فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - برآورد عمق و موقعیت چشمه¬های بیهنجاری مغناطیسی با استفاده از روش واهمامیخت اویلر در منطقه دریاچه بلاچفورد، کانادا
داود نظری اسداله جوع¬عطا بیرمی محمدرضا سپهونددادههای مغناطیسی حاصل از برداشتهای هوابرد، پس از طی مراحل پردازش نیاز به تفسیر دارند. مهمترین اطلاعاتی که از مرحله تفسیر بهدست می آیند، عمق و موقعیت افقی بیهنجاریها در زمین است. روش های گوناگونی برای بهدست آوردن این اطلاعات ابداع و توسعه یافته-اند. یکی از این روش چکیده کاملدادههای مغناطیسی حاصل از برداشتهای هوابرد، پس از طی مراحل پردازش نیاز به تفسیر دارند. مهمترین اطلاعاتی که از مرحله تفسیر بهدست می آیند، عمق و موقعیت افقی بیهنجاریها در زمین است. روش های گوناگونی برای بهدست آوردن این اطلاعات ابداع و توسعه یافته-اند. یکی از این روش ها، روش واهمامیخت اویلر است که بر مبنای معادله همگن اویلر ایجاد شده است. روش اویلر یکی از روشهای نیمهخودکار سریع برای تعیین عمق بیهنجاریهای مغناطیسی و گرانی مدفون است که نتایج حاصل از آن بهشدت به شاخص ساختاری، اندازۀ پنجرۀ اویلر و خطای محاسبه عمق وابسته است. این روش بهخوبی، عمق و روند تغییرات عمق بیهنجاریها را مشخص میکند. اطلاعات زمینشناسی منطقۀ مورد مطالعه در کاربرد این روش پراهمیت است. در این روش از میدان پتانسیل و مشتقات مرتبه اول آن در جهتهای مختلف برای تعیین موقعیت و عمق چشمۀ میدان پتانسیل استفاده میشود. در این مقاله، با استفاده از این روش، عمق و مرزهای بیهنجاریها در منطقه دریاچه بلاچفورد واقع در کشور کانادا مورد بررسی قرار گرفته است. پاسخهای بهدستآمده نشاندهنده این است که اغلب بیهنجاریها در این منطقه دارای عمق کم تا متوسط هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - کاربرد توموگرافی نوع تخلخل در بازسازی تکامل مخازن کربناته، سازندهای کنگان و دالان در بخش مرکزی خلیج فارس
فواد سجادی وحید توکلی ابراهیم سفیداری محمد امامی نیریدر این مطالعه، مدلسازی نگار انحراف سرعت بازسازی شده از نگارهای چاه پیمایی، برای تعیین انواع تخلخل موجود در سازندهای کربناته کنگان و دالان در یکی از میادین مرکزی خلیج فارس انجام شد. برای این منظور اطلاعات مغزه یک چاه شامل تخلخل، تراوایی و مطالعات پتروگرافی مقاطع نازک، چکیده کاملدر این مطالعه، مدلسازی نگار انحراف سرعت بازسازی شده از نگارهای چاه پیمایی، برای تعیین انواع تخلخل موجود در سازندهای کربناته کنگان و دالان در یکی از میادین مرکزی خلیج فارس انجام شد. برای این منظور اطلاعات مغزه یک چاه شامل تخلخل، تراوایی و مطالعات پتروگرافی مقاطع نازک، به همراه نگارهای چاهپیمایی از 12 چاه دیگر مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از بازسازی نگار انحراف سرعت بر اساس نگارهای چگالی، نوترون و صوتی، سه زون انحراف سرعت با ویژگی تخلخل مشخص و یک زون بدون تخلخل شناسایی شد. مدل سهبعدی نگار انحراف سرعت پیشبینی شده در محل چاه ها نشان داد که زون K1 بیشتر متراکم و بدون تخلخل، در بعضی موارد دربرگیرنده تخلخل قالبی و تا حدود اندکی تخلخل بینبلوری است. این نوع تخلخلها در اثر کاهش سطح آب دریا در انتهای این واحد در نتیجه، انحلال و دولومیتیشدن تشکیل شده است. زون مخزنی K2 بیشتر دربرگیرنده تخلخل بینبلوری و به مقدار خیلی کمتر تخلخل قالبی است که نشاندهنده دولومیتیشدن در عمق کم آب در اغلب بخشهای این واحد است. بخش K3، بیشتر دربرگیرنده بخش متراکم و بدون تخلخل، تخلخل قالبی و به مقدار کمتر تخلخل شکستگی در بخش پایینی خود می باشد. زون مخزنی K4 در بخشهای بالایی دارای تخلخل از نوع بینبلوری و بینذرهای است که در عمق کم آب در انتهای تشکیل این واحد ایجاد شدهاند. تخلخلهای قالبی در اثر انحلال در بخش پایینی آن، در محیط دیاژنز جوی ایجاد شده است. در بعضی موارد تخلخل شکستگی در این واحد مشاهده میگردد. نتایج حاصل از مدلسازی نگار انحراف سرعت در این مطالعه، تطابق قابل قبولی با نتایج سایر مطالعات مخزنی دارد که نشاندهنده توانایی مدلسازی نگار انحراف سرعت در بررسی تغییرات بزرگمقیاس مخزنی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - سنگ های بازالتی نئوژن کمان ماگمایی قوچان- اسفراین، شمال شرق ایران: نشانه¬ای از بالاآمدگی گوشته از طریق پنجره ورقه اقیانوسی
سارا گردیده حبیب قاسمی محمود صادقیان لایچنگ میائو چانگ فوچینسنگ های آذرین نئوژن در نوار ماگمایی قوچان – اسفراین (در شمال سبزوار) نشانگر ماگماتیسم پس از برخورد در زون جوش خورده شمال شرق ایران می باشند. این مجموعه آذرین به شکل گنبد، استوک، دایک و روانه به طور پراکنده و با روند شمال غرب-جنوب شرق در این نوار گسترش دارند. روانه ها و چکیده کاملسنگ های آذرین نئوژن در نوار ماگمایی قوچان – اسفراین (در شمال سبزوار) نشانگر ماگماتیسم پس از برخورد در زون جوش خورده شمال شرق ایران می باشند. این مجموعه آذرین به شکل گنبد، استوک، دایک و روانه به طور پراکنده و با روند شمال غرب-جنوب شرق در این نوار گسترش دارند. روانه ها و دایک های بازیک (بازالتی) در میان مارن های نئوژن و در کنار گنبدهای آتشفشانی آداکیتی رخنمون یافته اند. سنگ های مورد بررسی دارای ترکیب الیوین بازالت تا تراکی آندزی بازالت با بافت های میکرولیتی پورفیری، هیالومیکرولیتی پورفیری، گلومروپورفیری و جریانی هستند و کانی های اصلی آن ها را درشت بلورها و ریزبلورهای الیوین، کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در زمینه شیشه ای تا میکرولیتی تشکیل می دهند. بازالت ها دارای ماهیت آلکالن سدیک بوده و نسبت به عناصر لیتوفیل بزرگ یون (LILE)، عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) و عناصر با شدت میدان بالا (HFSE) به ویژه نیوبیوم )30-20(Nb= غنی شدگی و از عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE) تهی شدگی نشان می دهد. ماگمای والد بازالت ها از ذوب بخشی 10 تا 15 درصدی یک ستون گوشته ای گارنت لرزولیتی در یک محیط زمین ساختی کششی درون کمانی در زمان میوسن تشکیل شده و از طریق سیستم های شکستگی و گسلی، به ترازهای بالاتر پوسته قاره ای صعود کرده و در حوضه رسوبی نئوژن فوران کرده است. این ستون گوشته ای از طریق شکسته شدن پنجره ورقه اقیانوسی و هجوم گوشته آستنوسفری داغ به درون گوه گوشته ای روی زون فرورانش حوضه اقیانوسی نئوتتیس سبزوار تشکیل شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تلفیق روش¬های سنجش از دور و مغناطیس¬سنجی به¬منظور اکتشاف کانسار آهن در گستره مراغ بندرچارک
رضا احمدی عبدالرضا قره شیخ بیاتدر پژوهش حاضر با استفاده از داده های سنجنده ASTER و به کمک نرم افزار ENVI، مطالعات سنجش از دور به منظور شناسایی پتانسیل و حضور کانه سازی احتمالی آهن در گستره مراغ بندرچارک واقع در استان هرمزگان، انجام شد. سپس اکتشاف مقدماتی گستره-های امیدبخش، با استفاده از روش ژئوفیزیکی چکیده کاملدر پژوهش حاضر با استفاده از داده های سنجنده ASTER و به کمک نرم افزار ENVI، مطالعات سنجش از دور به منظور شناسایی پتانسیل و حضور کانه سازی احتمالی آهن در گستره مراغ بندرچارک واقع در استان هرمزگان، انجام شد. سپس اکتشاف مقدماتی گستره-های امیدبخش، با استفاده از روش ژئوفیزیکی مغناطیس سنجی صورت گرفت. عملیات دورسنجی داده های گستره شامل مراحل پیش-پردازش همانند تصحیح هندسی به روش تصویر به تصویر و تصحیح اتمسفری و تکنیک های پردازش ترکیب رنگی کاذب، نسبت گیری باندی، برازش کمترین مربع ها، تحلیل مولفه های اصلی انتخابی و در نهایت طبقه بندی نظارت شده با استفاده از روش نقشه برداری زاویه طیفی است. در نتیجه این فرآیند، نقشه پهنه های دگرسانی مرتبط با کانی زایی آهن منطقه مورد مطالعه مشخص شد. عملیات برداشت مغناطیسی در گستره ای به وسعت تقریبی 2/11 کیلومتر مربع و در 1913 ایستگاه اندازه گیری با استفاده از دستگاه مگنتومتر پروتون انجام شده است. برای انجام عملیات پردازش و تفسیر کیفی داده های مغناطیسی نظیر اعمال تصحیحات و فیلترهای مختلف همانند برگردان به قطب، گسترش به سمت بالا تا ارتفاع های مختلف، فیلتر پایین گذر، فیلترهای مشتق شامل گرادیان افقی کل و سیگنال تحلیلی، از نرم افزار Geosoft Oasis montaj استفاده شد. درنهایت به منظور بررسی روند بی هنجاری های مغناطیسی مشاهده شده بر روی سطح، تعیین شکل تقریبی توده کانسار و تخمین عمق آن، مدلسازی وارون سه بعدی داده ها انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر از طریق تلفیق دو روش سنجش از دور و مغناطیس سنجی همراه با مدل سازی وارون سه بعدی داده های مغناطیسی نشان می دهند که منطقه مراغ از نظر کانه سازی آهن دارای پتانسیل بالایی است. نتایج این پژوهش برای کلیه کاربران علوم زمین بویژه زمین شناسان و مهندسین اکتشافی قابل استفاده خواهد بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - کانهزایی مس تیپ مانتو در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر (ناحیه قم- ساوه) با تأکید بر کانسار نارباغی شرقی، شمالشرق ساوه
نگین فضلی مجید قادری مهدی موحدنیا سجاد مغفوریکانسارهای مس تیپ مانتو ناحیه قم- ساوه، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر و در سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن تشکیل شدهاند. مهمترین این کانسارها نارباغی شرقی، خانکیشی، وشنوه و کهک هستند. ژئومتری ماده معدنی در این کانسارها، چینهکران و سنگ درونگیر آنها شامل توف سیل چکیده کاملکانسارهای مس تیپ مانتو ناحیه قم- ساوه، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر و در سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن تشکیل شدهاند. مهمترین این کانسارها نارباغی شرقی، خانکیشی، وشنوه و کهک هستند. ژئومتری ماده معدنی در این کانسارها، چینهکران و سنگ درونگیر آنها شامل توف سیلتی، توف برش، آندزیت، لیتیک کریستال توف و آندزیت بازالت آمیگدالوئیدال است. کانههای اولیه مس در کانسارهای ناحیه مورد مطالعه، کالکوسیت، بورنیت و به مقدار بسیار اندک کالکوپیریت هستند و با ساخت و بافت رگه- رگچهای، پرکننده فضای خالی، دانهپراکنده و جانشینی تشکیل شدهاند. مطالعات نشان میدهد تشکیل و تکوین کانسنگ اولیه در این کانسارها، طی دو مرحله انجام شده است: در مرحله اول که در حین فوران آتش فشان، رسوبگذاری و دیاژنز آغازین رخ داده، کانی پیریت در متن سنگ میزبان بهصورت دانهپراکنده و فرامبوئیدال تشکیل شده و نشاندهنده شرایط احیایی حاکم بر حوضه در زمان آتشفشانی و رسوبگذاری است. در مرحله دوم که در طی دیاژنز تدفینی رخ داده، با ورود سیالات اکسیدان غنی از مس، پیریت با سولفیدهای مس جانشین شده و آهن اضافی حاصل از این جانشینی، بهصورت هماتیت اولیه در تمامی این کانسارها قابل مشاهده است. رخداد کانهزایی در این مرحله، بیشتر بهصورت رگه- رگچهای و جانشینی است. دادههای ایزوتوپی گوگرد، مربوط به نمونههای سولفیدی کانسار نارباغی شرقی در نمونه های تجزیه شده (مقادیر δ34S از 2/10- در هزار تا 4/4- در هزار با میانگین 7/6- در هزار) نشان از تأمین گوگرد توسط احیای باکتریایی سولفات آب دریای ائوسن دارد. کانسارهای مورد مطالعه، از نظر سنگ میزبان، کانیشناسی، ساخت و بافت، ژئومتری و چگونگی تشکیل، بیشترین شباهت را با کانسارهای مس تیپ مانتو در دنیا نشان میدهند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - شناسایی دسته دایکهای مختلف بر پایة روشهای زمین-اطلاعاتی در پهنة فلززایی طارم- شمال غرب ایران
صادق افشار نجفی عزیز رحیمی تقی نبئی مهناز رضائیانپهنة فلزایی طارم با روند شمال غربی- جنوب شرقی، از لحاظ زمین ساختی در شمال غرب پهنة ارومیه- دختر قرار گرفته است. این پهنه توسط گسلهای اصلی با روند شمال غربی- جنوب شرقی و نوع دوم با روندهای شمال غربی- جنوب شرقی، شمالی- جنوبی، شمال شرقی- جنوب غربی و شرقی- غربی قطع شده است چکیده کاملپهنة فلزایی طارم با روند شمال غربی- جنوب شرقی، از لحاظ زمین ساختی در شمال غرب پهنة ارومیه- دختر قرار گرفته است. این پهنه توسط گسلهای اصلی با روند شمال غربی- جنوب شرقی و نوع دوم با روندهای شمال غربی- جنوب شرقی، شمالی- جنوبی، شمال شرقی- جنوب غربی و شرقی- غربی قطع شده است. در این پهنه دسته دایکهایی با ترکیب و روند مختلف رخنمون دارند که از دیدگاه ساختاری تاکنون مورد توجه نبوده است. به همین دلیل برای شناسایی و مطالعة زمین ساختی دایکها، روش زمین- اطلاعاتی شامل تفسیر تصاویر ماهوارهای لندست 5 (سنجندة TM) برای شناسایی و ردیابی دایک، بررسی تصاویر گوگل ارث و بینگ، تهیه نقشة اولیة دایکها و همچنین مطالعات ساختاری در مقیاس رخنمون و مزوسکوپی انجام گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که پهنة برشی بین گسلهای طارم و زنجان به همراه شکستگیهای ریدل (R) و آنتی ریدل (Rꞌ) حاصل از آنها بهعنوان عامل اصلی کنترل ساختاری دایکهای منطقه شناسایی شدند. بر اساس نمودارهای گلسرخی بیشتر دایکهای نیمه قائم، با روند 120 درجه همروند با یکی از دسته درزههای اصلی منطقه نفوذ کرده است. دایکهای با ترکیب مافیک و حد واسط در چهار دسته با روندهای آزیموتی 030، 060، 120 و 150 درجه و دایک های اسیدی در دو دسته با روندهای 120 و 150 درجه رخنمون دارند. بر پایة مطالعات صحرایی از جمله تقاطع دایک های مختلف، دایکهای مافیک با روند شمال شرقی- جنوب غربی بهعنوان جوانترین روند در منطقه است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - اختلاط سیال و کانهزایی روی و سرب در کانسار کوشک، ایران مرکزی؛ شواهدی از میانبارهای سیال
محمدمهدی زند غلامرضا میرزابابائی محمد لطفیکانسار سولفیدی روی و سرب کوشک در بلوک پشت بادام در کمربند تکتونوماگمایی ایران مرکزی قرار دارد. سنگ میزبان کانسار شامل شیل، ماسهسنگ و دولومیت میباشد. بهمنظور بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی حاکم بر تشکیل کانسنگ سولفیدی، تعدادی از میانبارهای سیال از ریزلایههای سیلیسی که هم چکیده کاملکانسار سولفیدی روی و سرب کوشک در بلوک پشت بادام در کمربند تکتونوماگمایی ایران مرکزی قرار دارد. سنگ میزبان کانسار شامل شیل، ماسهسنگ و دولومیت میباشد. بهمنظور بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی حاکم بر تشکیل کانسنگ سولفیدی، تعدادی از میانبارهای سیال از ریزلایههای سیلیسی که همروند با سنگ میزبان کانسار بهویژه از کمرپایین تا افق اصلی ماده معدنی هستند، مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش خصوصیات کلی میانبارهای سیال در سامانه کانهزا و تفسیر دادههای مزبور از نظر فرایندهای تکامل سیال مورد بررسی قرار گرفت. نظر به تشکیل سینژنتیک ریزلایههای سیلیسی و لایههای شیلی کانهزاییشده، میتوان شرایط تشکیل مشابهی را برای تشکیل ریزلایههای سیلیسی و کانسنگ سولفیدی در نظر گرفت. براساس نتایج بهدستآمده، دو نوع سیال با خصوصیات فیزیکوشیمایی متفاوت در تشکیل ریزلایههای سیلیسی نقش داشته است. یک سیال با شوری زیاد (متوسط 8/38 درصد وزنی معادل نمک طعام) و حامل کمپلکسهای کلریدی فلزات و دیگری سیال با شوری کمتر (متوسط 46/4 درصد وزنی معادل نمک طعام) بوده که بهعنوان حامل گونههای سولفیدی در نظر گرفته میشود. بخشی از سولفید در این نوع سیال میتوانسته حاصل فعالیت باکتریها باشد. اختلاط همدمایی دو سیال به ترتیب منجر به ناپایداری کمپلکسهای کلریدی فلزات کالکوفیل، واکنش این فلزات با گوگرد موجود در سیال با شوری پایین و تشکیل کانسنگ سولفیدی شده است. پرونده مقاله