فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تحلیل پتانسیل کانیزایی با استفاده از روش تحلیل فاکتوری مرحلهای (SFA) در گستره خوشنامه، هشجین، استان اردبیل
سمیرا حسین پور نجاتی کمال سیاه چشم سید غفور علوی پویا زرگریپهنه دگرسان شده خوشنامه، در 20 کیلومتری جنوب خلخال و در منطقه فلززایی هشجین واقع شده است. تزریق نفوذیهای گرانودیوریتی الیگوسن به درون سنگهای تراکی بازالت، آندزیتی و آذرآواری ائوسن سبب ایجاد دگرسانی گرمابی گسترده سریسیتی، آرژیلیک، سیلیسی، کلریتی و اکسیدهای آهن در غرب چ چکیده کاملپهنه دگرسان شده خوشنامه، در 20 کیلومتری جنوب خلخال و در منطقه فلززایی هشجین واقع شده است. تزریق نفوذیهای گرانودیوریتی الیگوسن به درون سنگهای تراکی بازالت، آندزیتی و آذرآواری ائوسن سبب ایجاد دگرسانی گرمابی گسترده سریسیتی، آرژیلیک، سیلیسی، کلریتی و اکسیدهای آهن در غرب چنار، محمودآباد، شرق خوشنامه و رخداد کانیزایی چند فلزی سنجده، شالولی و امّآباد در این مناطق شده است. نقطه عطف این پژوهش بررسی قابلیت روش آنالیز فاکتوری مرحلهای (SFA) برای بارزسازی آنومالیهای ژئوشیمیایی واقعی موجود در منطقه است. ازآنجاییکه مقدار تمرکز عناصر غیرمرتبط با کانیسازی، تاثیر منفی بر امتیازات فاکتوری عناصر دارند بنابراین تعداد فاکتورها را کاهش دادیم تا شدت آنومالی افزایش یابد. برای رسیدن به این هدف در مرحله اول از نه فاکتور محاسبه شده، عناصر غیر معرف، مزاحم و عناصری که در هیچیک از فاکتورها مشارکت نداشتند، شناسایی و از مجموعه دادهها حذف شده و تحلیل فاکتوری بار دیگر اعمال شد. پس از اعمال سه مرحله تحلیل روی دادهها، مؤثرترین فاکتورهای پیشگو و مهم کانیسازی مورد استنتاج قرار گرفته و در نتیجه تعداد فاکتورها به پنج مورد کاهش یافت. استفاده از این روش موجب افزایش شدت و تعداد آنومالیهای ممکن و احتمالی و در نتیجه افزایش موفقیت اکتشاف در قیاس با روش آنالیز فاکتوری معمولی شده است. از اینرو آنومالی احتمالی کانیزایی عناصر فلزی Ba، Sn، Pb و Mo از فاکتور اول و عناصر As، Cd و Sb از فاکتور چهارم در این گستره پیشبینی و معرفی میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - تخمین تغذیه به آبخوان مرزی سرخس با استفاده از مدل عددی
نرگس نبی زاده چمازکتی هادی جعفریتخمین تغذیه از مباحث مهم در مطالعات منابع آب زیرزمینی بهخصوص بیلان آبخوانها بوده و در راستای مدیریت بهره برداری از آنها سودمند میباشد. در این تحقیق تغذیه به آبخوان آبرفتی سرخس که تنها منبع تأمين کننده ی آب برای مصارف مختلف شرب، کشاورزی و صنعت در دشت سرخس (شمال شرق ای چکیده کاملتخمین تغذیه از مباحث مهم در مطالعات منابع آب زیرزمینی بهخصوص بیلان آبخوانها بوده و در راستای مدیریت بهره برداری از آنها سودمند میباشد. در این تحقیق تغذیه به آبخوان آبرفتی سرخس که تنها منبع تأمين کننده ی آب برای مصارف مختلف شرب، کشاورزی و صنعت در دشت سرخس (شمال شرق ایران و مجاور مرز ترکمنستان) می باشد، با استفاده از مدل مادفلو در نرمافزار فری وات برآورد شده است. پس از ساخت مدل مفهومی آبخوان و تبدیل آن به مدل عددی، فرآیند کالیبراسیون (واسنجی) مدل در شرایط ناپایدار در یک دوره دو ساله (سال آبی 95-1394 و 95-1396) و صحت سنجی آن انجام شده است. بررسی حساسیت مدل عددی به پارامتر تغذیه نشاندهنده توانایی آن در تخمین تغذیه به آبخوان میباشد. بر اساس نتایج مدل عددی میزان تغذیه سطحی سالانه به آبخوان سرخس حدود 80 میلیون مترمکعب بوده که از دو منبع بارش (حدود 32 میلیون مترمکعب در سال) و آب برگشتی کشاورزی (حدود 48 میلیون مترمکعب در سال) صورت می گیرد. بر این اساس ضریب تغذیه ناشی از بارش حدود 20 درصد بارش سالیانه و ضریب جریان برگشتی ناشی از آبیاری برابر 15 درصد تخلیه سالانه چاه های بهرهبرداری برآورد شده است. تغییرات زمانی تغذیه به آبخوان بر اساس مدل عددی کالیبره شده نشاندهنده رخداد تغذیه ناشی از بارش در ماههای دی تا خرداد و جریان برگشتی آبیاری از آبان تا فروردین هر سال می باشد. ضرایب تغذیه در محاسبات بیلان و در راستای مدیریت بهینه آبخوان سرخس و آبخوانهای مشابه در ایران قابل استفاده میباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تخمین ارتفاع سطح LNAPL در آبخوانهای آلوده به نفت با استفاده از برنامهنویسی بیان ژن (GEP)، سیستم استنتاج فازی (ANFIS) و روش رگرسیون چند متغیره (MLR)
فاطمه ابراهیمی محمد نخعي حميدرضا ناصري کمال خدایییکی از مهمترین نگرانیها در آبخوانهای مجاور به تاسیسات نفتی، نشت LNAPL ها میباشد. بازیافت LNAPLها همواره مشکل و پرهزینه است. نخستین مرحله در برنامهریزی چنین سیستمهایی، تعیین اهداف طراحی میباشد، اغلب بیشینهسازی برداشت آلاینده، و کمینه سازی هزینه بهعنوان مهمترین اهداف چکیده کاملیکی از مهمترین نگرانیها در آبخوانهای مجاور به تاسیسات نفتی، نشت LNAPL ها میباشد. بازیافت LNAPLها همواره مشکل و پرهزینه است. نخستین مرحله در برنامهریزی چنین سیستمهایی، تعیین اهداف طراحی میباشد، اغلب بیشینهسازی برداشت آلاینده، و کمینه سازی هزینه بهعنوان مهمترین اهداف طراحی در نظر گرفته میشوند. شناسایی ضخامت LNAPL و نوسانات آن میتواند تعیینکننده روش بازیافت، بیشینهسازی برداشت و کاهش هزینه آن شود. در این مطالعه از سه روش برنامهنویسی بیان ژن ، سیستم استنتاج تطبیقی فازی ، و رگرسیون چند متغیره ، برای تخمین و پیشبینی ارتفاع سطح LNAPL استفاده شده است. متغیرهای ورودی شامل ارتفاع سطح آب زیرزمینی و نرخ تخلیه LNAPL و متغیر خروجی ارتفاع سطح LNAPL میباشد. نتایج اجرای سه مدل توسط پارامترهای آماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و مشخص شد که برنامهنویسی بیان ژن دارای نتایج بهتری میباشد و میتواند بهطور موفقیتآمیزی در پیشبینی نوسانات سطح LNAPL در فرایندههای Recovery مورد استفاده قرار گیرد. همچنین توسط مدل GEP یک معادله برای پیشبینی سطح LNAPL ارائه شد که میتوان آن را در سر چاه برای پیشبینی ارتفاع سطح LNAPL استفاده کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تعیین موقعیت تنش دیرین بر پایه مطالعه ناپیوستگیها و چینخوردگیهای موجود در پهنه برخوردی زاگرس- مطالعه موردی منطقه کرمانشاه
سپیده رضابیک عبدالله سعیدی مهران آرین علی سربیپهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخ چکیده کاملپهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخت و ساختارهای پیچیدهای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشتهای ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشتها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چینخوردگیها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای دادهها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چینها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنشهای اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چینها 029، 127 و 234 بهدستآمده است. برپایه بررسیهای انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازهگیریهای انجام شده بر روی سنگهای به سن کرتاسه و نتایج نشان میدهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نهچندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چینها و هم در گسلها کموبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاهشدگی ثابت بوده است بنابراین گسلهای منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان میدهند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - متاپلیتهای گرمیچای، شمال غرب ایران: شیمی سنگ کل، زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی
امیر محامد محسن موءید منیر مجردبهمنظور بررسی زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی متاپلیتهای گرمیچای واقع در شمال شهرستان میانه (شمال غرب ایران) شیمی سنگ کل این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیهای پتروفابریک حاکی از شکلگیری همزمان با تکتونیک پورفیروبلاستهای کردیریت (دگرگونی ناحیهای) در این سنگه چکیده کاملبهمنظور بررسی زادگاه رسوبی و شرایط دگرگونی متاپلیتهای گرمیچای واقع در شمال شهرستان میانه (شمال غرب ایران) شیمی سنگ کل این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیهای پتروفابریک حاکی از شکلگیری همزمان با تکتونیک پورفیروبلاستهای کردیریت (دگرگونی ناحیهای) در این سنگها است. همچنین ساختارهای برشی C' ویژگی بارز بافتی میباشد. دو فاز دگرگونی ناحیهای (RMP1 و RMP2)، یک فاز دگرگونی مجاورتی (CM) و دو فاز دگرشکلی (D1 و D2) شناسایی شدهاند. ژئوشیمی عناصر اصلی حاکی از سنگ مادر شیلی و گریوکی برای متاپلیتهای است. بر اساس عناصر اصلی، واسطه و کمیاب (K2O، TiO2، Zr، Ni و Ti) سنگ آذرین مولد این رسوبات دارای سرشت آندزیتی و داسیتی / ریوداسیتی بوده است. درجه دگرسانی شیمیایی (CIA و CIW) سنگ آذرین اولیه متوسط بوده است. همچنین برمبنای اکسید عناصر اصلی محیط تکتونیکی تشکیل رسوب، حاشیه فعال قارهای شناسایی شده است. متاپلیتهای گرمیچای در مقایسه با PAAS و UCC غنی از Cs، La و Ce و تهی از Sr، Nb و Ta میباشند. نمونههای معرف در نمودارهای سازگاری در داخل مثلثهای پاراژنتیک قرار میگیرند که حاکی از تعادلی بودن آنها است. بر اساس مقاطع ترکیبی استاندارد برای متاپلیتهای بازه دمایی و فشاری تشکیل درجه بالاترین پاراژنز به ترتیب 535 تا 635 درجه سانتیگراد و یک تا سه کیلو بار بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - پتروگرافی و ژئوشیمی سنگهای آذرین و کانی زایی آنتیموان در لخشک، شمال غرب زاهدان، جنوب شرق ایران
حلیمه مجددی مجمد بومری حبیب بیابانگرداندیس آنتیموان لخشک در شمال غرب زاهدان و در پهنهی جوش خورده سیستان واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل فلیشهای دگرگونه (گارنت شیست، اکتینولیت شیست، فیلیت و میلونیت)، توده گرانیتوئیدی لخشک، دایکهای بازیک و اسیدی، رگههای سیلیسی بدون کانیزایی و دارای کانیزایی میباش چکیده کاملاندیس آنتیموان لخشک در شمال غرب زاهدان و در پهنهی جوش خورده سیستان واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه شامل فلیشهای دگرگونه (گارنت شیست، اکتینولیت شیست، فیلیت و میلونیت)، توده گرانیتوئیدی لخشک، دایکهای بازیک و اسیدی، رگههای سیلیسی بدون کانیزایی و دارای کانیزایی میباشد. براساس مطالعات ژئوشیمی، سنگهای آذرین لخشک کالک آلکالن، کالک آلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی و متاآلومینوس و متعلق به جایگاههای کمان ولکانیکی، همزمان با برخورد و پس از برخورد میباشند. غنیشدگی LREE و LILE نسبت به HREE و HFSE از ویژگیهای سنگهای آذرین مورد مطالعه است. غنیشدگی Pb و تهی شدگی Y، Nb،Zr بیشتر با مذابهای به وجود آمده از پوسته زیرین سازگار است. کانی زایی آنتیموان در لخشک بیشتر بهصورت رگههای کوارتز-استیبنیت در سنگهای فلیشگونه دیده میشود و همراه با دگرسانیهای سیلیسی، آرژیلیک و فیلیک است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - کانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته؛ زمینشناسی، مینرالوگرافی و مطالعات الکترونمایکروپروب (EPMA)
محمدامین نظیری ایرج رسا محمد یزدیکانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته در جنوبشرق محلات، استان مرکزی و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار دارد. سنگ میزبان شامل سنگهای کربناته ناخالص پرمین میباشد و در پهنههای کانهزایی تحت تأثیر انحلال (کربناتزدایی) و برشی شدن قرار دارد. کانهزایی بهصورت ساختاری کنت چکیده کاملکانسار طلای اخترچی با میزبان کربناته در جنوبشرق محلات، استان مرکزی و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار دارد. سنگ میزبان شامل سنگهای کربناته ناخالص پرمین میباشد و در پهنههای کانهزایی تحت تأثیر انحلال (کربناتزدایی) و برشی شدن قرار دارد. کانهزایی بهصورت ساختاری کنترل شده است و ارتباط مکانی بین گسلها و کانهزایی وجود دارد. مهمترین دگرسانیها شامل سیلیسی،هماتیتی، دولومیتی، کربناتزدایی و رسی میباشند. کانهزایی طلا به سه صورت همراه با اکسیدهای آهن، نوع سیلیسی (ژاسپروئیدی) و نوع پلاسری ایجاد شده است. پنج نوع رگه کانهدار در منطقه شناسایی شدهاند که عبارتند از رگههای اکسیدآهن طلادار، سیلیسی-اکسیدآهنی طلادار، سیلیسی-اکسیدآهنی مسدار، سیلیسی پیریتی و کوارتزی شیری رنگ میباشد. بر اساس مطالعات مایکروپروب طلا بهصورت ذرات میکروسکوپی درون اکسیدهای آهن و بهصورت نامرئی درون اکسیدهای آهن، آهن-منگنز، کربناتها، کانیهای ثانویه مسدار و سولفیدها وجود دارد. براساس مطالعات زمینشناسی، ساختاری، دگرسانی، مینرالوگرافی و مایکروپروب ویژگیهای کانسار اخترچی بیشترین شباهت را با کانسارهای طلای کارلین دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در برشهای چینهشناسی ناویا-رباط عشق (جنوب غرب بجنورد) و قزلقان (شمال بجنورد) و مقایسه آنها با یکدیگر
نسیم ریاحی عباس صادقی محمدحسین آدابی حسین کامیابی شادانبهمنظور مطالعات بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در ناحیه کپهداغ غربی، دو برش چینهشناسی سطحالارضی ناویا – رباط عشق در جنوب غرب بجنورد و قزلقان در شمال بجنورد انتخاب و 230 نمونه برداشت شد. ضخامت سازند تیرگان در دو برش ناویا – رباط عشق و قزلقان بهترتیب 237 و 192 متر است و چکیده کاملبهمنظور مطالعات بایواستراتیگرافی سازند تیرگان در ناحیه کپهداغ غربی، دو برش چینهشناسی سطحالارضی ناویا – رباط عشق در جنوب غرب بجنورد و قزلقان در شمال بجنورد انتخاب و 230 نمونه برداشت شد. ضخامت سازند تیرگان در دو برش ناویا – رباط عشق و قزلقان بهترتیب 237 و 192 متر است و از لحاظ لیتولوژی بهطور عمده از سنگآهک ضخیملایه تا گاه متوسط لایه بهرنگ خاکستری تا کرم تشکیل شده است. مرز زیرین آن در برش ناویا – رباط عشق با سازند زرد – شوریجه همشیب و همراه با تغییرات لیتولوژی واضح است اما در برش قزلقان بهدلیل قرارگیری در هسته تاقدیس نامشخص است. مرز بالایی در برش ناویا-رباط عشق با سازند آبدراز ناپیوستگی فرسایشی و در برش چینهشناسی قزلقان با سازند سرچشمه همشیب و پیوسته است. در مطالعات بایواستراتیگرافی ضمن تشخیص 58 گونه متعلق به 68 جنس از فرامینیفرها، دو بایوزون زیر شناسایی شده است. 1. Palorbitolina lenticularis Taxon Range Zone 2. Novalesia producta – Orbitolina spp. assemblage zone بر اساس بایوزونهای مذکور سن سازند تیرگان در هر دو برش مورد مطالعه بارمین – آپسین پیشین تعیین شده است. مقایسه سازند تیرگان در دو برش قزلقان و ناویا-رباط عشق تفاوتهایی را با یکدیگر نشان میدهد اما از لحاظ بایواستراتیگرافی بهجز اختلاف ضخامت در بایوزونها، تفاوت قابلتوجهی با یکدیگر ندارند. پرونده مقاله