فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - بررسی زمینساخت فعال گسلهای تلخاب و توزلوگل و نقش آنها در شکلگیری تالاب میقان، اراک
لیلی ایزدی کیان نسرین پیری محمدجواد اکبری معصومه مولاییتالاب میقان در مرز کمربند دگرگونی سنندج - سیرجان و کمربند آتشفشانی ارومیه - بزمان قرار دارد. دو گسل اصلی تلخاب و توزلوگل (تبرته) با حرکت امتداد لغز راست بر و امتداد شمال غرب- جنوب شرق در شکلگیری این حوضه نقش اصلی دارند. در این پژوهش شاخصهای مورفوتکتونیکی برای بررسی چکیده کاملتالاب میقان در مرز کمربند دگرگونی سنندج - سیرجان و کمربند آتشفشانی ارومیه - بزمان قرار دارد. دو گسل اصلی تلخاب و توزلوگل (تبرته) با حرکت امتداد لغز راست بر و امتداد شمال غرب- جنوب شرق در شکلگیری این حوضه نقش اصلی دارند. در این پژوهش شاخصهای مورفوتکتونیکی برای بررسی فعالیتهای زمینساخت این دو گسل مورد بررسی قرار گرفت. از جمله شاخصهای اندازهگیری شده شاخص انتگرال ارتفاع سنجی، شاخص نبود تقارن حوضه زهکشی، شاخص شکل حوضه، شاخص گرادیان طولی رودخانه است. بررسی زمینساخت فعال نسبی با استفاده از شاخصهای فوق نشان میدهد که منطقه اراک از فعالیت نسبی متوسط تا زیاد برخودار است. بهخصوص منطقه حدفاصل بین دو گسل تلخاب و توزلوگل فعالیت بیشتری نسبت به دیگر مناطق دارند. فروافتادگی کویر میقان در اثر فعالیت گسلهای تلخاب و توزلوگل در زمان پلیستوسن بهصورت ترافشارشی راست بر شکل گرفته است. ضلع جنوب غربی دریاچه منطبق بر گسل توزلوگل میباشد. به نظر میرسد با توجه به مطالعات ریخت سنجی منطقه فعالیت گسل تلخاب نسبت به گسل توزلوگل بیشتر است و در شکلگیری دریاچه میقان نقش مهمتری ایفا کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - مدل¬سازی الگوی تداخلی چین¬ها¬ در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان با استفاده از نرمافزار متلب
محمدرضا شیخ الاسلامیمدل¬سازی ساختارهای زمین¬شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال¬های اخیر مدل¬سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرمافزارهایی است که با امکانات گست چکیده کاملمدل¬سازی ساختارهای زمین¬شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال¬های اخیر مدل¬سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرمافزارهایی است که با امکانات گسترده خود برای تجزیه و تحلیل داده¬ها و مدل¬سازی در علوم مختلف از جمله زمین¬شناسی ساختاری مورد استفاده قرار می¬گیرد. در این نوشتار مدل¬های ممکن از الگوهای تداخلی سه نسل چینخوردگی در سنگ¬های دگرگون ناحیه گلپایگان با استفاده از کد نوشته شده در نرم¬افزار متلب بازسازی شده¬اند. داده¬های مورد نیاز برای مدل¬سازی الگوهای تداخلی شامل وضعیت محور چین میانگین و صفحه¬های محوری میانگین مربوط به سه نسل پیاپی از چینخوردگی در سنگ-های دگرگون هستند و بر پایه اندازه¬گیری¬های صحرایی به دست آمده¬اند. بررسی¬های صحرایی نشان می¬دهد، چین¬های نسل اول و دوم تا حدودی هممحور ولی چین¬های نسل سوم دارای روند محوری متفاوت با دو نسل چین¬خوردگی پیش از خود هستند. نتایج حاصل از مدل¬سازی نشان می¬دهد شکل¬گیری چهار حالت کلاسیک از الگوی تداخلی چین¬ها در برش¬های افقی (دید نقشه¬ای) و عمودی سنگ¬های دگرگون گلپایگان امکانپذیر است. الگوهای تداخلی به دست آمده توسط این مدل¬سازی همخوانی نزدیکی با الگوهای تداخلی واقعی مشاهده شده در مقیاس رخنمون و مقیاس ناحیه¬ای دارند. با استفاده از مدل¬سازی صورت گرفته می¬توان تعیین کرد، الگوهای تداخلی متفاوت چین¬ها در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان مربوط به فرانهادگی کدام نسل-های چین¬خوردگی هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - زمینشناسی، کانیشناسی، دگرسانی و پتانسیلسنجی کانسار لخشک، پهنه زمیندرز سیستان بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی (IP/RS)
نسیم حیدریان دهکردی شجاعالدین نیرومند شهرام ادیب حسینعلی تاج الدین سعید میرزاییکانسار لخشک در 28 کیلومتری شمالغرب زاهدان و در پهنه زمیندرز سیستان واقع است. عمدهترین واحدهای سنگی در گستره مورد مطالعه، مجموعهای از سنگهای رسوبی-آتشفشانی دگرشکل با سن ائوسن هستند که در حد رخساره شیست سبز دگرگون شدهاند. کانیشناسی کانسنگ ساده و شامل کانیهای استیب چکیده کاملکانسار لخشک در 28 کیلومتری شمالغرب زاهدان و در پهنه زمیندرز سیستان واقع است. عمدهترین واحدهای سنگی در گستره مورد مطالعه، مجموعهای از سنگهای رسوبی-آتشفشانی دگرشکل با سن ائوسن هستند که در حد رخساره شیست سبز دگرگون شدهاند. کانیشناسی کانسنگ ساده و شامل کانیهای استیبنیت، پیریت، آرسنوپیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و الکتروم میباشد. میزبان اصلی کانهزایی در این گستره، واحدهای شیستی بهویژه کالکشیست با سن ائوسن است که با مجموعهای از دگرسانیهای کوارتز_ سریسیت_مسکویت و سولفید همراه میباشند. براساس مطالعات ژئوفیزیکی به روش قطبش القايي و مقاومت ويژه (IP/RS) در پهنه برشی لخشک و تلفیق نتایج بهدستآمده با اطلاعات زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی، واحدهای کالک شیستی، کمربندهای گسله و پهنههای دگرسان شده پتانسیل بالایی را برای کانهزایی طلا-آنتیموان نشان میدهند. بنابراین، با توجه به حدود تغييرات مقاومت ويژه و شارژپذيري در مقاطع، ميتوان گفت شدت شارژپذيري در نمیرخهای برداشتی، توانسته در مورد شناسایی کانهزایی و تعیین نواحی امیدبخش در اين گستره مناسب باشد. کانسار لخشک بر اساس ویژگیهای زمینشناختی و کانهزایی از جمله ماهیت سنگ میزبان، شکل کانهزایی، دگرشکلی و دگرسانیهای همراه، بیشترین شباهت را با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی نشان میدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - چینه نگاری زیستی بخش فوقانی سازند گرو بر اساس نانو¬فسیل¬های آهکی در برش تاقدیس شیخ صالح در شمال غرب کرمانشاه، پهنه لرستان (حوضه زاگرس)
سعیده سنماریدر این مطالعه بخش فوقانی سازند گرو به ضخامت 24 متر در برش تاقدیس شیخ صالح واقع در شمال غرب کرمانشاه از نقطهنظر نانوفسیل¬¬¬های آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در این برش سازند گرو در اصل از آهک¬های آرژیلی متوسط لایه تشکیل شده است. بهمنظور معرفی گونه¬های شاخص و زیست¬زون¬ها، چکیده کاملدر این مطالعه بخش فوقانی سازند گرو به ضخامت 24 متر در برش تاقدیس شیخ صالح واقع در شمال غرب کرمانشاه از نقطهنظر نانوفسیل¬¬¬های آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در این برش سازند گرو در اصل از آهک¬های آرژیلی متوسط لایه تشکیل شده است. بهمنظور معرفی گونه¬های شاخص و زیست¬زون¬ها، 17 اسلاید از سازند گرو مطالعه شد که در نتیجه منجر به تشخیص سه زیست¬زون¬ شد. در نتیجه این مطالعه 20 گونه و 15 جنس از نانوفسیل¬های آهکی شناسایی شد. بر اساس زون¬های زیستی به دست آمده، بازه زمانی بخش فوقانی سازند گرو در برش مورد مطالعه از اواخر سنومانین پیشین تا اواخر سنومانین پسین پیشنهاد می¬شود. این بازه با بخش فوقانی زیست¬زون¬Eiffellithus turriseiffelii Zone (CC9) و Microrhabdulus decorates Zone (CC10) و بخش زیرین زیست زون Quadrum gartneri Zone (CC11) از زون¬بندی Sissingh (1977) و زون¬های زیستی UC1, UC2, UC3 و بخش زیرین زون زیستی UC7 از زون¬بندی Burnett (1998) هم¬خوانی دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - مطالعات رخسارهشناسی و محیط تشکیل مجموعۀ آتشفشانی سهند (شمال غرب ایران)
فرهاد پیرمحمدی علیشاه احمد جهانگیریمجموعۀ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز و شرق دریاچۀ ارومیه واقع شده و شامل تناوبی از گدازه، مواد آذرآواری و رسوبات تخریبی است و تحت تاثیر چین¬خوردگی¬ها و شکستگی¬های زیادی قرار دارد. این آتشفشان از نظر سنی به نسبت جوان (میوسن تا پلیوسن) می¬باشد و ساختار آن تا حدودی سالم است، چکیده کاملمجموعۀ آتشفشانی سهند در جنوب تبریز و شرق دریاچۀ ارومیه واقع شده و شامل تناوبی از گدازه، مواد آذرآواری و رسوبات تخریبی است و تحت تاثیر چین¬خوردگی¬ها و شکستگی¬های زیادی قرار دارد. این آتشفشان از نظر سنی به نسبت جوان (میوسن تا پلیوسن) می¬باشد و ساختار آن تا حدودی سالم است، به طوری که مطالعات رخساره¬شناسی و آتشفشان¬شناسی در بخش بالایی این مجموعه که پیوستگی جانبی خوبی دارد، امکان¬پذیر می¬باشد. بر اساس مطالعات رخساره¬شناسی در این بخش، ساختمان آتشفشان سهند را می¬توان در چهار رخسارۀ مرکزی، رخسارۀ نزدیک، رخسارۀ متوسط و رخسارۀ دور تفکیک کرد. مطالعات رخسارهای و آتشفشان¬شناسی نشان میدهد که ساختمان آتشفشان سهند در اثر چندین فاز فورانی انفجاری ایجاد شده که برخی از آنها با دخالت آب همراه بودهاند و فاصلۀ زمانی زیادی میان فورانها وجود نداشته است. ویژگیهایی چون جوش خوردگی شدید و رنگ نهشتههای آذرآواری نشان میدهد که این واحدها در زمان تشکیل، دمای بالایی داشته و در خشکی تشکیل شدهاند. در مجموع، فوران¬های آتشفشانی سهند بیشتر انفجاری بودهاند و به همین دلیل مقدار نهشتههای آذرآواری خیلی بیش از گدازه است. در رخسارههای مرکزی، نزدیک و متوسط سهند آثاری از فعالیتهای گرمابی جدید یافت نمیشود و فقط در رخسارۀ دور، چشمۀ آبگرم وجود دارد (بستانآباد). برای اثبات ارتباط این چشمه¬ها با آتشفشان سهند، به مطالعات بیشتری نیاز است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - سن چینخوردگی تاقدیس جریک در فروافتادگی دزفول براساس مطالعه هندسه چینههای رشدی
احمد لشگری محمود رضا هیهات محمد مهدی خطیب مهدی نجفینحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چینخورده - رانده یکی از جنبههای مهم درک تکامل ساختاری این پهنههای دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چینخورده – رانده میتوان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن چکیده کاملنحوه توسعه زمانی و مکانی دگرریختی در کمربندهای چینخورده - رانده یکی از جنبههای مهم درک تکامل ساختاری این پهنههای دگرریخت شده است. با تعیین سن دگرریختی در یک ناحیه و مقایسه آن با نواحی مختلف یک کمربند چینخورده – رانده میتوان به درک بهتری از تاریخچه تکامل ساختاری آن دست یافت. زمان شروع و نحوه توسعه دگرشکلی (کوهزایی) در کمربند چینخورده -رانده زاگرس از موضوعاتی است که بهطور گستردهای بررسی شده و باور عمومی بر آن است که کوهزایی در زاگرس از میوسن با برخورد دو ورقه ایران مرکزی و عربستان شروع و از شمال شرق به جنوب غرب بهتدریج توسعهیافته است. در این پژوهش، سن چینخوردگی بر اساس مطالعه هندسه نهشته چینههای رشدی، اواخر میوسن میانی (سراوالین) برآورد شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که زمان آغاز چینخوردگی تاقدیس جریک در این ناحیه همزمان با نهشته شدن آغاجاری زیرین است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تحلیل بافت، ساخت و محیط تشکیل تبخیریهای سازند کُند در برش ساران، البرز مرکزی، براساس دادههای صحرایی، پتروگرافی و پراش پرتو ایکس
زینب علیزاده عرب محبوبه حسینی برزیسازند کُند به سن ائوسن پسین در برش ساران واقع در البرز مرکزی، دارای لیتولوژی کربناته، مارنی، آذرآواری و تبخیری است و مرز زیرین و بالایی آن به ترتیب با سازندهای کرج و سرخ پایینی ناپیوسته است. این برش در بخش قابلتوجهی از ضخامت خود دارای نهشتههای تبخیری است. براساس مطالع چکیده کاملسازند کُند به سن ائوسن پسین در برش ساران واقع در البرز مرکزی، دارای لیتولوژی کربناته، مارنی، آذرآواری و تبخیری است و مرز زیرین و بالایی آن به ترتیب با سازندهای کرج و سرخ پایینی ناپیوسته است. این برش در بخش قابلتوجهی از ضخامت خود دارای نهشتههای تبخیری است. براساس مطالعات صحرایی، پتروگرافی و دادههای پراش پرتو ایکس، نهشتههای تبخیری سازند کُند بیشتر شامل کانیهای ژیپس، انیدریت، دولومیت، آهک و کوارتز هستند. مطالعات صحرایی و پتروگرافی نمونههای مورد مطالعه، حاکی از آن است که کانیهای ژیپس و انیدریت به سه شکل اولیه (نوع اول)، ثانویه (نوع دوم) و ترشیاری (نوع سوم) تشکیل شده و دولومیتها مرتبط با دیاژنز اولیه هستند. تبخیریهای اولیه شامل لامینهها و لایههایی از ژیپس میباشند و در محیط زیرآبی کمعمق (سالینا) بر اثر تبخیر تشکیل شدهاند. تبخیریهای ثانویه با بافت نودولی، ساخت اینترولیتیک و قفسمرغی، در مرحله تدفین کمعمق (سبخای ساحلی) نهشته شدهاند. در نهایت تبخیریهای نوع سوم با بافتهای آلاباسترین، پرفیروبلاستیک و ساتناسپار در نتیجه رخنمون یافتن تبخیریهای اولیه و ثانویه در شرایط متئوریک فرآتیک به وجود آمدهاند. فراوانی کانیهای تبخیری در برش ساران، به همراه شواهد دیگر در این نهشتهها، بیانکننده گسترش شرایط آب و هوایی گرم و خشک در زمان تشکیل سازند کُند است. با توجه به لایهای بودن رسوبات تبخیری سازند کُند در برش ساران، و همراهی آنها با رخسارههای کمعمق دریایی و وجود ضخامت قابل توجه نهشتههای آذرآواری سازند کرج در زیر این نهشتهها، میتوان منبع یون لازم را برای نهشت این واحدهای تبخیری، آب دریای ائوسن و همچنین مهاجرت یونها از توفهای قدیمیتر پیشنهاد کرد. پرونده مقاله