• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات Fold

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل هندسی و جنبشی تاقدیس¬های کبیرکوه و چناره در کمربند چین-راندگی زاگرس
        فاطمه   زینعلی محمدحسین ‏ گودرزی
        تاقدیس های کبیرکوه و چناره در پهنه لرستان، در کمربند چین-راندگی زاگرس واقع شده اند. هندسه و تحول جنبشی چین ها در کمربند چین-راندگی زاگرس توسط گسل های راندگی کنترل می شود. در این مقاله، هندسه ساختاری تاقدیس های کبیرکوه و چناره به منظور تحلیل سبک دگرریختی آن ها بررسی شده چکیده کامل
        تاقدیس های کبیرکوه و چناره در پهنه لرستان، در کمربند چین-راندگی زاگرس واقع شده اند. هندسه و تحول جنبشی چین ها در کمربند چین-راندگی زاگرس توسط گسل های راندگی کنترل می شود. در این مقاله، هندسه ساختاری تاقدیس های کبیرکوه و چناره به منظور تحلیل سبک دگرریختی آن ها بررسی شده است. به‌منظور تحلیل سبک دگرریختی در تاقدیس های نامبرده، پنج برش عرضی ساختاری، عمود بر امتداد اثر محوری تاقدیس ها تهیه شده است. بر پایه تحلیل هندسی و جنبشی انجام شده، تاقدیس های کبیرکوه و چناره هندسه ای شیبه به چین های فراکنشی گسلیده با چند سطح فراکنش دارند. سطح فراکنش عامل این چین‌خوردگی ها عمیق و احتمالاً در سری پالئوزوییک زیرین است. همچنین برش های عرضی ساختاری ترسیم شده، بیانگر نقش مهم سازند دشتک به عنوان سطح فراکنش میانی عامل توسعه دگرریختی ها در این بخش از پهنه لرستان هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تغيير شكل غير هم‌محور حاشیه کرنش اسفالریت: شاخصی برای تعیین کينماتيک برشی در يال برگشته چین فراديواره‌اي
        علي  ناكيني علي  يارمحمدي
        شواهد تغييرشكل به صورت تشکیل حاشیه کرنش در اطراف کانی اسفالریت در يال برگشته چين به عنوان شاخص اندازه‌گيري مراحل تكوين جنبشي مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي ساختاري انجام شده بر روی بخشي از نهشته‌هاي كرتاسه در منطقه معدني تیران واقع در باختر اصفهان حکایت از شواهد دگرر چکیده کامل
        شواهد تغييرشكل به صورت تشکیل حاشیه کرنش در اطراف کانی اسفالریت در يال برگشته چين به عنوان شاخص اندازه‌گيري مراحل تكوين جنبشي مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي ساختاري انجام شده بر روی بخشي از نهشته‌هاي كرتاسه در منطقه معدني تیران واقع در باختر اصفهان حکایت از شواهد دگرریختی برشی دارد که در یال برگشته چین‌خوردگی در فراديواره گسل معكوس هم ‌امتداد با آن واقع شده است. جهت‌گیری رشد فیبرها و نحوه چرخش آنها در حاشيه كرنشي اين اسفالريت‌ها برای تعیین كينماتيك چين‌خوردگي مورد استفاده قرار گرفته است. با وجود این ساختار در یال برگشته چین‌هاي اين منطقه، نحوه‌ی تکامل چین‌خوردگی و مکانیسم گسل گسترش يافته هم‌امتداد آن شناسائي و نحوه تكوين چين بررسي شده است. در اين مطالعه علاوه بر ارائه ميزان كشش فيبرها در جهت‌هاي مختلف در دوره رشد، مقدار درجه چرخش كاني اسفالريت و رشد فيبرها با روش object-centre path محاسبه شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - رویکرد زمین¬ریخت¬شناسی زمین¬ساختی در ارزیابی سازوکار رشد چین¬ها در زاگرس چین و راندگی، مطالعه موردی دو تاقدیس در گستره فارس
        آرش جمشیدی معصومه  وطن دوست بهنام  اویسی علی  فقیه
        زاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چین‌های مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آن‌ها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چین‌ها از پارامترهای موثر در برنامه‌های اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی می‌باشد.‌‌ در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر چکیده کامل
        زاگرس چین و راندگی شامل مجموعه ای از چین‌های مرتبط با گسل است که ذخایر هیدروکربنی مهمی در ارتباط با تکامل آن‌ها شکل گرفته است. شناخت هندسه و الگوی رشد چین‌ها از پارامترهای موثر در برنامه‌های اکتشافی و حفاری مخازن هیدروکربنی می‌باشد.‌‌ در این پژوهش از الگوی فرسایش بستر آبراهه ها و شاخص‌های کمی ریخت‌سنجی به عنوان نشانگرهای زمین‌ریختی جهت شناخت سازوکار رشد چین استفاده شده است. نتایج بررسی‌های زمین‌ریختی بیانگر غالب بودن الگوی چین خوردگی جدایشی در فارس ساحلی می باشد. همچنین اثر تغییر در ضخامت افق جدایشی بر روی الگوی چین خوردگی مورد ارزیابی قرار گرفته است.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - سازوکار دگرشکلی‌های جوان در دشت تهران: تلفیق مشاهدات صحرایی و مدلسازی فیزیکی
        حوریه   علی‌بیگی مرتضی  طالبیان منوچهر  قرشي
        کلان‌شهر تهران به عنوان پایتخت ایران در دامنه جنوبی البرز مرکزی واقع گردیده است. گسل شمال تهران به عنوان اصلی‌ترین ساختار این گستره، در بخش شمالی شهر قرار گرفته و مخروط‌افکنه‌های آبرفتی را از سنگ‌های آتشفشانی رشته‌کوه البرز جدا می‌سازد. در داخل شهر گسل‌های دیگری نیز وجو چکیده کامل
        کلان‌شهر تهران به عنوان پایتخت ایران در دامنه جنوبی البرز مرکزی واقع گردیده است. گسل شمال تهران به عنوان اصلی‌ترین ساختار این گستره، در بخش شمالی شهر قرار گرفته و مخروط‌افکنه‌های آبرفتی را از سنگ‌های آتشفشانی رشته‌کوه البرز جدا می‌سازد. در داخل شهر گسل‌های دیگری نیز وجود دارند که به نظر می‌رسد از لحاظ ساختاری با گسل شمال تهران مرتبط می‌باشند. مطالعه عوارض ریخت‌شناسی مانند رودخانه‌ها و مخروط‌افکنه‌های آبرفتی نشان‌دهنده فعالیت گسل‌های این گستره می‌باشد که بر مبنای این مطالعات می‌توان کوتاه‌شدگی و حرکات چپگرد را در طول این گسل‌ها مشاهده نمود. علاوه بر گسل‌ها تعدادی چین‌خوردگی نیز در داخل دشت تهران وجود دارند. مشاهدات صحرایی در طول ترانشه‌های موجود در سطح شهر نشان می‌دهد که چین‌خوردگی‌های موجود در دشت تهران فعال بوده و رشد آنها ناشی از فعالیت گسل‌های موجود در زیر این چین‌ها می‌باشد. عموماً گسل‌های موجود در زیر این چین‌ها فاقد گسیختگی‌های سطحی بوده و یا همراه با گسیختگی‌های اندکی می‌باشند، و از این رو از نوع گسل‌های پنهان در نظر گرفته می‌شوند. امتداد این ساختارها نسبت به گسل شمال تهران به صورت مایل بوده است که به نظر می‌رسد ناشی از تغییرشکل‌های چپگرد در طول گستره تهران باشد. فاصله میان چین‌های فعال و گسل شمال تهران به تدریج از سمت باختر به سمت خاور افزایش می‌یابد. با استفاده از آزمایش مدلسازی تجربی تأثیر تغییر ضخامت و شیب رسوبات بر موقعیت تشکیل و امتداد ساختارها مورد بررسی قرار گرفته است. براساس نتایج حاصل از این آزمایش می‌توان استنباط نمود که هندسه، روند و فاصله میان این ساختارها احتمالا توسط عواملی مانند کوتاه‌شدگی مایل و افزایش ضخامت و شیب رسوبات کنترل می‌گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - پهنه‌بندی نوزمین¬ساختی با استفاده از شاخص¬های ریخت¬سنجی در منطقه لالی – گتوند، خوزستان
        طیبه  احمدی عزیز  رحیمی حجت اله  صفری آرش  برجسته
        ارزیابی کمی اشکال و عوارض سطح زمین و محاسبه ی شاخص های ریخت سنجی رودخانه ها و مجرای رودها و پیشانی کوهستان ها از بهترین روش های بررسی زمین ساخت فعال می باشد. گستره مورد مطالعه در پهنه فروبار دزفول، در کمربند ساده زاگرس چین‌خورده قرار گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری چکیده کامل
        ارزیابی کمی اشکال و عوارض سطح زمین و محاسبه ی شاخص های ریخت سنجی رودخانه ها و مجرای رودها و پیشانی کوهستان ها از بهترین روش های بررسی زمین ساخت فعال می باشد. گستره مورد مطالعه در پهنه فروبار دزفول، در کمربند ساده زاگرس چین‌خورده قرار گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از مدل رقومی ارتفاع، زمین ساخت و ریخت زمین ساخت منطقه لالی - گتوند تفسیر شده است در این تحقیق برای تعیین فعالیت های زمین ساختی، با توجه به زمین ساخت کلی زاگرس ساده چین‌خورده و فروبار دزفول، سه شاخص پیچ‌وخم پیشانی کوهستان ، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن و شاخص طول شیب رودخانه در منطقه ی لالی - گتوند در شمال خاوری خوزستان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از محاسبه ی شاخص های مذکور و تلفیق لایه های اطلاعاتی آن ها، نقشه پهنه بندی فعالیت نوزمین ساختی به‌صورت کمی در چهار رده خیلی فعال، فعال، نسبتاً فعال و غیرفعال تفکیک گردید. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده به ترتیب شاخص طول شیب رودخانه حداکثر فعالیت زمین ساختی را در شمال خاوری، شاخص نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن حداکثر فعالیت را در خاور، شمال خاوری و شمال باختری و شاخص پیچ‌وخم پیشانی کوهستان بیشترین فعالیت را در شمال خاوری، جنوب خاوری و مرکز نشان می دهد. نقشه ی پهنه بندی نوزمین ساختی نشان می دهد بیشترین میزان فعالیت زمین ساختی در شمال، شمال خاوری و مرکز و کمترین فعالیت در جنوب است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - تحلیل هندسی تاقدیس بورخ، جنوب خاور کمربند چین¬خورده-رانده زاگرس
        رمضان  رمضانی اومالی ناصر  حافظی مقدس احمد  نوحه¬گر عبدالوهاب  افروغ
        تاقدیس بورخ با روند WNW-ESE در جنوب شرق کمربند چین خورده-رانده زاگرس و در 40 کیلومتری شمال شهرستان بستک در ناحیه ساختاری فارس قرار دارد. در این مقاله براساس داده-های میدانی، تصاویر ماهوار ه ای و هفت برش ساختاری رسم شده عمود بر تاقدیس بورخ به بررسی هندسه آن پرداخته شده ا چکیده کامل
        تاقدیس بورخ با روند WNW-ESE در جنوب شرق کمربند چین خورده-رانده زاگرس و در 40 کیلومتری شمال شهرستان بستک در ناحیه ساختاری فارس قرار دارد. در این مقاله براساس داده-های میدانی، تصاویر ماهوار ه ای و هفت برش ساختاری رسم شده عمود بر تاقدیس بورخ به بررسی هندسه آن پرداخته شده است. با توجه به وجود سازند هرمز به‌عنوان یک افق جدایش موثر در قاعده پوشش رسوبی و بر روی پی سنگ، و تطابق پارامترهای هندسی محاسبه شده از برش های ساختاری آن با نمودارهای هندسی چین های جدایشی، تاقدیس بورخ به‌صورت یک چین جدایشی، خمشی، نامتقارن و غیر هارمونیک می باشد. همچنین برای تعیین سبک یا هندسه از نظر فشردگی، واژه باز پیشنهاد می گردد. بازدید میدانی و برش های عرضی ساختاری ترسیم شده نشان می دهد که سازند دشتک به‌عنوان یک واحد جدایش میانی باعث تشکیل چین های فرعی در منطقه مورد مطالعه شده است. نقشه خطوط هم تراز زیرزمینی راس گروه دهرم در تاقدیس بورخ، میزان بستگی قائم تاقدیس را در حدود 1000 متر و میزان بستگی افقی آن را در حدود 200 کیلومتر مربع نشان می دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - دگرریختی فرانهاده سنوزوییک در جنوب بلوک ایران مرکزی: شواهد به‌دست‌آمده از چین‌خوردگی و میدان تنش زمین‌ساختی در کمربند ساختاری رفسنجان
        لیلا  عبادی سید احمد  علوی محمدرضا  قاسمی
        جنوب بلوک ایران مرکزی تحت تاثیر چندین گامه دگرریختی شدید در زمان سنوزوییک قرار گرفته است. این پژوهش یک مورد از دگرریختی تداخلی چین‌های فرانهاده در جنوب ایران مرکزی ارائه می‌نماید و با تحلیل تنش دیرینه حاصل از داده‌های لغزش گسلی، توالی دگرریختی و رژیم‌های زمین‌ساختی در چکیده کامل
        جنوب بلوک ایران مرکزی تحت تاثیر چندین گامه دگرریختی شدید در زمان سنوزوییک قرار گرفته است. این پژوهش یک مورد از دگرریختی تداخلی چین‌های فرانهاده در جنوب ایران مرکزی ارائه می‌نماید و با تحلیل تنش دیرینه حاصل از داده‌های لغزش گسلی، توالی دگرریختی و رژیم‌های زمین‌ساختی در طی کوتاه‌شدگی پوسته را بازسازی می‌نماید. داده‌های مستخرج از چین‌های فرانهاده نشان می‌دهد،گستره جنوب رفسنجان دو رژیم زمین‌ساختی ترافشاری را تجربه نموده که موقعیت عمود به محور چین‌ها داشته‌اند و سبب فرانهادگی چین‌ها با روندWNW-ESEبرروی چین‌ها با روند NE-SW شده‌اند. از سوی دیگر تحلیل ساختاری و مطالعه داده‌های لغزش گسلی در گستره دو میدان تنش همزمان با چین‌خوردگی را در سنوزوییک نشان می‌دهد. اولین گامه زمین‌ساختی تا اوایل میوسن، رژِیم ترافشاری با روندNW می‌باشد که منجر به توسعه چین‌های با روند NEو ایجاد کوتاه‌شدگی عمود به گستره شده است. این رویداد زمین‌ساختی احتمالاً به چرخش پادساعت‌گرد بلوک ایران مرکزی وابسته است. رویداد زمین‌ساختی ثانویه در اواخر میوسن تا عهد حاضر، رژیم ترافشاری NNE-SSW می‌باشد که انقباض چین‌های با روند WNW-ESE را ایجاد نموده و سبب فرانهاد‌گی چین‌ها در گستره شده است. از نظر ژئودینامیکی، گامه زمین‌ساختی اخیر احتمالاً در ارتباط با همگرایی صفحه عربی به سمت صفحه اوراسیا می‌باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تاثیر سازند متحرک گچساران بر سبک چین‌خوردگی و تکامل تکتونیکی تاقدیس رگ سفید در فروافتادگی دزفول جنوبی
        مهدی یوسفی سید مرتضی  موسوی محمد مهدی خطیب
        رفتار شکل‌پذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چین‌خوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعه‌یافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به چکیده کامل
        رفتار شکل‌پذیر و ضخامت قابل توجه از سازند نامقاوم گچساران در بالای واحد های مقاوم میانی کربناته در توالی رسوبی فروافتادگی دزفول جنوبی، منجر به بروز سبک های متفاوت چین‌خوردگی در بالا و پایین این سازند و همچنین تکامل ساختارهای توسعه‌یافته در واحدهای سنگی منطقه شده است؛ به‌طوری‌که ساختارهای بخش بالایی و پایینی آن کاملا از یکدیگر جدا شده و بر یکدیگر منطبق نیستند. محاسبه زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک شدگی در تاقدیس واقع در بالای افق گچساران، چين هاي جدایشی گسل خورده را نشان می-دهد که نشانگر هندسه چین در مرحله ابتدایی توسعه این تاقدیس می باشد. نیمرخ های لرزه ای تاقدیس در زیر افق گچساران، سبک چین‌خوردگی وابسته به انتشار گسل را نشان می دهند. در فرو افتادگی دزفول جنوبی، چین‌خوردگی در سازند گچساران با طول موج های کوتاه‌تر و به شکل چین های ناهماهنگ رخ می دهد و به‌عنوان سطح تجزیه برای چین‌های زیرین عمل می کند که ناودیس ها در این افق متحرک به‌طور مستقیم، تاقدیس های سازند کربناته را می پوشانند. چین های مدور در تاقدیس زیرین در سازند های کربناته، چین های تحمیلی همراه با گسل های پرشیب هستند که بالای یک سطح جدایشی عمیق جدایش یافته اند و نهایتا به‌وسیله دگرشکلی پیشرونده، گسل خورده اند. تفسیر مقاطع لرزه ای در فروافتادگی دزفول جنوبی نشان می دهد که مهاجرت جانبی در واحد های نمکی 2 و 4 سازند گچساران رخ می دهد و واحد های بالایی و پایینی سازند گچساران در مهاجرت نمک نقشی ایفا نمی کنند. مهاجرت جانبی نمک سازند میوسن گچساران به‌وسیله رشد تاقدیس زیرسطحی در طی چین‌خوردگی و بارگذاری سازند های رویی در بالای سازند گچساران انجام می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تعیین موقعیت تنش دیرین بر پایه مطالعه ناپیوستگی‌ها و چین‌خوردگی‌های موجود در پهنه برخوردی زاگرس- مطالعه موردی منطقه کرمانشاه
        سپیده  رضابیک عبدالله  سعیدی مهران  آرین علی  سربی
        پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشته‌های ژرف بستر اقیانوس، افیولیت‌ها و سنگ‌های رسوبی کربناته زاگرس چین‌خورده در کنار هم نشان‌دهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمین‌ساخ چکیده کامل
        پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشته‌های ژرف بستر اقیانوس، افیولیت‌ها و سنگ‌های رسوبی کربناته زاگرس چین‌خورده در کنار هم نشان‌دهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمین‌ساخت و ساختارهای پیچیده‌ای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشت‌های ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشت‌ها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چین‌خوردگی‌ها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای داده‌ها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چین‌ها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاه‌شدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنش‌های اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چین‌ها 029، 127 و 234 به‌دست‌آمده است. برپایه بررسی‌های انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازه‌گیری‌های انجام شده بر روی سنگ‌های به سن کرتاسه و نتایج نشان می‌دهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نه‌چندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چین‌ها و هم در گسل‌ها کم‌وبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاه‌شدگی ثابت بوده است بنابراین گسل‌های منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان می‌دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - مدل¬سازی الگوی تداخلی چین¬ها¬ در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان با استفاده از نرم‌افزار متلب
        محمدرضا شیخ الاسلامی
        مدل سازی ساختارهای زمین شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال های اخیر مدل سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرم‌افزارهایی است که با امکانات گست چکیده کامل
        مدل سازی ساختارهای زمین شناسی نقش مهمی در شناخت هندسه ساختارها و نیز درک روابط ساختارها با یکدیگر دارد. در سال های اخیر مدل سازی رقومی با استفاده از رایانه مورد اقبال و توجه مهندسان و پژوهشگران علوم پایه قرار گرفته است. "متلب" یکی از نرم‌افزارهایی است که با امکانات گسترده خود برای تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی در علوم مختلف از جمله زمین شناسی ساختاری مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار مدل های ممکن از الگوهای تداخلی سه نسل چین‌خوردگی در سنگ های دگرگون ناحیه گلپایگان با استفاده از کد نوشته شده در نرم افزار متلب بازسازی شده اند. داده های مورد نیاز برای مدل سازی الگوهای تداخلی شامل وضعیت محور چین میانگین و صفحه های محوری میانگین مربوط به سه نسل پیاپی از چین‌خوردگی‌ در سنگ-های دگرگون هستند و بر پایه اندازه گیری های صحرایی به دست آمده اند. بررسی های صحرایی نشان می دهد، چین های نسل اول و دوم تا حدودی هم‌محور ولی چین های نسل سوم دارای روند محوری متفاوت با دو نسل چین خوردگی پیش از خود هستند. نتایج حاصل از مدل سازی نشان می دهد شکل گیری چهار حالت کلاسیک از الگوی تداخلی چین ها در برش های افقی (دید نقشه ای) و عمودی سنگ های دگرگون گلپایگان امکان‌پذیر است. الگوهای تداخلی به دست آمده توسط این مدل سازی همخوانی نزدیکی با الگوهای تداخلی واقعی مشاهده شده در مقیاس رخنمون و مقیاس ناحیه ای دارند. با استفاده از مدل سازی صورت گرفته می توان تعیین کرد، الگوهای تداخلی متفاوت چین ها در مجموعه دگرگونی شمال گلپایگان مربوط به فرانهادگی کدام نسل-های چین خوردگی هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - بررسی عوامل ساختاری و غیرساختاری موثر بر فرونشست دشت گرگان- آق¬قلا- علی¬آباد با تلفیق نتایج روش تداخل¬سنجی تفاضلی راداری و اطلاعات زیرسطحی
        رضوانه  حمیدی حجت اله صفری مهاسا  روستایی
        دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روش‌ها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با چکیده کامل
        دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روش‌ها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با قدرت تفکیک مکانی بالا است. در این پژوهش این دشت برای تعیین الگوی فرونشست و ارتباط آن با ساختارها و برداشت بی رویه آب از آبخوان ها انتخاب شد تا با استفاده از تلفیق تداخل سنجی راداری با اطلاعات زیرسطحی رابطه بین الگوی فرونشست با این مشخص شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، بخش هایی از این دشت در حال برخاستگی (بیش از 19+ میلی متر در سال) است. درحالی‌که فرونشست در این دشت بیشتر منحصر به دو نوار با امتدادهای N40-50 (به پهنای 14 کیلومتر) و N-S (به پهنای 9 کیلومتر) با نرخ حدود 9- تا 7/14- میلی متر در سال می باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با ساختارهای زیرسطحی شناسایی شده نشان می دهد، این دو نوار فرونشست بر دو ساختار اصلی زیرسطحی شناسایی شده منطبق می-باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با موقعیت چاه‌های بهره برداری نشان می دهد، الگوی فرونشست حتی در مناطقی که چاهی حفر نشده و برداشتی از آب‌های زیرزمینی صورت نمی پذیرد نیز ادامه پیدا نموده است. یا در جاهایی، علیرغم حفر چاه‌های پرشمار و برداشت بی رویه، بجای فرونشست، برخاستگی ثبت شده است. به این ترتیب، این نتایج نشان می دهد، الگوی فرونشست دشت گرگان- آق قلا- علی آباد بیشتر تابع ساختارهای زیرسطحی اصلی است و به مقدار کمتری تابع برداشت بی رویه از آبخوان ها می باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - بررسی الگوی ساختاری و معرفی سطوح جدایشی رشته کوه البرز در شمال دامغان
        زینب تسلیمی عبدالله  سعیدی منوچهر  قرشي مهران  آرین علی  سلگی
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و ای چکیده کامل
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و این دگرشکلی تا زمان کنونی به‌طور پیوسته ادامه داشته است. این پژوهش بر پایه داده-های برگرفته از تصویرهای ماهواره ای، نقشه های زمین‌شناسی، برداشت های میدانی و رسم برش های ساختارها و ردیف های رسوبی تشکیل‌دهنده این بخش از رشته کوه های چین و رانده البرز انجام شده است. گستره از تاقدیس و ناودیس های زیادی تشکیل شده که از جنوب به شمال شامل تاقدیس تویه- دروار، تاقدیس صبور، تاقدیس تلمادره، ناودیس علی‌خانی، تاقدیس ترکام، تاقدیس و ناودیس ببرچشمه می باشند. تعدادی از این ساختارها، چین های مرتبط با گسلش می باشند و به‌طور معمول در اثر تداوم کوتاه شدگی و گسلش، الگوی اولیه خود را از دست داده اند. در بین این چین ها تنها ناودیس علی خانی است که یک چین متقارن و باز می باشد. کارکرد گسل های بزرگ و به‌ویژه گسل های راندگی نقش بزرگی در الگوی کنونی چین های برشمرده بازی کرده اند. با توجه به روند ساختارها و محور چین های شکل گرفته فشار مؤثر بر منطقه دارای راستای شمال، شمال غرب - جنوب، جنوب شرق است که عمود بر این روند می باشد. ویژگی های فیزیکومکانیکی سازندهای تشکیل‌دهنده پوسته البرز در این گستره سبب پدید آمدن گسل های راندگی از سطوح گسست موجود در واحدهای سنگی یا سطوح جدایشی1 شده است. شدت کوتاه شدگی و جابجایی های بزرگ مقیاس در منطقه گاه سبب ناپدید شدن یکی از یال های برخی چین ها و یا حذف کامل یک ساختار چین‌خورده شده است. در این پژوهش در ردیف رسوبی تشکیل‌دهنده پوسته البرز سه سطح جدایشی در نهشته های پرکامبرین تا ائوسن میانی شناخته و ثبت شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - بررسی هندسه و سازوکار چین¬خوردگی در تاقدیس سولابدر (جنوب غرب ایران)
        مهدی  یوسفی فرهاد  اصفهانی سید مرتضی  موسوی
        محاسبه میزان کوتاه¬شدگی، زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک¬شدگی پيش¬یال نسبت به پس¬یال در بخش¬های میانی و شمال غربی تاقدیس سولابدر، سبک چین¬خوردگی وابسته به انتشار گسل را در این بخش¬ها نشان می¬دهد. همچنین محاسبه این پارامتر¬های هندسی در بخش جنوب شرقی تاقدیس سو چکیده کامل
        محاسبه میزان کوتاه¬شدگی، زاویه بین یالی، شیب راندگی اصلی و درصد نازک¬شدگی پيش¬یال نسبت به پس¬یال در بخش¬های میانی و شمال غربی تاقدیس سولابدر، سبک چین¬خوردگی وابسته به انتشار گسل را در این بخش¬ها نشان می¬دهد. همچنین محاسبه این پارامتر¬های هندسی در بخش جنوب شرقی تاقدیس سولابدر، سبک چین-خوردگی جدایشی گسل خورده را نشان می¬دهد. تغییر کلاس چین¬خوردگی از رده 1c به رده¬های 2 و 3 و همچنین تغییر سبک چین از چین¬های جدایشی به سبک انتشار گسلی، نشانه افزایش کوتاه¬شدگی، پیشرفت دگرشکلی و تکامل چین¬خوردگی از بخش¬ جنوب شرقی که در مرحله ابتدایی سیستم گسلش راندگی است به بخش میانی و شمال غربی که در مراحل تکامل یافته سیستم گسلش راندگی هستند، می¬باشد. تفسیر مقاطع لرزه‌ای عمود بر تاقدیس سولابدر در بخش های مختلف نشان می¬دهد تاقديس سولابدر به دليل عملكرد گسل¬هاي راندگی در یال-هاي شمالي و جنوبي به‌صورت گوه‌ای بالا برجسته نسبت به ساختارهاي مجاور خود بالاتر قـرار گرفتـه اسـت. در تاقدیس سولابدر عملکرد و رفتار متحرک واحد¬های مارنی- شیلی سازند¬های پابده و گورپی، با توجه به ضخامت زیاد و رئولوژی شکل¬پذیر آن به‌عنوان افق جدایشی میانی، سبک¬های متفاوت چین¬خوردگی در بالا و پایین این واحد را ایجاد کرده است و همچنین باعث شده است که جابجایی در محور تاقدیس¬های فوقانی و ژرفی رخ دهد. پرونده مقاله