند، این مرزها به‌صورت عمودی در نظر گرفته شده اند درحالی‌که در بسیاری موارد عمودی نبوده و شیب دار هستند. در این مطال چکیده کامل
        بررسی تاثیر مرزهای نفوذناپذیر بر جریان به چاه های نزدیک به آن با استفاده از تئوری چاه های مجازی انجام می گیرد. در مواردی که مرزهای نفوذناپذیر مطالعه شده اند، این مرزها به‌صورت عمودی در نظر گرفته شده اند درحالی‌که در بسیاری موارد عمودی نبوده و شیب دار هستند. در این مطالعه هدف بر آن است که تاثیر شیب مرزهای نفوذناپذیر بر جریان به چاه در یک آبخوان محبوس بررسی شود. در این مطالعه شبیه سازی عددی و نیز محاسبات افت با استفاده از روش چاه های مجازی برای مرزهای عمودی انجام شده و سپس شبیه سازی جریان برای مرزهای شیب‌دار انجام شد. مدل مفهومی مورد نظر شامل یک آبخوان محبوس است که توسط دو مرز نفوذناپذیر محصور شده است و یک چاه با دبی ثابت در آن پمپاژ می شود. فاصله بین مرزها در فاصله‌ای از400 تا 10000 متر قرار گرفته است. شبیه سازی نشان داد که درصورتی‌که مرزهای نفوذناپذیر و محدودکننده عمودی باشند تطابق بسیار عالی بین نتایج شبیه‌سازی عددی ازیک‌طرف و استفاده از رابطه تایس و تئوری چاه های مجازی از طرف دیگر وجود دارد. منحنی های افت زمان برای مرزهای نفوذناپذیر شیب‌دار تفاوت قابل‌توجهی در زوایای مختلف و نیز عرض های مختلف (10000 تا 400 متر) با نتایج حاصل از مرزهای عمودی نشان دادند. نتایج نشان داد اگر فاصله مرزهای نفوذناپذیر زیاد باشد و مرزهای نفوذناپذیر دارای زوایای کمتر از 30 درجه باشند، تفاوت ها به حدی است که تقریب استفاده از روش چاه های مجازی می تواند قابل‌قبول باشد. اما هنگامی‌که فاصله بین مرزها کمتر باشد حتی در زوایای کم نیز تفاوت قابل‌ملاحظه‌ای در مقادیر افت- زمان مرزهای شیب‌دار با نتایج روش چاه های مجازی وجود دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        57 - تحلیل کرنش نهایی (Finite strain analysis) در سنگ‌های دگرریخت شده ناحیه قاسم‌آباد، شمال باختر بلوک لوت
        فرید  رحیمي دهگلان محمدرضا شیخ الاسلامی جعفر طاهری محمدرضا  قاسمی
        سنگ‌های دگرریخت شده ناحیه قاسم‌آباد در شمال خاوری پهنه زمین ساختی کاشمر-کرمان و در بخش شمال باختری بلوک لوت قرار دارند. در این پژوهش بر پایه ی مطالعات ریزساختاری واحدهای سنگی دگرریخت شده، کرنش نهایی دوبعدی و سه‌بعدی بررسی شده است. روش فرای برای بررسی دوبعدی بیضوی کرنش م چکیده کامل
        سنگ‌های دگرریخت شده ناحیه قاسم‌آباد در شمال خاوری پهنه زمین ساختی کاشمر-کرمان و در بخش شمال باختری بلوک لوت قرار دارند. در این پژوهش بر پایه ی مطالعات ریزساختاری واحدهای سنگی دگرریخت شده، کرنش نهایی دوبعدی و سه‌بعدی بررسی شده است. روش فرای برای بررسی دوبعدی بیضوی کرنش مورد استفاده قرار گرفته و نتایج حاصل از آن برای تحلیل سه‌بعدی بیضوی کرنش با بهره گیری از نمودار اصلاح شده فلین به‌کاربرده شده است. میانگین بیضوی شدگی به‌دست‌آمده برای ناحیه 91/1 می‌باشد که در ناحیه‌ی کرنش محصورشدگی قرار گرفته و شدت دگرریختی 54/0 را نشان می‌دهد. شدت کرنش با نزدیک شدن به گسله‌های امتدادلغز ناحیه افزایش یافته به‌طوری‌که بیشینه شدت کرنش بر روی آنها قرار دارد. در شمال خاور و جنوب باختر پهنه مورد بررسی، بیضوی کرنش به‌صورت درازشدگی و در بخش میانی ناحیه به‌صورت پهن‌شدگی می‌باشد. قطر بزرگ بیضوی‌های کرنش در صفحه xy تا حدودی موازی با گسله‌های امتدادلغز شمال خاوری- جنوب باختری است و با نزدیک شدن به گسله‌ها، بیضوی‌های کرنش کشیده ترمی‌شوند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        58 - تعیین ارتباط بین پارامترهای رسوب‌شناسی و مورفولوژی تپه‌های ماسه‌ای خطی شمال آهنگران، شرق ایران
        بنیامین  رضازاده بلگوری آرش  امینی غلامرضا  میراب شبستری
        مطالعات میدانی و بررسی تصاویر ماهواره‌ای، وجود تپه‌های ماسه‌ای خطی را در شمال منطقه آهنگران شهرستان زیرکوه (استان خراسان جنوبی) واقع در شرق ایران اثبات نمود. در بررسی تپه‌های ماسه‌ای، مجموعاً تعداد 21 تپه در پنج ایستگاه و در موقعیت‌های جغرافیایی مختلف بررسی شد. با توجه چکیده کامل
        مطالعات میدانی و بررسی تصاویر ماهواره‌ای، وجود تپه‌های ماسه‌ای خطی را در شمال منطقه آهنگران شهرستان زیرکوه (استان خراسان جنوبی) واقع در شرق ایران اثبات نمود. در بررسی تپه‌های ماسه‌ای، مجموعاً تعداد 21 تپه در پنج ایستگاه و در موقعیت‌های جغرافیایی مختلف بررسی شد. با توجه به مطالعات انجام شده بر روی پارامترهای رسوب‌شناسی، تپه‌های ماسه‌ای آهنگران از نظر مورفولوژی‌ به دو نوع ساده و مرکب دسته‌بندی شد. همچنین نتایج به‌دست‌آمده از بررسیهای رسوب‌شناسی، حاکی از رابطه معنادار بین پارامترهای رسوبی و مورفولوژی تپه‌های ماسه‌ای مورد مطالعه می‌باشد. به این معنی که در بخش‌های مرکزی و غربی ناحیه مورد مطالعه، با تغییر پارامترهای رسوبی، مورفولوژی تپه‌های ماسه‌ای نیز از نوع ساده به مرکب تغییر می‌کند. از دیگر خصوصیات تپه‌های خطی شرق ایران، الگوی ریزدانه برای خط الراس بوده که برای دون‌های خطی ماسه‌ای مورد مطالعه معرفی شد. مقایسه پارامترهای رسوب‌شناسی محدوده پژوهشی با سایر نقاط دنیا مانند کالاهاری، نامیبیا، استرالیا و سینای مصر نشان می‌دهد که تپه‌های ماسه‌ای آهنگران با میانگین اندازه 34/2 فی در محدوده اندازه دانه‌های سایر نقاط قرار داشته، اما در مقایسه با آنها جورشدگی پایین‌تری در حد 79/0 نشان می‌دهد که این ویژگی تپه‌های خطی آهنگران را از سایر نقاط متمایز می‌سازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        59 - ژئوشیمی رخساره¬های کانه¬دار و پهنه¬بندی دگرسانی در کانسار سولفید توده¬ای آتشفشانزاد باریت- سرب- مس ورندان، جنوب¬غرب قمصر
        فایق  هاشمي فردین  موسیوند مهدی  رضایی کهخائی
        کانسار سولفید توده ای آتشفشانزاد باریت- سرب- مس ورندان در جنوب غرب قمصر و در کمان ماگمائی ارومیه- دختر واقع شده است. کانه زائی در کانسار ورندان به‌صورت چهار زیرافق کانه دار و در واحد 1 (عمدتاً شامل توف های اسیدی و آندزیت) توالی آتشفشانی- رسوبی میزبان با سن ائوسن میانی- چکیده کامل
        کانسار سولفید توده ای آتشفشانزاد باریت- سرب- مس ورندان در جنوب غرب قمصر و در کمان ماگمائی ارومیه- دختر واقع شده است. کانه زائی در کانسار ورندان به‌صورت چهار زیرافق کانه دار و در واحد 1 (عمدتاً شامل توف های اسیدی و آندزیت) توالی آتشفشانی- رسوبی میزبان با سن ائوسن میانی- بالائی رخ داده است. رخساره های متمایز شده در این کانسار شامل: 1) رگه- رگچه ای، 2) مجموعه های برشی دهانه ای، 3) توده ای، 4) لایه ای- نواری و 5) رسوبات گرمابی- بروندمی آهن و منگنزدار می باشند. دگرسانی عمده در سنگ دیواره از نوع کلریتی- سیلیسی و سیلیسی- سریسیتی می باشد. دگرسانی کلریتی- سیلیسی همراه با رخساره‎های استرینگر و برشی در کمرپایین زیر افق‎های معدنی و در مرکز سیستم وجود دارد و دگرسانی سیلیسی- سرسیتی در اطراف بخش کلریتی زیرافق‎های معدنی و همچنین به همراه باریت قرار گرفته است. آنالیز الکترون میکروپروب برروی کانی های کلریت از کمرپایین (رخساره های استرینگر) زیرافق دوم و سوم نشان می دهد که این کلریت ها در رده کلریت های غنی از آهن و نزدیک به قطب کلینوکلر هستند که با ویژگی های کلریت در پهنه های دگرسانی کانسارهای سولفید توده ای آتشفشانزاد مطابقت نشان می دهند. بررسی های ژئوشیمیایی رخساره های کانه دار نشان می دهد که میزان عناصر Ag، As، Cu، Sb و Sr در بخش چینه سان (لایه ای- نواری و توده ای) زیرافق سوم خیلی بالاتر از زیرافق های دیگر بوده و بطورمیانگین به ترتیب برابر 41، 273، 1945، 390 و 1013 ppm می باشند. در مجموع مطالعات ژئوشیمیایی نشان‌دهنده وجود پهنه بندی فلزی در این کانسار است که از ویژگی های کانسارهای VMS است. پهنه بندی فلزی ناشی از نفوذ سیالات داغ مس دار می تواند از گسترش پدیده پالایش پهنه ای و رخداد فراپالایش باشد که نتیجه آن شستشوی دوباره مس توسط سیال داغ گرمابی از مجموعه دهانه ای و ته نشست آن در داخل رخساره لایه ای- نواری می باشد. از میان رخساره های مختلف زیرافق های کانه دار کانسار ورندان، رخساره لایه ای- نواری زیرافق سوم برای استخراج عناصر کمیاب از جمله نقره می تواند دارای ارزش اقتصادی باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        60 - برآورد فرسایش کناره¬ای رودخانه با استفاده از مدل BSTEM
        محمد مهدي حسين زاده رضا  اسماعیلی
        فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در جریان‌ها و رودخانه‌ها شناخته می‌شود، هرچند تعیین و برآورد سهم رسوب از فرسایش کرانه رود مشکل است. هدف این مقاله نشان دادن کارایی مدل BSTEM به‌عنوان یک ابزار مناسب برای تعیین و تشخیص شرایط حاکم بر کرانه رودخانه در راستای حفا چکیده کامل
        فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در جریان‌ها و رودخانه‌ها شناخته می‌شود، هرچند تعیین و برآورد سهم رسوب از فرسایش کرانه رود مشکل است. هدف این مقاله نشان دادن کارایی مدل BSTEM به‌عنوان یک ابزار مناسب برای تعیین و تشخیص شرایط حاکم بر کرانه رودخانه در راستای حفاظت از رود و ارزیابی اهمیت فرسایش رودخانه‌ای و ویژگی‌های پوشش گیاهی و فشار آب منفذی نزدیک کرانه است. مدل پایداری کرانه و فرسایش پای آن (BSTEM) به‌منظور پیش‌بینی پس‌روی کرانه رودخانه به علت فرسایش رودخانه‌ای و شکست ژئوتکنیکال طراحی‌ شده است. در این تحقیق همچنین مدل BSTEM برای شبیه‌سازی فرسایش هیدرولیک در پای کرانه و پایداری کرانه در طول یک سری وقایع جریانی (دبی لبالبی، دبی متوسط سیلاب و دبی حداکثر سیلاب) به‌منظور ارزیابی تغییرات فعلی (موجود) و بالقوه در فراوانی شکست کرانه (فاکتور ایمنی یا FS) و بار رسوبی حاصل از کرانه رود استفاده ‌شده است. موقعیت مورد مطالعه در بخش خروجی رودخانه لاویج از کوهستان در منطقه پارک کشپل (چمستان- نور) قرار دارد. در این بخش هرساله فرسایش کناره ای قابل‌ توجهی به‌واسطه وقوع سیلاب‌های بزرگ رخ می‌دهد. مطالعات نشان داد که در کرانه رودخانه لاویج با لایه‌بندی متفاوت پس‌روی قابل‌توجهی در طول وقایع جریانی بزرگ رخ می‌دهد. درواقع سیلاب‌هایی که با دوره بازگشت بیش از 10 سال رخ می‌دهند، نقش اصلی در فرسایش کناره‌ای و فرایند پس‌روی عرضی بر عهده‌ دارند. نتایج تحلیل مدل نشان می‌دهد که پس‌روی اندازه‌گیری شده در کرانه رود در سناریوهای مختلف از صفر تا 81 سانتی‌متر تغییر می‌کند و شرایط پایداری کرانه نیز در اولین سناریو ناپایدار(FS =0.9) و در سناریوی دوم و سوم تقریباً پایدار (FS=1.15-1.26) است. اضافه شدن پوشش گیاهی بالای کرانه مقاومت چسبندگی در یک متر بالای کرانه را افزایش داده و منجر به کاهش بیشتر فراوانی و حجم شکست کرانه می‌شود. نتایج نشان داده است که درنتیجه دخالت حفاظت‌های انجام‌گرفته بر روی کرانه‌های فرسایش پذیر، حجم کلی رسوبات فرسایش یافته از کرانه را می‌توان کاهش داد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        61 - تعیین نقش محیط رسوبی و فرایندهای دیاژنزی در کیفیت مخزنی بخش بالایی سازند سورمه در میدان سلمان
        ابراهیم  سفیداری عبدالحسین  امینی محمدرضا  یوسف پور سید محمد  زمانزاده
        بخش بالایی سازند سورمه به سن ژوراسیک بالایی با لیتولوژی آهک، دولومیت و میان لایه های انیدریت معادل سازند عرب در بخش عربی خلیج فارس به‌حساب می آید. توالی ذکر شده بزرگ‌ترین سنگ مخزن سیستم ژوراسیک پلیت عربی را تشکیل می دهد. مطالعه حاضر بر اساس داده های مغزه (مقطع نازک، تخل چکیده کامل
        بخش بالایی سازند سورمه به سن ژوراسیک بالایی با لیتولوژی آهک، دولومیت و میان لایه های انیدریت معادل سازند عرب در بخش عربی خلیج فارس به‌حساب می آید. توالی ذکر شده بزرگ‌ترین سنگ مخزن سیستم ژوراسیک پلیت عربی را تشکیل می دهد. مطالعه حاضر بر اساس داده های مغزه (مقطع نازک، تخلخل و تراوایی مغزه و فشار موئینه تزریق جیوه) و لاگ های چاه پیمایی به بررسی محیط رسوبی، فرایندهای دیاژنزی و نقش آنها در کیفیت مخزنی بخش بالایی سازند سورمه پرداخته است. بر اساس مطالعات میکروسکپی نه میکروفاسیس رسوبی شناسایی گردید. رخساره های شناسایی شده به قسمت داخلی یک رمپ کربناته کم شیب، متشکل از زیرمحیط های سوپرتایدال، لاگون و شول نسبت داده شده اند. فرایندهای دیاژنزی نقش متغیری بر کیفیت مخزنی سازند مورد مطالعه داشته اند. دلومیتی شدن، انحلال و شکستگی باعث افزایش کیفیت مخزنی شده اند، حال آنکه سیمانی شدن، دلومیتی شدن بیش از اندازه، انیدریتی شدن و فشردگی باعث کاهش کیفیت مخزنی شده اند. بر اساس داده های تخلخل، تراوایی و فشار موئینه حاصل از تزریق جیوه، رخساره های انیدریتی و مادستون حاوی انیدریت مربوط به بخش پرتایدال، دارای پایین ترین کیفیت مخزنی می-باشند و در مقابل رخساره‌های گرین استون اائیدی و پکستون تا گرینستون بایوکلاستی مربوط به زیرمحیط شول از بهترین کیفیت مخزنی برخوردار می باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        62 - مقایسه شبکه‌های عصبی MLP و RBF در تخمین پارامترهای آبخوان‌های محبوس
        طاهره  آذری نوذر  سامانی
        در این مقاله، شبکه‌های عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP) و تابع پایه شعاعی (RBF) جهت تعیین پارامترهای آبخوان محبوس (قابلیت انتقال آبخوان و ضریب ذخیره) طراحی گردیده است. تابع چاه مربوط به آبخوان‌های محبوس به این شبکه‌‌ها آموزش داده شده است. با اعمال تکنیک آنالیز مولفه‌ چکیده کامل
        در این مقاله، شبکه‌های عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه (MLP) و تابع پایه شعاعی (RBF) جهت تعیین پارامترهای آبخوان محبوس (قابلیت انتقال آبخوان و ضریب ذخیره) طراحی گردیده است. تابع چاه مربوط به آبخوان‌های محبوس به این شبکه‌‌ها آموزش داده شده است. با اعمال تکنیک آنالیز مولفه‌ اصلی بر مجموعه داده‌های آموزش، ساختار شبکه MLP و RBF به ترتیب با آرایش (1×12×1) و (1×14×1) صرف نظر از تعداد داده‌های آزمون پمپاژ ثابت گردید. این شبکه‌ها با دریافت هر مجموعه داده آزمون پمپاژ واقعی، مختصات نقطه انطباق بهینه را تولید می‎کند. سپس مختصات نقطه انطباق با حل تحلیلی تایس (1935) ترکیب شده و مقادیر پارامترهای آبخوان محاسبه می‌شود. توانایی تعمیم و عملکرد این شبکه‌ها با 100000 مجموعه داده سنتز شده ارزیابی گردید و دقت آن‌ها با استفاده از داده‌های دو آزمون پمپاژ واقعی با روش انطباق منحنی تیپ مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدلسازی تابع چاه در آبخوان محبوس نشان داد که اگر چه هر دو مدل‌ شبکه عصبی MLP و RBF می‌توانند پارامترهای آبخوان را با دقت بالایی تعیین نمایند و خطاهای گرافیکی حاصل از روش‌های انطباق منحنی تیپ را حذف کنند اما شبکه MLP طراحی‌شده از دقت بالاتری نسبت به شبکه RBF برخوردار می‌باشد به همین دلیل شبکه MLP پیشنهادی به عنوان یک روش خودکار، دقیق و سریع جهت تعیین پارامترهای آبخوان محبوس توصیه می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        63 - بیواستراتیگرافی گذر مزوزوئیک-سنوزوئیک بر مبنای نانوفسیل‌های آهکی در برش تنگ بوالفارس، جنوب غرب ایران
        سعیده سنماری
        به‌منظور بررسی گذر مزوزوئیک به سنوزوئیک بر اساس نانو فسیل های آهکی، برش تنگ بوالفارس در شرق رامهرمز مورد مطالعه قرار گرفت. این گروه فسیلی در تعیین سن نسبی لایه‌های مزوزوئیک و سنوزوئیک اهمیت زیادی دارند. در این گذر، رسوباتی به ضخامت 32 متر از نهشته‌های شیلی و آهکی مورد م چکیده کامل
        به‌منظور بررسی گذر مزوزوئیک به سنوزوئیک بر اساس نانو فسیل های آهکی، برش تنگ بوالفارس در شرق رامهرمز مورد مطالعه قرار گرفت. این گروه فسیلی در تعیین سن نسبی لایه‌های مزوزوئیک و سنوزوئیک اهمیت زیادی دارند. در این گذر، رسوباتی به ضخامت 32 متر از نهشته‌های شیلی و آهکی مورد مطالعه قرار گرفت و برای اولین بار 35 گونه از نانوفسیل‌های آهکی شناسایی شد. در نتیجه این مطالعه بیوزون (UC18/CC24 ) Reinhardtites Levis Zone و قاعده زون (CC25/UC19) Zone cymbiformis Arkhangelskiella به سن کرتاسه فوقانی (اواخر ماستریشتین پیشین تا شروع ماستریشتین پسین) و زون Zone (NP6) kleinpellii Heliolithus به سن سلاندین/تانتین که با زون بندی‌های استاندارد جهانی مطابقت دارد، شناسایی شد. بر اساس بیوزون های به‌دست‌آمده، بازه زمانی گذر مورد مطالعه ماستریشتین پیشین - سلاندین/تانتین (Middle/Late Paleocene) و مرز بین گذر کرتاسه به پالئوژن در این برش از نوع ناپیوستگی تعیین شد. حضور گونه‌های شاخص از نانو‌فسیل‌های آهکی بیانگر آن است که برش مورد مطالعه در عرض‌های جغرافیایی پایین و تحت شرایط آب و هوایی گرم اقیانوسی نهشته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        64 - پتروژنز و جایگاه تکتونوماگمایی توده گرانیتوئیدی مغانلو (شمال¬غرب ایران)
        فاطمه نجمی لیلی  فتحیان سید احمد  مظاهری فرهاد  آلیانی سعید  سعادت علی‌اکبر  بهاری فر اعظم  انتظاری هرسینی محمدحسین  زرین‌کوب
        توده گرانیتوئیدی مغانلو با سن پرکامبرین در شمال غربی زون ساختاری ایران مرکزی واقع گردیده است. بر اساس مشاهدات صحرایی و مطالعات میکروسکوپی، توده مورد مطالعه از گرانودیوریت، مونزوگرانیت و تونالیت تشکیل شده است. با توجه به مطالعات ژئوشیمیایی، تونالیت ها از نوع I با ماهیت چکیده کامل
        توده گرانیتوئیدی مغانلو با سن پرکامبرین در شمال غربی زون ساختاری ایران مرکزی واقع گردیده است. بر اساس مشاهدات صحرایی و مطالعات میکروسکوپی، توده مورد مطالعه از گرانودیوریت، مونزوگرانیت و تونالیت تشکیل شده است. با توجه به مطالعات ژئوشیمیایی، تونالیت ها از نوع I با ماهیت کالک آلکالن و پرآلومین می باشند. این توده بر اساس مطالعات ایزوتوپی Sr-Nd ( نسبت 87Sr/86Sr و Ndɛ اولیه 710544/0 و01/7- به ترتیب) ، نسبت La/Yb ،Sr/Y ، Nb/Ta، Ni و Cr پایین، الگوی کمتر تفریق یافته عناصر نادر خاکی و بی‌هنجاری منفی Eu حاصل ذوب پوسته آمفیبولیتی است که از ذوب پوسته مافیک ضخیم شده یا بازالت های زیر صفحه ای (در ناحیه پایداری پلاژیوکلاز) در اعماق و فشار پایین و در محیط زمین ساختی کمان های حاشیه فعال قاره ای (قوس) تشکیل شده است. مونزوگرانیت ها با توجه به نمودار های ژئوشیمیایی از نوع S با ماهیت پرآلومین و کالک آلکالن هستند که در محدوده کمان ماگمایی و برخوردی با غنی‌شدگی از LREE و LILE و تهی شدگی از HFSE همراه با بی‌هنجاری منفی Nb,Ti, Ba و Sr و عدد منیزیم (20-11#Mg ) همراه می باشند و از ذوب سنگ های پوسته ای (ذوب خاستگاه با سنگ های پلیتی غنی از پلاژیوکلاز) تشکیل شده اند. گرانودیوریت ها از نوع I با ماهیت کالک آلکالن و پرآلومین هستند. که بر اساس مطالعات ایزوتوپی Sr-Nd (نسبت 87Sr/86Sr و ɛNd اولیه 71713/0 و 55/10- به ترتیب)، عدد منیزیم (33-31#Mg) و بی‌هنجاری منفی و مشخص ازNb و Sr، همچنین بی‌هنجاری مثبت La و Th، حاصل ذوب بخشی پوسته قاره ای زیرین- میانی می باشند که در نتیجه ضخیم شدگی و کوتاه شدگی ناشی از برخورد قاره- قاره (برخورد ورقه ایران به عربی) تشکیل شده‌اند. با توجه به موقعیت جغرافیایی توده مغانلو و سن واحد-های تشکیل‌دهنده آن، به نظر می رسد که توده گرانیتوئیدی مغانلو روی حاشیه فعال قاره ای ناشی از همگرایی ایران مرکزی و البرز- آذربایجان با صفحه عربی در طول پرکامبرین شکل گرفته باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        65 - منشایابی منابع رسوب در فصل‌های بهار و پاییز با استفاده از ردیاب¬های ژئوشیمیایی
        کاظم نصرتی فروزان احمدی
        هدف از این پژوهش تعیین تاثیر فصل بهار و پاییز بر تولید رسوب حوضه طالقانی، خرم‌آباد، استان لرستان با استفاده از ردیاب‌های ژئوشیمیایی و مدل ترکیبی منشایابی رسوب است. به این منظور 39 نمونه خاک از منابع رسوب با کاربری های مختلف (کشاورزی 17، مرتع 12 و جنگل 10 نمونه) برداشت گ چکیده کامل
        هدف از این پژوهش تعیین تاثیر فصل بهار و پاییز بر تولید رسوب حوضه طالقانی، خرم‌آباد، استان لرستان با استفاده از ردیاب‌های ژئوشیمیایی و مدل ترکیبی منشایابی رسوب است. به این منظور 39 نمونه خاک از منابع رسوب با کاربری های مختلف (کشاورزی 17، مرتع 12 و جنگل 10 نمونه) برداشت گردید و همچنین جهت برداشت نمونه های رسوب معلق هنگام رخداد بارندگی، 7 نمونه رواناب از خروجی حوضه طی سال 1390 تا 1391 (۳ نمونه در فصل پاییز و ۴ نمونه در فصل بهار) نیز برداشت شد. پس از آماده سازی نمونه ها 11 عنصر ژئوشیمیایی شامل آهن، روی، مس، منیزیم، سدیم، کلسیم، پتاسیم، منگنز، کربن آلی، نیتروژن و فسفر به‌عنوان ردیاب های اولیه در نمونه‌های منابع رسوب و نمونه‌های رسوب معلق اندازه‌گیری شد. با استفاده از تحلیل‌ آماری کروسکال والیس و تحلیل آماری تابع تشخیص، ردیاب های روی، کربن آلی، منیزیم و کلسیم به‌عنوان ترکیب بهینه ردیاب در تفكيك منابع رسوب انتخاب شدند. با انتخاب ترکیب بهینه ردیاب ها، نمونه های منابع رسوب با نمونه های رسوب معلق در رواناب در دو فصل متفاوت به‌صورت جداگانه مقایسه شدند. نتایج نشان داد که سهم کاربری اراضی در تولید رسوب در فصل پاییز برای کشاورزی، مرتع و جنگل به ترتیب برابر با 9/67 درصد، 1/32 درصد و صفر درصد است. نتایج مقایسه منابع رسوب با نمونه های رسوب معلق در رواناب در فصل بهار نشان داد که سهم کاربری اراضی در تولید رسوب برای کشاورزی 3/44 درصد، مرتع 3/44 درصد و جنگل 4/11 درصد است. این نتایج نشان می‌دهد که در فصل پاییز کاربری کشاورزی بیشترین سهم تولید رسوب را دارد که لازم است در این فصل مدیریت پوشش گیاهی اراضی کشاورزی مورد توجه قرار گیرد تا از فرسایش و تولید رسوب جلوگیری شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        66 - زیست چینه نگاری سازندهای سروک و ایلام در میدان نفتی آب تیمور (چاه‌های شماره 1 و 14)
        رضا  امیدی عباس  صادقی محبوبه حسینی برزی نرگس  اکبری بس کلایه
        به‌منظور مطالعات زیست چینه‌ای سازندهای سروک و ایلام در جنوب فروافتادگی دزفول، دو برش تحت‌الارضی در چاه‌های 1و 14 میدان نفتی آب تیمور انتخاب گردید. سازند سروک در چاه شماره1، 98/812 متر و در چاه شماره 14 به دلیل عدم حفاری تا قاعده سازند سروک، 234 متر ضخامت دارد و از لحاظ چکیده کامل
        به‌منظور مطالعات زیست چینه‌ای سازندهای سروک و ایلام در جنوب فروافتادگی دزفول، دو برش تحت‌الارضی در چاه‌های 1و 14 میدان نفتی آب تیمور انتخاب گردید. سازند سروک در چاه شماره1، 98/812 متر و در چاه شماره 14 به دلیل عدم حفاری تا قاعده سازند سروک، 234 متر ضخامت دارد و از لحاظ لیتولوژی به‌طور عمده از سنگ آهک همراه با میان لایه‌های رسی و دولومیتی تشکیل شده است. مرز زیرین آن در چاه شماره 1 با سازند کژدمی، هم‌شیب و در چاه شماره 14 به دلیل عدم حفاری نامشخص است؛ ولی مرز بالایی آن در هر دو چاه با سازند ایلام ناپیوسته می‌باشد. سازند ایلام در دو چاه شماره 1 و 14 به ترتیب 72/151 و 136 متر ضخامت دارد و از لحاظ لیتولوژی شامل سنگ آهك و ميان لايه‌هايي از آهك هاي شیلی و مارنی و دولوميتي است. مرز بالایی سازند ایلام با سازند گورپی هم‌شیب و همراه با تغییرات قاطع در لیتولوژی است. در مطالعات بایواستراتیگرافی ضمن تشخیص 71 گونه متعلق به 57 جنس از فرامینیفرها، یک بایوزون (بایوزون1) در سازند ایلام و سه بایوزون (بایوزون‌های 2 و 3 و 4) در سازند سروک به اسامی زیر شناسایی گردید. 1- Rotorbinella-Pararotalia Assemblage Zone 2- Nezzazatinella picardi-Dicyclina schlumbergeri Assemblage Zone 3- Rotorbinella mesogeensis Total Range Zone 4- Nezzazata-alveolinid Assemblage Zone بر اساس بایوزون های شناسایی شده، سن سازند سروک سنومانین- تورونین و سازند ایلام سانتونین- کامپانین؟ تعیین شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        67 - چینه‌نگاری سکانسی نهشته‌های الیگو‌ - میوسن در یال جنوبی تاقدیس احمدی (تنگ عبدی)، جنوب شرق شیراز
        جهانبخش  دانشیان محسن  یعقوبی علیرضا  طهماسبی سروستانی
        مطالعات چینه نگاری سکانسی می‌تواند در درک و تحلیل حوضه رسوبی کمک نماید. به همین جهت برش چینه‌شناسی تنگ‌عبدی (یال جنوبی تاقدیس احمدی) واقع در فارس ساحلی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. سازند آسماری در این برش با ناپیوستگی هم‌شیب (پیوسته‌نما) بر روی نهشته‌های سازند جهرم قر چکیده کامل
        مطالعات چینه نگاری سکانسی می‌تواند در درک و تحلیل حوضه رسوبی کمک نماید. به همین جهت برش چینه‌شناسی تنگ‌عبدی (یال جنوبی تاقدیس احمدی) واقع در فارس ساحلی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. سازند آسماری در این برش با ناپیوستگی هم‌شیب (پیوسته‌نما) بر روی نهشته‌های سازند جهرم قرار دارد و مرز بالایی این سازند با سازند رازک بوده که این مرز به‌صورت ناپیوسته و فرسایشی است. این برش شامل توالی از سازند‌های جهرم (10 متر)، آماری (35 متر) و رازک (5/172 متر) بوده که به‌طور عمده از سنگ‌آهک، سنگ‌آهک رسی، مارن و به مقدار کمتر ماسه‌سنگ، کنگلومرا و نهشته های شیلی و دولومیتی تشکیل شده است. به‌طورکلی 84 نمونه مورد مطالعه قرار گرفت که بر اساس گسترش روزنبران کف‌زی، سن سازند جهرم ائوسن پسین، سازند آسماری روپلین و سازند رازک روپلین و اکیتانین پیشنهاد می‌شود. مطالعات میکروفاسیس‌ها در این تحقیق منجر به تعیین چهار کمربند رخساره‌ای شامل محیط جزرومدی، لاگون، پشته‌های ماسه‌ای و دریای ‌باز شد و با توجه به اطلاعات به‌دست‌آمده از مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، چهار سکانس رسوبی و چهار مرز سکانسی تعیین گردید که از این تعداد، دو مرز سکانسی از نوع اول SB(1) و دو مرز سکانسی از نوع دوم SB(2)تشخیص داده شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        68 - توانایی چاه‌های فلمن در بهبود پارامترهای فیزیکی و میکروبی آب رودخانه
        مجتبی  قره محمودلو مصطفی  سید سید مصطفی  خضری غلامعباس فنایی خیرآباد سید محمد  سید خادمی
        فیلتراسیون کف رودخانه می‌تواند به‌عنوان یک روش ارزان و موثر در تصفیه آب رودخانه‌ها برای مصارف شرب مورد استفاده قرار گیرد. در زمين‌هاي آبرفتی متشکل از رسوبات سست و منفصل، شامل شن و ماسه و يا قلوه سنگ با سطح آب نزديك به سطح زمين، یکی از اقتصادي‌ترين روش‌های استحصال آب در چکیده کامل
        فیلتراسیون کف رودخانه می‌تواند به‌عنوان یک روش ارزان و موثر در تصفیه آب رودخانه‌ها برای مصارف شرب مورد استفاده قرار گیرد. در زمين‌هاي آبرفتی متشکل از رسوبات سست و منفصل، شامل شن و ماسه و يا قلوه سنگ با سطح آب نزديك به سطح زمين، یکی از اقتصادي‌ترين روش‌های استحصال آب در حجم زياد، استفاده از چاه‌های دهان گشاد نظیر فلمن می‌باشد. در این تحقیق به بررسی تاثیر چاه‌های فلمن و فرآیند فیلتراسیون آبرفت کف رودخانه در بهبود پارامترهای کیفی آب‌های سطحی برای مصرف در بخش شرب پرداخته شده است. ازاین‌رو، به‌طور همزمان از آب رودخانه دوغ و چاه فلمن در یک دوره پنج ماهه نمونه‌برداري شده است. برای تعیین تفاوت معنی‌دار داده‌های حاصل از آنالیز کیفی، از نرم‌افزارSPSS و آزمون t استفاده شد. مقایسه پارامترهای کیفی رودخانه دوغ و چاه فلمن نشان داد که فیلتراسیون بستر رودخانه می‌تواند نقش مهمی در کاهش بیشتر پارامترهای فیزیکی و میکروبی آب در چاه فلمن حفر شده در مجاورت یک رودخانه داشته باشد. این تحقیق همچنین به بررسي كيفيت آب رودخانه دوغ و چاه فلمن با استفاده از شاخص جهاني NSFWQI بـراي مصـرف شـرب پرداخته است. این شاخص برای آب رودخانه دوغ از ۵۰ تا ۵۷ متغیر است که این عدد نشان‌دهنده کیفیت متوسط آب رودخانه دوغ می‌باشد. درحالی‌که این شاخص برای چاه فلمن بین ۶۴ تا ۷۵ می‌باشد که بیانگر کیفیت خوب آب در چاه فلمن است. نتایج این تحقیق نشان داد چاه‌هاي فلمن حفر شده در مجاورت بستر رودخانه می‌توانند نقش مهمی در بهبود پارامترهای کیفی آب‌هاي سطحي برای مصرف شرب داشته باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        69 - مطالعه دگرسانی، کانه¬زایی و سیالات درگیر در کانسار روی-سرب حوض‌سفید (ایران مرکزی)
        منصور  عادل¬پور قدرت‌اله رستمی پایدار
        کانسار روی-سرب حوض‌سفید در 17 کیلومتری شمال شرق شهرستان اردکان در زون ایران مرکزی واقع شده است. سنگ میزبان این کانسار، سنگ های کربناته دولومیتی‌شده با سن کرتاسه پایین است. در این محدوده سه واحد سنگی عمده وجود دارد. پایین ترین واحد سنگی، سازند سنگستان است و عمدتاً شامل چکیده کامل
        کانسار روی-سرب حوض‌سفید در 17 کیلومتری شمال شرق شهرستان اردکان در زون ایران مرکزی واقع شده است. سنگ میزبان این کانسار، سنگ های کربناته دولومیتی‌شده با سن کرتاسه پایین است. در این محدوده سه واحد سنگی عمده وجود دارد. پایین ترین واحد سنگی، سازند سنگستان است و عمدتاً شامل شیل و سیلتستون با میان‌لایه های کالک‌آرنایت می باشد. سازند سنگستان توسط دولومیت و سنگ آهک دولومیتی و آنکریتی سازند تفت پوشیده می شود. سازند آبکوه شامل سنگ آهک چرتی و سنگ‌ آهک‌ رسی به همراه سنگ آهک ریفی توده-ای است که بر روی سازند تفت قرار گرفته است. قرارگیری سنگ میزبان كانسار در افق چينه‌اي كربناته کرتاسه پایین به همراه شواهد زمين‌شناسي ديگر، مويد اين مطلب است كه اين كانسار در ابتدا در شرايطي مشابه با كانسارهاي نوع دره مي‌سي‌سي‌پي شكل گرفته است. از جمله اين شرايط مي‌توان به وجود توالي‌هاي تبخيري و كربناته، به‌ویژه افق های دولومیتی‌شده گرمابی، نبود و یا عدم تاثير توده‌هاي آذرين و وجود گسل‌هاي مهم و كنترل‌كننده اشاره نمود. كانسنگ اوليه کانسار از نوع سولفيدي و شامل اسفالريت، گالن و پيريت است. كانسنگ سولفيدي اوليه در نتيجه قرارگيري در شرايط اكسيدان سطحي و تحمل دگرساني به كانسنگ غيرسولفيدي تبديل شده است. در نتيجه كاني‌هاي سولفيدي اوليه به كاني‌هايي نظير همي مورفيت، اسميت‌زونيت، سروزيت و انگلزيت تبديل شده اند. كانسنگ غيرسولفيدي که در توالی های دولومیتی شده، در محل درزه ها و شكستگي‌هاي ساختاري تشكيل شده‌اند، در بسياري از موارد دارای بافت كلوفرم هستند. بنابراين مي‌توان پذيرفت كه اين نوع كانسنگ تحت تاثير سيالات گرمابی دما پايين تشكيل شده است. دو نوع سيال درگير در رگه‌هاي کربناته حضور دارند (نوع اول (I) میانبارهای تک فازه آبگین، نوع دوم (II) میانبارهای دو فازه آبگین (L+V)) و بر اساس مطالعات دماسنجي سيالات درگير، دمای همگن‌شدن بین 150 تا 260 درجه سانتیگراد است. شوري سيالات پايين تا متوسط است (33/0 تا 26/14 درصد وزنی معادل نمک طعام). مكانيسم اصلی نهشت، گرمایش ناشی از کاهش فشار تا جوشش يك سيال با ميزان دي‌اكسيد‌كربن كم (62/0تا 98/0 گرم بر سانتیمتر مکعب است) می‌باشد. شواهدي از قبيل عدم يكنواختي درجه پرشدگي سیالات درگیر و وجود نمونه‌هايي از حفرات داراي سيال غني از فاز بخار، بيانگر جوشش موضعي سيال كانه‌دار در محل شكستگي ها و گسل ها مي باشد . پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        70 - بررسی پتانسیل زیست پالایی آلودگی¬های نفتی در آبخوان محدوده مجتمع پالایشگاه شازند
        عبدالرضا  واعظی¬هیر ساناز  قبادیان
        در این پژوهش، با توجه به آلودگی آبخوان محدوده پالایشگاه شازند، قابلیت خودپالایی زیستی آبخوان براساس نتایج حاصل از نمونه‌برداری‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. بدین منظور پارامترهای هیدروشیمیایی از قبیل EC (هدایت الکتریکی)، pH ، دما و اکسیژن محلول (DO) و همچنین میزا چکیده کامل
        در این پژوهش، با توجه به آلودگی آبخوان محدوده پالایشگاه شازند، قابلیت خودپالایی زیستی آبخوان براساس نتایج حاصل از نمونه‌برداری‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. بدین منظور پارامترهای هیدروشیمیایی از قبیل EC (هدایت الکتریکی)، pH ، دما و اکسیژن محلول (DO) و همچنین میزان غلظت یون های اصلی (شامل کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم و نیز سولفات، کلراید، کربنات و بی کربنات)، فلزات سنگین (آهن و منگنز) و مواد مغذی (نیترات و سولفات) در نمونه های آب زیرزمینی تعیین گردید. مقادیر پارامترهای اندازه‌گیری شده با حد بهینه آن پارامترها در پاک‌سازی زیستی مورد مقایسه قرار گرفت که نتیجه نشان داد از نظر مقادیر pH و EC شرایط جهت تجزیه زیستی آلاینده ها مناسب بوده ولی از نظر متوسط میزان دما شرایط بهینه وجود ندارد. غلظت اکسیژن محلول (DO) در آب زیرزمینی منطقه برای پالایش طبیعی به روش هوازی مناسب می باشد ولی از نظر مواد مغذی شرایط بهینه وجود ندارد به‌طوری‌که نسبت کربن به نیتروژن و فسفر و نسبت نیتروژن به فسفر برای انجام فرآیند پالایش زیستی مناسب نمی باشد. بنابراین آبخوان منطقه به‌صورت طبیعی شرایط بهینه برای پاکسازی را نداشته و انجام عملیات پاکسازی تهاجمی در منطقه اجتناب‌ناپذیر می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        71 - بازسازی شاخص¬های فیزیکوشیمیایی با استفاده از شیمی بیوتیت و کلریت در کانسار مس پورفیری کدر، کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان
        مجید  حیدری علیرضا زراسوندی محسن  رضایی عادل ساکی سینا اسدی
        کانسار مس پورفیری کدر در 14 کیلومتری جنوب باختر دهج در شمال شرق کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان واقع شده و با نفوذی های دیوریت تا کوارتزدیوریت مرتبط می باشد. با توجه به تأثیر مهم شاخص هایی نظیر فوگاسیته اکسیژن، محتوی هالوژنی و تغییرات دمایی توده آذرین در کانه زایی پورفیری، چکیده کامل
        کانسار مس پورفیری کدر در 14 کیلومتری جنوب باختر دهج در شمال شرق کمان ماگمایی سنوزوئیک کرمان واقع شده و با نفوذی های دیوریت تا کوارتزدیوریت مرتبط می باشد. با توجه به تأثیر مهم شاخص هایی نظیر فوگاسیته اکسیژن، محتوی هالوژنی و تغییرات دمایی توده آذرین در کانه زایی پورفیری، هدف از پژوهش حاضر، بررسی این شاخص های فیزیکوشیمیایی در توده ماگمایی و زون پتاسیک کانسار کدر با بهره گیری از شیمی بیوتیت و کلریت های حاصل از دگرسانی است. SiO2، K2O و TiO2 در بیوتیت و Al2O3 در کلریت فراوانی بیشتری دارند. تهی شدگی SiO2 و K2O در کلریت ، به دلیل تشکیل فلدسپارپتاسیم و تا حدودی آدولاریا در خلال تبدیل بیوتیت به کلریت است. شیمی بیوتیت، جایگاه تکتونیکی کالک آلکالن را برای پورفیری کدر نشان می دهد. برمبنای نمودار FeO/FeO+MgO در مقابلMgO، توده نفوذی کدر دارای منشأ گوشته ای با اختلاط اندک مواد پوسته است. بر اساس نمودار Fe2+/Fe2+ +Mg2+ در مقابل Si، کلریت های مطالعه شده در رده کلینوکلر قرار می گیرند. شرایط فوگاسیته اکسیژن در کانسار کدر، در محدوده HM و به میزان اندک NNO قرار دارد. دماسنجی بیوتیت و کلریت در پورفیری کدر به ترتیب کمینه و بیشینه 516 تا 680 درجه سانتی‌گراد و 19/180 تا 87/369 درجه سانتی‌گراد را نشان می دهند. Log fH2O/fHF وLog fH2O/fHCl, در بیوتیت-های کانسار کدر به ترتیب 77/5-57/4 و 62/4-34/4 با میانگین 95/4 و 46/4 می باشد که مبین بالاتر بودن آب نسبت به محتوای هالوژنی است. نمودار XFe و XMg در مقابل XF/XOH و XCl/XOH نشان‌دهنده شرایط فوگاسیته یکسان Cl در کدر است. نهایتاً، براساس نتایج دماسنجی بیوتیت های ماگمایی (با میانگین 1/611 درجه سانتی‌گراد) می توان احتمال داد که غالب ماندن دمای بالا به همراه ثبات شرایط بالای فوگاسیته اکسیژن طی دگرسانی پتاسیک، از عوامل مؤثر در عیار نسبتاً پایین کانسار کدر می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        72 - بررسی رفتار زمین‌شیمیایی عناصر اصلی و کمیاب خاکی در گارنت‌های پگماتیت‌های دره ‌ولی (شمال شرق بروجرد، پهنه سنندج- سیرجان)
        سمیه  رحمانی جوانمرد زهرا  طهماسبی زینک  دینک احمد  احمدی خلجی
        پگماتیت‌های منطقه‌ دره ‌ولی در شمال شرق بروجرد و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان واقع شده‌اند. این پگماتیت‌ها به‌صورت دایک‌هایی با روند شمال‌غرب- جنوب‌شرق، واحدهای گرانودیوریتی منطقه‌ مورد مطالعه را قطع کرده‌اند. این سنگ‌ها از نظر کانی‌شناسی شامل کانی‌های کوارتز، فلدسپار‌ چکیده کامل
        پگماتیت‌های منطقه‌ دره ‌ولی در شمال شرق بروجرد و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان واقع شده‌اند. این پگماتیت‌ها به‌صورت دایک‌هایی با روند شمال‌غرب- جنوب‌شرق، واحدهای گرانودیوریتی منطقه‌ مورد مطالعه را قطع کرده‌اند. این سنگ‌ها از نظر کانی‌شناسی شامل کانی‌های کوارتز، فلدسپار‌های آلکالن (ارتوکلاز و میکروکلین)، پلاژیوکلاز، مسکوویت، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، آندالوزیت، تورمالین و آپاتیت هستند. الگو‌های REE بهنجار‌شده نسبت به كندريت در پگماتیت‌های دره ولی، بیانگر غنی‌شدگی اندک LREE نسبت به HREE )04/4-76/1(LaN/YbN=، الگوی نسبتاً مسطح HREE و بی‌هنجاری منفی شدید Eu (54/0-20/0 (Eu/Eu*= است. بررسی شيمي عناصر اصلي گارنت‌هاي درون اين پگماتيت‌ها بيانگر منطقه‌بندی ترکیبی با افزایش FeO و کاهش MnO از مرکز به حاشیه است. مقادیر بسيار بالاي منگنزwt.%) 18/13-27/10 (MnO= و مقدار کم کلسيمwt.%) 29/0-15/0(CaO= گارنت‌هاي موجود در پگماتيت‌ دره ‌ولی، مشابه گارنت‌هاي ماگمايي درون مذاب‌هاي‌ پگماتيتي است. ترکیب بلور‌های گارنت بر روی نمودار MnO+CaO در مقابل FeO+MgO (برحسب درصد وزنی)، بیانگر تبلور آنها در بخش حاشیه‌ای رگه پگماتیتی و از مذاب‌های کم‌تر تفریق‌یافته است. نتایج LA-ICP-MS حاکی از غنی‌شدگی گارنت‌های مورد مطالعه از عناصر کمیاب خاکی سنگین (HREE)، تهی‌شدگی از عناصر کمیاب خاکی سبک (LREE) و بی‌هنجاری منفی شدید Euدر مرکز )41/0-0(Eu/Eu*= و مثبتEu )22/3-0(Eu/Eu*= در حاشیه‌ها است. عناصر Y، HREE، Ti، Zr، Nb، Ta، Hf، U و Mn از مرکز به سمت حاشیه کاهش نشان می‌دهند. این تغییرات از مرکز به حاشیه، به افزایش فاز سیال و اکتیویته H2O در ماگما و افزایش تفریق ماگمایی نسبت داده شده است. الگوی REE و بی‌هنجاری‌های Eu در گارنت‌های دارای منطقه‌بندی، بیانگر تبلور آنها در شرایط احیایی تا اکسیدان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        73 - ترکیب الگوریتم خوشه¬بندی Fuzzy c-means با شبکه عصبی پرسپترون چند لایه برای افزایش دقت تخمین غلظت عناصر ژئوشیمیایی، مثال موردی – محدوده شرقی کانسار مس پورفیری سوناجیل
        محرم  جهانگیری سیدرضا  قوامی ریابی بهزاد  تخم¬چی
        روش های شناسایی الگو توانایی کشف روابط پنهان موجود در بین داده های اکتشافی را دارند و با بهره-گیری از این روش ها، الگوی پراکندگی ژئوشیمیایی حاکم بر عناصر در محدوده مورد مطالعه قابل شناسایی و تعمیم است. یکی از روش های شناسایی الگو، شبکه عصبی چند لایه است که در تخمین غل چکیده کامل
        روش های شناسایی الگو توانایی کشف روابط پنهان موجود در بین داده های اکتشافی را دارند و با بهره-گیری از این روش ها، الگوی پراکندگی ژئوشیمیایی حاکم بر عناصر در محدوده مورد مطالعه قابل شناسایی و تعمیم است. یکی از روش های شناسایی الگو، شبکه عصبی چند لایه است که در تخمین غلظت عناصر ژئوشیمیایی در مطالعات معدنی استفاده می شود و دقت قابل قبولی ارائه می نماید. در این مطالعه، روش شبکه عصبی چند لایه به‌عنوان تخمینگر انتخاب شده و با 1755 نمونه سنگی آنالیز شده با روش ICP، طراحی تخمینگر انجام پذیرفته است. در تحلیل ها برای بالا بردن دقت تخمین شبکه عصبی از الگوریتم خوشه بندی FCM استفاده شده است. پس از شناسایی تعداد خوشه بهینه موجود در داده های ژئوشیمیایی، اقدام به خوشه بندی شده و مجموعه داده برای طراحی تخمینگر ها از داده های خوشه بندی شده انتخاب شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که استفاده از داده های خوشه بندی شده، دقت تخمین را 13 درصد افزایش داده و میانگین دقت تخمینگرهای عناصر ژئوشیمیایی که در حالت استفاده از کل داده ها برابر 75 درصد بود به 88 درصد افزایش یافته است. عناصری با دقت های پایین در حالت استفاده از کل داده ها، در حالت استفاده از داده های خوشه بندی شده افزایش قابل ملاحظه ای از خود نشان داده و خطای تخمین (MSE) در حالت استفاده از داده های خوشه بندی به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است و میانگین خطا از مقدار 079/0 با کاهشی 3 برابری به 025/0 رسیده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        74 - بررسی شیمی کانی کلینوپیروکسن در بازالت¬های پشتاسر حوضه رسوبی مغان (شمال غرب ایران)
        عباسعلی  امرایی رضا  زارعی سهامیه محسن  موءید احمد  احمدی خلجی امیر مرتضی  عظیم‌زاده
        بازالت های پشتاسر در حوضه رسوبی مغان، زون ساختاری تالش و شمال غرب ایران با روند شرقی – غربی برونزد دارند. از نظر سنگ‌شناسی دارای ترم های مختلف سنگی از قبیل بازالت، بازالت آندزیتی، آندزیت بازالتی، آندزیت مگاپورفیر، لویسیت تفریت و برش های ولکانیکی هستند. کانی های اصلی ت چکیده کامل
        بازالت های پشتاسر در حوضه رسوبی مغان، زون ساختاری تالش و شمال غرب ایران با روند شرقی – غربی برونزد دارند. از نظر سنگ‌شناسی دارای ترم های مختلف سنگی از قبیل بازالت، بازالت آندزیتی، آندزیت بازالتی، آندزیت مگاپورفیر، لویسیت تفریت و برش های ولکانیکی هستند. کانی های اصلی تشکیل‌دهنده بازالت ها پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و الیوین های ایدنگزیته و در تفریت ها پلاژیوکلاز به‌صورت مگاکریست، کلینوپیروکسن و لویسیت می باشند. ریز پردازش الکترونی انجام شده روی کلینوپیروکسن بازالت ها نشانگر ترکیب دیوپسیدی آنها است. کلینوپیروکسن بازالت های پشتا سر دارای ماهیت آذرین و از نظر تکتونوماگمایی متعلق به سری ماگمایی آلکالن و قاره ای می باشند. بررسی های دما فشار سنجی نشان دهنده تبلور کلینوپیروکسن ها در گستره دمایی 800 تا 1200 درجه سانتیگراد و فشار تشکیل کمتر از 5 کیلو بار است. ماگمای سازنده این سنگ ها فاقد آب در ترکیب خود بوده است. میزان تیتانیوم در کلینوپیروکسن ها پایین بوده که معلول حضور کانی های تیتانومگنتیت (اوپک) در سنگ است. میزان آهن فریک در کلینوپیروکسن ها نشان دهنده گریزندگی بالای اکسیژن ماگما است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        75 - بازسازی میدان تنش محلی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و مناطق پیرامون آن براساس سازوکاز کانونی زلزله¬ها با استفاده از روش وارون
        احد  نوری مخوری بهنام  رحیمی
        در این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی چکیده کامل
        در این مطالعه، میدان تنش زمین ساختی امروزی مؤثر بر گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن با استفاده از 37 سازوکار کانونی زلزله های جمع آوری شده از منابع مختلف، بازسازی شده است. برای تعیین ماهیت سازوکار کانونی زلزله ها و دامنه تغییرات ماهیت آن ها در رژیم های مختلف زمین ساختی از نمودارهای مثلثی استفاده شده است. ماهیت سازوکار این داده ها از رژیم امتدادلغزی تا راندگی تغییر می کند. برای به دست آوردن تنسورهای تنش تقلیل یافته ای که بیشترین تعداد داده ها در آن شرکت کنند و میدان های بازسازی شده، پوشش کاملی نسبت به تنش های مؤثر بر منطقه داشته باشد، فرایند جدایش تنش ها برروی داده ها برای جداسازی رژیم های زمین ساختی متفاوت از سیستم چند مرحله ای اعمال شد. نتایج تحلیل وارون و جدایش داخلی داده ها، نشان می دهد در این منطقه سه سامانه تنش عمل می کنند. به‌طور جالب توجهی هر سه سامانه تنش دارای جهت فشارش افقی در جهت شمال غرب-جنوب شرق تا شمال شمال غرب-جنوب جنوب شرق هستند. جهت بیشینه فشارش در هر کدام از رژیم های تنش اول، دوم و سوم به ترتیب 329/09، 310/28 و 138/03 می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        76 - ماگماتیسم فرورانش جزایر کمانی کرتاسه پسین در لبه شمالی ایران مرکزی، جنوب‎غرب سبزوار
        الهام میرزاکاظمی حبیب  قاسمی فردین  موسیوند ویلیام  گریفین
        در لبه شمالی زون ایران مرکزی در جنوب غرب سبزوار، توالی ضخیمی از سنگ های آذرین-رسوبی به سن کرتاسه پسین برونزد دارد. سنگ‎های آذرین شامل انواع خروجی (تراکی‎آندزیت، داسیت و ریولیت) و نفوذی نیمه عمیق (گابرو، گابرودیوریت، دیوریت و گرانیت) هستند. این سنگ‎های آذرین، ویژگی های ز چکیده کامل
        در لبه شمالی زون ایران مرکزی در جنوب غرب سبزوار، توالی ضخیمی از سنگ های آذرین-رسوبی به سن کرتاسه پسین برونزد دارد. سنگ‎های آذرین شامل انواع خروجی (تراکی‎آندزیت، داسیت و ریولیت) و نفوذی نیمه عمیق (گابرو، گابرودیوریت، دیوریت و گرانیت) هستند. این سنگ‎های آذرین، ویژگی های زمین شیمیایی سنگ های ماگمایی پهنه-های فرورانش جزایر کمانی را دارند و در نمودارهای تمایز محیط زمین‎ساختی در این قلمرو قرار می گیرند. ماگمای مادر این سنگ‎ها دارای سرشت تولئیت جزایر کمانی بوده و از ذوب بخشی یک منشأ گوشته‎ای تهی شده اسپینل لرزولیتی در خلال بسته شدن حوضه اقیانوسی نئوتتیس سبزوار در کرتاسه پسین حاصل شده است. این منشأ گوشته‎ای تهی شده تحت تأثیر سیال های متاسوماتیک حاصل از آب زدایی ورقه اقیانوسی فرورانده شده نئوتتیس قرار داشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        77 - تاثیر سازند متحرک گچساران بر سبک چین‌خوردگی و تکامل تکتونیکی تاقدیس رگ سفید در فروافتادگی دزفول جنوبی
        مهدی یوسفی سید مرتضی  موسوی محمد مهدی خطیب
        رفتار شکل‌پذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چین‌خوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعه‌یافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به چکیده کامل
        رفتار شکل‌پذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چین‌خوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعه‌یافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به‌طوری‌که ساختارهای بخش بالایی و پایینی آن کاملا از یکدیگر جدا شده و بر یکدیگر منطبق نیستند. محاسبه زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک شدگی در تاقدیس واقع در بالای افق گچساران، چين هاي جدایشی گسل خورده را نشان می-دهد که نشانگر هندسه چین در مرحله ابتدایی توسعه این تاقدیس می باشد. نیمرخ های لرزه ای تاقدیس در زیر افق گچساران، سبک چین‌خوردگی وابسته به انتشار گسل را نشان می دهند. در فرو افتادگی دزفول جنوبی، چین‌خوردگی در سازند گچساران با طول موج های کوتاه‌تر و به شکل چین های ناهماهنگ رخ می دهد و به‌عنوان سطح تجزیه برای چین‌های زیرین عمل می کند که ناودیس ها در این افق متحرک به‌طور مستقیم، تاقدیس های سازند کربناته را می پوشانند. چین های مدور در تاقدیس زیرین در سازند های کربناته، چین های تحمیلی همراه با گسل های پرشیب هستند که بالای یک سطح جدایشی عمیق جدایش یافته اند و نهایتا به‌وسیله دگرشکلی پیشرونده، گسل خورده اند. تفسیر مقاطع لرزه ای در فروافتادگی دزفول جنوبی نشان می دهد که مهاجرت جانبی در واحد های نمکی 2 و 4 سازند گچساران رخ می دهد و واحد های بالایی و پایینی سازند گچساران در مهاجرت نمک نقشی ایفا نمی کنند. مهاجرت جانبی نمک سازند میوسن گچساران به‌وسیله رشد تاقدیس زیرسطحی در طی چین‌خوردگی و بارگذاری سازند های رویی در بالای سازند گچساران انجام می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        78 - الگوی ساختاری بخش خاوری توده پریدوتیتی ده‌شیخ، آمیزه افیولیتی اسفندقه، جنوب باختر ایران
        صحرا  جلالت وکیل‌کندی مجید  شاه‌پسند زاده مهدی  هنرمند حمید احمدی پور
        توده پریدوتیتی ده‌شیخ به عنوان بخشی از آمیزه‌های افیولیتی اسفندقه در جنوب بافت، در استان کرمان قرار دارد. مطالعه ساختارهای مجموعه‌های افیولیتی به لحاظ درک ژئودینامیک کمربندهای کوهزایی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش، عناصر ساختاری بخش خاوری توده پریدوتیتی ده‌ش چکیده کامل
        توده پریدوتیتی ده‌شیخ به عنوان بخشی از آمیزه‌های افیولیتی اسفندقه در جنوب بافت، در استان کرمان قرار دارد. مطالعه ساختارهای مجموعه‌های افیولیتی به لحاظ درک ژئودینامیک کمربندهای کوهزایی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش، عناصر ساختاری بخش خاوری توده پریدوتیتی ده‌شیخ مورد مطالعه قرار گرفته و الگوی دگرشکلی حاکم بر منطقه و ارتباط آن با کمربند کوهزایی زاگرس مطالعه شده است. چین‌خوردگی نوارهای کرومیتیتی، دایک‌های دونیتی- پیروکسنیتی و توسعه پهنه‌های برشی شکل‌پذیر تا شکننده (گسل‌ها و رگه‌های منیزیت) ساختارهای اصلی این منطقه را شکل داده‌اند. شواهد ساختاری نشان‌دهنده رویداد دو مرحله متوالی دگرشکلی کششی/ تراکششی (D1) و ترافشارشی راست‌بر (D2) در این منطقه است. دگرشکلی کششی/ تراکششی اولیه در یک محیط پشت قوسی حین صعود توده پریدوتیتی ده‌شیخ سبب جای‌گزینی این گوشته لیتوسفری در اعماق کم پوسته با دگرشکلی کرومیتیت‌ها و تزریق دایک‌های دونیتی- پیروکسنیتی شده است. دگرشکلی ترافشارشی راست‌بر بعدی با تشکیل پهنه‌های برشی شکل‌پذیر- شکننده موجب جایگزینی آن در پهنه دگرگونی فشار بالا- درجه حرارت پایین سنندج- سیرجان شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        79 - تحلیل دو بعدی واتنش پایدار در مرمرهای بودین¬ دار ناحیه خلج با استفاده از دایره مور، جنوب مشهد
        محمدرضا شیخ الاسلامی
        مرمرهای ناحیه خلج بخشی از واحدهای سنگی مجموعه دگرگونی مشهد هستند که تحت تاثیر سه مرحله دگرریختی قرار گرفته-اند. به‌منظور بررسی واتنش پایدار در مرحله اول دگرریختی، کشیدگی ایجاد شده در بودین ها در هفت ایستگاه اندازه گیری و سپس با استفاده از دایره مور مورد تحلیل قرار گرفت چکیده کامل
        مرمرهای ناحیه خلج بخشی از واحدهای سنگی مجموعه دگرگونی مشهد هستند که تحت تاثیر سه مرحله دگرریختی قرار گرفته-اند. به‌منظور بررسی واتنش پایدار در مرحله اول دگرریختی، کشیدگی ایجاد شده در بودین ها در هفت ایستگاه اندازه گیری و سپس با استفاده از دایره مور مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نسبت قطرهای بیضوی واتنش دو بعدی برای این دگرریختی در ایستگاه های مختلف بین 05/1 تا 36/1 متغیر است. همچنین میزان بیشینه زاویه برش طی دگرریختی مرحله اول بین 4 تا 20 درجه می باشد. این نتایج با مشاهدات صحرایی که نشان می دهند دگرریختی غالب در جریان مرحله ی اول دگرریختی در رژیم برش محض روی داده و با تشکیل چین های پیوسته و بودین های تخته شکلاتی همراه است، مطابقت دارند. بودین های مورد بررسی در اثر ایجاد کشیدگی در دو جهت شکل گرفته اند. نتایج حاصل از بررسی واتنش همچنین نشان‌دهنده آن است که در جریان دگرریختی مرحله اول 5/0 تا یک برابر تغییر حجم مثبت در مرمرهای ناحیه خلج روی داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        80 - بررسی شیمی کانی­ها، جایگاه زمین­ساختی و پتروژنز توده­های نفوذی کمپلکس سورسات (شمال غرب تکاب)- ایران
        ثریا  دادفر فرهاد  آلیانی علی‌اکبر  بهاری فر محمدحسین  زرین¬کوب
        توده­هاي نفوذي کمپلکس سورسات بخشي از توده­هاي نفوذي زون سنندج – سيرجان را تشکيل مي­دهند. بر­اساس مشاهدات صحرايي و مطالعات ميکروسکوپي، منطقه مورد مطالعه از هورنبلند گابرو، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت، گرانودیوریت و تونالیت تشکیل شده­ است. تجزیه مایکروپروب کانی­های آمفیبول چکیده کامل
        توده­هاي نفوذي کمپلکس سورسات بخشي از توده­هاي نفوذي زون سنندج – سيرجان را تشکيل مي­دهند. بر­اساس مشاهدات صحرايي و مطالعات ميکروسکوپي، منطقه مورد مطالعه از هورنبلند گابرو، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت، گرانودیوریت و تونالیت تشکیل شده­ است. تجزیه مایکروپروب کانی­های آمفیبول (درگرانودیوریت و مونزودیوریت)، پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار (در مونزودیوریت، گرانودیوریت و تونالیت) نشان می­دهد که آمفیبول­ها از نوع مگنزیوهورنبلند، پلاژیوکلازها از نوع آلبیت تا اولیگوکلاز و آلکالی­فلدسپارها از نوع ارتوکلاز هستند. با توجه به مطالعات ژئوشيميايي، واحد مونزودیوریت (توده­های خانقلی و ترکه­دره) از نوع I، با ماهیت کالک­آلکالن و متا­آلومين، در محدوده کمان ماگمایی (VAG) و دارای میزان نسبت 87Sr/86Sr اولیه و εNd به ترتیب برابر با 70448/0 و 12/0- است و از ماگمایی گوشته­ای، که تحت فرایندهای آلایش پوسته­ای قرار گرفته، ایجاد شده است. واحد گرانودیوریت (توده­های پیچاقچی، حمزه قاسم و شمال شرق خانقلی)، از نوع I با ماهیت متاآلومین تا پرآلومین و کالک­آلکالن است که در محدوده کمان ماگمایی VAG همراه با انکلاو ریز دانه مافیک، میزان نسبت 87Sr/86Sr اولیه و εNd به ترتیب برابر با 70529/0 و 82/2-، از اختلاط ماگمای مشتق شده از گوشته با مذاب حاصل از ذوب پوسته، ایجاد شده است. تونالیت –ترنجمیت­ها از نوع I با ماهیت کالک­آلکالن و پرآلومین بوده که با توجه به مقادیر پایین عدد منیزیم Mg# (9/2- 6/11)، Cr (20-46) و Ni (1-4/2(، مقادیر پایین نسبت­های La/Yb، Sr/Y و Nb/Ta و الگوهای کمتر تفریق یافته عناصر نادر خاکی و آنومالی منفی Eu، حاصل ذوب پوسته آمفیبولیتی هستند که خود از ذوب پوسته مافیک ضخیم شده یا بازالت­های زیر صفحه­ای در اعماق و فشار پایین با حضور پلاژیوکلاز در ناحیه منشا تشکیل شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        81 - پهنه‌بندی تکتونیک فعال در گستره ساوه و پیرامون، جنوب غرب تهران
        بیژن عبداللهی حسين  حاجی علی بیگی
        شاخص­های زمین­ریخت ساختی برای بررسی تاثیر فعالیت زمین­ساخت فعال و تشخیص ناهنجاری­های مرتبط با آن به‌ویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمّی بر روی این نوع فعالیت­ها در آن صورت گرفته، می­تواند ابزار مفیدی باشد. منطقه موردمطالعه، واقع در گستره ساوه، بخشی از زون ساختاری-­ رسو چکیده کامل
        شاخص­های زمین­ریخت ساختی برای بررسی تاثیر فعالیت زمین­ساخت فعال و تشخیص ناهنجاری­های مرتبط با آن به‌ویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمّی بر روی این نوع فعالیت­ها در آن صورت گرفته، می­تواند ابزار مفیدی باشد. منطقه موردمطالعه، واقع در گستره ساوه، بخشی از زون ساختاری-­ رسوبی ایران ­مرکزی است. با مطالعه نقشه­های زمین­شناسی و توپوگرافی و به‌کارگیری داده­های رقومی ارتفاعی، وضعیت فعالیت نسبی زمین­ساختی این گستره، با استفاده از برخی از شاخص­های ریخت زمین­ساختی ازجمله (Hi)، (Re)­ و(Bs) ، (AF)، (Vf)، (Vc) ،­(V)­، (SL) ، (Smf) و(Iat)، در هشت پیشانی و نه حوضه (شورپایینی، لار، بیدلو، امیرآباد، شوربالایی، اشتهارد، بوئین‌زهرا، عرب و خررود) با هم مقایسه شده است. شاخص انتگرال هیپسومتری ، بلوغ نسبی تمام حوضه­ها و فعالیت زمین­ساختی بیشتر حوضه عرب نسبت به سایر حوضه‌ها را نشان می­دهد. شاخص نسبت کشیدگی بیشترین کشیدگی برای حوضه­های لار، شوربالایی و خررود و کمترین کشیدگی برای حوضه شور پایینی می­باشد. شاخص عدم تقارن آبراهه­ها بیشترین برافرازش را برای حوضه بیدلو نشان می­دهد که برافرازش در سمت راست حوضه و ارتفاعات بین این حوضه و حوضه امیرآباد می­باشد. شاخص­های نسبت پهنای دره به عمق، شکل دره و نسبت عرض دره به ارتفاع دره،­ همگی بیانگر بیشترین فعالیت زمین­ساختی در دره­های واقع در مرز بین حوضه­های شوربالایی و امیرآباد ، قسمت جنوبی حوضه لار و مرز بین امیرآباد و بیدلو می‌باشند. شاخص شیب آبراهه ، حوضه­های خررود، بوئین‌زهرا و عرب را فعال­ترین حوضه­ها نشان می­دهد. همچنین شاخص سینوسیتی پیشانی کوهستان، فعالیت زمین­ساختی بالا را برای تمام حوضه­ها بیان می­کند. بر اساس نقشه پهنه­بندی زمین ساخت­فعال نیز می­توان گفت، ارتفاعات موجود در مرز بین سه حوضه­ اشتهارد، شور بالایی و امیرآباد، حوضه لار و قسمت­هایی از ارتفاعات موجود در بین حوضه­های بیدلو و امیرآباد، دارای بیشترین فعالیت زمین­ساختی بوده و در کلاس زمین­ساختی 1 و بسیار فعال قرار گرفته‌اند که متاثر از عملکرد گسل­های جارو، گمرکان،ایپک، تکیداق، علیشار می­باشد. همچنین سایر قسمت­ها در امتداد پیشانی کوهستان نیز در کلاس زمین­ساختی 2 و فعال می­باشند و مناطق پست­تر حوضه­هایی مانند خررود و بوئین­زهرا و عرب در کلاس زمین­ساختی 3 ، نسبتاً فعال و بخش­هایی از حوضه­های شور بالایی و شور پایینی در کلاس زمین­ساختی 4 و فعالیت کم قرار گرفته­اند. سه شاخص SL،Smf وVf حساس‌ترین شاخص‌ها نسبت به حرکات گسل‌ها می‌باشند. بالاترین نرخ شاخص SL برای حوضه‌های خر رود ، بوئین‌زهرا و عرب است که منطبق با موقعیت گسل جنب و لرزه زاي ایپک می‌باشد. همچنین فعال‌ترین حوضه از نظر شاخص Smf ، حوضه امیرآباد است که در امتداد گسل تکیداق می‌باشد. کمترین مقادیر شاخص Vf در مرز بین حوضه‌های شور بالایی و امیرآباد می‌باشد که در اطراف گسل‌های گمرکان و جارو می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        82 - ارزیابی نهشته‌های منسوب به سازند گورپی بر مبنای نانوفسیل¬های آهکی واقع در جنوب غرب بروجن، استان چهار محال و بختیاری
        سعیده  سنماری فریبا  فروغی
        نانوفسیل های آهکی از گروه هاي فسیلی مفید در تعیین سن نسبی نهشته هاي کرتاسه هستند. در این مطالعه 445 متر از ضخامت سازند گورپی واقع در ناودیس کوه سبز در جنوب غرب بروجن بر اساس نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرارگرفت. بررسی نانوفسیل های آهکی در این نهشته ها منجر به تشخیص 20 چکیده کامل
        نانوفسیل های آهکی از گروه هاي فسیلی مفید در تعیین سن نسبی نهشته هاي کرتاسه هستند. در این مطالعه 445 متر از ضخامت سازند گورپی واقع در ناودیس کوه سبز در جنوب غرب بروجن بر اساس نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرارگرفت. بررسی نانوفسیل های آهکی در این نهشته ها منجر به تشخیص 20 جنس و 37 گونه شد. در این مطالعه، بر اساس پراکندگی شاخص های نانوفسیلی، هفت زون زیستی تعیین شد که شامل زون های زیر می باشد: Calculites obscurus Zone (CC17/ late Santonian- early Campanian), Aspidolithus parcus Zone (CC18/ early Campanian), Calculites ovalis Zone (CC19/ late Early Campanian), Ceratolithoides aculeus Zone (CC20/ late Early Campanian), Quadrumsi ssinghii Zone (CC21/ early Late Campanian), Quadrum trifidum Zone (CC22/ late Late Campanian), Tranolithus phacelosus Zone (CC23/ latest Campanian-early Maastrichtian) که با بخش فوقانی زون NC17 تا زون NC20 و زون زیستی UC13 - UC17 مطابقت دارد. بر این اساس سن محدوده مورد مطالعه از اواخر سانتونین پسین/ کامپانین پیشین تا اواخر کامپانین پسین/ ماستریشتین پیشین پیشنهاد می شود. مطالعه سازند گورپی در برش ناودیس کوه سبز نشان می دهد رسوب‌گذاری این سازند در اواخر سانتونین پسین/ کامپانین پیشین آغاز شده و تا اواخر کامپانین پسین/ ماستریشتین پیشین ادامه داشته است. سپس با کاهش عمق حوضه رسوبی نهشته های متعلق به سازند تاربور به‌صورت تدریجی بر روی سازند گورپی گذاشته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        83 - تحلیل رژیم تنش در مخزن هیدروکربوری و پایداری دیواره چاه در میدان شاه دنیز، حوضه خزر
        پروانه  علیزاده سعید محمد حسنپور صدقی علی  کدخدائی ملک محمد گیتی
        ناپایداری دیواره چاه یکی از مشکلات اساسی در عملیات حفاری چاه‌های نفت و گاز است. تحلیل و پیش‌بینی ناپایداری دیواره چاه از اهمیت ویژه‌ای برخورداراست. از موارد دارای اهمیت در ناپایداری مشخص کردن رژیم تنشی و اندازه‌گیری مقدار تنش ها می باشد. این مطالعه در یکی از میدان‌های ح چکیده کامل
        ناپایداری دیواره چاه یکی از مشکلات اساسی در عملیات حفاری چاه‌های نفت و گاز است. تحلیل و پیش‌بینی ناپایداری دیواره چاه از اهمیت ویژه‌ای برخورداراست. از موارد دارای اهمیت در ناپایداری مشخص کردن رژیم تنشی و اندازه‌گیری مقدار تنش ها می باشد. این مطالعه در یکی از میدان‌های حوضه خزر جنوبی در ایران انجام شده است. و رژیم تنشی فشارشی در میدان مورد مطالعه با توجه به مشاهدات تکتونیکی بزرگ مقیاس و نشانه‌های تنش ناحیه‌ای شناسایی شده است. با داده های صوتی و چگالی و فشار منفذی پیش‌بینی شده از روش ایتون، بزرگی تنش‌های برجا مورد محاسبه قرار گرفته است. این مطالعه تاثیر شیب و آزیموت را روی ناپایداری چاه در رژیم گسلی فشارشی ارائه می‌دهد. در این مطالعه برای محاسبه پایداری در آزیموت و شیب‌های مختلف از معیار گسیختگی اصلاح شده لید استفاده شده است.مطالعه پایداری در این میدان توسط نرم افزار STABview انجام شده است و نتایج نشان می دهد که پایداری در امتداد آزیموت تنش افقی حداکثر (NE-SW) مشکلات کمتری نسبت به سایر جهات دارد. در یک مسیر نزدیک به جهت تنش افقی حداقل، چاه قائم بیشترین پایداری را دارد. اما در جهت نزدیک به جهت تنش افقی حداکثر چاه افقی بهترین گزینه می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        84 - تعیین منشا سیال کانه¬ساز در کانسار روی و سرب گل¬زرد، الیگودرز با استفاده از مطالعات زمین شیمیایی و میان‌بارهای سیال
        علیرضا  زراسوندی منا  صامتی زهرا  فریدونی محسن  رضایی هاشم  باقری
        کانسار روی و سرب گل زرد در شمال شرق شهرستان الیگودرز (استان لرستان)، در فیلیت ها و ماسه‌سنگ‌های تریاس بالایی- ژوراسیک در زون ساختاری سنندج سیرجان رخنمون دارد. کانه زایی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن و کالکوپیریت است که عمدتاً در امتداد رگه های کوارتزی قرارگرفته‌اند. چکیده کامل
        کانسار روی و سرب گل زرد در شمال شرق شهرستان الیگودرز (استان لرستان)، در فیلیت ها و ماسه‌سنگ‌های تریاس بالایی- ژوراسیک در زون ساختاری سنندج سیرجان رخنمون دارد. کانه زایی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن و کالکوپیریت است که عمدتاً در امتداد رگه های کوارتزی قرارگرفته‌اند. دو افق کانه زا، فیلیت های با کانه زایی بالا و ماسه سنگ های دگرگون‌شده با کانه زایی اندک می باشند. مطالعات کانی‌شناسی نشان می‌دهد که گالن، اسفالریت و کالکوپیریت کانه های فلزی و کوارتز نیز مهم ترین کانی باطله در کانسار مورد مطالعه می‌باشد. شواهد نشان می‌دهد کانه زایی در کانسار گل زرد، همزاد و دیرزاد می‌باشد. بارزترین الگوی ساختاری در منطقه، کانه زایی چینه‌کران است .هدف از انجام این مطالعه، تعیین نوع و ویژگی های سیال کانه ساز در تفکیک افق های کانه زا بعلاوه تعیین منشا سیال کانه ساز در کانسار گل زرد می‌باشد. غنی‌شدگی LREE، (La/Lu میانگین 8/4) و بی هنجاری مثبت Eu (میانگین 67/1) شرایط کاهشی و سیال گرمابی را نشان می‌دهد. داده های میانبار سیال دمای همگن‌شدگی °C5/199-139، شوری (wt%equ.NaCl) 38/30-21/5 و چگالی (gr/cm3) 1/1-9/0 را در کانسار نشان می‌دهد. بررسی سیر تکاملی سیال، نشان‌دهنده اختلاط هم‌دمای سیالات در حین کانه زایی است که شامل اختلاط سیالات گرمابی با آب دریا و همچنین آب جوی می‌باشد. می‌توان گفت، خروج سیال گرمابی از عمق، ورود به محیط دریایی و کاهش دما در اثر اختلاط با آب دریا، بالاآمدن تا نزدیک سطح آب دریا، ورود به رسوبات دریایی و چرخش در فضاهای خالی این رسوبات و سپس، آبشویی فلزات از رسوبات و ته‌نشست آن‌ها در امتداد فضاهای خالی و رگه‌های کوارتزی صورت گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        85 - زمین¬شناسی، ژئوشیمی و الگوی تشکیل کانه¬زایی آهن¬ در توالی آتش¬فشانی- رسوبی ژوراسیک کانسار داش¬آغل، شمال شرق بوکان، پهنه سنندج- سیرجان
        سجاد  مغفوری مهدی موحدنیا مهدی  مرادی
        کانه زایی آهن در کانسار داش آغل در شمال شرق شهرستان بوکان، در توالی آتشفشانی-رسوبی ژوراسیک رخ داده است. سنگ میزبان کانه زایی در این کانسار ماسه سنگ و توف های کربناته می باشند. با توجه به ژئومتری و ساخت و بافت ماده معدنی، دو تیپ کانه زايی در منطقه قابل تشخيص است. کانه زا چکیده کامل
        کانه زایی آهن در کانسار داش آغل در شمال شرق شهرستان بوکان، در توالی آتشفشانی-رسوبی ژوراسیک رخ داده است. سنگ میزبان کانه زایی در این کانسار ماسه سنگ و توف های کربناته می باشند. با توجه به ژئومتری و ساخت و بافت ماده معدنی، دو تیپ کانه زايی در منطقه قابل تشخيص است. کانه زايی تيپ اوليه که کانه زايی اصلی، اولیه و عمده در منطقه بوده و هم روند با لايه‌بندی سنگ میزبان است. ماده معدنی در این نوع کانه زایی با بافت‌های توده‌ای، لامينه، دانه‌پراکنده همراه با سيليس، توف و آهک می باشد. کانی شناسی کانسنگ شامل هماتیت، مگنتیت، لیمونیت و گوتیت بوده و به‌صورت پراکنده کانی پیریت نیز مشاهده شده است. کانی های گانگ از جمله کوارتز، کلسیت، کلریت و فلدسپار ماده معدنی را همراهی می کند. کانه‌زايی نوع دوم، شامل مجموعه ای از رگه های ثانویه و قطع کننده لایه بندی سنگ میزبان می باشد که در راستای گسل‌های نرمال تشکیل شده بافت ماده معدنی شامل برشی و رگه-رگچه ای است. با توجه به مجموع ويژگی های شاخص کانه زایی در کانسار داش آغل از قبيل جايگاه خاص چينه ای، ژئومتری ماده معدنی، بافت، توالی پاراژنتيک کانی ها و کانه ها و ويژگی‌های ژئوشیمیایی، کانسار آهن داش آغل يک نهشته چينه سان، با ميزبان ماسه سنگ- توف کربناتی هست که در توالی آتش فشانی-رسوبی ژوراسیک و در يک حوضه کم‌عمق تشکيل شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        86 - کاربرد مدل EPM در ارزیابی فرسایش خاک (مطالعه موردی، حوزه شازند)
        علی‌محمد  رجبی عادل  یاوری حمیدرضا  سلوکی
        در این مقاله با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی با دقت10×10 متر، حوضه آبریز شازند شبیه سازی و پارامترهای مختلف مورد نیاز به‌صورت لایه های رقومی در محیط ArcGIS تعریف شده است. سپس با استفاده از مدل EPM نقشه پهنه بندی فرسایش این حوضه در محدوده سد ساوه تهیه و میزان تول چکیده کامل
        در این مقاله با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی با دقت10×10 متر، حوضه آبریز شازند شبیه سازی و پارامترهای مختلف مورد نیاز به‌صورت لایه های رقومی در محیط ArcGIS تعریف شده است. سپس با استفاده از مدل EPM نقشه پهنه بندی فرسایش این حوضه در محدوده سد ساوه تهیه و میزان تولید رسوب سالیانه آن برآورد شده است. در ادامه، خروجی حاصل از مدل با روش هیدرومتری مقایسه شده است. بر اساس نتایج حاصل از مدل EPM، میزان تولید رسوب سالیانه در ایستگاه های پل دوآب، بازنه، توره و شازند به ترتیب برابر با 81/288103، 83/18963، 2/43079 و 76/20583 و مطابق با روش هیدرومتری به ترتیب معادل با 42/335285، 42/23937، 09/36459 و 69/42781 تن در سال پیش بینی می شود. مقایسه نتایج حاصل از مدل EPM با روش هیدرومتری در ایستگاه‌های پل دوآب، توره، شازند و بازنه به ترتیب 86، 82، 48 و 79 درصد هم خوانی نشان می دهد. ارزیابی ها نشان می دهد که مدل EPM در برآورد حداکثر رسوب سالیانه از دقت قابل قبولی برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        87 - منشأ سیال کانه¬ساز و عوامل مؤثر در ته¬نشست طلا در کانسار داشکسن (شمال¬خاور قروه): شواهد ساختاری، ریزدماسنجی و ایزوتوپ¬های پایدار O-H
        محمد مرادی زهرا اعلمی نیا ابراهیم طالع فاضل رضا  علی‌پور
        خطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگ‌ترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند چکیده کامل
        خطواره ماگمایی قروه-تکاب، در میان پهنه های ارومیه-دختر و سنندج-سیرجان، مهم ترین معادن طلا مانند داشکسن و زرشوران را در بردارد. کانسار داشکسن در استان کردستان قرار گرفته است و یکی از بزرگ‌ترین کانسارهای طلا در سطح خاورمیانه است. داسیت پورفیری و برش عمدتا میزبان طلا هستند. برخلاف مطالعات تفصیلی گذشته، هنوز در ارتباط با ژنز داشکسن اختلاف نظر وجود دارد. در اینجا منشا و تکامل سیالات کانسارساز را به کمک بررسی های میانبار سیال و ایزوتوپ های پایدار نشان می دهیم. در داشکسن، برش و کانه زایی توسط گسل های پرشیب با روند شمال شمال خاور-جنوب جنوب باختر تحمیل شده است. و منطقه معدنی داشکسن در یک پهنه برشی حاصل از عملکرد دو گسل راستگرد قرار گرفته است. نواحی دگرسانی در سطح، فیلیک، سیلیسی، تورمالینی، آرژیلیک و کمتر پروپلیتیک هستند. کانی های سولفیدی عبارتند از پیریت، مارکازیت، آرسنوپیریت، استیبنیت، کالکوپیریت و کمتر بورنیت، اسفالریت، گالن همراه با کوارتز، تورمالین، سریسیت، کلسیت و کلسدونی. نتایج اندازه گیری میکروترمومتری یک بازه ای از درجات همگن شدگی بین 183 تا 260 درجه سانتی گراد با شوری 97/15 تا 06/17 درصد را نشان می دهد. ترکیب ایزوتوپ اکسیژن کوارتز و تورمالین به ترتیب در محدوده 6/6 تا 9/9 و 5/8 تا 3/12 پرمیل و مقدار دوتریم فلوید کوارتز و تورمالین بترتیب بین 51- تا 81- و 93- تا 111- پرمیل می باشد. در ادغام با مطالعات گذشته، همه این اطلاعات یک مهاجرت از یک سامانه طلای پورفیری (مرحله 1) با منشا ماگمایی را به گرمابی کم-سولفید (مرحله 3) پیشنهاد می کنند. مرحله 2 در طول ریزش و فوران دهانه آتشفشان رخ داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        88 - بررسی رخداد کانه¬زایی در کانسار مس آبگاره، جنوب دامغان: براساس شواهد زمین¬شناسی، کانی¬شناسی و زمین¬شیمی
        راضیه مهابادی محمد حسنپور صدقی
        نوار آتش‌فشانی-رسوبی طرود-چاه شیرین در جنوب فروافتادگی کویر چاه جم (جنوب شرق دامغان)، میزبان رخدادها و ذخایر معدنی بی شماری همچون سرب و روی، مس، نقره و طلا است که کانسار مس آبگاره در بخش شمال شرقی این نوار قرار دارد. محدوده کانسار از نظر سنگ شناسی شامل سنگ های آتش‌فشانی چکیده کامل
        نوار آتش‌فشانی-رسوبی طرود-چاه شیرین در جنوب فروافتادگی کویر چاه جم (جنوب شرق دامغان)، میزبان رخدادها و ذخایر معدنی بی شماری همچون سرب و روی، مس، نقره و طلا است که کانسار مس آبگاره در بخش شمال شرقی این نوار قرار دارد. محدوده کانسار از نظر سنگ شناسی شامل سنگ های آتش‌فشانی با ترکیب آندزیت، آندزیت بازالتی و بازالت و به مقدار کمتر آذرآواری (کریستال توف) به سن ائوسن میانی-بالایی می باشد. ماهیت این سنگ ها، کالک-آلکالن غنی از پتاسیم تا شوشونیتی است که از دید جایگاه زمین ساختی، در موقعیت کمان ماگمایی مرتبط با پهنه فرورانش قرار می گیرند. براساس مشاهدات صحرایی و مطالعات کانه نگاری، کانه زایی در دو مرحله هیپوژن و سوپرژن و هوازدگی صورت گرفته است. کانه های زون هیپوژن عموماً پیریت، کالکوپیریت و بورنیت می باشند؛ درحالی‌که کالکوسیت، کوولیت، مالاکیت و کریزوکولا به عنوان کانی های اصلی زون سوپرژن مطرح هستند. شکستگی های حاصل از عملکرد گسل ها در سنگ هاي منطقه، محل مناسبی برای نفوذ محلول‌های گرمابی ایجاد کرده است و کنترل کننده اصلی کانی سازی محسوب می شوند. مطالعات زمین شیمیایی نشان می دهد که عنصر مس بیشترین همبستگی را با نقره دارد. این در حالی است که این عنصر کانی مستقلی تشکیل نداده است و احتمالاً در شبکه کانی های مس دار، جایگزین مس شده است. سنگ های آتش‌فشانی مورد مطالعه در نمودار به هنجار شده نسبت به کندریت و گوشته اولیه دارای غنی شدگی قابل ملاحظه ای از عناصرLREE و LILE نسبت بهHREE وHFSE و بی هنجاری منفی از عناصر Ti و Nb هستند. بر اساس نمودارهای مربوطه، سنگ های منطقه مورد مطالعه از گوشته غنی شده منشاء گرفته و تبلور تفریقی نقش اساسی را در تحول سنگ ها بر عهده داشته است. بر پایه مجموعه شواهد سنگ شناسی، کنترل ساختاری کانی سازی، نوع دگرسانی و گسترش آن و کانی شناسی ساده می توان نتیجه گرفت که کانه زایی در محدوده آبگاره مربوط به یک سامانه واحد کانه زایی است که در ارتباط با تکامل سیالات گرمابی کانه دار، سبب تشکیل کانه زایی رگه ای مس شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        89 - زون بندی ژئومکانیکی سازندهای فراقان، زاکین و سرچاهان بر اساس مطالعات رسوب‌شناسی و مکانیک سنگی در یکی از میادین خلیج فارس
        مهران  کلهری هوشنگ  مهرابی ابراهیم  سفیداری حسن  اشراقی بهنام  واعظ لیواری
        مطالعات ژئومکانیکی در بحث های تحلیل پایداری چاه، تکمیل چاه، تعیین جهت‌یابی حفاری چاه، طراحی و اجرای شکاف هیدرولیکی، تولید شن و نشست در میدان های هیدروکربوری کاربرد اساسی دارد. پارامترهای مکانیک سنگی با تغییرات سنگ-شناسی دچار تغییر می شوند. در این مطالعه با به دست آوردن چکیده کامل
        مطالعات ژئومکانیکی در بحث های تحلیل پایداری چاه، تکمیل چاه، تعیین جهت‌یابی حفاری چاه، طراحی و اجرای شکاف هیدرولیکی، تولید شن و نشست در میدان های هیدروکربوری کاربرد اساسی دارد. پارامترهای مکانیک سنگی با تغییرات سنگ-شناسی دچار تغییر می شوند. در این مطالعه با به دست آوردن پارامترهای مکانیک سنگی به‌صورت پیوسته، برای سازندهای فراقان، زاکین و سرچاهان در یکی از میادین خلیج فارس، به خوشه‌بندی این پارامترها پرداخته شده است. نتایج خوشه‌بندی منجر به استخراج 6 خوشه با ویژگی های مکانیک سنگی متفاوت گردید. از طرفی با مطالعات سنگ‌شناسی (رخساره ها، سیمان شدگی و دیاژنز) 5 رخساره با مشخصات سنگ‌شناسی و سیمان شدگی متفاوت تعیین شده که شامل رخساره های ماسه سنگی کواتز آرنایتی و آرکوزی، شیلی، گلسنگ قرمز و کربناته می باشد. انطباق بین رخساره های رسوبی و ژئومکانیکی برقرار گردید. با توجه به مطالعات سنگ‌شناسی و ژئومکانیکی، بازه عمقی مورد مطالعه به 7 بخش تقسیم شده و چگونگی تغییرات پارامترهای مکانیک سنگی با تغییرات لیتولوژی مورد بررسی قرار گرفته، و تأثیر تغییر در جنس سنگ، سیمان شدگی و فشردگی بر پارامترهای مکانیک سنگی مورد ارزیابی قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        90 - اثر بارش و لیتولوژی در هیدروشیمی چشمه¬های کارستی استان خراسان شمالی
        فاطمه  باقری غلامحسین  کرمی رحیم باقری جواد  مشکینی
        آبخوان‌های کارستی به‌عنوان مهم‌ترین منبع آب شرب و کشاورزی در مناطق خشک و نیمه‌خشک محسوب می شود. شناخت رفتار هیدروژئولوژیکی این چشمه ها و ردیابی کیفی این منابع آبی، اولین مرحله در جهت مدیریت بهتر آنها می باشد. در منطقه مورد مطالعه واقع در استان خراسان شمالی، رخنمون گسترد چکیده کامل
        آبخوان‌های کارستی به‌عنوان مهم‌ترین منبع آب شرب و کشاورزی در مناطق خشک و نیمه‌خشک محسوب می شود. شناخت رفتار هیدروژئولوژیکی این چشمه ها و ردیابی کیفی این منابع آبی، اولین مرحله در جهت مدیریت بهتر آنها می باشد. در منطقه مورد مطالعه واقع در استان خراسان شمالی، رخنمون گسترده ای از آهک های کارستی سازند تیرگان وجود دارد. در این منطقه تعداد معدودی چشمه کارستی با دبی بین 50 تا 500 لیتربرثانیه وجود دارد. منطقه تغذیه این چشمه ها از لحاظ ارتفاع، اندازه حوضه آبگیر، ضخامت اپی کارست و درجه کارستی شدن متفاوت می باشند. در این مطالعه سری زمانی و تغییرات مکانی هیدروژئوشیمیایی در 5 چشمه ارناوه، رزقانه، اسطرخی، قردانلو و سرانی و سه ایستگاه بارش و همچنین تاثیر بارش و لیتولوژی بر شیمی آب چشمه های کارستی برای یک دوره یک‌ساله بررسی شده است. ترکیب بارش ها دارای رخساره Ca-SO4-Cl و Ca-HCO3 بوده که این ترکیب توسط فرآیند انحلال در طول جریان آب زیرزمینی به آبخوان کارستی تغییر کرده و Ca-Mg-HCO3 شده است. قسمت عمده تغذیه در اثر بارش های زمستانه و به‌صورت برف صورت می گیرد. میانگین هدایت الکتریکی بارش‌ها از 70 در ایستگاه نامانلو تا 100 و 150 میکروموس بر سانتی‌متر به ترتیب در ایستگاه اسطرخی و قلعه بربر متغیر است. بارش های تابستانه منشا گرفته از سمت غرب به دلیل تماس بیشتر با ذرات معلق در مناطق کویری ایران، دارای مقادیر هدایت الکتریکی بیشتری نسبت به بارش‌های زمستانه نشات گرفته از جبهه شمالی کشور هستند. به‌طورکلی در اکثر چشمه های کارستی مورد مطالعه، تغییرات مقدار دبی در طول زمان به‌جز در چشمه های سرانی و اسطرخی، وجود ندارد. ترکیب هیدروشیمیایی چشمه های سرانی و قوردانلو و اسطرخی که در ارتفاع بالاتری قرار دارند و عمده تغذیه آن ها از طریق برف صورت می-گیرد، بیشتر تحت تاثیر ترکیب هیدروشیمیایی بارش ها می باشند، درصورتی‌که چشمه ارناوه و رزقانه با توجه به یکسان بودن ترکیب بارش در این منطقه، دارای هدایت الکتریکی بالاتری بوده که به دلیل وجود پوشش خاک در حوضه آبگیر این چشمه ها، انحلال کانی های رسی و جریان افشان آن ها بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        91 - نقش کنترل‌کننده‌های ساختاری در هیدروژئوشیمی چشمه¬های تراورتن ساز منطقه آذرشهر، شمالغرب ایران
        کریم  تقی پور محمد مهدی خطیب محمودرضا  هیهات عبدالرضا  واعظی هیر اسماعیل  شبانیان
        نهشته های تراورتن منطقه آذرشهر، واقع در شمالغرب ایران، یکی از مجموعه های منحصربه‌فرد تراورتن در دنیا می-باشد. فرایند نهشت تراورتن در حال حاضر نیز در تعدادی از چشمه‌های فعال تراورتن ساز ادامه دارد. در این پژوهش با تلفیق داده های ساختاری و تکتونیکی، مطالعات ژئوفیزیکی و مط چکیده کامل
        نهشته های تراورتن منطقه آذرشهر، واقع در شمالغرب ایران، یکی از مجموعه های منحصربه‌فرد تراورتن در دنیا می-باشد. فرایند نهشت تراورتن در حال حاضر نیز در تعدادی از چشمه‌های فعال تراورتن ساز ادامه دارد. در این پژوهش با تلفیق داده های ساختاری و تکتونیکی، مطالعات ژئوفیزیکی و مطالعات هیدروژئوشیمیایی به مطالعه منشا آب و جایگاه چشمه های فعال تراورتن ساز پرداخته شد. نتایج حاصل از اندازه‌گیری‌های برجا و تیپ تراورتن ها نشان داد که این چشمه ها از نوع ترموژن و با منشا هیدروترمال هستند. بررسی دیاگرام های هیدروژئوشیمیایی و نسبت های یونی نشان داد که تیپ آب چشمه ها از نوع کربناته کلسیک می باشد که در اثر اختلاط با آب های شور، میزان یون سدیم و کلر افزایش یافته است. مجاورت این نهشته ها با دریاچه ارومیه و بررسی نتایج حاصل از مطالعات ژئوفیزیک نشان داد که منشا این آب های شور، آب دریاچه ارومیه و یا شورابه های مرتبط با آن می باشد که از طریق سیستم های شکستگی هدایت شده و در پهنه های کششی بین گسل ها با سیالات هیدروترمال اشباع از بی کربنات اختلاط یافته اند. این پدیده نشان می دهد که هیدروژئوشیمی چشمه های مزبور تحت تاثیر آب دریاچه ارومیه و یا شورابه های مرتبط با آن در قاعده تراورتن ها می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        92 - پترولوژی و ژئوشیمی سنگ‌های بازیک مجموعه افیولیتی پیرانشهر در زون زاگرس، شمال غرب ایران و مقایسه آن با سنگ¬های معادل از مجموعه افیولیتی زاگرس عراق
        مریم یزدانی
        مجموعه افیولیتی پیرانشهر در شمال غرب شهرستان پیرانشهر، شمال غرب ایران واقع شده است. این مجموعه به‌شدت ملانژ شده بوده و مرز بین واحدهای مختلف در آن قابل تفکیک نیست. انواع سنگ‌های تشکیل‌دهنده ملانژ افیولیتی پیرانشهر شامل سنگ‌های اولترابازیک، سنگ‌های بازیک، سنگ‌های رسوبی و چکیده کامل
        مجموعه افیولیتی پیرانشهر در شمال غرب شهرستان پیرانشهر، شمال غرب ایران واقع شده است. این مجموعه به‌شدت ملانژ شده بوده و مرز بین واحدهای مختلف در آن قابل تفکیک نیست. انواع سنگ‌های تشکیل‌دهنده ملانژ افیولیتی پیرانشهر شامل سنگ‌های اولترابازیک، سنگ‌های بازیک، سنگ‌های رسوبی و سنگ‌های دگرگونی می باشند. سنگ-های بازیک با ترکیب بازالت و دیاباز در بخش‌های مختلف به‌صورت پراکنده رخنمون دارند. در این مقاله شیمی سنگ کل و پتروژنز سنگ‌های بازیک مجموعه افیولیتی پیرانشهر (در محدوده ماشکان و گردکاوالان) مطالعه شده و با شیمی سنگ‌های بازیک معادل در ادامه غربی مجموعه افیولیتی ماوات در عراق (در محدوده حسن باغ، نئوپوردان-والاش) مقایسه شده است. ترکیب سنگ‌های بازیک ماشکان در مجموعه افیولیتی پیرانشهر و سنگ‌های بازیک حسن باغ عراق، کالکوآلکالن بوده و تهی شدگی مشخصی از عناصر MREE, HREE, Zr, Hf, Y, Ti، غنی‌شدگی از عناصر Rb, Cs, Ba, U, Th, pb, LREE و آنومالی منفی Ta, Nb نشان داده است. این ویژگی ژئوشیمیایی نشان می دهد ماگما در محیط زمین ساختی مرتبط با سوپراسابداکشن تشکیل شده است. ترکیب سنگ‌های بازیک گردکاوالان مشابه با سنگ‌های معادل در نئوپوردان-والاش مجموعه افیولیتی عراق، تولئیتی است. سنگ‌های تولئیتی این مناطق هر دو ویژگی مورب و قوسی را توام نشان داده است که بر این اساس به نظر می‌رسد مذاب تولئیتی در محیط کششی بالای زون فرورانش تشکیل شده و وِیژگی سوپراسابداکشن تشکیل سنگ‌های بازیک در مجموعه افیولیتی پیرانشهر و نیز سنگ‌های بازیک معادل در ادامه غربی آن در مجموعه افیولیتی عراق را تایید می‌کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        93 - جداسازي آنومالي‌هاي ژئوشيميايي از زمينه با استفاده از روش فرکتالي عيار-تعداد در محدوده وشنوه (جنوب قم)
        زهرا  محمدي اصل عبدالله  سعيدي مهران  آرین علي  سلگي طاهر  فرهادي نژاد
        در اين پژوهش به‌منظور مطالعات اكتشافات ناحيه‌اي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالی‌هاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراهه‌اي، برگه‌هاي زمين‌شناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالی‌هاي اين عناصر چکیده کامل
        در اين پژوهش به‌منظور مطالعات اكتشافات ناحيه‌اي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالی‌هاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراهه‌اي، برگه‌هاي زمين‌شناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالی‌هاي اين عناصر رسم شد. نتايج حاصل نشان مي‌دهد، که مناطق دارای آنومالی‌های شدید مس در بخش‌های شمالي، مركزي، جنوبي و باختر منطقه گسترش دارند، شديدترين آنومالی‌هاي سرب در بخش باختر منطقه جاي گرفته است. آنومالی‌های شدید به‌دست‌آمده عنصر روي در بخش‌های مرکز، جنوب و باختر منطقه جاي گرفته‌اند. این آنومالی‌ها بر واحدهاي سنگ‌شناسي گدازه‌هاي آندزيتی- بازالتی، برش‌هاي ولکانيکي، توف‌ها، داسیت‌ها و توده‌های کوچک مقیاس کوارتزهاي ديوريتي و کوارتزهاي مونزونيتي منطبق هستند. نقشه به‌دست‌آمده از ترکیب نقشه آنومالی‌ها و گسله‌هاي منطقه نشان می دهد که آنومالی‌ها در پهنه گسله‌ها و نقاط برخورد گسله‌ها دارای غلظت بیشتری هستند و گسله‌ها نقش اساسي در كاني‌زايي دارند.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        94 - تأثیر آبیاری غرقابی و قطره¬ای هوشمند بر نوسانات تراز سطح آب زیرزمینی با استفاده از مدل فیزیکی
        محمد صالحی حميدرضا  ناصري معصومه  آهنگری فاطمه  عسگری غلامعباس فنایی خیرآباد فرشاد  علیجانی
        از آنجایی که سالانه سهمی معادل70 تا 90 درصد از منابع آب قابل برداشت زیرزمینی به بخش کشاورزی اختصاص می‌یابد، با به کارگیری روش های مناسب آبیاری، علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب می توان مانع بر هم زدن تعادل آبخوان شد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر دو روش متفاوت آبیاری بر تغ چکیده کامل
        از آنجایی که سالانه سهمی معادل70 تا 90 درصد از منابع آب قابل برداشت زیرزمینی به بخش کشاورزی اختصاص می‌یابد، با به کارگیری روش های مناسب آبیاری، علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب می توان مانع بر هم زدن تعادل آبخوان شد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر دو روش متفاوت آبیاری بر تغییرات تراز سطح ایستابی انجام شد. به این منظور دو مدل آزمایشگاهی با ارتفاع دو متر و سطح مقطع 4000 سانتی متر مربع ساخته شد. پس از انتخاب گیاه (کاهو) در یک مدل از روش غرقابی و در مدل دیگر از روش قطره ای هوشمند برای آبیاری استفاده شد. آبیاری قطره ای هوشمند در این پژوهش به کمک شیر برقی و دستگاه قرائت گر انجام شد، بدین طریق که با قرار گرفتن خاک در شرایط کمتر از 35 درصد اشباع، آبیاری شروع و بیشتر از 80 درصد به صورت خودکار قطع شد. میزان نفوذ آب در این مدل ها نیز با استفاده از سنسور های رطوبت پایش شد و در نرم افزار HYDRUS/2D شبیه سازی شد. در طول یک دوره چهار ماهه تراز سطح آب زیرزمینی در مدل دارای سیستم آبیاری قطره ای هوشمند 10 سانتی متر بالا تر و میزان مصرف آب 68 درصد کمتر از سیستم غرقابی، اندازه گیری شد. این نتایج نشان داد که با جایگزین کردن آبیاری قطره ای هوشمند به جای غرقابی می توان محصولات با همان کیفیت قبلی ولی استفاده ی بسیار کمتر آب را تولید کرد که از نزولی شدن شیب هیدروگراف آبخوان ها نیز جلوگیری می نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        95 - بررسی رفتار زمین‌شیمیایی عناصر اصلی و کمیاب خاکی در گارنت‌های موجود در سنگ‌های دگرگونی منطقه بروجرد (پهنه سنندج- سیرجان)
        فرشته  سجادی سمیه  رحمانی جوانمرد نسیم شمس الدینی زهرا  طهماسبی حسین  هاشمی زینگ  دینگ احمد  احمدی خلجی
        در شرق و جنوب شرق بروجرد واحدهای دگرگونی میکاگارنت‌شیست و هورنفلس برونزد دارند. این سنگ‌ها شامل کانی‌های کوارتز، فلدسپار پتاسیم‌دار، پلاژیوکلاز، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، کلریت، کردیریت، آندالوزیت، سیلیمانیت، بیوتیت و مسکوویت و به مقدار کمتری آپاتیت، اکسیدهای آهن (ای چکیده کامل
        در شرق و جنوب شرق بروجرد واحدهای دگرگونی میکاگارنت‌شیست و هورنفلس برونزد دارند. این سنگ‌ها شامل کانی‌های کوارتز، فلدسپار پتاسیم‌دار، پلاژیوکلاز، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، کلریت، کردیریت، آندالوزیت، سیلیمانیت، بیوتیت و مسکوویت و به مقدار کمتری آپاتیت، اکسیدهای آهن (ایلمنیت و مگنتیت) و زیرکن هستند. با توجه به نتایج تجزیه شیمیایی سنگ کل، سنگ مادر سنگ‌های مورد بررسی، سنگ‌های پلیتی بوده است. بر پایه‌ اکسید‌های عناصر اصلی و عناصر با قدرت میدانی بالا، محیط رسوبی تشکیل سنگ مولد متاپلیت‌های بروجرد، حاشیه فعال قاره‌ای بوده است. شیمی پورفیروبلاست‌های گارنت‌های موجود در برخی هورنفلس‌ها از مرکز به حاشیه بیانگر همگن بودن نسبی آنها نسبت به عناصر اصلی، کمیاب و کمیاب خاکی است که این مسئله به پدیده انتشار در درجات بالای دگرگونی (ºC 600<) نسبت داده شده است. بررسی الگوی منطقه‌بندی عناصر اصلی گارنت‌های موجود در شیست‌ها و برخی دیگر از هورنفلس‌ها بیانگر منطقه‌بندی ترکیبی معکوس با افزایش Mn و کاهش Fe و Mg از مرکز به حاشیه است. فرایند بازجذب منگنز در طی رشد گارنت، موجب افزایش Mn در حاشیه این گارنت‌ها شده است. حضور کلریت در حاشیه پورفیروبلاست‌های گارنت‌ موجود در این شیست‌ها به‌وضوح نشان می‌دهد که فرایند بازجذب منگنز ممکن است در افزایش منگنز به‌سوی حاشیه نقش مهمی داشته باشد. روند تغییرات Y و HREE در گارنت درون شیست‎ها از مرکز به‌سوی حاشیه کاهشی است. رشد گارنت در یک سیستم بسته (تفریق رایلی عناصر سازگار) به‎عنوان یک فرایند احتمالی می‎تواند موجب افزایش محتواي منگنز و همچنین موجب کاهش فراوانی عناصر Y و HREE از مرکز به حاشیه در گارنت موجود در شیست‌ها شده باشد. الگوی تغییرات عناصر کمیاب و کمیاب خاکی در گارنت موجود در برخی از هورنفلس‌ها نسبتاً همگن بوده و روند خاصی را از مرکز به حاشیه نشان نمی‌دهند. عدم مشاهده‌ منطقه‌بندي مشخص این عناصر در گارنت‌ درون این هورنفلس‌ها احتمالاً ناشی از عدم تفکیک این عناصر در اثر رشد سریع گارنت بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        96 - مطالعه شیمی کانی¬ها، زمین دما – فشار سنجی و جایگاه تکتونیکی گابروهای شمال غرب همدان، باختر ایران
        عادل ساکی هوشنگ  پورکاسب علیرضا زراسوندی میلاد  جهانی مریم  درانی
        منطقه مورد مطالعه از نظر زمین شناسی در ناحیه شمالی زون دگرگونی سنندج – سیرجان قرارگرفته است. بر اساس مطالعات پتروگرافی کانی های اصلی پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول و بیوتیت و کانی های فرعی کلریت، مسکویت، ایلمنیت و زیرکن می باشند. نتایج به‌دست‌آمده از بررسی شیمی کانی ها نش چکیده کامل
        منطقه مورد مطالعه از نظر زمین شناسی در ناحیه شمالی زون دگرگونی سنندج – سیرجان قرارگرفته است. بر اساس مطالعات پتروگرافی کانی های اصلی پلاژیوکلاز، پیروکسن، آمفیبول و بیوتیت و کانی های فرعی کلریت، مسکویت، ایلمنیت و زیرکن می باشند. نتایج به‌دست‌آمده از بررسی شیمی کانی ها نشان می دهد که آمفیبول های مورد مطالعه جزء آمفیبول های کلسیک می باشند. از نظر ترکیب شیمیایی می توان آن ها را پارگاسیت، چرماکیت و منیزیو هورنبلند نام‌گذاری نمود. پلاژیوکلازها نیز از نوع آندزین هستند. با توجه به نسبت پایین Na2O از نظر محیط تکتونیکی نیز این آمفیبول ها از نوع S-Amph هستند. میزان بالای Al2O3 بیانگر این است که منشا آمفیبول ها گوشته ای می باشد و بر اساس نسبت Fetot (Fetot + Mg+2) در برابر AlIv که کمتر از 6/0می باشد می توان نتیجه گرفت که گریزندگی اکسیژن بالا است. از سوی دیگر می توان گفت که میزان آب برای تبلور هورنبلند از 2 تا 3/2 متغیر است. برای انجام دماسنجی و فشارسنجی نیز از روش های مختلفی استفاده شده است که بهترین آن نشان می دهد دمای تشکیل توده گابرویی در محدوده 700 درجه سانتی گراد (به‌طور میانگین) می باشد و فشار این سنگ ها نیز بین 45/4 تا 50/7 متغیر است. با توجه به فشار به‌دست‌آمده ماگمای مورد نظر از عمق 25 تا 30 کیلومتری منشا گرفته است که در نزدیکی مرز موهو است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        97 - مطالعه کانه‌زائی آهن ‌بغل‌بید با استفاده از شواهد زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و ژئوشیمی، سنگان خواف در شمال‌خاوری ایران
        آسیه سربوزی حسین آبادی مجمد بومری عباس گل محمدی
        کانه‌زائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسه‌سنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگ‌های رسوبی چکیده کامل
        کانه‌زائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسه‌سنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگ‌های رسوبی نئوژن قرار گرفته اند. کانه‌زائی آهن با تشکیل هماتیت در بخش بالای یک واحد برش ولکانیکی به درازای بیش از یک کیلومتر رخ داده است. سنگ های فرودیواره عمدتاً برش، لیتیک توف و ماسه‌سنگ و سنگ های فرادیواره دایک های نیمه‌ژرف گرانودیوریتی می باشند. هماتیت در فضاهای خالی بین برش ها جای گرفته است که نشان‌دهنده دیرزاد بودن کانه‌زائی است. باریت، کلسیت و کوارتز نیز در شکستگی ها و فضاهای خالی افق آهن دار تشکیل شده است. علاوه بر آهن، کانه‌زایی مس نیز به‌صورت رگه های کوارتز حاوی کالکوپیریت و مالاکیت در سنگ های فرودیواره تشکیل شده است. مقادیر اکسید آهن در افق آهن‌دار از 8 تا 55 درصد وزنی متغیر است. در این افق، میزان کروم، وانادیوم و فسفر کم می باشند درحالی‌که عناصری مثل باریم، آرسنیک، نقره و آنتیموان زیاد می باشند، و عناصر LREE و LILE به‌ترتیب نسبت به HREE و HFSE غنی‌شدگی نشان می‌دهند. با توجه به مشخصات زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و ژئوشیمی، ساخت و بافت، الگوی REE، کانه‌زایی آهن بغل‌بید از نوع گرمابی است. احتمالاً سیالات گرمابی آهن را از سنگ های آذرآواری شسته و در بخش برشی که نفوذپذیری بالایی داشته است، حمل و به‌صورت هماتیت متمرکز کرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        98 - مقایسه ویژگی‌های آلتراسیونی کمربند آتشفشانی-نفوذی طرود- چاه شیرین در شمال و جنوب روستای طرود با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای و آنالیز¬های شیمیایی
        مسعود  اخیانی مهدی  خرقانی فرهنگ  سرشکی مرتضی رحیمی
        رخدادهای گسترده آتشفشانی نفوذی مربوط به ائوسن در 130 کیلومتری جنوب شاهرود و در شمال و جنوب روستای طرود مشاهده می گردد. کمربند آتشفشانی طرود- چاه شیرین با مختصات ̎00 ̍20 54º تا ̎00 ̍20 55º طول شرقی و ̎00 ̍10 35º تا ̎00 ̍40 35º عرض شمالی که قسمتی از کمربند فلز چکیده کامل
        رخدادهای گسترده آتشفشانی نفوذی مربوط به ائوسن در 130 کیلومتری جنوب شاهرود و در شمال و جنوب روستای طرود مشاهده می گردد. کمربند آتشفشانی طرود- چاه شیرین با مختصات ̎00 ̍20 54º تا ̎00 ̍20 55º طول شرقی و ̎00 ̍10 35º تا ̎00 ̍40 35º عرض شمالی که قسمتی از کمربند فلز زایی چاه شیرین- سبزوار - تایباد می باشد، به دلیل وجود رخداد های متعدد معدنی و به‌ویژه رگه های فلزات پایه با منشا اپی ترمال و همچنین دگرسانی های گسترده ناشی از نفوذ توده های آذرین اسیدی تا حد واسط و محلول های هیدروترمال ناشی از عملکرد آن، در سنگ‌های آتشفشانی منطقه، دارای اهمیت بالای مطالعاتی می باشد. به‌کارگیری روش های ترکیب رنگی کاذب و الگوریتم های منطقی مختلف نسبت باندی بر روی داده های سنجنده ASTER جهت شناسايی و بارزسازی آلتراسيون های آرژیلیک پیشرفته، آرژیلیک متوسط، فیلیک و پروپیلیتیک در سطح منطقه و تایید داده های مطالعه شده توسط آنالیزهای XRD اساس این مطالعه می‌باشد. با توجه به بازدید های میدانی و نتایج آنالیز XRD نمونه-های دگرسانی به‌دست‌آمده از زون های مختلف منطقه و تطبیق آن با نتایج اعمال این الگوریتم منطقی مشخص شد که ضمن ناچیز بودن زون های آلتراسیونی واحد های آتشفشانی جنوب طرود نسبت به توده آتشفشانی شمال این روستا، تغییر مقادیر آستانه نسبت های باندی در این الگوریتم می تواند نتایج مطلوب تری در این منطقه برای تفکیک دگرسانی آرژیلیک و فیلیک داشته باشد. سپس با توجه به حضور کانی های شاخص دگرسانی آرژیلیک پیشرفته در منطقه شمال طرود مانند آلونیت و پیروفیلیت مقادیر آستانه بهینه برای تفکیک این زون از زون آرژیلیک با استفاده از الگوریتم منطقی نسبت باندی آرژیلیک تعیین و نتایج الگوریتم با توجه به مشاهدات صحرایی مطلوب ارزیابی شد و همچنین مشخص گردید که با استفاده از خصوصیات طیفی کانی های شاخص زون پروپلییک مانند کلریت و اپیدوت، از نسبت باندی 8/(7+9) استر با مقدار آستانه 3/2 برای نقشه‌برداری زون پروپلیتیک که هم در واحد های شمالی و هم جنوبی روستای طرود مشاهده می گردد، مناسب می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        99 - ارتباط¬سنجی کانه¬زایی مس و ساختارها در منطقه علی¬آباد - دره¬زرشک با استفاده از داده¬های زیرسطحی ژئوتکنیکی و ژئوشیمیایی
        مهدی  رمضانی حجت اله صفری غلامحسین  شمعانیان همایون  صفایی
        برای ارتباط سنجی بین کانی زایی مس پورفیری و سیستم های گسلی، کانسارهای پورفیری علی آباد و پورفیری– اسکارن دره زرشک در كمربند ماگمایی اروميه– دختر انتخاب شدند. در این پژوهش سعی شد این ارتباط با استفاده از داده های سطحی و زیرسطحی (اطلاعات حاصل از حفاری های صورت گرفته در قا چکیده کامل
        برای ارتباط سنجی بین کانی زایی مس پورفیری و سیستم های گسلی، کانسارهای پورفیری علی آباد و پورفیری– اسکارن دره زرشک در كمربند ماگمایی اروميه– دختر انتخاب شدند. در این پژوهش سعی شد این ارتباط با استفاده از داده های سطحی و زیرسطحی (اطلاعات حاصل از حفاری های صورت گرفته در قالب اطلاعات ژئوتکنیکی و میزان عیار مس) در محل کانسارهای علی آباد و دره زرشک، روشن شود. نتایج این مطالعات نشان داد که کمربند های گسلشی که از طریق بررسی معیار میزان کیفیت سنگ (RQD) به‌دست‌آمده انطباق به نسبت خوبی با گسل-هایی که از طریق مطالعات سطحی و روش های سنجش از دور به‌دست آمده اند، دارند. همچنین در طول این پهنه های گسلیده عیار کانه زایی مس بالاتر می باشد، به این ترتیب، ارتباط کانه زایی و گسلش در منطقه اثبات می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        100 - بررسی شاخص یخ‌زدگی– آب‌شدگی مصالح شن و ماسه در محیط‌های مختلف در منطقه دیره در استان کرمانشاه
        کاظم  بهرامي سید محمود  فاطمی عقدا علی  نورزاد مهدی  تلخابلو
        با توجه به تأثیری که محیط های زمین شناسی تجمع سنگ‌دانه‌های طبیعی می تواند در میزان افت وزنی ناشی از یخ زدگی- آب شدگی سنگ‌دانه‌ها داشته باشد، در این پژوهش، ارتباط محیط های زمین شناسی و میزان افت وزنی سنگ‌دانه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. محل های نمونه برداری شامل دو وار چکیده کامل
        با توجه به تأثیری که محیط های زمین شناسی تجمع سنگ‌دانه‌های طبیعی می تواند در میزان افت وزنی ناشی از یخ زدگی- آب شدگی سنگ‌دانه‌ها داشته باشد، در این پژوهش، ارتباط محیط های زمین شناسی و میزان افت وزنی سنگ‌دانه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. محل های نمونه برداری شامل دو واریزه، 12 مخروط افکنه و سه بستر رودخانه ای بوده و از هر محل دو نمونه برداشته شده است. لیتولوژی حوضه بالادست برای همه نمونه ها یکسان و شامل آهک آسماری است. نمونه‌های برداشت شده به آزمایشگاه منتقل و میزان افت وزنی ناشی از یخ زدگی- آب شدگی مطابق با استانداردTEX-432-A به دست آمد همچنین درصد سنگ‌دانه‌های دارای درزه از طریق بررسی های چشمی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که محیط های واریزه ای بیشترین میزان افت وزنی (14 درصد برای اندازه mm19-16) و محیط های رودخانه ای کمترین میزان افت وزنی (کمتر از یک درصد برای اندازه mm75/4-36/2) را دارند. مخروط افکنه ها نیز حالتی حد واسط این دو را دارند. با افزایش مساحت حوضه بالادست از 25 تا 309 هکتار و افزایش طول آبراهه اصلی از یک تا بیش از سه کیلومتر میزان افت وزنی کاهش می یابد. مهم‌ترین علت این اختلاف میزان افت وزنی شدت درزه داری سنگ‌دانه‌ها و تخلخل ناشی از هوازدگی بیشتر در محیط های واریزه ای است که به ترتیب در محیط های مخروط افکنه ای و رودخانه ای کمتر می شود. اندازه سنگ‌دانه‌ها نیز بر روی میزان افت وزنی تأثیر گذار است به‌طوری‌که با افزایش اندازه، میزان افت وزنی افزایش می یابد. ارتباط اندازه ذرات با میزان افت وزنی متأثر از محیط های زمین شناسی است. در محیط های واریزه ای و مخروط افکنه های با حوضه بالادست کوچک اختلاف افت وزنی سنگ‌دانه‌های درشت و ریز بیشتر است و در بسترهای رودخانه ای و مخروط افکنه های با حوضه بالادست بزرگ اختلاف افت وزنی سنگ‌دانه‌های درشت و ریز کمتر است. در واقع در بسترهای رودخانه‌ای و مخروط‌افکنه‌های دارای حوضه بالا‌دستی بزرگ اثر اندازه ذرات در میزان افت وزنی کاهش یا از بین می رود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        101 - جایگاه تکتونوماگمایی دیابازها و جریان‌های بازالتی افیولیت شمال مکران، جنوب شرقی ایران
        عزیزالله  تاجور محمدمهدی  خطیب محمدحسین  زرین¬کوب
        افیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، به‌عنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگ‌های تشکیل‌دهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریان‌های بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری چکیده کامل
        افیولیت شمال مکران در جنوب شرقی ایران، به‌عنوان بخشی از افیولیت های تتیس، در حدفاصل بلوک های قاره ای لوت و باجکان-دورکان قرار دارد. از جمله سنگ‌های تشکیل‌دهنده این توالی افیولیتی، دیابازها و جریان‌های بازالتی هستند که بیشترین برونزد را در شرق منطقه دارند. شواهد ساختاری، سنگ نگاری و زمین شیمیایی بیانگر شکل گیری این سنگ‌ها در جایگاه های زمین ساختی متفاوت است. بر اساس ویژگی های زمین شیمیایی، دیابازها و بازالت‌ها در دو گروه جای می گیرند: در یک گروه، دیابازها و جریان‌های بازالتی با ترکیب تولئیتی قرار دارند که ویژگی‌های شبیه به پشته های میان‌اقیانوسی (MORB) را به نمایش می گذارند. گروه دوم شامل جریان‌های بازالتی تا داسیتی با ترکیب کالک آلکالن است که ویژگی‌های کمان های آتشفشانی را به نمایش گذاشته و نشانه-های محیط‌های فرورانش در آنها دیده می شود. دو رخداد ماگمایی منجر به تشکیل این دو گروه از سنگ‌ها شده است: 1) ماگماتیسم نوع MORB حاصل از کشش و بازشدگی بین دو بلوک قاره ای که منجر به شکل گیری دیابازها و بازالت‌های تولئیتی در کرتاسه پیشین شده است. غنی شدگی این سنگ‌ها نسبت به عناصر نادر خاکی سبک(LREE) و مقادیر پایینLa/Yb و به نسبت بالای U/Th نمایانگر تاثیر ترکیبات قاره ای در مذاب به وجود آورنده آنها است. 2) ماگماتیسم مرتبط با فرورانش که گدازه های بازالتی، آندزیتی و داسیتی دارای ویژگی‌های کالک آلکالن را در کرتاسه پسین برجای گذاشته است. غنی شدگی LREE و LILE، ناهنجاری منفی Nb و Ta، نسبت بالای Pb/Ce و مقدار تمرکز اندک TiO2 در این سنگ‌ها، نمایانگر تاثیر ورقه فرورانشی در ترکیب آنها است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        102 - زمین¬شناسی و کانه¬زایی طلا در محدوده غرب کسنزان، جنوب¬¬ سقز، استان کردستان
        شجاع¬الدین  نیرومند حسینعلی تاج الدین سبا  حقیری قزوینی
        محدوده طلای غرب کسنزان در 14 کیلومتری جنوب سقز واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در این گستره، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین و کرتاسه شامل شیست، فیلیت و مرمر می باشند که توسط توده های گرانیتوییدی قطع شده اند. میزبان اصلی کانی سازی ط چکیده کامل
        محدوده طلای غرب کسنزان در 14 کیلومتری جنوب سقز واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در این گستره، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین و کرتاسه شامل شیست، فیلیت و مرمر می باشند که توسط توده های گرانیتوییدی قطع شده اند. میزبان اصلی کانی سازی طلا، یک توده کوارتز سینیتی می باشد، که در راستای يك پهنۀ بُرشي با راستاي شمال غرب- جنوب شرق نفوذ کرده است. کانسنگ های طلادار، بخش های به شدت دگرشکل و دگرسان شده از توده کوارتز سینیتی هستند که واجد فابریک های میلونیتی- اولترامیلونیتی بوده و با مجموعه ای از دگرسانی های سیلیسی، سرسیتی، کربناتی و سولفیدی همراه هستند. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، آرسنوپیریت، مگنتیت، طلا و ترکیبات هیدروکسیدی آهن می باشد. طلا در اندازه های کوچک تر از 40 میکرون، به صورت آزاد در کوارتز و نیز به صورت میان‌بار در پیریت مشاهده شده است. مطالعات میان بارهای سیال بر روی کوارتزهای کانسنگ های طلادار، بیانگر دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 4/137 تا 5/240 درجه سانتی‌گراد و شوری 16/1 تا 06/12 درصد وزنی معادل نمک طعام است که با ترکیبی از فرآیندهای رقیق شدگی و اختلاط دو سیال گرمابی (با منشاءهای دگرگونی و جوی) سازگار می باشد. مقایسه ویژگی های مطالعه شده در محدوده طلای غرب کسنزان با ویژگی های شاخص کانسارهای طلا، نشان می دهد که این کانسار از نظر ویژگی های زمین شناختی و کانی-سازی بیش ترین شباهت را با ذخایر طلای تیپ کوهزایی داراست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        103 - کانی¬شناسی و شیمی کانی¬ها در ناحیه معدنی سرب- نقره (روی- مس-باریت) راونج، شمال دلیجان
        مجید  قاسمی سیانی فاطمه  عیسی¬آبادی
        کانی سازی سرب-نقره راونج در شمال دلیجان در سنگ میزبان رسوبی تشکیل شده است. این سیستم کانه زایی توسط گسل های عادی کنترل شده و کانه زایی به صورت توده ای، لامینه، کلوفرم، پرکننده فضای خالی، برشی شدن، کارستی شدن و رگه -رگچه های هیدروترمال متشکل از گالن، اسفالریت، کانی های گ چکیده کامل
        کانی سازی سرب-نقره راونج در شمال دلیجان در سنگ میزبان رسوبی تشکیل شده است. این سیستم کانه زایی توسط گسل های عادی کنترل شده و کانه زایی به صورت توده ای، لامینه، کلوفرم، پرکننده فضای خالی، برشی شدن، کارستی شدن و رگه -رگچه های هیدروترمال متشکل از گالن، اسفالریت، کانی های گروه فهلور، پیریت، کالکوپیریت، دولومیت، کلسیت، آنکریت، باریت و کوارتز رخ داده است. کانه زایی سولفیدی در دو افق کانه زایی شامل افق کانسنگی توده ای-برشی با میزبان کربناته توده ای کرتاسه بالایی (Km2) و افق کانسنگی سولفید لایه ای در واحد شیلی (Ks2) میانی و آهک نازک لایه پایینی (Km1) به صورت سین ژنتیک تا اپی ژنتیک رخ داده است. دولومیتی شدن مهمترین دگرسانی در ارتباط با کانه زایی بوده و در نزدیکی گسل های عادی رخ داده و شامل دولومیت های دیاژنزی و دولومیت های هیدروترمالی است. دولومیت های هیدروترمالی غنی از آهن هستند و آنکریت تشکیل شده نشان می دهد که سیال هیدروترمال کانه زا، غنی از آهن هستند. شیمی گالن و اسفالریت مرحله دوم نشان داد که این کانی ها تمایل به قطب دارای تتراهدریت-تنانتیت هستند که منطبق بر ادخال های کانی های گروه فهلور در مطالعات میکروسکوپی است. مقدار بالای کادمیم در اسفالریت و مقدار کم آن در گالن و حضور کانی آکانتیت، نشان دهنده پایین بودن دمای سیال تشکیل دهنده کانه زایی است. طبق شواهد کانی شناسی، شیمی کانه ها، بافتها و ساخت های کانسنگ و مطالعات ساختاری و تلفیق این نتایج با داده های ژئوشیمی، سیالات درگیر و ژئوشیمی ایزوتوپی، کانی سازی راونج را می توان در رده کانسارهای سرب و نقره نوع ایرلندی در نظر گرفت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        104 - بررسی تکامل هیدروشیمیایی و کاهش کیفیت آب رودخانه گرگانرود
        مجتبی  قره محمودلو نادر  جندقی مریم  صیادی
        در این پژوهش، تکامل هیدروشیمیایی و کاهش کیفیت آب رودخانه گرگانرود در فاصله حدود 100 کیلومتری از حاشیه شمالی ارتفاعات البرز تا دریای خزر بررسی شد. بدین منظور از نتایج آنالیز 11 پارامتر فیزیکوشیمیایی مربوط به چهار ایستگاه‌ هیدرومتری در طی یک دوره آماری ده ساله استفاده شد. چکیده کامل
        در این پژوهش، تکامل هیدروشیمیایی و کاهش کیفیت آب رودخانه گرگانرود در فاصله حدود 100 کیلومتری از حاشیه شمالی ارتفاعات البرز تا دریای خزر بررسی شد. بدین منظور از نتایج آنالیز 11 پارامتر فیزیکوشیمیایی مربوط به چهار ایستگاه‌ هیدرومتری در طی یک دوره آماری ده ساله استفاده شد. برای بررسی تکامل هیدروشیمیایی رودخانه از نمودار‌های گیبس، استیف، پایپر، دوروف و همچنین پنج شاخص اشباع مربوط به کانی‌های کربناته، سولفاته و کلروره استفاده شد. همچنین تغییرات کیفی آب در بخش‌های شرب (با استفاده از نمودار‌شولر)، کشاورزی (با استفاده از نمودار ‌ویلکوکس) و صنعت (با استفاده از شاخص‌های خوردگی) در طول مسیر رودخانه گرگانرود بررسی شد. در این تحقیق برای تجزیه واریانس داده ها از آزمون F و در نهایت از آنالیز خوشه‌بندی سلسه مراتبی برای تعیین تعداد عوامل تأثیرگذار بر هیدروشیمی آب استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که واکنش آب-سنگ، تبخیر و نفوذ آب شور دریای خزر از مهمترین عوامل کنترل کننده شیمی آب رودخانه هستند. همچنین تیپ غالب آب رودخانه گرگانرود در حاشیه ارتفاعات بیکربناته می‌باشد و با ورود به دشت، تمایل به رسیدن به بلوغ کامل یعنی تیپ کلروره سدیک دارد. در تمامی ایستگاه‌ها آب رودخانه نسبت به کلسیت و دولومیت فوق اشباع، اما نسبت به انیدریت، ژیپس و هالیت تحت اشباع می‌باشند. اگرچه در جهت جریان بر میزان اشباعیت کانی‌های تبخیری افزوده می‌شود. کیفیت آب برای شرب و کشاورزی در حاشیه ارتفاعات مناسب و با ورود به دشت و در ادامه مسیر به سمت دریای خزر بشدت کاهش می‌یابد. نتایج تمامی شاخص‌های کیفی در بخش صنعت نشان‌ از افزایش خاصیت رسوبگذاری آب در طول مسیر رودخانه دارد. براساس نتایج آنالیز آماری، بیشترین تغییرات مربوط به پارامترهای فیزیکوشیمیایی بین ایستگاه لزوره در حاشیه ارتفاعات و ایستگاه قزاقلی واقع در قسمت میانی دشت دیده می‌شود و بعد از آن تا خروجی گرگانرود تغییرات فاحش و معنی داری بین پارامترهای کیفی آب مشاهده نشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        105 - پترولوژی سنگ¬های آتشفشانی الیگوسن گستره ده¬ته، جنوب دیهوک، بلوک لوت
        مرتضی  خلعت‌بری جعفری نرمین بانه ای محمد فریدی
        محدوده مورد مطالعه، در جنوب ده ته، بلوک لوت، دربردارنده گدازه های آتشفشانی الیگوسن با ترکیب آندزیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت است. این گدازه ها، دارای بافت پورفیریک و پورفیریتیک بوده و فنوکریست آمفیبول فراوان دارند. بیشتر گدازه های الیگوسن، روندهای ماگما چکیده کامل
        محدوده مورد مطالعه، در جنوب ده ته، بلوک لوت، دربردارنده گدازه های آتشفشانی الیگوسن با ترکیب آندزیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت است. این گدازه ها، دارای بافت پورفیریک و پورفیریتیک بوده و فنوکریست آمفیبول فراوان دارند. بیشتر گدازه های الیگوسن، روندهای ماگمایی کالک آلکالن تا کالک آلکالن پتاسیم بالا را نشان می دهند. در نمودارهای دوتایی، نمونه های گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی در قلمرویی جدای از گدازه های تراکی داسیتی، داسیتی و ریولیتی اجتماع یافته اند که نشان می دهد تفریق ماگمایی، به‌تنهایی در ژنز این گدازه ها تاثیر نداشته است. در الگوهای عناصر نادر خاکی و نمودارهای عنکبوتی، این گدازه ها غنی شدگی عناصر کمیاب دارای یون بزرگ و تهی شدگی از عناصر کمیاب با شدت میدان بالا را نشان می دهند. الگوهای به هنجار شده از گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی، انطباق قابل توجهی با قلمروی بازالت جزیره اقیانوسی دارند. الگوهای گدازه های اسیدی، قابل مقایسه با الگوهای پوسته قاره ای بالایی هستند. این ویژگی-های ژئوشیمیایی، دلالت بر این دارند، که گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی، از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری منشاء گرفته اند، که پیش از این توسط مولفه های فرورانش (مذاب و سیالات) غنی شده اند. در ژنز گدازه های اسیدی نیز ذوب بخشی پوسته قاره ای، نقش مهمی داشته است. بر اساس موقعیت زمین شناسی و داده های ژئوشیمیایی، به نظر می رسد که گدازه های آتشفشانی الیگوسن ده ته، در یک پهنه پسابرخورد، در پسامد نازک شدگی لیتوسفر قاره ای، در بلوک لوت تشکیل شده اند. این فرایندها، شاید پیامد قطعه شدگی لیتوسفر بوده است، که در یک کمربند کوهزایی پسابرخورد روی داده است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        106 - ژئوشیمی و پترولوژی ریولیت‌های قره‌داش شاهین‌دژ- شمال‌غرب ایران: بررسی خصوصیات ژئوشیمیایی ولکانیسم پس از برخوردی
        معصومه  آهنگری معصومه  نظری محسن  موذن
        ریولیت‌های قره‌داش شاهین‌دژ از نوع ریولیت‌های پرآلومینوس با مقدار SiO2 و K2O بالا هستند. این سنگ‌ها از درشت بلور‌های کوارتز، فلدسپار پتاسیم به همراه مقادیر اندک پلاژیوکلاز در زمینه‌ای ریزدانه و غنی از فلدسپارهای پتاسیم تشکیل یافته‌اند. از لحاظ ژئوشیمیایی این سنگ‌ها از L چکیده کامل
        ریولیت‌های قره‌داش شاهین‌دژ از نوع ریولیت‌های پرآلومینوس با مقدار SiO2 و K2O بالا هستند. این سنگ‌ها از درشت بلور‌های کوارتز، فلدسپار پتاسیم به همراه مقادیر اندک پلاژیوکلاز در زمینه‌ای ریزدانه و غنی از فلدسپارهای پتاسیم تشکیل یافته‌اند. از لحاظ ژئوشیمیایی این سنگ‌ها از LREEها و LILEها غنی شده هستند و در مقابل مقدار HREEها و HFSEها تهی‌شدگی نشان می‌دهد. بررسی روابط صحرایی، بافتی و سنگ‌شناسی به همراه ویژگی‌های ژئوشیمیایی سنگ کل نشان می‌دهند ماگمای به‌وجود آورنده ریولیت‌های قره‌داش دارای منشأ پوسته‌ای است که بواسطه تفریق بلوری (پلاژیوکلاز و تیتانومگنتیت) ترکیب آن دستخوش تغییر شده است. آنومالی منفی Eu، Sr و Ti در نمودارهای چند عنصری بیانگر تفریق بلوری است. ویژگی‌های ژئوشیمیایی ریولیت‌های قره‌داش مانند مقادیر نسبت‌های Rb/Nb، K/Rb، Rb/Sr، Rb/Ba و Ga/Al مشابه با گرانیت‌ها/ ریولیت‌های A-Type در محیط‌های پس از برخوردی هستند. با در نظر گرفتن سن پرکامبرین برای این توده، به احتمال زیاد فازهای کششی بعد از بسته شدن اقیانوس پروتوتتیس عامل تشکیل این توده بوده است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        107 - مطالعات زمین¬شناسی، دگرسانی و کانی¬سازی کانسار مس پورفیری بارملک (شمال ورزقان- استان آذربایجان¬شرقی)
        علیرضا  روان¬خواه محسن  موءید علی  لطفی¬بخش
        گستره اکتشافی بارملک در شمال غرب کشور، استان آذربایجان شرقی و شمال‌شرق شهرستان ورزقان قرار دارد. رخنمون‌های شمالی منطقه شامل سنگ‌های ولکانیک و ولکانو ـ کلاستیک ائوسن و توده‌های نفوذی کوارتز مونزونیت پورفیری الیگوسن می‌باشند که خود توسط دایک‌های نسل اول و دوم غیر مینرالی چکیده کامل
        گستره اکتشافی بارملک در شمال غرب کشور، استان آذربایجان شرقی و شمال‌شرق شهرستان ورزقان قرار دارد. رخنمون‌های شمالی منطقه شامل سنگ‌های ولکانیک و ولکانو ـ کلاستیک ائوسن و توده‌های نفوذی کوارتز مونزونیت پورفیری الیگوسن می‌باشند که خود توسط دایک‌های نسل اول و دوم غیر مینرالیزه قطع می‌شوند. در ادامه به سمت شمال، توده نفوذی با نهشته‌های کربناته - فیلیشی کرتاسه فوقانی ـ پالئوسن همبری دارد. علاوه بر این تزریق دم‌های ساب‌ولکانیک داسیتی و فوران‌های بازالتی آلکالن پلیو ـ کواترنر نیز در منطقه انجام شده است. توده پورفیری کیقال در ادامه به سمت جنوب‌غرب به منطقه بارملک می‌رسد. دگرسانی‌های گرمابی فیلیک، پروپیلیتیک و آرژیلیک در این توده شناسایی شده‌اند ولی به دگرسانی پتاسیک برخورد نشده است و این مسئله نشان می‌دهد که توده بارملک پورفیری، توده مستقلی نبوده و حاشیه توده پورفیری کیقال محسوب می‌شود. بافت‌ غالب در توده پورفیری، پورفیریک با خمیره ریزبلور است و کانی‌سازی به فرم افشان، رگه ـ رگچه‌ای و پرکننده سطوح درزه و شامل کالکوپیریت، گالن، اسفالریت و پیریت رخ داده است. میزان پیریت در این توده کم بوده و یکی از دلایل عدم غنی‌شدگی زون سوپرژن همین مسئله است. با توجه به مشاهده کانی‌سازی سرب و روی اغلب به فرم رگه-رگچه ای در دایک‌های کوارتزدیوریتی نسل اول (DK1) و با عنایت به اینکه تزریق این دایک‌ها در سونگون بعد کانی سازی بوده است، می‌توان کانی‌سازی سرب و روی را به فرآیندهای اپی‌ترمالی توده نفوذی بارملک نسبت داد که بعد از تزریق دایک‌های کوارتزدیوریتی نسل اول رخ داده است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        108 - تحلیل پتانسیل کانیزایی با استفاده از روش تحلیل فاکتوری مرحلهای (SFA) در گستره خوشنامه، هشجین، استان اردبیل
        سمیرا حسین پور نجاتی کمال سیاه چشم سید غفور  علوی پویا زرگری
        پهنه دگرسان شده خوشنامه، در 20 کیلومتری جنوب خلخال و در منطقه فلززایی هشجین واقع شده است. تزریق نفوذیهای گرانودیوریتی الیگوسن به درون سنگ‌های تراکی بازالت، آندزیتی و آذرآواری ائوسن سبب ایجاد دگرسانی گرمابی گسترده سریسیتی، آرژیلیک، سیلیسی، کلریتی و اکسید‌های آهن در غرب چ چکیده کامل
        پهنه دگرسان شده خوشنامه، در 20 کیلومتری جنوب خلخال و در منطقه فلززایی هشجین واقع شده است. تزریق نفوذیهای گرانودیوریتی الیگوسن به درون سنگ‌های تراکی بازالت، آندزیتی و آذرآواری ائوسن سبب ایجاد دگرسانی گرمابی گسترده سریسیتی، آرژیلیک، سیلیسی، کلریتی و اکسید‌های آهن در غرب چنار، محمودآباد، شرق خوشنامه و رخداد کانی‌زایی چند فلزی سنجده، شالولی و امّآباد در این مناطق شده است. نقطه عطف این پژوهش بررسی قابلیت روش آنالیز فاکتوری مرحله‌ای (SFA) برای بارزسازی آنومالی‌های ژئوشیمیایی واقعی موجود در منطقه است. ازآنجایی‌که مقدار تمرکز عناصر غیرمرتبط با کانی‌سازی، تاثیر منفی بر امتیازات فاکتوری عناصر دارند بنابراین تعداد فاکتورها را کاهش دادیم تا شدت آنومالی افزایش یابد. برای رسیدن به این هدف در مرحله اول از نه فاکتور محاسبه شده، عناصر غیر معرف، مزاحم و عناصری که در هیچ‌یک از فاکتورها مشارکت نداشتند، شناسایی و از مجموعه داده‌ها حذف شده و تحلیل فاکتوری بار دیگر اعمال شد. پس از اعمال سه مرحله تحلیل روی داده‌ها، مؤثرترین فاکتورهای پیشگو و مهم کانی‌سازی مورد استنتاج قرار گرفته و در نتیجه تعداد فاکتورها به پنج مورد کاهش یافت. استفاده از این روش موجب افزایش شدت و تعداد آنومالی‌های ممکن و احتمالی و در نتیجه افزایش موفقیت اکتشاف در قیاس با روش آنالیز فاکتوری معمولی شده است. از اینرو آنومالی احتمالی کانی‌زایی عناصر فلزی Ba، Sn، Pb و Mo از فاکتور اول و عناصر As، Cd و Sb از فاکتور چهارم در این گستره پیش‌بینی و معرفی می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        109 - تعیین موقعیت تنش دیرین بر پایه مطالعه ناپیوستگی‌ها و چین‌خوردگی‌های موجود در پهنه برخوردی زاگرس- مطالعه موردی منطقه کرمانشاه
        سپیده  رضابیک عبدالله  سعیدی مهران  آرین علی  سربی
        پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشته‌های ژرف بستر اقیانوس، افیولیت‌ها و سنگ‌های رسوبی کربناته زاگرس چین‌خورده در کنار هم نشان‌دهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمین‌ساخ چکیده کامل
        پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشته‌های ژرف بستر اقیانوس، افیولیت‌ها و سنگ‌های رسوبی کربناته زاگرس چین‌خورده در کنار هم نشان‌دهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمین‌ساخت و ساختارهای پیچیده‌ای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشت‌های ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشت‌ها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چین‌خوردگی‌ها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای داده‌ها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چین‌ها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاه‌شدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنش‌های اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چین‌ها 029، 127 و 234 به‌دست‌آمده است. برپایه بررسی‌های انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازه‌گیری‌های انجام شده بر روی سنگ‌های به سن کرتاسه و نتایج نشان می‌دهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نه‌چندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چین‌ها و هم در گسل‌ها کم‌وبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاه‌شدگی ثابت بوده است بنابراین گسل‌های منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان می‌دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        110 - متاپلیت‌های گرمیچای، شمال غرب ایران: شیمی سنگ کل، زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی
        امیر محامد محسن  موءید منیر مجرد
        به‌منظور بررسی زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی متاپلیت‌های گرمیچای واقع در شمال شهرستان میانه (شمال غرب ایران) شیمی سنگ کل این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی‌های پتروفابریک حاکی از شکل‌گیری هم‌زمان با تکتونیک پورفیروبلاست‌های کردیریت (دگرگونی ناحیهای) در این سنگ‌ه چکیده کامل
        به‌منظور بررسی زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی متاپلیت‌های گرمیچای واقع در شمال شهرستان میانه (شمال غرب ایران) شیمی سنگ کل این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی‌های پتروفابریک حاکی از شکل‌گیری هم‌زمان با تکتونیک پورفیروبلاست‌های کردیریت (دگرگونی ناحیهای) در این سنگ‌ها است. همچنین ساختارهای برشی C' ویژگی بارز بافتی میباشد. دو فاز دگرگونی ناحیهای (RMP1 و RMP2)، یک فاز دگرگونی مجاورتی (CM) و دو فاز دگرشکلی (D1 و D2) شناسایی شدهاند. ژئوشیمی عناصر اصلی حاکی از سنگ مادر شیلی و گریوکی برای متاپلیت‌های است. بر اساس عناصر اصلی، واسطه و کمیاب (K2O، TiO2، Zr، Ni و Ti) سنگ آذرین مولد این رسوبات دارای سرشت آندزیتی و داسیتی / ریوداسیتی بوده است. درجه دگرسانی شیمیایی (CIA و CIW) سنگ آذرین اولیه متوسط بوده است. همچنین برمبنای اکسید عناصر اصلی محیط تکتونیکی تشکیل رسوب، حاشیه فعال قارهای شناسایی شده است. متاپلیت‌های گرمیچای در مقایسه با PAAS و UCC غنی از Cs، La و Ce و تهی از Sr، Nb و Ta میباشند. نمونههای معرف در نمودارهای سازگاری در داخل مثلث‌های پاراژنتیک قرار میگیرند که حاکی از تعادلی بودن آنها است. بر اساس مقاطع ترکیبی استاندارد برای متاپلیت‌های بازه دمایی و فشاری تشکیل درجه بالاترین پاراژنز به ترتیب 535 تا 635 درجه سانتیگراد و یک تا سه کیلو بار بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        111 - پتروگرافی و ژئوشیمی سنگ‌های آذرین و کانی زایی آنتیموان در لخشک، شمال غرب زاهدان، جنوب شرق ایران
        حلیمه مجددی مجمد بومری حبیب بیابانگرد
        اندیس آنتیموان لخشک در شمال غرب زاهدان و در پهنهی جوش خورده سیستان واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل فلیش‌های دگرگونه (گارنت شیست، اکتینولیت شیست، فیلیت و میلونیت)، توده گرانیتوئیدی لخشک، دایک‌های بازیک و اسیدی، رگه‌های سیلیسی بدون کانی‌زایی و دارای کانی‌زایی می‌باش چکیده کامل
        اندیس آنتیموان لخشک در شمال غرب زاهدان و در پهنهی جوش خورده سیستان واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل فلیش‌های دگرگونه (گارنت شیست، اکتینولیت شیست، فیلیت و میلونیت)، توده گرانیتوئیدی لخشک، دایک‌های بازیک و اسیدی، رگه‌های سیلیسی بدون کانی‌زایی و دارای کانی‌زایی می‌باشد. براساس مطالعات ژئوشیمی، سنگ‌های آذرین لخشک کالک آلکالن، کالک آلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی و متاآلومینوس و متعلق به جایگاههای کمان ولکانیکی، هم‌زمان با برخورد و پس از برخورد می‌باشند. غنی‌شدگی LREE و LILE نسبت به HREE و HFSE از ویژگی‌های سنگ‌های آذرین مورد مطالعه است. غنی‌شدگی Pb و تهی شدگی Y، Nb،Zr بیشتر با مذاب‌های به وجود آمده از پوسته زیرین سازگار است. کانی زایی آنتیموان در لخشک بیشتر به‌صورت رگه‌های کوارتز-استیبنیت در سنگ‌های فلیش‌گونه دیده می‌شود و همراه با دگرسانی‌های سیلیسی، آرژیلیک و فیلیک است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        112 - بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در برشهای چینه‌شناسی ناویا-رباط عشق (جنوب غرب بجنورد) و قزلقان (شمال بجنورد) و مقایسه آنها با یکدیگر
        نسیم ریاحی عباس  صادقی محمدحسین  آدابی حسین  کامیابی شادان
        بهمنظور مطالعات بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در ناحیه کپهداغ غربی، دو برش چینهشناسی سطحالارضی ناویا – رباط عشق در جنوب غرب بجنورد و قزلقان در شمال بجنورد انتخاب و 230 نمونه برداشت شد. ضخامت سازند تیرگان در دو برش ناویا – رباط عشق و قزلقان بهترتیب 237 و 192 متر است و چکیده کامل
        بهمنظور مطالعات بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در ناحیه کپهداغ غربی، دو برش چینهشناسی سطحالارضی ناویا – رباط عشق در جنوب غرب بجنورد و قزلقان در شمال بجنورد انتخاب و 230 نمونه برداشت شد. ضخامت سازند تیرگان در دو برش ناویا – رباط عشق و قزلقان بهترتیب 237 و 192 متر است و از لحاظ لیتولوژی بهطور عمده از سنگ‌آهک ضخیملایه تا گاه متوسط لایه بهرنگ خاکستری تا کرم تشکیل شده است. مرز زیرین آن در برش ناویا – رباط عشق با سازند زرد – شوریجه همشیب و همراه با تغییرات لیتولوژی واضح است اما در برش قزلقان بهدلیل قرارگیری در هسته تاقدیس نامشخص است. مرز بالایی در برش ناویا-رباط عشق با سازند آبدراز ناپیوستگی فرسایشی و در برش چینهشناسی قزلقان با سازند سرچشمه همشیب و پیوسته است. در مطالعات بایواستراتیگرافی ضمن تشخیص 58 گونه متعلق به 68 جنس از فرامینیفرها، دو بایوزون زیر شناسایی شده است. 1. Palorbitolina lenticularis Taxon Range Zone 2. Novalesia producta – Orbitolina spp. assemblage zone بر اساس بایوزونهای مذکور سن سازند تیرگان در هر دو برش مورد مطالعه بارمین – آپسین پیشین تعیین شده است. مقایسه سازند تیرگان در دو برش قزلقان و ناویا-رباط عشق تفاوتهایی را با یکدیگر نشان میدهد اما از لحاظ بایواستراتیگرافی به‌جز اختلاف ضخامت در بایوزونها، تفاوت قابل‌توجهی با یکدیگر ندارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        113 - مدل¬سازی الگوی تداخلی چین¬ها¬ در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان با استفاده از نرم‌افزار متلب
        محمدرضا شیخ الاسلامی
        مدل سازی ساختارهای زمین شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال های اخیر مدل سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرم‌افزارهایی است که با امکانات گست چکیده کامل
        مدل سازی ساختارهای زمین شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال های اخیر مدل سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرم‌افزارهایی است که با امکانات گسترده خود برای تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی در علوم مختلف از جمله زمین شناسی ساختاری مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار مدل های ممکن از الگوهای تداخلی سه نسل چین‌خوردگی در سنگ های دگرگون ناحیه گلپایگان با استفاده از کد نوشته شده در نرم افزار متلب بازسازی شده اند. داده های مورد نیاز برای مدل سازی الگوهای تداخلی شامل وضعیت محور چین میانگین و صفحه های محوری میانگین مربوط به سه نسل پیاپی از چین‌خوردگی‌ در سنگ-های دگرگون هستند و بر پایه اندازه گیری های صحرایی به دست آمده اند. بررسی های صحرایی نشان می دهد، چین های نسل اول و دوم تا حدودی هم‌محور ولی چین های نسل سوم دارای روند محوری متفاوت با دو نسل چین خوردگی پیش از خود هستند. نتایج حاصل از مدل سازی نشان می دهد شکل گیری چهار حالت کلاسیک از الگوی تداخلی چین ها در برش های افقی (دید نقشه ای) و عمودی سنگ های دگرگون گلپایگان امکان‌پذیر است. الگوهای تداخلی به دست آمده توسط این مدل سازی همخوانی نزدیکی با الگوهای تداخلی واقعی مشاهده شده در مقیاس رخنمون و مقیاس ناحیه ای دارند. با استفاده از مدل سازی صورت گرفته می توان تعیین کرد، الگوهای تداخلی متفاوت چین ها در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان مربوط به فرانهادگی کدام نسل-های چین خوردگی هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        114 - زمین‌شناسی، کانی‌شناسی، دگرسانی و پتانسیل‌سنجی کانسار لخشک، پهنه زمین‌درز سیستان بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی (IP/RS)
        نسیم  حیدریان دهکردی شجاع‌الدین  نیرومند شهرام  ادیب حسینعلی تاج الدین سعید  میرزایی
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در پهنه زمین‌درز سیستان واقع است. عمده‌ترین واحدهای سنگی در گستره مورد مطالعه، مجموعه‌ای از سنگ‌های رسوبی-آتشفشانی دگرشکل با سن ائوسن هستند که در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده‌اند. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل کانی‌های استیب چکیده کامل
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در پهنه زمین‌درز سیستان واقع است. عمده‌ترین واحدهای سنگی در گستره مورد مطالعه، مجموعه‌ای از سنگ‌های رسوبی-آتشفشانی دگرشکل با سن ائوسن هستند که در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده‌اند. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل کانی‌های استیبنیت، پیریت، آرسنوپیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و الکتروم می‌باشد. میزبان اصلی کانه‌زایی در این گستره، واحدهای شیستی به‌ویژه کالک‌شیست با سن ائوسن است که با مجموعه‌ای از دگرسانی‌های کوارتز_ سریسیت_مسکویت و سولفید همراه می‌باشند. براساس مطالعات ژئوفیزیکی به روش قطبش القايي و مقاومت ويژه (IP/RS) در پهنه برشی لخشک و تلفیق نتایج به‌دست‌آمده با اطلاعات زمین‌شناسی، دگرسانی و کانه‌زایی، واحدهای کالک شیستی، کمربند‌های گسله و پهنه‌های دگرسان شده پتانسیل بالایی را برای کانه‌زایی طلا-آنتیموان نشان می‌دهند. بنابراین، با توجه به حدود تغييرات مقاومت ويژه و شارژپذيري در مقاطع، مي‌توان گفت شدت شارژپذيري در نمیرخ‌های برداشتی، توانسته در مورد شناسایی کانه‌زایی و تعیین نواحی امید‌بخش در اين گستره مناسب باشد. کانسار لخشک بر اساس ویژگی‌های زمین‌شناختی و کانه‌زایی از جمله ماهیت سنگ میزبان، شکل کانه‌زایی، دگرشکلی و دگرسانی‌های همراه، بیشترین شباهت را با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی نشان می‌دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        115 - چینه نگاری زیستی بخش فوقانی سازند گرو بر اساس نانو¬فسیل¬های آهکی در برش تاقدیس شیخ صالح در شمال غرب کرمانشاه، پهنه لرستان (حوضه زاگرس)
        سعیده  سنماری
        در این مطالعه بخش فوقانی سازند گرو به ضخامت 24 متر در برش تاقدیس شیخ صالح واقع در شمال غرب کرمانشاه از نقطه‌نظر نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در این برش سازند گرو در اصل از آهک های آرژیلی متوسط لایه تشکیل شده است. به‌منظور معرفی گونه های شاخص و زیست زون ها، 1 چکیده کامل
        در این مطالعه بخش فوقانی سازند گرو به ضخامت 24 متر در برش تاقدیس شیخ صالح واقع در شمال غرب کرمانشاه از نقطه‌نظر نانوفسیل های آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در این برش سازند گرو در اصل از آهک های آرژیلی متوسط لایه تشکیل شده است. به‌منظور معرفی گونه های شاخص و زیست زون ها، 17 اسلاید از سازند گرو مطالعه شد که در نتیجه منجر به تشخیص سه زیست زون شد. در نتیجه این مطالعه 20 گونه و 15 جنس از نانوفسیل های آهکی شناسایی شد. بر اساس زون های زیستی به دست آمده، بازه زمانی بخش فوقانی سازند گرو در برش مورد مطالعه از اواخر سنومانین پیشین تا اواخر سنومانین پسین پیشنهاد می شود. این بازه با بخش فوقانی زیست زون Eiffellithus turriseiffelii Zone (CC9) و Microrhabdulus decorates Zone (CC10) و بخش زیرین زیست زون Quadrum gartneri Zone (CC11) از زون بندی Sissingh (1977) و زون های زیستی UC1, UC2, UC3 و بخش زیرین زون زیستی UC7 از زون بندی Burnett (1998) هم خوانی دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        116 - مطالعات رخساره‌شناسی و محیط تشکیل مجموعۀ آتشفشانی سهند (شمال غرب ایران)
        فرهاد پیرمحمدی علیشاه احمد جهانگیری
        مجموعۀ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز و شرق دریاچۀ ارومیه واقع شده و شامل تناوبی از گدازه، مواد آذرآواری و رسوبات تخریبی است و تحت تاثیر چین خوردگی ها و شکستگی های زیادی قرار دارد. این آتشفشان از نظر سنی به نسبت جوان (میوسن تا پلیوسن) می باشد و ساختار آن تا حدودی سالم است، چکیده کامل
        مجموعۀ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز و شرق دریاچۀ ارومیه واقع شده و شامل تناوبی از گدازه، مواد آذرآواری و رسوبات تخریبی است و تحت تاثیر چین خوردگی ها و شکستگی های زیادی قرار دارد. این آتشفشان از نظر سنی به نسبت جوان (میوسن تا پلیوسن) می باشد و ساختار آن تا حدودی سالم است، به طوری که مطالعات رخساره شناسی و آتشفشان شناسی در بخش بالایی این مجموعه که پیوستگی جانبی خوبی دارد، امکان پذیر می باشد. بر اساس مطالعات رخساره شناسی در این بخش، ساختمان آتشفشان سهند را می توان در چهار رخسارۀ مرکزی، رخسارۀ نزدیک، رخسارۀ متوسط و رخسارۀ دور تفکیک کرد. مطالعات رخساره‌ای و آتشفشان شناسی نشان می‌دهد که ساختمان آتشفشان سهند در اثر چندین فاز فورانی انفجاری ایجاد شده که برخی از آنها با دخالت آب همراه بوده‌اند و فاصلۀ زمانی زیادی میان فوران‌ها وجود نداشته است. ویژگی‌هایی چون جوش خوردگی شدید و رنگ نهشته‌های آذرآواری نشان می‌دهد که این واحدها در زمان تشکیل، دمای بالایی داشته و در خشکی تشکیل شده‌اند. در مجموع، فوران های آتشفشانی سهند بیشتر انفجاری بوده‌اند و به همین دلیل مقدار نهشته‌های آذرآواری خیلی بیش از گدازه است. در رخساره‌های مرکزی، نزدیک و متوسط سهند آثاری از فعالیت‌های گرمابی جدید یافت نمی‌شود و فقط در رخسارۀ دور، چشمۀ آبگرم وجود دارد (بستان‌آباد). برای اثبات ارتباط این چشمه ها با آتشفشان سهند، به مطالعات بیشتری نیاز است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        117 - سن چین‌خوردگی تاقدیس جریک در فروافتادگی دزفول براساس مطالعه هندسه چینه‌های رشدی
        احمد لشگری محمود رضا هیهات محمد مهدی خطیب مهدی نجفی
        نحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چین‌خورده - رانده یکی از جنبه‌های مهم درک تکامل ساختاری این پهنه‌های دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چین‌خورده – رانده می‌توان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن چکیده کامل
        نحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چین‌خورده - رانده یکی از جنبه‌های مهم درک تکامل ساختاری این پهنه‌های دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چین‌خورده – رانده می‌توان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن دست یافت. زمان شروع و نحوه توسعه دگرشکلی (کوهزایی) در کمربند چین‌خورده -رانده زاگرس از موضوعاتی است که به‌طور گسترده‌ای بررسی شده و باور عمومی بر آن است که کوهزایی در زاگرس از میوسن با برخورد دو ورقه ایران مرکزی و عربستان شروع و از شمال شرق به جنوب غرب به‌تدریج توسعه‌یافته است. در این پژوهش، سن چین‌خوردگی بر اساس مطالعه هندسه نهشته چینه‌های رشدی، اواخر میوسن میانی (سراوالین) برآورد شده است. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که زمان آغاز چین‌خوردگی تاقدیس جریک در این ناحیه هم‌زمان با نهشته شدن آغاجاری زیرین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        118 - تحلیل بافت، ساخت و محیط تشکیل تبخیری‌های سازند کُند در برش ساران، البرز مرکزی، براساس داده‌های صحرایی، پتروگرافی و پراش پرتو ایکس
        زینب علیزاده عرب محبوبه حسینی برزی
        سازند کُند به سن ائوسن پسین در برش ساران واقع در البرز مرکزی، دارای لیتولوژی کربناته، مارنی، آذرآواری و تبخیری است و مرز زیرین و بالایی آن به ترتیب با سازندهای کرج و سرخ پایینی ناپیوسته است. این برش در بخش قابل‌توجهی از ضخامت خود دارای نهشته‌های تبخیری است. براساس مطالع چکیده کامل
        سازند کُند به سن ائوسن پسین در برش ساران واقع در البرز مرکزی، دارای لیتولوژی کربناته، مارنی، آذرآواری و تبخیری است و مرز زیرین و بالایی آن به ترتیب با سازندهای کرج و سرخ پایینی ناپیوسته است. این برش در بخش قابل‌توجهی از ضخامت خود دارای نهشته‌های تبخیری است. براساس مطالعات صحرایی، پتروگرافی و داده‌های پراش پرتو ایکس، نهشته‌های تبخیری سازند کُند بیشتر شامل کانی‌های ژیپس، انیدریت، دولومیت، آهک و کوارتز هستند. مطالعات صحرایی و پتروگرافی نمونه‌های مورد مطالعه، حاکی از آن است که کانی‌ها‌ی ژیپس و انیدریت به سه شکل اولیه (نوع اول)، ثانویه (نوع دوم) و ترشیاری (نوع سوم) تشکیل شده و دولومیت‌ها مرتبط با دیاژنز اولیه هستند. تبخیری‌های اولیه شامل لامینه‌ها و لایه‌هایی از ژیپس می‌باشند و در محیط زیرآبی کم‌عمق (سالینا) بر اثر تبخیر تشکیل شده‌اند. تبخیری‌های ثانویه با بافت نودولی، ساخت اینترولیتیک و قفس‌مرغی، در مرحله تدفین کم‌عمق (سبخای ساحلی) نهشته شده‌اند. در نهایت تبخیری‌های نوع سوم با بافت‌های آلاباسترین، پرفیروبلاستیک و ساتن‌اسپار در نتیجه رخنمون یافتن تبخیری‌های اولیه و ثانویه در شرایط متئوریک فرآتیک به وجود آمده‌اند. فراوانی کانی‌های تبخیری در برش ساران، به همراه شواهد دیگر در این نهشته‌ها، بیان‌کننده گسترش شرایط آب و هوایی گرم و خشک در زمان تشکیل سازند کُند است. با توجه به لایه‌ای بودن رسوبات تبخیری سازند کُند در برش ساران، و همراهی آن‌ها با رخساره‌های کم‌عمق دریایی و وجود ضخامت قابل توجه نهشته‌های آذرآواری سازند کرج در زیر این نهشته‌ها، می‌توان منبع یون لازم را برای نهشت این واحدهای تبخیری، آب دریای ائوسن و همچنین مهاجرت یون‌ها از توف‌های قدیمی‌تر پیشنهاد کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        119 - سنگ های بازالتی نئوژن کمان ماگمایی قوچان- اسفراین، شمال شرق ایران: نشانه¬ای از بالاآمدگی گوشته از طریق پنجره ورقه اقیانوسی
        سارا گردیده حبیب  قاسمی محمود  صادقیان لایچنگ  میائو چانگ  فوچین
        سنگ های آذرین نئوژن در نوار ماگمایی قوچان – اسفراین (در شمال سبزوار) نشانگر ماگماتیسم پس از برخورد در زون جوش خورده شمال شرق ایران می باشند. این مجموعه آذرین به شکل گنبد، استوک، دایک و روانه به طور پراکنده و با روند شمال غرب-جنوب شرق در این نوار گسترش دارند. روانه ها و چکیده کامل
        سنگ های آذرین نئوژن در نوار ماگمایی قوچان – اسفراین (در شمال سبزوار) نشانگر ماگماتیسم پس از برخورد در زون جوش خورده شمال شرق ایران می باشند. این مجموعه آذرین به شکل گنبد، استوک، دایک و روانه به طور پراکنده و با روند شمال غرب-جنوب شرق در این نوار گسترش دارند. روانه ها و دایک های بازیک (بازالتی) در میان مارن های نئوژن و در کنار گنبدهای آتشفشانی آداکیتی رخنمون یافته اند. سنگ های مورد بررسی دارای ترکیب الیوین بازالت تا تراکی آندزی بازالت با بافت های میکرولیتی پورفیری، هیالومیکرولیتی پورفیری، گلومروپورفیری و جریانی هستند و کانی های اصلی آن ها را درشت بلورها و ریزبلورهای الیوین، کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در زمینه شیشه ای تا میکرولیتی تشکیل می دهند. بازالت ها دارای ماهیت آلکالن سدیک بوده و نسبت به عناصر لیتوفیل بزرگ یون (LILE)، عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) و عناصر با شدت میدان بالا (HFSE) به ویژه نیوبیوم )30-20(Nb= غنی شدگی و از عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE) تهی شدگی نشان می دهد. ماگمای والد بازالت ها از ذوب بخشی 10 تا 15 درصدی یک ستون گوشته ای گارنت لرزولیتی در یک محیط زمین ساختی کششی درون کمانی در زمان میوسن تشکیل شده و از طریق سیستم های شکستگی و گسلی، به ترازهای بالاتر پوسته قاره ای صعود کرده و در حوضه رسوبی نئوژن فوران کرده است. این ستون گوشته ای از طریق شکسته شدن پنجره ورقه اقیانوسی و هجوم گوشته آستنوسفری داغ به درون گوه گوشته ای روی زون فرورانش حوضه اقیانوسی نئوتتیس سبزوار تشکیل شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        120 - کانه‌زایی مس تیپ مانتو در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر (ناحیه قم- ساوه) با تأکید بر کانسار نارباغی شرقی، شمال‌شرق ساوه
        نگین  فضلی مجید قادری مهدی موحدنیا سجاد مغفوری
        کانسارهای مس تیپ مانتو ناحیه قم- ساوه، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر و در سنگ‌های آتشفشانی- رسوبی ائوسن تشکیل شده‌اند. مهم‌ترین این کانسارها نارباغی شرقی، خانکیشی، وشنوه و کهک هستند. ژئومتری ماده معدنی در این کانسارها، چینه‌کران و سنگ درون‌گیر آنها شامل توف سیل چکیده کامل
        کانسارهای مس تیپ مانتو ناحیه قم- ساوه، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر و در سنگ‌های آتشفشانی- رسوبی ائوسن تشکیل شده‌اند. مهم‌ترین این کانسارها نارباغی شرقی، خانکیشی، وشنوه و کهک هستند. ژئومتری ماده معدنی در این کانسارها، چینه‌کران و سنگ درون‌گیر آنها شامل توف سیلتی، توف برش، آندزیت، لیتیک کریستال توف و آندزیت بازالت آمیگدالوئیدال است. کانه‌های اولیه مس در کانسارهای ناحیه مورد مطالعه، کالکوسیت، بورنیت و به مقدار بسیار اندک کالکوپیریت هستند و با ساخت و بافت رگه- رگچه‌ای، پرکننده فضای خالی، دانه‌پراکنده و جانشینی تشکیل شده‌اند. مطالعات نشان می‌دهد تشکیل و تکوین کانسنگ اولیه در این کانسارها، طی دو مرحله انجام شده است: در مرحله اول که در حین فوران آتش فشان، رسوب‌گذاری و دیاژنز آغازین رخ داده، کانی پیریت در متن سنگ میزبان به‌صورت دانه‌پراکنده و فرامبوئیدال تشکیل شده و نشان‌دهنده شرایط احیایی حاکم بر حوضه در زمان آتشفشانی و رسوب‌گذاری است. در مرحله دوم که در طی دیاژنز تدفینی رخ داده، با ورود سیالات اکسیدان غنی از مس، پیریت با سولفیدهای مس جانشین شده و آهن اضافی حاصل از این جانشینی، به‌صورت هماتیت اولیه در تمامی این کانسارها قابل مشاهده است. رخداد کانه‌زایی در این مرحله، بیشتر به‌صورت رگه- رگچه‌ای و جانشینی است. داده‌های ایزوتوپی گوگرد، مربوط به نمونه‌های سولفیدی کانسار نارباغی شرقی در نمونه های تجزیه شده (مقادیر δ34S از 2/10- در هزار تا 4/4- در هزار با میانگین 7/6- در هزار) نشان از تأمین گوگرد توسط احیای باکتریایی سولفات آب دریای ائوسن دارد. کانسارهای مورد مطالعه، از نظر سنگ میزبان، کانی‌شناسی، ساخت و بافت، ژئومتری و چگونگی تشکیل، بیشترین شباهت را با کانسارهای مس تیپ مانتو در دنیا نشان می‌دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        121 - اختلاط سیال و کانه‌زایی روی و سرب در کانسار کوشک، ایران مرکزی؛ شواهدی از میانبارهای سیال
        محمدمهدی  زند غلامرضا میرزابابائی محمد  لطفی
        کانسار سولفیدی روی و سرب کوشک در بلوک پشت بادام در کمربند تکتونوماگمایی ایران مرکزی قرار دارد. سنگ میزبان کانسار شامل شیل، ماسه‌سنگ و دولومیت می‌باشد. به‌منظور بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی حاکم بر تشکیل کانسنگ سولفیدی، تعدادی از میانبارهای سیال از ریزلایه‌های سیلیسی که هم‌ چکیده کامل
        کانسار سولفیدی روی و سرب کوشک در بلوک پشت بادام در کمربند تکتونوماگمایی ایران مرکزی قرار دارد. سنگ میزبان کانسار شامل شیل، ماسه‌سنگ و دولومیت می‌باشد. به‌منظور بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی حاکم بر تشکیل کانسنگ سولفیدی، تعدادی از میانبارهای سیال از ریزلایه‌های سیلیسی که هم‌روند با سنگ میزبان کانسار به‌ویژه از کمرپایین تا افق اصلی ماده معدنی هستند، مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش خصوصیات کلی میانبارهای سیال در سامانه کانه‌زا و تفسیر داده‌های مزبور از نظر فرایندهای تکامل سیال مورد بررسی قرار گرفت. نظر به تشکیل سینژنتیک ریزلایه‌های سیلیسی و لایه‌های شیلی کانه‌زایی‌شده، می‌توان شرایط تشکیل مشابهی را برای تشکیل ریزلایه‌های سیلیسی و کانسنگ سولفیدی در نظر گرفت. براساس نتایج به‌دست‌آمده، دو نوع سیال با خصوصیات فیزیکوشیمایی متفاوت در تشکیل ریزلایه‌های سیلیسی نقش داشته است. یک سیال با شوری زیاد (متوسط 8/38 درصد وزنی معادل نمک طعام) و حامل کمپلکس‌های کلریدی فلزات و دیگری سیال با شوری کمتر (متوسط 46/4 درصد وزنی معادل نمک طعام) بوده که به‌عنوان حامل گونه‌های سولفیدی در نظر گرفته می‌شود. بخشی از سولفید در این نوع سیال می‌توانسته حاصل فعالیت باکتری‌ها باشد. اختلاط هم‌دمایی دو سیال به ترتیب منجر به ناپایداری کمپلکس‌های کلریدی فلزات کالکوفیل، واکنش این فلزات با گوگرد موجود در سیال با شوری پایین و تشکیل کانسنگ سولفیدی شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        122 - زمین‌شناسی، کانه‌زایی و ژنز کانسار سلستین مادآباد، جنوب زنجان
        مهسا  نوری حسین کوهستانی قاسم  نباتیان میرعلی اصغر  مختاری افشین  زهدی
        واحدهای سنگی در کانسار سلستین مادآباد شامل سنگ‎های آهکی متوسط تا ضخیم لایه و توده‌ای با میان لایه‌های سنگ‌آهک مارنی و مارن سازند قم به سن میوسن پیشین هستند. کانه‌زایی در کانسار مادآباد به‌صورت عدسی شکل درون واحدهای کربناته عضو f سازند قم رخ داده و لایه‌بندی آنها را قطع چکیده کامل
        واحدهای سنگی در کانسار سلستین مادآباد شامل سنگ‎های آهکی متوسط تا ضخیم لایه و توده‌ای با میان لایه‌های سنگ‌آهک مارنی و مارن سازند قم به سن میوسن پیشین هستند. کانه‌زایی در کانسار مادآباد به‌صورت عدسی شکل درون واحدهای کربناته عضو f سازند قم رخ داده و لایه‌بندی آنها را قطع کرده است. کانه‌زایی در کانسار مادآباد شامل سه مرحله است. مرحله اول با تشکیل کلسیت طی فرایندهای هم‌زمان با رسوب‌گذاری تا هم‌زمان با دیاژنز مشخص می‌شود. مرحله دوم مربوط به فعالیت‌های گرمابی است که به‌ترتیب با تشکیل سلستین‌های توده‌ای ریزبلور و دانه‌شکری نسل اول، رگه و رگچه‌های سلستین‌ درشت‌بلور نسل دوم همراه با اندکی استرانسیانیت و باریت، سلستین‌های درشت‌بلور شکل‌دار نسل سوم با بافت پُرکننده فضاهای خالی و در نهایت تشکیل رگه و رگچه‌های تأخیری کوارتز- کلسیتی همراه می‌باشد. مرحله سوم مربوط به فرایندهای برون‌زاد است. دگرسانی‌ها شامل دولومیتی، کلسیتی و سیلیسی هستند. سلستین همراه با اندکی استرانسیانیت و باریت، کانه‌های معدنی و کلسیت، دولومیت، کوارتز و اکسیدها- هیدروکسیدهای آهن، کانی‌های باطله در مادآباد هستند. بافت ماده معدنی از نوع رگه-‌ رگچه‌ای، پُرکننده‌ فضاهای‌ خالی، دروزی، بِرشی و کاتاکلاستیک است. براساس نتایج مطالعات ریزدماسنجی، درجه شوری میانبارهای سیال دو فازی غنی از مایع در سلستین‌های نسل دوم بین شش تا 16 (میانگین 6/10) درصد وزنی معادل نمک طعام و دمای همگن‌شدن آنها از 248 تا 365 درجه سانتی‌گراد (میانگین 278) متغیر است. این مطالعات بیانگر حداقل عمق تشکیل حدود 510 متر برای کانسار مادآباد است. استرانسیم از واحدهای تبخیری موجود در بخش‌های مارنی سازند قم و واحدهای آتشفشانی سازند کرج منشاء گرفته است. ويژگی‌های کانسار مادآباد با کانسارهای سلستین جانشینی اپی‌ژنتیک شباهت دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        123 - مراحل اساسی در تعیین خاستگاه توالی‌های رسوبی خشکی‌زاد، با مثال‌هایی از ایران مرکزی و شمال غرب ایران
        عبدالحسین  امینی
        این مقاله با بیان تفاوت های اساسی بین رخساره‌های خشکی‌زاد و آواری، محدود بودن مطالعات خاستگاه به رخساره‌های خشکی‌زاد را مورد تاکید قرار می‌دهد. با علم بر حضور رخساره‌های دانه درشت، دانه متوسط و دانه ریز در بیشتر توالی‌های رسوبی خشکی زاد و تفاوت در مشخصه‌های بافتی و کانی چکیده کامل
        این مقاله با بیان تفاوت های اساسی بین رخساره‌های خشکی‌زاد و آواری، محدود بودن مطالعات خاستگاه به رخساره‌های خشکی‌زاد را مورد تاکید قرار می‌دهد. با علم بر حضور رخساره‌های دانه درشت، دانه متوسط و دانه ریز در بیشتر توالی‌های رسوبی خشکی زاد و تفاوت در مشخصه‌های بافتی و کانی‌شناختی و روش‌های مطالعه آنها و تفاوت احتمالی خاستگاه این رخساره‌ها، مراحل اساسی و ضروری در مطالعه این رخساره‌ها برای تعیین خاستگاه رسوبی مورد بررسی قرار گرفت. در توضیح این مراحل مثال هایی از سازندهای خشکی زاد ایران مرکزی (سازند سرخ بالایی) و شمال غرب ایران (سازند زیور) ارائه شده است. نقش دیاژنز، تغییر شکل های ساختاری و جغرافیای دیرینه در مطالعات خاستگاه بررسی و اهمیت آنها در این نوع مطالعات توضیح داده شد. در انتها نحوه کنترل صحت تفاسیر ارائه شده برای توالی رسوبی مورد مطالعه نیز بحث شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        124 - فلات مرکزی ایران در کواترنر پایانی: پردازشی نوین بر داده¬های زمین¬شناسی، باستان¬شناسی و تاریخی
        حميد  نظري الهه نجار ژان فرانسوا ریتز محمد علی شکری آرام فتحیان فریدون  رضایی علیرضا رحیم حسن فاضلی نشلی خلیل بهارفیروزی حامد وحدتی نسب علیرضا شهیدی مهدی برزویی الناز آقاعلی
        تلفیق داده های زمین‌شناسی، باستان‌شناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریخت‌شناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، به‌ویژه در کویر بزرگ، صحرای قم چکیده کامل
        تلفیق داده های زمین‌شناسی، باستان‌شناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریخت‌شناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، به‌ویژه در کویر بزرگ، صحرای قم- آران و منطقه مسیله قابل مشاهده است. خطوط کرانه ای کهن در تراز ارتفاعی حدود 1100 متر در پیرامون فروافتادگی کویر بزرگ از مهم‌ترین نشانه هایی است که بر وجود دریاچه ای یکپارچه بویژه در هنگام رخداد دریاس جوان تا کید می کند. داده های زمین‌شناسی ما نشان از افت 250 متری سطح تراز آب دریاچه تا تراز ارتفاعی 850 متر از آغاز هولوسن (حدود 5/11) تا هشت هزار سال پیش دارد. ما بر این باوریم که افزایش دما و تبخیر سبب این خشکی شده است. براساس سن سنجی های مطلق باستانشناختی، ناحیه شمالی فلات مرکزی از 50 هزار سال پیش سکونتگاه جوامع انسانی هستند. پس از آغاز عصر هولوسن، نخستین جوامع یکجانشین در حوالی نه هزار سال پیش شاکله های جوامع روستایی را در این بخش از ایران فراهم کردند. از نگاه زیست‌محیطی بخشی از منابع آبی این استقرارهای کهن از کوه های البرز جنوبی سرچشمه می‌گیرد. براساس مدارک نویافته نوشتار پیشروی می توان چنین انگاشت که در جایگاه کنونی کویر بزرگ مرکزی در دنیای باستان دریاچه/ دریاچه-های آب شیرین زیستگاه مناسب، سرشار از منابع زیستی را می بایستی برای ساکنان پیش از تاریخ فراهم آورده باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        125 - تجزیه و تحلیل ¬ویژگی¬های ژئوشیمیایی رسوبات غبار ریزشی شهر سبزوار با استفاده از تله رسوب¬گیر MDCO
        آرش امینی بهنام  شفیعی
        گرد و غبار یکی از پدیده های جوی است که آثار و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی برجای می گذارد. برای بررسی غبار ریزشی شهر سبزوار، در سال 1390 و درانتهای چهار فصل، نمونه ها در ایستگاه های شانزده گانه ی منتخب در پشت بام منازل مسکونی یا ساختمان های اداری و بر مبنای جهت های جغر چکیده کامل
        گرد و غبار یکی از پدیده های جوی است که آثار و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی برجای می گذارد. برای بررسی غبار ریزشی شهر سبزوار، در سال 1390 و درانتهای چهار فصل، نمونه ها در ایستگاه های شانزده گانه ی منتخب در پشت بام منازل مسکونی یا ساختمان های اداری و بر مبنای جهت های جغرافیایی اصلی و فرعی جمع-آوری شده و با ترازوی با دقت 0001/0 توزین گردیدند. اکسیدهای اصلی و عناصر فرعی ریزگردها با استفاده از روش جذب اتمی وطیف سنجی پلاسمای جفت شده القایی برای مطالعات ژئوشیمیایی با توجه به حجم غبار جمع شده و اهمیت نمونه ها، مشخص و اندازه گیری شدند. نتایج به‌دست آمده نشان داد که بیشترین حجم غبار ریزشی در سبزوار مربوط به فصل بهار است در حالیکه غلظت و تراکم اغلب عناصر آلاینده در فصل پاییز بیشتر است. از نظر آلودگی، عناصر کادمیوم و روی با قرار گرفتن در محدوده آلودگی شدید و ضریب آلودگی بسیار بالا و قابل توجه در غبارریزشی شهر سبزوار در درجه اول اهمیت قرار دارند. عناصر کروم و نیکل با قرار گرفتن در محدوده آلودگی متوسط و ضریب آلودگی قابل توجه دردرجه بعدی اهمیت هستند. در شرایط فعلی، آلودگی عناصر آلاینده مانند مس، سرب و آرسنیک در ریزگردهای شهر سبزوار بحرانی و نگران کننده نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        126 - جدایش ناهنجاری‌های ژئوشیمیایی طلا-مس به روش‌ فرکتال عیار-تعداد (C-N) در گستره قلعه¬دار، جنوب شرق نایین
        بهنام  قلی پور علی  کنعانیان شجاع‌الدین  نیرومند امین  طرهانی مهرداد  فردوسی راشد
        در اين مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیه‌ای و جدایش ناهنجاری ژئوشیمیایی از زمینه از روش فرکتالی عیار-تعداد استفاده شده است. ناهنجاری‌های عناصر شاخص شامل طلا، آرسنیک، نقره، مس، آنتیموان، سرب، روی و مولیبدن در گستره اکتشافی قلعه‌دار (استان اصفهان) بررسی شده است. بدین من چکیده کامل
        در اين مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیه‌ای و جدایش ناهنجاری ژئوشیمیایی از زمینه از روش فرکتالی عیار-تعداد استفاده شده است. ناهنجاری‌های عناصر شاخص شامل طلا، آرسنیک، نقره، مس، آنتیموان، سرب، روی و مولیبدن در گستره اکتشافی قلعه‌دار (استان اصفهان) بررسی شده است. بدین منظور 336 نمونه از واحدهای سنگی گستره به روش ICP-MSمورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. سپس داده‌های حاصل از آنالیز شیمیایی پس از جایگزینی داده‌های سنسورد برای پردازش دسته‌بندی و آماده‌سازی شدند. با استفاده از روش فرکتالی عیار- تعداد نا‌هنجاری‌های عناصر در این گستره شناسایی و نقشه‌های ناهنجاری‌ها رسم شد. نتایج مطالعات ژئوشیمی در گستره نشان داد، ناهنجاری‌های ژئوشیمیایی مختلف از عناصر Au, Mo, Cu, As, Sb, Pb, Zn ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با هاله‌های دگرسانی و توده‌های نیمه عمیق دارد. همچنین این مطالعات منجر به تشخیص یک سامانه ژئوشیمیایی شد. پس از رسم نقشه‌های ژئوشیمی و مشخص کردن مناطق ناهنجار، تلفیق و انطباق نا هنجاری عناصر مختلف با یکدیگر انجام شد و در نهایت، منطقه‌بندی از عناصر صورت پذیرفت. به ترتیب منطقه‌بندی از مرکز به سمت خارج سیستم شامل ناهنجاری‌های مولیبدن (Mo)، مس-مولیبدن (Cu+Mo)، سرب-روی (Pb+Zn) و در نهایت ناهنجاری طلا-آرسنیک (As+Au) نیز که در حاشیه سیستم قرار می‌گیرد.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        127 - زمین¬شناسی، ساخت و بافت، میان‌بارهای سیال و الگوی تشکیل کانه¬زایی مس طبیعی تیپ میشیگان در کانسار سه¬بندون، شمال شرق ایران
        بهزاد حمامی پور بارنجی حسینعلی تاج الدین مهدی موحدنیا
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی چکیده کامل
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی مس طبیعی در کانسار سه بندون به شکل چینه کران و محدود به واحد سنگی بازالت اسپلیتی رخ داده و به‌صورت دانه پراکنده، رگچه ای، پرکننده فضاهای خالی و جانشینی قابل مشاهده می باشد. کانی شناسی ماده معدنی شامل مس طبیعی، کوپریت و مالاکیت بوده و کانی های باطله بیشتر شامل زئولیت، کلسیت، کوارتز، کلریت و اپیدوت است. مطالعات میان بارهای سیال بر روی زئولیت های کانسنگ مس دار، نشانگر آن است که میان بارهای اولیه بیش تر از نوع دو فازی غنی از مایع هستند. دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 228 تا 340 درجه سانتی گراد و شوری آنها از 6/0 تا 7/5 درصد وزني معادل نمک طعام اندازه گیری شده است. با توجه به ویژگی های اساسی کانه زایی مس در منطقه سه بندون، از جمله سنگ میزبان، کانی شناسی، دگرسانی، سیالات درگیر و محیط ژئودینامیکی، این کانسار را می توان در رده کانسارهای مس تیپ میشیگان طبقه بندی کرد که در طی دگرگونی تدفینی مس از سنگ های بازالتی شسته و با صعود به بخش های فوقانی، در اثر کاهش فشار و اختلاط با سیالات جوی، به دلیل کمبود گوگرد در محیط، مس به صورت طبیعی ته نشست یافته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        128 - زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه براساس نانوفسیل‌های آهکی در برش چینه‌شناسی خونیک (غرب قاین، شرق ایران)
        مرضیه نطقی مقدم فرح  جلیلی سعیده سنماری
        در این پژوهش زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه حاشیه شرقی بلوک لوت در برش چینه‌شناسی خونیک واقع در غرب قاین برمبنای نانوفسیل‌های آهکی بررسی شد. برش چینه‌شناسی مورد مطالعه با ضخامت 196 متر بیشتر شامل مارن‌های سبز رنگ با میان‌لایه‌های ماسه‌سنگ می‌باشد. براساس مطالعات سيستم چکیده کامل
        در این پژوهش زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه حاشیه شرقی بلوک لوت در برش چینه‌شناسی خونیک واقع در غرب قاین برمبنای نانوفسیل‌های آهکی بررسی شد. برش چینه‌شناسی مورد مطالعه با ضخامت 196 متر بیشتر شامل مارن‌های سبز رنگ با میان‌لایه‌های ماسه‌سنگ می‌باشد. براساس مطالعات سيستماتيك، 30 گونه نانوفسیلی متعلق به 20 جنس شناسايي شد. برمبنای مطالعه نانوفسیل‌های آهکی شاخص نظیر Calcicalathina oblongata، Speetonia colligata، Eiffellithus striatus و مجموعه فسیل‌های همراه، زیست‌زون‌های Calcicalathina oblongata Zone (CC3)، Cretarhabdus loriei Zone (CC4) و Lithraphidites bollii Zone (CC5) تعیین شد كه معادل زيست‌زون‌هاي NK3A تا بخش مياني زيرزون NC5B است. مطابق زیست‌زون‌های تعیین‌شده، بازه زمانی نهشته‌های مورد مطالعه والانژینین پیشین تا هوتروین پسین پیشنهاد می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        129 - شیمی کانی کلینوپیروکسن، رهیافتی بر پتروژنز کمپلکس آتشفشانی سارای–شمال¬غرب ایران
        مهدی قادری نصیر  عامل محسن  موءید
        آتشفشان خاموش سارای که در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است شامل تناوبی از روانه های لئویسیتیتی و فوران های پیروکلاستیک وابسته است که دست کم بیش از پنج واحد از این سکانس دیده می شود. همچنین دایک های لئویسیت فنولیتی، دایک ها و روانه های لامپروفیری از نوع مونشی کیت، م چکیده کامل
        آتشفشان خاموش سارای که در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است شامل تناوبی از روانه های لئویسیتیتی و فوران های پیروکلاستیک وابسته است که دست کم بیش از پنج واحد از این سکانس دیده می شود. همچنین دایک های لئویسیت فنولیتی، دایک ها و روانه های لامپروفیری از نوع مونشی کیت، مینت و اسپسارتیت، دایک ها و دم های تراکیتی و دایک ها و یک توده کوچک نفوذی سینیتی، سایر ترم های سنگی آتشفشان سارای را تشکیل می دهند. به دلیل حضور کانی کلینوپیروکسن در تمامی واحدهای سنگی این آتشفشان، از شیمی کانی کلینوپیروکسن برای بررسی ارتباط ژنتیکی واحدهای مختلف سنگی آتشفشان سارای استفاده می شود. از لحاظ ترکیب شیمیایی، کلینوپیروکسن های مورد مطالعه در محدوده دیوپسید، سالیت و فاسائیت قرار می گیرند و اغلب در محدوده فشاری سه تا چهار کیلوبار و دمای 1150 درجه متبلور شده اند. محیط ساختاری تشکیل اکثر این کلینوپیروکسن ها در محدوده بازالت های درون قاره ای تعیین می شود. با وجود تفاوت های بارز سنگ شناسی میان واحدهای مختلف سنگی آتشفشان سارای، ترکیب شیمیایی و شرایط تبلور کانی کلینوپیروکسن در تمامی این واحدهای سنگی بسیار نزدیک به هم می باشد که می-تواند نشان دهنده منشأ مشترک برای کلینوپیروکسن ها و همچنین منشأ مشترک برای تمامی واحدهای سنگی آتشفشان سارای -باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        130 - رفتار هیدرودینامیکی سازند آهکی سورمه در جریان ورودی آب به تونل نوسود در گستره دره زیمکان، کرمانشاه
        حميدرضا  ناصري نرگس بیات جواد  عزتی فیض
        کنترل آب‌های زیرزمینی مسئله مهمی در طی حفاری های زیرزمینی در سنگ های درزه دار است. نبود کنترل آب‌های زیرزمینی می تواند باعث تأخیر در حفاری های زیرزمینی و افزایش هزینه ها شود. در این پژوهش اطلاعات مربوط به آب نفوذی به تونل نوسود در دره زیمکان با تحلیل منحنی فرود دبی خروج چکیده کامل
        کنترل آب‌های زیرزمینی مسئله مهمی در طی حفاری های زیرزمینی در سنگ های درزه دار است. نبود کنترل آب‌های زیرزمینی می تواند باعث تأخیر در حفاری های زیرزمینی و افزایش هزینه ها شود. در این پژوهش اطلاعات مربوط به آب نفوذی به تونل نوسود در دره زیمکان با تحلیل منحنی فرود دبی خروجی به‌منظور تعیین ویژگی های سیستم کارستی سازند سورمه در آبخوان زیمکان استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهند که رفتار منحنی فرود جریان خروجی تونل مشابه با تخلیه چشمه‌های کارستی با سیستم مجرایی غالب است. شیب منحنی فرود در هفت روز ابتدایی زیاد و برابر 041/0 بوده است، ولی به‌مرور زمان و پیشرفت حفاری و افت 41 متری سطح آب در آبخوان کارستی سازند سورمه، شیب منحنی فرود کم و شبیه به تخلیه سیستم افشان محیط کارستی شده است. در نمودار فرود دبی تونل نوسود هر سه سیستم تخلخل مجرایی، شکستگی و زمینه به ترتیب با زمان‌های هفت، 48 و 87 روز به‌خوبی قابل تفکیک است. با توجه به شباهت تغییرات جریان خروجی تونل با تغییرات دبی چشمه‌های کارستی، از هیدروگراف آب نفوذی به تونل می‌توان به‌عنوان تخلیه در زیر تراز سطح اساس سیستم هیدرولوژیک کارست برای برآورد ذخیره دینامیک بخش بالایی مخزن کارست (بالاتر از تراز تونل) استفاده کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        131 - بررسی الگوی ساختاری و معرفی سطوح جدایشی رشته کوه البرز در شمال دامغان
        زینب تسلیمی عبدالله  سعیدی منوچهر  قرشي مهران  آرین علی  سلگی
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و ای چکیده کامل
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و این دگرشکلی تا زمان کنونی به‌طور پیوسته ادامه داشته است. این پژوهش بر پایه داده-های برگرفته از تصویرهای ماهواره ای، نقشه های زمین‌شناسی، برداشت های میدانی و رسم برش های ساختارها و ردیف های رسوبی تشکیل‌دهنده این بخش از رشته کوه های چین و رانده البرز انجام شده است. گستره از تاقدیس و ناودیس های زیادی تشکیل شده که از جنوب به شمال شامل تاقدیس تویه- دروار، تاقدیس صبور، تاقدیس تلمادره، ناودیس علی‌خانی، تاقدیس ترکام، تاقدیس و ناودیس ببرچشمه می باشند. تعدادی از این ساختارها، چین های مرتبط با گسلش می باشند و به‌طور معمول در اثر تداوم کوتاه شدگی و گسلش، الگوی اولیه خود را از دست داده اند. در بین این چین ها تنها ناودیس علی خانی است که یک چین متقارن و باز می باشد. کارکرد گسل های بزرگ و به‌ویژه گسل های راندگی نقش بزرگی در الگوی کنونی چین های برشمرده بازی کرده اند. با توجه به روند ساختارها و محور چین های شکل گرفته فشار مؤثر بر منطقه دارای راستای شمال، شمال غرب - جنوب، جنوب شرق است که عمود بر این روند می باشد. ویژگی های فیزیکومکانیکی سازندهای تشکیل‌دهنده پوسته البرز در این گستره سبب پدید آمدن گسل های راندگی از سطوح گسست موجود در واحدهای سنگی یا سطوح جدایشی1 شده است. شدت کوتاه شدگی و جابجایی های بزرگ مقیاس در منطقه گاه سبب ناپدید شدن یکی از یال های برخی چین ها و یا حذف کامل یک ساختار چین‌خورده شده است. در این پژوهش در ردیف رسوبی تشکیل‌دهنده پوسته البرز سه سطح جدایشی در نهشته های پرکامبرین تا ائوسن میانی شناخته و ثبت شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        132 - زمین¬ریخت‌شناسی کارست در توده سنگ¬های کربناته در گستره آبگرم، جنوب استان قزوین
        پرویز  آرمانی مهری  کریمی مهدی  تاج آبادی
        شناخت پدیده های زمین ریخت شناسی کارست که در اثر انحلال ایجاد شده اند، می تواند کمک شایانی به شناخت و گسترش کارست کند. از این رو، همواره زمین ریخت شناسی نخستین مرحله در بررسی فرایند کارستزایی است. گستره آبگرم در پهنه ساختاری ایران مرکزی قراردارد و دربرگیرنده سازندهای دور چکیده کامل
        شناخت پدیده های زمین ریخت شناسی کارست که در اثر انحلال ایجاد شده اند، می تواند کمک شایانی به شناخت و گسترش کارست کند. از این رو، همواره زمین ریخت شناسی نخستین مرحله در بررسی فرایند کارستزایی است. گستره آبگرم در پهنه ساختاری ایران مرکزی قراردارد و دربرگیرنده سازندهای دوران های دیرینه زیستی، میانه زیستی، و نوزیستی است. مهمترین سازندهای کربناته آبگرم سازندهای سلطانیه، روته، الیکا، لار و قم هستند. در این پژوهش، پس از بررسی های میدانی و نمونه برداری از واحدهای سنگی کربناته و مقایسه آن ها از دید گسترش زمیندیس های کارستی، توان کارست زایی آن ها بررسی شد. نمونه برداری از چشمه های کارستی در دو دوره خشک و تر، همچنین اندازه گیری EC، pH و دما روی زمین صورت پذیرفت. بررسی های سنجش از دور به وسیله نرم افزار ILWIS بر روی تصاویر ماهوارهای لندست برای جداسازی، محاسبه مساحت سازندهای کربناته انجام گرفت. برای بررسی و تفسیر یافته های واکاوی های شیمیایی از نرم افزار AqQa و برای مدلسازی شیمی آب از نرم افزار Phree Qc بهره گیری شد. مهم ترین زمیندیس های کارستی در پهنه شامل انواع کارن، غارک، غار و چشمه کارستی هستند. برپایه تلفیق بررسی-های میدانی و داده های سنجش از دور، شدت کارستی شدن در پهنه آبگرم به ترتیب از زیاد به کم شامل: سازندهای قم، سلطانیه، لار و کرتاسه می-باشد. برپایه گسترش کارست، کارست آبگرم، بخشی و کم ژرف؛ و برپایه چرخه کارست، نوجوان تا جوان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        133 - تلفیق داده‌های زمین‌شناسی، ژئوشیمیایی، دگرسانی و سنجش از دور به منظور معرفی پتانسیل‌های کانه‌زایی در منطقه سربیشه، خراسان جنوبی
        سروش  مدبری مینا  آذری‌فر ثمین  شمس‌الدین احمدی داود  رئیسی
        پهنه سربیشه در غرب شهر سربیشه و جنوب شرقی بیرجند، استان خراسان جنوبی، واقع است. این منطقه در زون آمیزه افیولیتی بیرجند قرار دارد و بخش شمالی کمربند فلززایی ایرانشهر- بیرجند را شامل می‌شود. واحدهای سنگ‌شناسی منطقه شامل آمیزه افیولیتی، رسوبات رخساره فلیش، سنگ‌های آذرآواری چکیده کامل
        پهنه سربیشه در غرب شهر سربیشه و جنوب شرقی بیرجند، استان خراسان جنوبی، واقع است. این منطقه در زون آمیزه افیولیتی بیرجند قرار دارد و بخش شمالی کمربند فلززایی ایرانشهر- بیرجند را شامل می‌شود. واحدهای سنگ‌شناسی منطقه شامل آمیزه افیولیتی، رسوبات رخساره فلیش، سنگ‌های آذرآواری و رسوبات کواترنری است. مطالعات ژئوشیمیایی رسوب آبراهه‌ای و شناسایی شاخص‌های ژئوشیمیایی مرتبط با ذخایر معدنی منطقه، با استفاده از نتایج تجزیه ژئوشیمیایی و به روش تحلیل مولفه‌های اصلی انجام شده است. مطالعات سنجش از دور به روش ترکیبات رنگی بر روی تصویر ماهواره‌ استر و لندست، و همچنین تحلیل مؤلفه‌های اصلی انتخابی (کروستا) بر روی تصویر ماهواره لندست 8، به منظور شناسایی زون‌های دگرسانی انجام شده است. خطواره‌های منطقه به روش فیلتر بالاگذر از تصویر ماهواره استر و تصویر گوگل طراحی شد. در نهایت با ایجاد لایه‌های شاهد از واحدهای زمین‌شناسی، داده‌های ژئوشیمیایی، دگرسانی و خطواره‌های گسلی و تلفیق فازی آنها مناطق مستعد کانه‌زایی عناصر نیکل، کروم، کبالت، مس، سرب، روی و منیزیت بارزسازی شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        134 - بررسی رخساره‌های رسوبی و مشخصه‌های هیدروشیمیایی نهشته‌های کربناته آب اسک، جنوب شرق آتشفشان دماوند
        سمیه  رحمانی جوانمرد محسن رنجبران وهاب  امیری
        چشمه‎های آهک‎ساز آب اسک در فاصله 85 کیلومتری شمال شرقی تهران در دامنه شرقی آتشفشان دماوند واقع شده‎اند. نهشته‎های این چشمه‎‌ها، بیشتر به‌صورت تراورتن‌ دیده می‌شوند. بررسي‌های میکروسکوپی حاکی از وجود چهار رخساره غیرزیستی و تعداد دو رخساره زیستی در تراورتن‌های آب اسک است. چکیده کامل
        چشمه‎های آهک‎ساز آب اسک در فاصله 85 کیلومتری شمال شرقی تهران در دامنه شرقی آتشفشان دماوند واقع شده‎اند. نهشته‎های این چشمه‎‌ها، بیشتر به‌صورت تراورتن‌ دیده می‌شوند. بررسي‌های میکروسکوپی حاکی از وجود چهار رخساره غیرزیستی و تعداد دو رخساره زیستی در تراورتن‌های آب اسک است. بر اساس توالی رسوب‌گذاری و ‌رخساره‌های سنگی و همچنین با دور شدن از چشمه‌ها سه نوع مختلف تراورتن در منطقه شناسایی شد (تراورتن‌های نوع اول با مورفولوژی دهانه‌ای و کانالی، تراورتن‌های نوع دوم با مورفولوژی حوضچه‌ای، سدی و آبشاری و تراورتن‌های نوع سوم یا لامینه‌ای). بر روی نمودار δ13C در مقابل δ18O (VPDB)، این تراورتن‌ها در دو رده اُنکویید و قشرهاي بلورین از نظر سنگ‌رخساره قرار می‌گیرند. براساس رخساره‌های شناسایی شده، این چشمه‌ها گرمابي هستند و در رده چشمه‌هاي ترموژن قرار مي‌گیرند. مقادیر مثبت ضریب اشباع شدگی لانژلیه (LSI) برای چشمه‌های پشنک، نادعلی و زاغ بیانگر فوق اشباع بودن این نمونه‌ها نسبت به کربنات کلسیم است و همین موضوع موجب رسوب‌گذاری قابل توجه در اطراف چشمه‌های مورد نظر شده است. در مقابل، مقدار LSI منفی در چشمه سر پل به تحت اشباع بودن آب نسبت به کربنات کلسیم اشاره دارد. بنابراین به نظر می‌رسد نقش این چشمه در رسوب‌گذاری تشکیلات تراورتنی در این منطقه کمتر از سایر چشمه‌ها است. همچنین موقعیت نمونه‌ها بر روی نمودار بهینه شده گيبس و نمودار ون ویردام نشان می‌دهد، برهمکنش آب با سنگ‌های کربناته و تا حدودی سیلیکاته به‌عنوان مهم‌ترین منبع تأمین عناصر کلسیم و سدیم در این منطقه شناخته می‌شوند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        135 - تلفیق داده‌های مغناطیس¬سنجی هوابرد و تصاویر ماهواره¬ای برای شناسایی پهنه¬های مستعد کانی¬سازی آهن به کمک نمودارهای پیش¬بینی-مساحت در برگه 1:100000 اسفوردی
        فردین احمدی حمید آقاجانی میثم عابدی
        در بررسی های اکتشافی و تعیین مناطق با پتانسیل بالای کانی سازی، استفاد همزمان از لایه های مختلف اطلاعاتی نتایج قابل اعتمادتری ارائه خواهد داد. در این تحقیق برای بررسی پتانسیل کانی زایی آهن در برگه زمین شناسی 1:100000 اسفوردی، از داده های مغناطیس سنجی هوایی و سه نوع تصویر چکیده کامل
        در بررسی های اکتشافی و تعیین مناطق با پتانسیل بالای کانی سازی، استفاد همزمان از لایه های مختلف اطلاعاتی نتایج قابل اعتمادتری ارائه خواهد داد. در این تحقیق برای بررسی پتانسیل کانی زایی آهن در برگه زمین شناسی 1:100000 اسفوردی، از داده های مغناطیس سنجی هوایی و سه نوع تصویر ماهواره ای استر، لندست-8 و سنتینل-2 استفاده شد. فیلتر بازگشت به قطب، ادامه فراسو 200، 500 و 1000 متر، سیگنال تحلیلی، زاویه تیلت افقی و مشتق قائم اول بر روی داده های مغناطیسی اعمال شد. لایه های دگرسانی (آرژیلیک، فیلیک، پروپیلیتیک)، نواحی حاوی اکسیدآهن و گوسان و خطواره ها به وسیله تصاویر ماهواره ای استخراج شدند. لایه های سیگنال تحلیلی و زاویه تیلت افقی به ترتیب برای شناسایی توده مغناطیسی و ساختارهای مغناطیسی مورد استفاده قرار گرفت. سه لایه استخراج شده از تصاویر ماهواره ای به همراه دو لایه ژئوفیزیکی در تحلیل ها استفاده شدند. با استفاده از روش فرکتالی مقدار-مساحت و نمودار پیش بینی-مساحت و 22 نقطه اندیس و معدن فعال در منطقه مورد مطالعه، وزن این لایه ها محاسبه شد. لایه سیگنال تحلیلی با نرخ پیش بینی 76 درصد، دارای بیشترین وزن در بین همه لایه ها است بدین معنی که با 24 درصد از مساحت اشغال شده، 76 درصد از نهشته های آهن بدرستی پیش بینی شده است. لایه نهایی پتانسیل یابی آهن منطقه مطالعاتی با تلفیق همه لایه ها با استفاده از روش همپوشانی شاخص چندکلاسه تهیه شد. این نقشه نقطه عطفی در نرخ پیش بینی 78 درصد دارد بدین معنی که وزن آن از تک تک لایه ها بیشتر است. بر اساس این نقشه، پتانسیل های جدید کانی زایی آهن در شرق و جنوب شرق برگه اسفوردی مشاهده می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        136 - سنگ¬شناسی و زیست چینه¬نگاری نهشته‌های معادل لایه‌های فرام-دیاتومه بر اساس نانوفسیل‌های آهکی در دشت گرگان: اشاره‌ای بر تکامل و جغرافیای دیرینه حوضه خزر جنوبی
        محمود  شرفی نسیم  موسوی مهران  مرادپور بیژن  بیرانوند ئارام  بایت گل فرید  طاعتی
        رسوبات پالئوسن-میوسن در ناحیه مرکزی دشت گرگان برای ارزیابی سنگ‌شناسی و زیست چینه نگاری و بازسازی جغرافیای دیرینه حوضه خزر جنوبی مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس الگوی توزیع نانوفسیل‌های آهکی نهشته‌های معادل لایه‌های فرام دارای سن پالئوسن بالایی-ائوسن و رسوبات بخش بالایی س چکیده کامل
        رسوبات پالئوسن-میوسن در ناحیه مرکزی دشت گرگان برای ارزیابی سنگ‌شناسی و زیست چینه نگاری و بازسازی جغرافیای دیرینه حوضه خزر جنوبی مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس الگوی توزیع نانوفسیل‌های آهکی نهشته‌های معادل لایه‌های فرام دارای سن پالئوسن بالایی-ائوسن و رسوبات بخش بالایی سری میکوپ و دیاتومه به سن میوسن میانی-بالایی شناسایی شده است. مطالعه نانوفسیل های آهکی در ناحیه مورد مطالعه وجود یک ناپیوستگی اصلی در بین نهشته‌های پالئوسن-ائوسن در زیر و نهشته‌های میوسن میانی-بالایی در بالا را مشخص کرده است و همزمان با واقعه برخوردی صفحات آفریقا-عربی و اوراسیا و بالاآمدگی رشته کوه‌های حاشیه حوضه خزر شامل کپه داغ و البرز است. توزیع نانوفسیل های آهکی نشان‌دهنده وجود ارتباط بین حوضه خزر با دریای مدیترانه در ابتدای میوسن میانی و نبود ارتباط بین این حوضه‌ها در میوسن میانی و بالایی است. خطوط لرزه‌ای تفسیر شده افزایش ضخامت رسوبات و فضای رسوب‌گذاری از شرق به غرب را نشان می‌دهد. وجود فضای رسوب‌گذاری بیشتر از شرق به غرب سبب شده است تا با بالاآمدگی رشته کوه‌های کپه داغ و البرز شرقی ابتدا ناحیه شرقی از آب خارج شود و سپس با ادامه روند بالاآمدگی بخش‌های مرکزی و شرقی این ناحیه نیز از آب خارج شوند. این تفسیر با توجه به نبود رسوبات پالئوسن-ائوسن و وجود رسوبات کرتاسه در زیر ناپیوستگی در بخش شرقی دشت گرگان و وجود رسوبات پالئوسن-ائوسن در زیر ناپیوستگی در ناحیه مورد مطالعه تایید می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        137 - آنالیز رخساره‌ها و محیط رسوبی سازند جیرود در برش گرمابدر واقع در البرز مرکزی: با تاکید بر شرایط اکسیداسیون-احیای دیرینه طی نهشت شیل‌های سیاه
        ناهید   کریمی دکتر نجمه  اعتماد سعید ئارام بایت گل افشین زهدی توماس کامپن
        دونین پسین در تاریخ زمین با تغییرات مهم آب و هوایی جهانی، حوادث کاهش اکسیژن و انقراض‌ زیستی مهم هنگنبرگ همراه می‌باشد. اصلیترین هدف این مطالعه، بررسی ارتباط بین محیط نهشت دیرینه و شرایط احیای دیرینه طی نهشت رسوبات سازند جیرود با سن دونین پسین در برش گرمابدر واقع در شمال چکیده کامل
        دونین پسین در تاریخ زمین با تغییرات مهم آب و هوایی جهانی، حوادث کاهش اکسیژن و انقراض‌ زیستی مهم هنگنبرگ همراه می‌باشد. اصلیترین هدف این مطالعه، بررسی ارتباط بین محیط نهشت دیرینه و شرایط احیای دیرینه طی نهشت رسوبات سازند جیرود با سن دونین پسین در برش گرمابدر واقع در شمال شرق تهران است. سازند جیرود در برش گرمابدر، با ضخامت حدود 280 متر، از نهشته‌های سیلیسی آواری، کربناته، هیبریدی کربناته-سیلیسی آواری و فسفریتی تشکیل شده است. آنالیز رخساره‌های رسوبی سازنده‌ی برش مورد مطالعه، حاکی از وجود سه مجموعه‌ی رخساره‌ای اصلی سیلیسی آواری مربوط به محیط‌های خلیج دهانه‌ای در اثر امواج، بخش حاشیه ساحلی و بخش دور از ساحل و دو مجموعه‌ی رخساره‌ای کربناته مربوط به مناطق بین جزر و مدی و زیر ‌جزر و مدی است و تائیدی بر محیط نهشتی ساحلی–دریایی کم‌عمق است. علاوه بر این، بررسی تغییرات عناصر و اندیس‌های ژئوشیمیایی شرایط احیای دیرینه (همانند U/Th و V/Cr) نیز نشان‌دهنده‌ی شرایط احیاییتر در زمان رسوب‌گذاری شیل‌های سیاه و فسفریت‌های سازند جیرود در برش مورد مطالعه است. در مجموع، این نتایج نشان میدهند که انطباق خوبی بین عمق محیط نهشتی و شرایط احیایی حاکم بر آن طی رسوب‌گذاری شیلهای سیاه رنگ سازند جیرود وجود دارد.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        138 - تجزیه و تحلیل اکتشافی و تعیین ارتباط کانه‌زایی با گسلها به‌عنوان کلید اکتشافی جدید در کانسار مس بشنه سیرجان
        رضا احمدی سید جواد  حسینی شهرکی
        کانسار مس بشنه با مساحت 5/0 کیلومتر مربع در استان کرمان و در ﻓﺎﺻﻠﻪ ٨٠ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮى ﻏﺮب ﺷﻬﺮ سیرجان قرار دارد. در این کانسار فلزی با ارزش، فعالیت‌های اکتشافی متنوعی همانند ﻋﻤﻠﻴﺎت دورﺳﻨﺠﻰ، پیمایش‌های ﺻﺤﺮاﻳﻰ، اکتشافات ژئوفیزیکی، اکتشافات ژئوشیمیایی سطحی شامل نمونه‌برداری سطحی و چکیده کامل
        کانسار مس بشنه با مساحت 5/0 کیلومتر مربع در استان کرمان و در ﻓﺎﺻﻠﻪ ٨٠ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮى ﻏﺮب ﺷﻬﺮ سیرجان قرار دارد. در این کانسار فلزی با ارزش، فعالیت‌های اکتشافی متنوعی همانند ﻋﻤﻠﻴﺎت دورﺳﻨﺠﻰ، پیمایش‌های ﺻﺤﺮاﻳﻰ، اکتشافات ژئوفیزیکی، اکتشافات ژئوشیمیایی سطحی شامل نمونه‌برداری سطحی و تجزیه شیمیایی 94 نمونه، حفر و برداشت سه رشته ترانشه همراه با برداشت و تجزیه شیمیایی تعداد شش نمونه و نیز حفر هشت حلقه گمانه اکتشافی عمیق با مجموع طول ﻛﻠﻰ 5/414 ﻣﺘﺮ صورت گرفته است. همچنین براساس عملیات دورسنجی و زمین‌شناسی ساختاری پهنه، تمام گسل‌های موجود در این پهنه به نقشه درآمده‌اند. در پژوهش حاضر تمام فعالیت‌های اکتشافی انجام شده در کانسار ﻣﺲ بشنه، تجزیه و تحلیل شده و ارتباط آنها با گسل‌های موجود در پهنه، مورد بررسی قرار گرفت. برای دست‌یابی به هدف، تکنیک های مختلف همانند رسم نمودار گل سرخ گسلها، پردازش داده‌های مقاومت ویژه و بارپذیری برداشت مستطیلی و مدل‌سازی وارون هموار داده‌های پنج پروفیل دوقطبی- دوقطبی، رسم نقشه‌های هم عیار نمونه‌برداری‌های سطحی و ترانشه‌ها و تهیه مدل سه بعدی عیارسنجی گمانه‌های اکتشافی پهنه بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که محل‌های کانه‌زایی در ارتباط مستقیم با شکستگیها و گسل‌های موجود در پهنه هستند و روﻧﺪ بیشتر رﮔﻪﻫﺎى ﻛﺎﻧﻪدار در راﺳﺘﺎى ﮔﺴﻞﻫﺎى اﺻﻠﻰ است. در پایان، به‌منظور تکمیل اکتشافات مراحل قبلی و شناخت بهتر کانسار، براساس تمام مطالعات انجام شده و تلفیق نتایج حاصل به‌عنوان یک راهنما و کلید اکتشافی، حفاری چند حلقه گمانه اکتشافی جدید پیشنهاد شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        139 - مطالعۀ ایزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن در نهشتۀ تراورتن مجدر در جنوب شرق اردبیل
        علی لطفی بخش
        کربناتهای آب شیرین از نظر ویژگیهای ژئوشیمیایی و ایزوتوپی با یکدیگر متفاوت هستند. مطالعۀ ایزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن یکی از مهمترین ابزارهای مطالعاتی کربناتها از جمله نهشتههای تراورتن است. در گسترۀ مجدر که بر روی کمربند زمین ساختی البرز غربی- آذربایجان قرار دارد، نهش چکیده کامل
        کربناتهای آب شیرین از نظر ویژگیهای ژئوشیمیایی و ایزوتوپی با یکدیگر متفاوت هستند. مطالعۀ ایزوتوپهای پایدار کربن و اکسیژن یکی از مهمترین ابزارهای مطالعاتی کربناتها از جمله نهشتههای تراورتن است. در گسترۀ مجدر که بر روی کمربند زمین ساختی البرز غربی- آذربایجان قرار دارد، نهشتههایی از تراورتن به سن کواترنر در واحدهای آتشفشانی آندزیت پورفیری به سن ائوسن قرار میگیرند. تراورتنها بر اساس مطالعات کانیشناسی به‌طورکلی از آراگونیت تشکیل یافتهاند. مقادیر میانگین ایزوتوپهای δ13C و δ18O در تراورتنهای پهنه مورد مطالعه به ترتیب در محدودۀ ‰ 47/6+ و ‰ 77/8- قرار داشته و نشان‌دهندۀ منشأ ترموژن تراورتنهای گسترۀ مجدر است. همچنین مقدار میانگین δ13C(CO2) معادل ‰ 73/2- محاسبه شده است و منشأ غیرآلی و درونزادی برای CO2 پیشنهاد میکند. تصور میشود سیالات گرمابی غنی از CO2 پس از چرخش درون واحد آهکی موجود در پهنه و واکنش با آن، یون بیکربنات کلسیم لازم برای تشکیل تراورتن را فراهم کردهاند. سپس این سیالات از طریق سیستم-های گسلی موجود در ناحیه به بالا صعود کرده و در سطح نهشتههای تراورتن را برجای گذاشتهاند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        140 - پترولوژی گدازه¬های آلکالن در شمال جیرنده(شرق لوشان)
        عبدالرضا  سلیمانی شهروز  حق نظر منصور  وثوقی عابدینی سعید  حکیمی آسیابر
        در شمال جیرنده و شرق لوشان واقع در کوهستان جنوب البرز مرکزی یکسری سنگ های آتشفشانی به‌صورت دگرشیب بر روی آهک های ائوسن میانی جایگزین شده اند. این سنگ ها دارای خصوصیات آلکالن از نوع لامپروفیر هستند و برای اولین بار مورد بررسی پترولوژی این تحقیق قرار می گیرند. بافت این سن چکیده کامل
        در شمال جیرنده و شرق لوشان واقع در کوهستان جنوب البرز مرکزی یکسری سنگ های آتشفشانی به‌صورت دگرشیب بر روی آهک های ائوسن میانی جایگزین شده اند. این سنگ ها دارای خصوصیات آلکالن از نوع لامپروفیر هستند و برای اولین بار مورد بررسی پترولوژی این تحقیق قرار می گیرند. بافت این سنگ ها پورفیریک تا میکروپورفیریک با خمیره میکرولیتی می باشد. فنوکریست ها و میکروفنوکریست های نمونه های برداشت شده همه از نوع الیوین، پیروکسن های آلکالن و بیوتیت می باشند و در خمیره ای متشکل از الیوین، پیروکسن، پلاژیوکلاز، آمفیبول، بلورهای بسیار ریز نفلین، آپاتیت و کانی های فلزی جایگزین شده اند. بررسی های ژئوشیمیایی این سنگ ها حاکی از آن است، این سنگ ها از نوع لامپروفیرهای آلکالن هستند و ماگمای آنها حاصل ذوب بخشی بسیار جزئی یک منبع گوشته آستنوسفری مشابه با OIB و در رخساره گارنت لرزولیت می باشد و در یک محیط تکتونیکی ریفت درون قاره-ای جایگزین شده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        141 - الگوی تشکیل کانسار مس دوچیله، شرق میامی؛ بر پایه شواهد زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و ژئوشیمیایی
        محبوبه ظفرزاده فردین  موسیوند رمضان  رمضانی اومالی امیر مهدوی
        کانسار مس دوچیله در 72 کیلومتری شرق شاهرود، 15 کیلومتری شرق شهر میامی و در کمربند آتشفشانی شمال ایران مرکزی واقع شده است. توالی چینه شناسی پهنه در بر گیرنده کانه زایی، حجم قابل توجهی از نهشتههای آتشفشانی و آتشفشانی -رسوبی ائوسن می‌باشد و توسط نهشته های نئوژن و کواترنر ب چکیده کامل
        کانسار مس دوچیله در 72 کیلومتری شرق شاهرود، 15 کیلومتری شرق شهر میامی و در کمربند آتشفشانی شمال ایران مرکزی واقع شده است. توالی چینه شناسی پهنه در بر گیرنده کانه زایی، حجم قابل توجهی از نهشتههای آتشفشانی و آتشفشانی -رسوبی ائوسن می‌باشد و توسط نهشته های نئوژن و کواترنر به‌طور محلی پوشیده می شود. کانه زایی در امتداد گسل و شکستگی های با روند غالب NW-SE در داخل سنگ‌های بازالتی به صورت رگه -رگچه ای و پر کننده فضای خالی رخ داده است. کانی های اصلی تشکیل دهنده کانسنگ شامل کانی‌های اولیه مس خالص و هماتیت و کانی‌های ثانویه کوپریت، مالاکیت، گوتیت و هماتیت و کانی‌های باطله شامل کلسیت، زئولیت و آنالسیم می باشد. دﮔﺮﺳﺎﻧﯽﻫﺎي موجود در ﺳﻨﮓ ﻣﯿﺰﺑﺎن ﺷـﺎﻣﻞ کلریتی، ﮐﺮﺑﻨﺎﺗﯽ و زئولیتی میباشد. بررسی ژئوشیمیایی نشان می‌دهد، بیشترین میزان مس و نقره در کانسار دوچیله به ترتیب برابر 9/1 درصد و چهار گرم در تن می‌باشد. براساس پژوهش‌های صحرایی، کانیشناسی و دگرسانی، کانی‌سازی مس در ناحیه دوچیله، در طی دیاژنز و دگرگونی تدفینی و همگی در طی مرحله کوهزایی و چین خوردگی، در اثر ورود سیالات داغ کانهساز در امتداد شکستگی های عمود بر روند محوری چین ها رخ داده است. کانسار مس دوچیله از ﻧﻈﺮ ﻣﺤﯿﻂ زﻣﯿﻦﺳﺎﺧﺘﯽ تشکیل، ﺳﻨﮓ میزبان، بافت و ساخت، ﮐﺎﻧﯽﺷﻨﺎﺳﯽ، دﮔﺮﺳﺎﻧﯽ، کنترل کننده های کانه زایی و ﻣﺤﺘﻮاي ﻓﻠﺰي، بیشترین شباهت را با ﮐﺎﻧﺴﺎرﻫﺎي ﻣﺲ بازالتی یا تیپ میشیگان نشان می‌دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        142 - زمین‌شناسی، کانه‌زایی و مطالعه سیالات درگیر در کانسار طلای لخشک، جنوب غرب کمربند زمین‌درز سیستان
        نسیم  حیدریان دهکردی شجاع‌الدین  نیرومند حسینعلی تاج الدین رضا  نوزعیم
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در بخش جنوب‌غربی کمربند زمین‌درز سیستان واقع شده است. اصلی‌ترین رخنمون‌های گستره لخشک تناوبی از شیست‌ها شامل کالک‌شیست و کوارتز شیست با سن ائوسن هستند. این سنگ‌ها در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده و‌ توسط توده‌های نفوذی گر چکیده کامل
        کانسار لخشک در 28 کیلومتری شمال‌غرب زاهدان و در بخش جنوب‌غربی کمربند زمین‌درز سیستان واقع شده است. اصلی‌ترین رخنمون‌های گستره لخشک تناوبی از شیست‌ها شامل کالک‌شیست و کوارتز شیست با سن ائوسن هستند. این سنگ‌ها در حد رخساره شیست سبز دگرگون شده و‌ توسط توده‌های نفوذی گرانیتوئیدی و دایک‌های داسیتی-ریولیتی با سن الیگوسن قطع شده‌اند. کنترل‌کننده‌ی کانی‌سازی طلا-آنتیموان در کانسار لخشک ساختاری است و توسط گسل و کمربند برشی دگرسان با راستای شمال‌شرق-جنوب‌غرب، که در همبری توده گرانیتوئیدی و واحد کالک‌شیست رخ داده است، کنترل می‌شود. بالاترین عیار طلا (5/3 گرم در تن) با شدیدترین دگرسانی‌های سیلیسی و سولفیدی رخ داده در بخش‌های داخلی کمربند برشی لخشک همراه با دگرشکلی‌ شکل‌پذیر و شکنا (درز، شکستگی و رگه-رگچه) مرتبط است. کانی‌شناسی کانسنگ ساده و شامل پیریت، پیریت آرسنیک‌دار، استیبنیت، کالکوپیریت، آرسنوپیریت، پیروتیت، اسفالریت، طلا، الکتروم، گوتیت و استیبیکونیت است. مطالعه سیالات درگیر بر روی کوارتزهای کانسنگ‌های طلادار، نشان‌دهنده دمای همگن شدن در رگه و رگچه‌های کوارتز-سولفیدی همراه با کانه‌زایی بین 200 تا 330 درجه سانتی‌گراد با درجه شوری هشت تا 13 درصد وزنی معادل نمک طعام است که با فرایند اختلاط و رقیق شدگی سازگار است. بر اساس مطالعات زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و مطالعه سیالات درگیر، کانسار طلای لخشک در گروه کانسارهای تیپ کوهزایی قرار می‌گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        143 - ثبت جهانی رویداد بی‌هوازی اقیانوسی در کربنات‌های سازند داریان در شمال زاگرس مرتفع، کوه زرگران (گدوان)
        مظاهر یاوری مهدی یزدی هرمز قلاوند محمدحسین آدابی
        ثبت رویداد بی‌هوازی اقیانوسی a1 و زمان ثبت این رویداد در کربنات‌های کم‌ژرفای سازند داریان در برش کوه زرگران (گدوان) در شرق شیراز، بر اساس ایزوتوپ‌های کربن و اکسیژن، ریزرخساره‌ها و داده‌های فسیلی مورد مطالعه قرار گرفت. در این برش ستبرای سازند داریان 287 متر اندازه‌گیری چکیده کامل
        ثبت رویداد بی‌هوازی اقیانوسی a1 و زمان ثبت این رویداد در کربنات‌های کم‌ژرفای سازند داریان در برش کوه زرگران (گدوان) در شرق شیراز، بر اساس ایزوتوپ‌های کربن و اکسیژن، ریزرخساره‌ها و داده‌های فسیلی مورد مطالعه قرار گرفت. در این برش ستبرای سازند داریان 287 متر اندازه‌گیری و 191 نمونه برداشت شده است. توالی رسوبی سازند داریان بر اساس داده‌های صحرایی در قاعده با آهک های خاکستری ضخیم‌لایه تا توده‌ای همراه با اربیتولیناها و رودیست‌ها آغاز می‌شود و در بخش‌های بالاتر شامل آهک های خاکستری متوسط تا ضخیم لایه است و فراوانی فرامینیفرهاي بنتیک از جمله اربیتولینا ها افزایش می‌یابد. در برش ذکر شده بر پایه مطالعه حجره جنینی اربیتولیناها، سن بخش زیرین این سازند بارمین پسین-آپسین پیشین تعیین شده و آغاز تشکیل نهشته‌های بی‌هوازی اقیانوسی است. منحنی‌های ایزوتوپ کربن بین منحنی‌های C3 تا C6 در کربنات‌های قاعده سازند داریان آشفتگی‌هایی را نشان می‌دهد. این تغییرات و هم‌چنین ظهور رخساره Lithocodium-Bacinella در این بخش از سازند وجود رویداد بی‌هوازی اقیانوسی را تایید می‌کند. رویداد بی‌هوازی اقیانوسی بیانگر گرم‌‌‌‌شدگی محیط و شرایط گلخانه‌ای است. در این برش که با تجمع فراوان رودیست‌ها همراه شده می تواند تاییدی بر شرایط آب و هوایی این رویداد باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        144 - تعیین دمای تشکیل، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ با استفاده از شیمی زیرکن دردایک¬های پگماتیتی ملاير- بروجرد- شازند، پهنه سنندج-سیرجان
        مجید قاسمی سیانی
        پلوتون های گرانیتوئیدی در پهنه سنندج-سیرجان میزبان دایک های پگماتیتی متعددی هستند. این پژوهش بر روی مطالعه شیمی کانی زیرکن در دایک های پگماتیتی گستره ملایر، بروجرد و شازند به منظور ارزیابی دمای تبلور زیرکن، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ و همچنین تعیین ضریب توزیع عناص چکیده کامل
        پلوتون های گرانیتوئیدی در پهنه سنندج-سیرجان میزبان دایک های پگماتیتی متعددی هستند. این پژوهش بر روی مطالعه شیمی کانی زیرکن در دایک های پگماتیتی گستره ملایر، بروجرد و شازند به منظور ارزیابی دمای تبلور زیرکن، فوگاسیته اکسیژن و نسبت Ce4+/Ce3+ و همچنین تعیین ضریب توزیع عناصر نادر خاکی، عناصر اورانیوم، توریوم، تالیم، نیوبیم و ایتریم متمرکز شده است. نمودارهای متمایزکننده گرانیتوئیدها از جمله Th در برابر Y و Yb/Sm در برابر Y و Nb، نشان داد، زیرکن های مورد مطالعه در گستره سنگ های سینیت پگماتیت قرار دارند. ضریب توزیع زیرکن/ سنگ کل نشان داد، بلورهای زیرکن غنی شدگی نسبت HREE به LREE دارند. شیمی زیرکن نشان داد، دایک های پگماتیتی ملایر و شازند دارای مقادیر Hf کمتر و تغییرات کمتر در REE نسبت به زیرکن های دایک پگماتیت بروجرد هستند که نشان‌دهنده نقش فرایندهای هیدروترمالی بعدی در تشکیل زیرکن های بروجرد است. دمای تبلور، فوگاسیته اکسیژن و نسبت های Ce4+/Ce3+ از دایک پگماتیتی ملایر به شازند و در نهایت بروجرد کاهش یافته است. شرایط احیایی ماگماتیسم، مقدار Th/U کمتر از یک و مقدار Y/Ho بالای 20 نشان می دهد، بنابراین این پگماتیت ها از لحاظ کانی سازی عقیم هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        145 - تاثیر برداشت از چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق بر روی افت سطح‌ایستابی و پارامترهای کیفی آب‌زیرزمینی در دشت‌گرگان
        مریم  پاکدل مجتبی قره محمودلو نادر  جندقی ابوالحسن  فتح‌آبادی یعقوب  نیک قوجق
        پژوهش حاضر به‌منظور بررسی تاثیر افزایش بی رویه حفر چاه های آب و در پی آن برداشت بیش از توان تجدیدشوندگی آبخوان دشت گرگان بر روی افت سطح آب زیرزمینی و برخی پارامترهای کیفی آب در یک دوره مشخص 30 ساله انجام‌ شد. بدین منظور روند تغییرات بارندگی، حفر چاه‌ها، نوسانات سطح آب، چکیده کامل
        پژوهش حاضر به‌منظور بررسی تاثیر افزایش بی رویه حفر چاه های آب و در پی آن برداشت بیش از توان تجدیدشوندگی آبخوان دشت گرگان بر روی افت سطح آب زیرزمینی و برخی پارامترهای کیفی آب در یک دوره مشخص 30 ساله انجام‌ شد. بدین منظور روند تغییرات بارندگی، حفر چاه‌ها، نوسانات سطح آب، و همچنین برخی پارامترهای فیزیکوشیمیایی در دوره مورد مطالعه بررسی شد. برای بررسی وجود اختلاف آماری بین پارامترهای کمی و کیفی از آزمون تجزیه واریانس داده‌ها استفاده شد. تغییرات سالانه حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز استان نشان از یک روند افزایشی در تعداد چاه‌های حفر شده در دشت گرگان و در پی آن افزایش حجم آب برداشت‌شده از اوایل دهه ‌60 دارد. نتایج بررسی‎‌های آماری، نمودار میله‌ای تغییرات سالانه سطح آب‌زیرزمینی چاه‌های عمیق و نیمه عمیق و همچنین هیدروگراف‌های واحد آبخوان‌های عمیق و نیمه عمیق مورد مطالعه نشان از افت سطح آب زیرزمینی در هر دو آبخوان نیمه عمیق و عمیق در بازه زمانی مورد مطالعه دارد. با توجه به ثابت بودن میزان متوسط بارندگی سالانه در دوره آماری مورد مطالعه، حفر چاه‌های کم‌عمق و عمیق و در پی آن برداشت بی‌رویه از آبخوان‌های عمیق و نیمه عمیق محتمل‌ترین عامل اصلی در افت سطح آب‌های زیرزمینی در دشت مورد مطالعه می‌باشد. براساس نتایج آماری بین اکثر پارامترهای فیزیکوشیمیایی چاه‌های نیمه‌عمیق و عمیق در دو دوره قدیم و جدید اختلاف معنی‌داری مشاهده شد. اگرچه این تغییرات در چاه‌های نیمه عمیق بیشتر از چاه‌های عمیق می‌باشد. همچنین دو پارامترCl وNa که از عوامل اصلی شوری آب می‌باشند بیشترین تغییرات را دارند. نمودار‌های هیدروژئوشیمیایی مربوط به آبخوان‌های دشت نشان از افزایش مواد جامد محلول و همچنین تغییر تیپ و رخساره‌های هیدروشیمیایی آب زیرزمینی در دوره جدید دارد. اگرچه روند تغییرات در آبخوان کم‌عمق شدیدتر می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        146 - تکامل ساختاری ناحیه جنوب نطنز و نقش آن در توزیع و تمرکز کانه زایی سرب-روی
        فیروزه شواخی سعید معدنی پور میثم  تدین ابراهیم راستاد محمدجعفر  کوپایی
        ناحیه مورد مطالعه از لحاظ ساختاری در حاشیه غربی پهنه ساختاری ایران مرکزی در پایانه جنوب غربی سامانه گسلی قم- زفره واقع شده است. تحلیل ساختاری ناحیه جنوب نطنز، نشان‌دهندة آن است، گسل‌های راندگی اولیه با روند عمومی شرقی– غربی تا شمال غربی– جنوب شرقی همچون گسل فسخود واقع چکیده کامل
        ناحیه مورد مطالعه از لحاظ ساختاری در حاشیه غربی پهنه ساختاری ایران مرکزی در پایانه جنوب غربی سامانه گسلی قم- زفره واقع شده است. تحلیل ساختاری ناحیه جنوب نطنز، نشان‌دهندة آن است، گسل‌های راندگی اولیه با روند عمومی شرقی– غربی تا شمال غربی– جنوب شرقی همچون گسل فسخود واقع در حاشیه غربی ایران مرکزی، به‌طور عمده مجموعه واحدهای رسوبی قدیمی پرمین –تریاس (سازندهای جمال و شتری) را برروی واحدهای جوان‌تر (کرتاسه بالائی) است و در ادامه بیشتر توسط گسل‌های امتدادلغز با روندهای شمالی-جنوبی و شمال شرقی– جنوب غربی قطع و جابجا شده‌اند. برمبنای مشاهدات صحرایی و پژوهش‌های زمین‌شناسی اقتصادی، ذخایر سرب- روی و باریت در ناحیه جنوب نطنز به دو صورت کانی زائی های در واحدهای کربناته پرمین و تریاس (کانسار چنگرزه )، که در راستای گسل های راندگی و گسل‌های امتدادلغز با مولفة نرمال متأخر قطع کننده گسل های راندگی تمرکز یافته-اند. همچنین کانی زائی های هم‌زمان با رسوب‌گذاری سنگ میزبان در اثر فعالیت گسل های هم‌زمان با رسوب‌گذاری بیشتر دارای مؤلفه کششی، در کانسار یزدان و پیناوند صورت گرفت و در ادامه توسط گسل های امتدادلغز با مولفه نرمال جوان جابه جا شده اند. کانه زايي در واحدهاي پرمين – ترياس در بازه زماني پس از کرتاسه پاياني و به‌طور عمده سنوزوييک پاياني و در طي زمین‌ساخت ترافشارشي راست‌گرد حاکم بر ناحیه می باشد، درحالی‌که کانه زايي هم‌زمان با رسوب‌گذاری در بازه زماني کرتاسه زيرين- مياني هم‌زمان با رژيم زمين ساختي کششي حاکم بر ناحیه شکل می‌گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        147 - زمین¬شناسی، کانه¬زایی، کانی¬شناسی و ساخت و بافت کانسار مس، سرب- روی قزلجه، شمال¬غرب زنجان
        سیده عالیه  میرحسینی قاسم  نباتیان افشین زهدی آرمین  سلسانی
        کانسار مس، سرب- روی قزلجه، در پهنه ایران مرکزی، در استان زنجان و در شمال شرق شهرستان ماه نشان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در این گستره متعلق به الیگومیوسن بوده که شامل سازندهای قرمز زیرین، قم و قرمز بالایی هستند. سازند قرمز بالایی که میزبان کانه زایی در این ناحیه ا چکیده کامل
        کانسار مس، سرب- روی قزلجه، در پهنه ایران مرکزی، در استان زنجان و در شمال شرق شهرستان ماه نشان واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در این گستره متعلق به الیگومیوسن بوده که شامل سازندهای قرمز زیرین، قم و قرمز بالایی هستند. سازند قرمز بالایی که میزبان کانه زایی در این ناحیه است، شامل تناوبی از مارن، سیلت‌سنگ، ماسه سنگ قرمز و خاکستری می باشد که کانه زایی مس، سرب- روی درون واحدهای ماسه-سنگی خاکستری رنگ رخ داده است. کانسار قزلجه شامل دو افق کانه زایی مس و سرب - روی است که افق مس در بخش زیرین افق کانه زایی سرب- روی قرار دارد. براساس مطالعات صحرایی و میکروسکوپی، کانی های اصلی شامل پیریت، کالکوسیت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، اسفالریت و کانی های ثانویه شامل سروزیت، مالاکیت، آزوریت، کوولیت، اسمیت زونیت و گوتیت می باشند. بافت ماده معدنی از نوع دانه پراکنده، پیریت فرامبوئیدال، شبه لامینه ای و سیمان بین دانه ای جانشینی، بازماندی، است. مطالعات صحرایی بیانگر آن است که وجود آثار و بقایای گیاهی و پیریت های دیاژنتیکی، از عوامل اصلی احیاکننده محیط و ته نشست سولفیدها در افق های کانه زایی هستند. قابل ذکر است که عیار سرب، روی و مس در این کانسار به ترتیب شش، سه و یک درصد است. نتایج مطالعات انجام شده بیانگر آن است که کانه زایی مس، سرب - روی کانسار قزلجه از نوع کانسارهای مس رسوبی تیپ Redbed می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        148 - زمین¬شناسی، ژئوشیمی و الگوی پراکندگی عناصر در زون¬های دگرسانی نقدوز- زایلیک، زون ماگمایی ارسباران
        محمد¬رضا  حسین¬زاده سجاد  مغفوری محسن  موءید زهرا  هادوی چهاربرج نصیر  عامل
        منطقه مورد مطالعه در فاصله 25 کیلومتری جنوب شرقی اهر و 40 کیلومتری شمال غربی مشکین شهر و اطراف روستای نقدوز قرار گرفته است. دگرسانی گرمابی منجر به گسترش زون های آرژیلیک، آرژیلیک- سیلیسی، سیلیسی و پروپیلیتی در این منطقه شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، نمونه ها ت چکیده کامل
        منطقه مورد مطالعه در فاصله 25 کیلومتری جنوب شرقی اهر و 40 کیلومتری شمال غربی مشکین شهر و اطراف روستای نقدوز قرار گرفته است. دگرسانی گرمابی منجر به گسترش زون های آرژیلیک، آرژیلیک- سیلیسی، سیلیسی و پروپیلیتی در این منطقه شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، نمونه ها ترکیبی در حد آندزیت-آندزیت بازالتی، داسیت، ریوداسیت، ریولیت و لیتیک توف داشته و اغلب دارای بافت های پورفیریک، گلومروپورفیریک، هیالومیکرولیتی و میکرولیتی پورفیریک می باشند. آنالیز XRD نمونه های دگرسان، کریستوبالیت، ناترولیت، کائولینیت، کوارتز، آلبیت، سانیدین و ارتوکلاز را به عنوان کانی های اصلی نشان می دهد. مطالعات ژئوشیمی نشان داد که سیال دگرسان کننده دارای منشأ گرمابی بوده و فرایندهای سوپرژن نیز نقش مهمی در ایجاد زون دگرسانی داشته است. در این بررسی، از روش عنصر بی تحرک، برای محاسبه تغییرات جرم و میزان انتقال عناصر نادر خاکی در طی فرایند دگرسانی گرمابی استفاده گردید. نسبت (Eu/Eu*) در نمونه های دگرسان بالاتر از نمونه تقریباً سالم است و نسبت (Ce/Ce*) برای نمونه نسبتاً سالم یک و بیشتر نمونه های دگرسان بزرگتر از یک است. نسبت (La/Yb)n نشان داد که تهی شدگی عناصر HREE نسبت به عناصر LREE در نمونه های دگرسان بیشتر از نمونه سالم است و غنی شدگی LREE نیز ممکن است باعث افزایش این نسبت شود. نسبت (La/Sm)n در نمونه های دگرسان بیشتر از نمونه سالم بوده که حاکی از تهی شدگی بیشتر عناصر MREE نسبت به LREE است. با توجه به نحوه توزیع عناصر نادر خاکی در منطقه دگرسان به نظر می رسد رفتار عناصر تحت تأثیر pH، تغییرات دما و فشار، Eh، جذب سطحی توسط رس ها و اکسید آهن و فراوانی لیگاندهای یونی قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        149 - پالینواستراتیگرافی و پالئواکولوژی نهشته‌های ژوراسیک میانی، تپال، غرب شاهرود، البرز شرقی
        فرشته  سجادی فیروزه  هاشمی یزدی سید حسین هاشمی
        از داده‌های پالینولوژی برای پالینواستراتیگرافی و بازسازی برخی پارامترهای محیط تشکیل نهشته‌های ژوراسیک میانی (باژوسین-کالووین) در برش چینه‌شناسی تپال، غرب شاهرود، البرز شرقی، استفاده شده است. در نهشته‌های مورد مطالعه (سازند دلیچای) پالینوفلورای متنوعی با حفظ‌شدگی به‌نسبت چکیده کامل
        از داده‌های پالینولوژی برای پالینواستراتیگرافی و بازسازی برخی پارامترهای محیط تشکیل نهشته‌های ژوراسیک میانی (باژوسین-کالووین) در برش چینه‌شناسی تپال، غرب شاهرود، البرز شرقی، استفاده شده است. در نهشته‌های مورد مطالعه (سازند دلیچای) پالینوفلورای متنوعی با حفظ‌شدگی به‌نسبت خوب، به ترتیب فراوانی شامل میوسپورها (اسپور و پولن‌ها)، سیست داینوفلاژله‌ها، اسپور قارچ‌ها، پوسته داخلي فرامينيفرها، آكريتارك‌ها و تاسمانیت‌ها وجود دارند. در پالینوفلورای بیان‌شده 22 گونه اسپور (متعلق به 18 جنس)، 15 گونه پولن (منتسب به 9 جنس) و 28 گونه سیست داینوفلاژله (مربوط به 15 جنس) شناسایی شده‌اند. بر اساس گسترش چینه‌شناسی ميوسپورها، یک بیوزون تجمعی با عنوان Klukisporites variegatus-Araucariacites australis-Cerebropollenites macroverrucosus Assemblage Zone و بر اساس گسترش چینه‌شناسی داینوسیست‌ها سه پالینوزون‌ شامل Cribroperidinium crispum Total Range Biozone (باژوسين پسین)، Dichadogonyaulax sellwoodii Interval Biozone (باتونين - كالووين پيشين)، و Ctenidodinum continuum Interval Biozone (كالووين پيشين - مياني)، معرفی شده‌اند. برای بازسازي محیط ديرينه نهشته‌های مورد مطالعه، از پارامترهای زیر استفاده شد: فراوانی و تنوع اسپورهای مربوط به سرخس‌ها، فراوانی نسبی عناصر drier/wetter و warmer/cooler در گروه‌های گياهي مختلف، نسبت عناصر پالينولوژي و پالينوفاسيس، وجود داينوسيست‌های شاخص آب‌های کم‌عمق دیرینه چون Dichadogonyaulax sellwoodii, Ctenidodinium spp., Valensiella ovulum, Pareodinia spp., Nannoceratopsis gracilis فراوانی فرم‌هاي پروكسيمت، وجود اسپور قارچ‌ها به همراه برخی از گونه‌های داينوفلاژله شاخص آب‌هاي گرم تا معتدل مانند Gonyaulacysta centriconnata, Nannoceratopsis pellucida, Gonyaulacysta jurassica, Pareodinia ceratophora,. براساس شواهد بیان‌شده نهشته‌های مورد مطالعه در یک محیط دریایی، حاشیه قاره‌ای، کم اکسیژن، با نرخ رسوب‌گذاری پايين و با شرایط آب‌وهوای گرم و مرطوب که خشکی‌های اطراف آن حاوی پوشش گیاهی، اغلب شامل سرخس‌ها، وجود داشته، تشکیل شده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        150 - برش‌های ترازمند و بر‌آورد میزان کوتاه‌شدگی در افیولیت ملانژ شمال مکران، جنوب شرقی ایران
        عزیزالله تاج ور محمد مهدی خطیب محمدحسین  زرین‌کوب
        ویژگی‌های هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازه‌گیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برش‌های ترازمند، موازنه کردن برش‌ها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاه‌شدگی در بخش‌های مختلف گستره تعیین شده است. چکیده کامل
        ویژگی‌های هندسی و جنبشی عناصر ساختاری مکران شمالی در پنج برش ساختاری اندازه‌گیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از آن به کمک برش‌های ترازمند، موازنه کردن برش‌ها و بازگرداندن ساختارها به حالت قبل از دگرشکلی، میزان کوتاه‌شدگی در بخش‌های مختلف گستره تعیین شده است. گسل‌های راندگی بشاگرد، درانار، آب‌نما، کوه بهارک و ورناچ با روند WNW-ESE و شیب بین 20 تا 35 درجه به سمت NNE، کنترل‌کننده‌های اصلی دگرشکلی در این پهنه بوده و عامل اصلی کوتاه‌شدگی هستند. موقعیت محور اصلی تنش به دست آمده بر اساس هندسه‌ی این گسل‌های راندگی برابر با N209/09 انطباق بسیار نزدیکی با محور فشردگی پدیدآورنده‌ی چین‌های پهنه داشته و نمایانگر آن است این ساختارها در نتیجه رژیم زمین‌ساختی یکسانی شکل گرفته‌اند. تفاوت میزان کوتاه‌شدگی در بخش‌های مختلف افیولیت ملانژ شمال مکران نیز ارتباط مستقیمی با عملکرد گسل‌های راندگی دارد. به‌گونه‌ای که در بخش‌های غربی پهنه و در برش‌های ساختاری A-A´، ´ B-B و´C-C با توجه به عملکرد گسل‌های راندگی‌، میزان کوتاه‌شدگی به ترتیب برابر 66/22، 85/22 و 32/14 درصد است. در بخش‌های شرقی به سبب نبود گسل‌های راندگی و حضور بیشتر گسل‌های امتدادلغز، در برش‌هایD-D´ و E-E´میزان کوتاه‌شدگی به ترتیب به 52/4 و 67/6 درصد کاهش یافته است. ترازمند کردن برش‌های ساختاری و بازگرداندن ساختارها به مرحله‌های قبل از دگرشکلی نمایانگر پهنای باریک حوضه اقیانوسی اولیه در شمال مکران است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        151 - پوشش گیاهی و آب و هوای دیرینه نورین (تریاس پسین) در ایران
        جواد  سعادت نژاد
        توالی‌های سنگی حاوی ماکروفسیل‌های گیاهی به سن نورین در ناحیه البرز مربوط به دو واحد چینه‌شناسی للـه‌بند و شهمیرزاد، در ناحیه کپه‌داغ مربوط به سازند میان‌کوهی و در ایران مرکزی مربوط به پاره‌سازند قدیر در ناحیه طبس و بخش دهرود در ناحیه کرمان می‌باشند. به‌طورکلی تنوع و پوش چکیده کامل
        توالی‌های سنگی حاوی ماکروفسیل‌های گیاهی به سن نورین در ناحیه البرز مربوط به دو واحد چینه‌شناسی للـه‌بند و شهمیرزاد، در ناحیه کپه‌داغ مربوط به سازند میان‌کوهی و در ایران مرکزی مربوط به پاره‌سازند قدیر در ناحیه طبس و بخش دهرود در ناحیه کرمان می‌باشند. به‌طورکلی تنوع و پوشش گیاهی در طی زمان نورین کمتر از رتین به‌ویژه ژوراسیک (گروه شمشک) است و بیشترین تنوع پوشش گیاهی زمان نورین در حوضه البرز مربوط به شاخه پتریدوسپرموفیت‌ها (سرخس‌های دانه‌دار) و در حوضه ایران مرکزی مربوط به شاخه پتریدوفیت‌ها (سرخس‌ها) است و نشان‌دهنده رطوبت بالاتر زمان مذکور در حوضه ایران مرکزی و خشک‌تر بودن آب و هوای حاکم در حوضه البرز می‌باشد. بیشترین تنوع پوشش گیاهی در توالی‌های سنگی نورین در سراسر ایران مربوط به شاخه پتریدوسپرموفیت‌ها و کم‌ترین تنوع مربوط به ژینکوفیت‌ها است به‌طوری‌که به‌ترتیب 32 درصد (یک سوم پوشش گیاهی) و 5/6 درصد از کل پوشش گیاهی را شامل می‌شوند. نواحی پوشیده از گیاهان در سراسر البرز در طی زمان نورین مرتبط با یکدیگر است و جدایش وسیعی بین آن‌ها وجود نداشته است. مجموعه ماکروفسیل‌های گیاهی در هر دو حوضه البرز و ایران مرکزی موید آب و هوایی به نسبت مرطوب نیمه گرمسیری تا گرمسیری برای زمان نورین ولی با رطوبت کمتری در قیاس با زمان رتین می‌باشند. همچنین پوشش گیاهی زمان نورین در البرز کم تراکم‌تر و پراکنده‌تر از ایران مرکزی در طی زمان نورین است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        152 - ژئوشیمی ایزوتوپی Rb-Sr، Sm-Nd و سن¬سنجی 40Ar-39Ar گابروهای قوشچی، شمال ارومیه، شمال غرب ایران
        شیرین   شهابی هادی شفایی مقدم قاسم قربانی
        گابروهای مورد مطالعه کمپلکس قوشچی در شمال ارومیه و در شمال غرب پهنه ایران مرکزی واقع شده‌اند. این سنگ‌ها به داخل پی¬سنگ کادومین نفوذ کرده و خود توسط دایک¬های تأخیری دیابازی، گرانیتی و آپلیتی قطع شده¬اند. کانی‌های اصلی تشکیل‌دهنده گابروها شامل کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز م چکیده کامل
        گابروهای مورد مطالعه کمپلکس قوشچی در شمال ارومیه و در شمال غرب پهنه ایران مرکزی واقع شده‌اند. این سنگ‌ها به داخل پی¬سنگ کادومین نفوذ کرده و خود توسط دایک¬های تأخیری دیابازی، گرانیتی و آپلیتی قطع شده¬اند. کانی‌های اصلی تشکیل‌دهنده گابروها شامل کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز می‌باشند. این گابروها دارای نسبت 87Sr/86Sr به نسبت پایین (703280/0 تا 704343/0) می¬باشند. ویژگی¬های ایزوتوپی در این سنگ¬ها، نشان¬دهنده وقوع ماگماتیسم مرتبط با کشش درون صفحه¬ای و منشأ گرفتن آن¬ها از یک گوشته غنی¬شده می¬باشد. حداقل سن به دست آمده برای گابروها بر اساس سن¬سنجی 40Ar-39Ar، 68/55±1/316 میلیون سال (کربونیفر) و تقریبا هم زمان با مراحل اولیه بازشدگی نئوتتیس می¬باشد. شاید گابروهای قوشچی از منشأ گوشته¬ای با ترکیب اسپینل-گارنت لرزولیتی مشتق شده و در ناحیه منشأ از حدود 5 درصد ذوب بخشی به وجود آمده¬اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        153 - مس‌های رسوبی به‌عنوان گوهرسنگ: مطالعه موردی از کانی زایی مس در رسوبات آبرفتی دشت جنوبی رفسنجان
        حامد  زندمقدم حمید  طاهری نیا حمید  احمدی پور
        نهشته‌های پلیوسن -کواترنری دشت جنوبی رفسنجان (غرب استان کرمان)، دارای انواع کانی‌های مس از نوع رسوبی است و از ارزش سنگ‌های کلکسیونی و گوهرسنگ برخوردار هستند. مهم‌ترین کانی‌های مس شناسایی شده شامل مالاکیت، آزوریت، آتاکامیت و پاراتاکامیت هستند. کانی‌زایی مس در این توالی ب چکیده کامل
        نهشته‌های پلیوسن -کواترنری دشت جنوبی رفسنجان (غرب استان کرمان)، دارای انواع کانی‌های مس از نوع رسوبی است و از ارزش سنگ‌های کلکسیونی و گوهرسنگ برخوردار هستند. مهم‌ترین کانی‌های مس شناسایی شده شامل مالاکیت، آزوریت، آتاکامیت و پاراتاکامیت هستند. کانی‌زایی مس در این توالی به سه صورت سیمان (در کنگلومراها)، نودول (در ماسه‌سنگ‌ها و گلسنگ‌های توفی) و لامیناسیون‌های موازی تا مورب متناوب با کلسیت (تراورتن‌ها) مشاهده می‌شوند. دو گروه اول صرفاً جنبه تزئینی و کلکسیونی داشته اما گروه سوم از قابلیت تراش مناسبی برای جواهرسازی برخوردار است؛ بنابراین به‌عنوان گوهرسنگ معرفی می‌شود. شستشوی مس از کانسارهای پورفیری مس ناحیه بالادست (ارتفاعات مربوط به کمربند دهج - ساردوئیه) و به دنبال آن غنی شدن و رسوب‌گذاری مس در نهشته‌های جوان پایین‌دست، محتمل‌ترین مدل تشکیل کانی‌های مس‌دار در نهشته‌های مورد مطالعه محسوب می‌شود و به‌عنوان کانسارهای مس نوع اگزوتیک معرفی می‌شوند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        154 - ژئوشیمی عناصر نادر خاکی و پرتوزا در فسفریت¬های معدن جیرود، البرز مرکزی، شمال ایران
        میلاد نجفی محمد  یزدی خالق خشنودی مهرداد بهزادی
        معدن فسفریت جیرود در افق فسفات¬دار سازند جیرود باسن دونین پسین، در بخش مرکزی سازند جیرود و در بخش مرکزی زون زمین شناسی البرز مرکزی قرار دارد. رسوبات این سازند بیشتر از سنگ¬های آواری ماسه سنگ، شیل ماسه¬ای و آهک¬های ماسه¬ای تشکیل شده است. کانی¬سازی فسفریت به طور عمده در چکیده کامل
        معدن فسفریت جیرود در افق فسفات¬دار سازند جیرود باسن دونین پسین، در بخش مرکزی سازند جیرود و در بخش مرکزی زون زمین شناسی البرز مرکزی قرار دارد. رسوبات این سازند بیشتر از سنگ¬های آواری ماسه سنگ، شیل ماسه¬ای و آهک¬های ماسه¬ای تشکیل شده است. کانی¬سازی فسفریت به طور عمده در بخش شیلی آن متمرکز است. این پژوهش در زمینه میزان عیار و امکان بهره¬گیری از عناصر نادر خاکی در این فسفریت¬ها است. در این پژوهش، نمونه¬های سنگی به صورت تصادفی از لایه¬های فسفریتی برداشت شد. این نمونه¬ها برای اندازه¬گیری عناصر اصلی، عناصر فرعی و به خصوص عناصر نادر خاکی، با دستگاه طیف سنج جرمی – پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) و دستگاه طیف سنج نشری پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) تجزیه شدند. نتایج تجزیه¬های ژئوشیمیایی نشان داد که میانگین اکسید فسفر در این نمونه ها 60/29 درصد است. میانگین غلظت اورانیوم ppm 97/4 و توریوم ppm 64/8 است. همچنین نتائج تجزیه های ژئوشیمیایی نشان داد که عناصر نادر خاکی در نمونه-های فسفریتی معدن جیرود، 1/3 برابر نسبت به عناصر نادر خاکی در شیل¬های آمریکای شمالی (NASC) و 6/2 نسبت شیل¬های پسا¬آرکئن استرالیا (PAAS) غنی¬شدگی دارند. الگوهای REE به¬هنجار شده نمونه¬های کانسنگ فسفریت معدن جیرود نسبت به میانگین شیل¬های پساآرکئن استرالیا (PAAS) و شیل آمریکای شمالی (NASC) یک الگوی کم و بیش محدب، همراه با بی هنجاری مثبت ضعیف Ce و بی هنجاری مثبت متوسط Eu را نشان می¬دهند. همچنین در این نمونه¬ها تفریق ¬LREE¬ها ازHREE ¬ها روی داده است که دلیل اصلی آن تاثیر سازوکار جذب ترجیحی و دیاژنز پسین فسفریت¬ها می¬باشد. میزان غنی¬شدگی فسفر و عناصر نادرخاکی در این کانسار از نظر اقتصادی قابل توجه است ولی عناصر پرتوزا به طور اصولی غنی شدگی خاصی نشان نمی-دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        155 - بازسازی محیط رسوبی سازند جیرود در برش آرو (البرز مرکزی)
        سید محمد زمانزاده محسن  رنجبران کیارش  غفاری
        در این پژوهش محیط رسوبی سازند جیرود مورد بررسی و بازسازی قرار گرفته است. سازند جیرود به سن دونین پسین در برش آرو در جنوب غربی شهرستان فیروزکوه در بخش جنوبی البرز مرکزی متشکل از حدود 45 متر نهشته‌های تخریبی است. برای انجام این پژوهش عملیات صحرایی صورت گرفت و لاگ رسوبی تف چکیده کامل
        در این پژوهش محیط رسوبی سازند جیرود مورد بررسی و بازسازی قرار گرفته است. سازند جیرود به سن دونین پسین در برش آرو در جنوب غربی شهرستان فیروزکوه در بخش جنوبی البرز مرکزی متشکل از حدود 45 متر نهشته‌های تخریبی است. برای انجام این پژوهش عملیات صحرایی صورت گرفت و لاگ رسوبی تفصیلی این سازند در برش مذکور تهیه شد و تعداد 52 نمونه از لیتولوژی های مختلف برداشت شد. برای مطالعات میکروسکوپی از تمام نمونه‌های ماسه سنگی و کنگلومرایی و چند نمونه محدود از نمونه‌های گلسنگی و یک نمونه خاک قدیمه مقاطع نازک تهیه شد و مورد مطالعه قرار گرفت. مرز زیرین این سازند با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند میلا قرار گرفته است. رخساره‌های مشاهده شده این سازند در برش آرو شامل رخساره‌های تخریبی کنگلومرا، ماسه سنگ و گل سنگ به همراه یک افق خاک دیرینه می‌باشد. رخساره‌های مشاهده شده براساس رخساره‌های رسوبی رودخانه‌ای مایال طبقه‌بندی شد. نهشته‌های کنگلومرایی متشکل از دو رخساره Gcm و Gmm، نهشته‌های ماسه سنگی شامل سه رخساره Sh، Sp و Sm و رخساره‌های گل سنگی شامل دو رخساره Fl و Fm می‌باشند. مطالعات صحرایی و سنگ نگاری به شناسایی دو مجموعه رخساره تخریبی رودخانه‌ای کانال و دشت سیلابی منجر شد. محیط رسوبی کلی بازسازی شده برای سازند جیرود در برش آرو یک محیط رسوبی رودخانه‌ای بریده بریده تعیین شد که بخش پایینی این سازند به‌طور عمده رخساره‌های درون کانال با غلبه رخساره‌های کنگلومرایی و بخش بالایی کم‌وبیش به‌طور کامل از رخساره‌های دانه ریز گل سنگی دشت سیلابی به همراه افقی از خاک دیرینه را شامل می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        156 - تعیین منشاء و ارزیابی ریسک سلامت آرسنیک در منابع آب گستره معدنی تکاب
        راحله هاتفی نسیم  حیدریان
        آرسنیک یک شبه فلز بالقوه سمی است، در صورت ورود به محیط زیست و منابع آبی می‌تواند اثرات زیان‌باری بر سلامتی انسان داشته باشد به‌طوری‌که بزرگ‌ترین خطر در معرض قرارگیری آرسنیک مربوط به آب آشامیدنی است. گستره مطالعاتی حوضه آبریز شهرستان تکاب در آذربایجان غربی است، دو معدن چکیده کامل
        آرسنیک یک شبه فلز بالقوه سمی است، در صورت ورود به محیط زیست و منابع آبی می‌تواند اثرات زیان‌باری بر سلامتی انسان داشته باشد به‌طوری‌که بزرگ‌ترین خطر در معرض قرارگیری آرسنیک مربوط به آب آشامیدنی است. گستره مطالعاتی حوضه آبریز شهرستان تکاب در آذربایجان غربی است، دو معدن فعال و بزرگ طلای زرشوران و آغ دره با تیپ کارلین را در خود جای داده است. معادن طلای کارلین از نوع سولفیدی هستند که به دلیل ماهیت خود پتانسیل آلودگی منابع محیطی پایین‌دست از جمله آرسنیک را دارند. بنابراین، هدف از این مطالعه، تعیین منشاء و ارزیابی ریسک سلامت در جامعه است که در معرض آرسنیک از طریق بلع و تماس پوستی با منابع آبی آلوده است. در این راستا 45 نمونه از براساس قضاوت کارشناسی از منابع آبی به‌طور تصادفی چاه، چشمه و آب سطحی برداشت شد و به روش ICP-MS آنالیز شد و ریسک سلامتی با استفاده از خطر سرطان هدف (TR)، ضریب خطر (HQ) و شاخص خطر (HI) ارزیابی شد. نتایج کلی مبین آلودگی آرسنیک منابع آبی شرق و شمال گستره ناشی از فعالیت‌های آتشفشانی و دگرسانی کواترنری و فعالیت‌های معدنکاری است. بیشتر نمونه‌ها در بازه pH 9-10 و پتانسیل اکسایش- کاهش بین 100- تا 250- میلی ولت است که نشان‌دهنده غلبه گونه آرسنات (As5+) و به فرم H2AsO4 – است. مقدار HQ و HI در 52% از نمونه‌ها بالاتر از 10 هستند که مبین خطر بالای ابتلای جامعه در صورت مواجهه با آب آلوده هستند. مقادیر ریسک سرطان‌زایی گستره از 0 تا 2-10×7 متغیر است که مبین نبود ریسک سرطان‌زایی تا ریسک بسیار بالای ناشی از آرسنیک منابع آبی است. به‌طورکلی ریسک سرطان‌زایی و بیماری‌های غیر سرطانی در شرق و شمال گستره از دو مسیر مصرف مستقیم شامل بلع و آشامیدن و تماس پوستی به دلیل آلودگی ناشی از دو منبع زمین زاد و بشرزاد وجود دارد. بنابراین، توصیه می‌شود، توجه ویژه‌ای به پایش مستمر آلاینده‌های احتمالی، روش‌های مختلف جلوگیری از مواجهه با منابع آبی آلوده و روش‌های پاک‌سازی به‌منظور حداقل کردن خطر بهداشتی جامعه ساکن صورت پذیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        157 - بررسی ارتباط شاخص‌های ریخت زمین ساختی با شتاب زمین‌لرزه در پهنه‌های گسلي ايندس،ايپک، آوج و کوشک نصرت(شمال باختر ساوه)
        بهار  رضایی نهال محسن پورکرمانی مهدی  زارع مريم  ده بزرگي رضا  نوزعيم
        گستره شمال غرب شهرستان ساوه در پهنه گسلي ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک قرار دارد. گسل‌های ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک از گسل¬هاي مهـم ايران مركزي به شمار می‌روند و در كواترنري نيز فعال می‌باشند . آخرين حركـات ايـن گسل‌ها را بـه عهد حاضر نسبت داده‌اند، بنابراين برآور چکیده کامل
        گستره شمال غرب شهرستان ساوه در پهنه گسلي ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک قرار دارد. گسل‌های ایندس ، کوشک نصرت ، آوج و ایپک از گسل¬هاي مهـم ايران مركزي به شمار می‌روند و در كواترنري نيز فعال می‌باشند . آخرين حركـات ايـن گسل‌ها را بـه عهد حاضر نسبت داده‌اند، بنابراين برآورد شـاخص‌هـاي مورفـومتري به‌منظور شناسـايي تـأثير تكتونيك فعال آن بر تكامل تكتونيكي حوضه‌های زهكشي ضروري به نظـر می‌رسد. لـذا در ايـن مطالعه به تجزیه‌وتحلیل شش شاخص مورفوتكتونيكي مهم نظير گراديان طولي رودخانه، نبود تقـارن حوضه زهكشي، انتگرال هيپسومتريك، شكل حوضه زهكشي، نسبت عـرض كـف بـه ارتفـاع دره و پيشاني كوهستان پرداخته شده است. براي تشكيل حوضه‌ها بر روي پهنه موردمطالعه از نرم‌افزار ) Arc Hydroاز افزونه‌های نرم‌افزار (Arc GIS بر پايه داده‌های حاصل از مدل رقـومي ارتفـاعي استفاده شده است، سپس شش شاخص مورفوتكتونيكي بر روي هر يك از حوضه‌ها موردمحاسـبه و رده‌بندی قرارگرفته است. درنهايت، شاخص تكتونيك فعال) (Iatمحاسبه گرديده كه بر اساس آن پهنه به چهار رده فعاليت تكتونيكي بسيار بالا، بالا، متوسط و پـايين رده‌بندی گرديـده اسـت. بـر اساس شاخص IAT ، پنج درصد از محدوده موردمطالعه، فعاليت تكتونيكي بسـيار بـالا نشـان می‌دهند، 25درصد از پهنه موردمطالعه فعاليت تكتونيكي بالا، 65 درصد فعاليت تكتونيكي متوسط و حدود پنج درصد هم فعاليت تكتونيكي پايين را نشان می‌دهند. در گستره مطالعاتي بيشترين سطح فعاليت تكتونيكي در بخش شمال شرق پهنه می‌باشد. در اکثر بخش‌ها میزان سطح فعاليت بالا و متوسط می‌باشد و مرتبط با فعالیت گسل‌های کوشک نصرت ، ایپک ، آوج در نظر گرفته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        158 - تعیین ارتباط میان خطواره¬های حاصل از روش مغناطیس¬سنجی با کانه¬زایی مس در کانسار سبزسنگ براساس اکتشافات مستقیم
        رضا احمدی
        در کانسار مس سبزسنگ واقع در استان مرکزی فعالیت¬های اکتشافی غیرمستقیم ژئوفیزیکی و اکتشافات مستقیم سطحی گسترده¬ای شامل برداشت نمونه¬های لیتوژئوشیمیایی، آبراهه¬ای، حفر و برداشت نمونه از ترانشه¬ها در تمام سطح محدوده مورد مطالعه صورت گرفته است. همچنین تعداد پنج حلقه گمانه اک چکیده کامل
        در کانسار مس سبزسنگ واقع در استان مرکزی فعالیت¬های اکتشافی غیرمستقیم ژئوفیزیکی و اکتشافات مستقیم سطحی گسترده¬ای شامل برداشت نمونه¬های لیتوژئوشیمیایی، آبراهه¬ای، حفر و برداشت نمونه از ترانشه¬ها در تمام سطح محدوده مورد مطالعه صورت گرفته است. همچنین تعداد پنج حلقه گمانه اکتشافی در یک محدوده مربع شکل به¬ابعاد 115×100 متر در بخش خاوری کانسار، حفاری شده است. در پژوهش حاضر ابتدا خطواره¬های موجود در کانسار سبزسنگ با استفاده از روش مغناطیس¬سنجی شناسایی شد. برای این منظور بر روی داده¬های برداشت مغناطیسی انواع فیلترهای مورد نیاز بویژه فیلترهای تشخیص لبه شامل مشتق افقی، سیگنال تحلیلی و زاویه تیلت اعمال شد. سپس، براساس اکتشافات مستقیم انجام¬شده، میزان ارتباط میان خطواره¬ها با کانه¬زایی مس مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا میزان همبستگی کیفی میان خطواره¬ها با کانه¬زایی سطحی مس برای کل محدوده سبزسنگ و میزان همبستگی کیفی و کمی میان خطواره¬ها با کانه¬زایی مس انواع کارهای اکتشافی سطحی و عمیق در محدوده حفر گمانه¬های اکتشافی تعیین شد. نتایج پژوهش نشان می¬دهد که تمرکز ماده معدنی در محدوده سبزسنگ، بیشتر سطحی است و تطابق کیفی بسیار زیادی بین خطواره¬ها و حضور ماده معدنی در کل سطح منطقه مورد مطالعه وجود دارد. برای تعیین همبستگی کمی، ابتدا نقشه دوبعدی مبتنی بر شبکه خطواره¬ها تولید شد، سپس داده¬های عیارسنجی مس و تعداد خطواره¬ها درون یك محـدوده هم¬اندازه، بعد از شبكه‌بندی یکسان درون¬یابی شدند. در نهایت بین داده¬های عیارسنجی مس و خطواره¬ها در بخش خاوری کانسار، میزان همبستگی بسیار ضعیف با ضریب همبستگی برابر با 02/0- بدست آمد. نتایج این پژوهش، به¬عنوان کلید و راهنمایی به¬منظور تصمیم¬گیری برای چگونگی مرحله اکتشاف تفصیلی کانسار می¬باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        159 - نگاهی نو به چرخش ایران مرکزی: مطالعه موردی گسل انار،شرق بلوک یزد
        حمیدرضا  افخمی اردکانی فرزین  قائمی فریبا کارگران بافقی احد نوری
        گسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران چکیده کامل
        گسل انار در شرق شهر یزد با امتداد شمال شمال غرب- جنوب جنوب شرق گسلی است پی سنگی که بلوک یزد را ازبلوک پشت بادام جدا نموده است و فعالیت عهدحاضر آن امتدادلغز راستگرد با مولفه معکوس می¬باشد. تحلیل تنش دیرین بر روی این گسل به این منظور انجام گرفت تا سرگذشت زمین ساختی ایران مرکزی در بازه زمانی دونین تا کرتاسه بدست آید. پس از بررسی 110 داده گسلی در 13 ایستگاه 2 فاز زمین ساختی تشخیص داده شد که بیشینه تنش بدست آمده بین آزیموت های 90 تا 110 و 190 تا 220 قرار دارد و زاویه تغییرات جهت تنش را در بازه زمانی دونین تا کرتاسه 130 درجه نمایش می دهد. بر اساس مطالعاتی که روی رگه های باریت و جابجایی های راستگردی که روی آنها دیده می شد تفکیک فازهای تنش صورت گرفت که نشان دهنده قدیمی¬تر بودن جهت تنش NNE می باشد. در ادامه باتوجه به مطالعات پیشین رسوب شناسی و زمین ساختی که در ایران مرکزی صورت گرفته این نتیجه حاصل گردید که علت این تغییر جهت در تنش، حرکت به سمت شمال شرق توام با چرخش 130 درجه ای پادساعتگرد ایران مرکزی بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        160 - بررسی کانه¬زایی، زمین¬شیمی و ژنز کانسار مس کهدلان، بستان آباد، آذربایجان شرقی
        علیرضا  یوسفی شجاع‌الدین  نیرومند عبدالرحمان  رجبی محمد   امینی
        ذخیره معدنی مس کهدلان در استان آذربایجان شرقی و در 27 کیلومتری خاور شهر بستان آباد، در کمان ماگمایی ارومیه – دختر و در قسمت شمال ورقه زمین¬شناسی قره¬چمن واقع شده است. به لحاظ چینه¬شناختی قدیمی¬ترین واحدهای سنگی منطقه معدنی را شیل، مارن و سنگ آهک¬های کرتاسه بالایی – پالئ چکیده کامل
        ذخیره معدنی مس کهدلان در استان آذربایجان شرقی و در 27 کیلومتری خاور شهر بستان آباد، در کمان ماگمایی ارومیه – دختر و در قسمت شمال ورقه زمین¬شناسی قره¬چمن واقع شده است. به لحاظ چینه¬شناختی قدیمی¬ترین واحدهای سنگی منطقه معدنی را شیل، مارن و سنگ آهک¬های کرتاسه بالایی – پالئوسن تشکیل داده‌اند. بر روی واحدهای فوق، توالی آتشفشان – رسوبی ائوسن شامل لیتیک توف، آندزیت، بازالت قرار می¬گیرد. این مجموعه با بیشترین تنوع سنگی تحت تاثیر توده¬های نفوذی و نیمه آتشفشانی الیگوسن با ترکیب مونزوسینیت تا گابرو قرار گرفته است. توده‌های مونزوسینیتی میزبان کانه¬زایی مس در این منطقه می¬باشند. در این ذخیره، کانه¬زایی از نوع رگه¬ای است که به شدت توسط ساختار کنترل می¬گردد. کانی¬شناسی رگه¬ها ساده و به دو صورت هیپوژن و سوپرژن رخداد دارد. مهم¬ترین کانی¬های بخش هیپوژن شامل کانی¬های سولفیدی کالکوپیریت، پیریت و مگنتیت و همچنین بخش سوپرژن شامل کانی¬های کالکوسیت، کوولیت و ثانویه (مالاکیت، هماتیت و گوتیت) می‌باشد. از مهم¬ترین دگرسانی¬های موجود در همراهی با کانه-زایی می¬توان به دگرسانی¬های آرژیلیک، سیلیسی، کربناتی و پروپیلیتیک اشاره کرد. بر اساس مطالعات زمین¬شیمی، سنگ میزبان کانه¬زایی، با ترکیب مونزوسینیت و در سری کالک آلکالن تا شوشونیتی و در محدوده متاآلومین قرار دارد؛ همچنین محیط تشکیل توده میزبان کانه¬زایی کمان آتشفشانی حاصل از زون فرورانش می¬باشد که نمودارهای بهنجار شده عناصر کمیاب خاکی نیز مصداق این موضوع می¬باشد. با توجه به آنالیزهای صورت گرفته، مقدار عیار مس در نمونه¬های برداشت شده، از 20.7 پی¬پی¬ام الی 6 درصد و عیار مولیبدن از 8/0 تا 5/5 پی‌پی‌ام متغیر است. بر اساس کلیه بررسی¬های زمین-شناختی، کانه‌زایی مس در محدوده معدنی کهدلان، در زون غنی شده کالکوسیت و در بخش سوپرژن یک کانسار پورفیری قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        161 - مطالعه آزمایشگاهی وضعیت انحلال پذیری و مقاومتی خاک‌های مجاور گنبدهای نمکی
        میثم محبوبی نیازمندی سهراب  میراثی
        يكی از مهمترين منابع بالقوه شوری در جنوب ايران، انحلال گنبدهای نمكی می¬باشد كه در اغلب موارد موجب تخريب كيفيت آب¬های سطحی و آبخوان¬های كارستی و آبرفتی مجاور می¬گردد. با وجودی كه آب-های كارستی و آبرفتی عموماً دارای كيفيت مطلوبی می¬باشند، در موارد متعددی در جنوب كشور كيفي چکیده کامل
        يكی از مهمترين منابع بالقوه شوری در جنوب ايران، انحلال گنبدهای نمكی می¬باشد كه در اغلب موارد موجب تخريب كيفيت آب¬های سطحی و آبخوان¬های كارستی و آبرفتی مجاور می¬گردد. با وجودی كه آب-های كارستی و آبرفتی عموماً دارای كيفيت مطلوبی می¬باشند، در موارد متعددی در جنوب كشور كيفيت اين آب¬ها به دليل تماس با گنبدهای نمكی كاهش يافته است. نظر به اینکه برخی از نقاط استان هرمزگان همچون جزيره هرمز متشکل از خاک¬های انحلال¬پذیر نمکی و دارای درصد زیادی سولفات و گچ مي باشد احتمال رخداد مشکلاتی چون انحلال پذیری زياد مي باشد. لذا، در اين مقاله به بررسی و ارزیابی تعیین میزان انحلال پذیری و مشخصات مقاومتي خاک‌هاي مناطق واقع در مجاورت گنبدهای نمکی جزيره هرمز پرداخته شده است. تعیین مشخصات مقاومتي و انحلال پذيري بر اساس نتايج آزمايشات فيزيكي،‌ شيميايي، فني و مكانيكي با استفاده از حفر گمانه¬ها و نمونه¬برداری انجام پذيرفته است. برخي از اين خصوصيات شامل‌ طبقه بندي خاك،‌ حدود اتربرگ خاك،‌ درصد نمك، كلرور و فسفات،‌ درصد تراكم حداكثر،‌ زاويه اصطكاك، چسبندگي خاك و‌ مدول الاستيسيته خاك منطقه مي باشند. نتايج بدست آمده نشان دادند كه وجود نمک، باعث کاهش پارامترهاي مقاومتي (زاویه اصطکاک داخلی و چسبندگی) خاک گردیده است. همچنين وجود نمک، باعث افزایش درصد رطوبت بهینه و كاهش قابل ملاحضه ميزان دانسيته خشك حداكثر خاک¬های انحلال پذیر در مقایسه با نمونه خاک طبیعی مي گردد. در نهایت بر اساس داده هاي بدست آمده و شناسايي دقيق خاك هاي انحلال پذير و نظز به ساخت و سازهاي آتي در اين مناطق، راهکارهای پيشنهادي جهت جلوگيري و كنترل خسارت به سازه‌ واقع بر روی اين نوع خاک‌ها ارايه شده است. پرونده مقاله