رسوبات سازند نایبند در برش جنوب باختری طبس و در شرق ایران مرکزی واقع شده که شامل توالی ماسه سنگ، شیلهای زغالدار، سیلت سنگ و لایههای آهک فسیلدار است. این سازند در این برش به ستبرای 1410 متر به سن تریاس پسین میباشد. در بخش میانی برش چینهشناسی این سازند یعنی 400 تا 6 چکیده کامل
رسوبات سازند نایبند در برش جنوب باختری طبس و در شرق ایران مرکزی واقع شده که شامل توالی ماسه سنگ، شیلهای زغالدار، سیلت سنگ و لایههای آهک فسیلدار است. این سازند در این برش به ستبرای 1410 متر به سن تریاس پسین میباشد. در بخش میانی برش چینهشناسی این سازند یعنی 400 تا 600 متری از قاعده توالی، مجموعهای از اثر فسیلها یافت شدند. این اثر فسیلها شامل Lockeia isp.، Palaeophycus tubularis، Palaeophycus striatus، Planolites beverleyensis، Rhizocorallium isp.، Rosselia isp. و cf. Treptichnus isp. است. با وجود اثر فسیلهایی چون Lockeia isp.،Rhizocorallium isp. و Rosselia isp. ، این مجموعه اثر فسیل قابل نسبت دادن به اثر رخساره کروزیاناست. این ضخامت از سازند نایبند در شرایط محیط رسوبی آرام و زیر سطح موجسار هوای آرام (FWWB–fair-weather wave base ) ته نشست شده است.
پرونده مقاله
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کامل
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است.
پرونده مقاله
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کامل
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است.
پرونده مقاله
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کامل
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است.
پرونده مقاله
توالی رسوبات گروه شمشک با رخنمون خوبی در گستره زغالدار رامسر حاوی چهار سازند اکراسر، لـلهبند، کلاریز و جواهرده میباشد. سازند لـلهبند در این منطقه بهصورت همشیب و تدریجی بر روی سازند اکراسر و مرز بالایی آن بهصورت همشیب و واضح در زیر سازند کلاریز قرار دارد و حاوی م چکیده کامل
توالی رسوبات گروه شمشک با رخنمون خوبی در گستره زغالدار رامسر حاوی چهار سازند اکراسر، لـلهبند، کلاریز و جواهرده میباشد. سازند لـلهبند در این منطقه بهصورت همشیب و تدریجی بر روی سازند اکراسر و مرز بالایی آن بهصورت همشیب و واضح در زیر سازند کلاریز قرار دارد و حاوی ماکروفسیلهای گیاهی بهصورت پراکنده با سن نورین ـ رتین میباشد. برش مورد مطالعه حاوی ماکروفسیلهای گیاهی خوب حفظ شده با تنوع کم و متعلق به سه راسته Equisetales، Filicales و Pinales است. براساس حضور چهار گونه Neocalamites sp. cf. N. carcinoides، ِDictyophyllum sp. cf. D. exile، Clathropteris meniscoides و Cycadocarpidium erdmani و موقعیت چینه شناسی طبقات مورد مطالعه، سن نورین پسین ـ رتین پیشین برای این توالی رسوبات پیشنهاد میشود.
پرونده مقاله
برای بازسازی اقلیم دیرینه محیط تشکیل رسوبات عضو قدیر (سازند نایبند) از اطلاعات اکوگروههای اسپورومورفی (SEGs) و جوامع گیاهی مربوط به آن و همچنین فراوانی و تنوع میوسپورهای موجود استفاده شد. با توجه به طبقهبندی اسپور و پولنها (اسپورومورفها) در اکوگروههای اسپورومورفی چکیده کامل
برای بازسازی اقلیم دیرینه محیط تشکیل رسوبات عضو قدیر (سازند نایبند) از اطلاعات اکوگروههای اسپورومورفی (SEGs) و جوامع گیاهی مربوط به آن و همچنین فراوانی و تنوع میوسپورهای موجود استفاده شد. با توجه به طبقهبندی اسپور و پولنها (اسپورومورفها) در اکوگروههای اسپورومورفی(SEGs) ، در چاه اکتشافی شماره 954 (گستره اکتشافی پروده 4)، جنوب طبس، ایران مرکزی، هر شش اکوگروه گیاهی (شامل گیاهان سازگار با ارتفاعات، دشتها، رودخانهها، پیشگام، ساحلی، و تحت تأثیر جزر و مد) در پالینوفلورای مورد مطالعه شناسایی شدند. نسبت بالای اسپورومورفهای گرمادوست به سرمادوست و نسبت پایین اسپورومورفهای خشکیدوست به رطوبتدوست ، حکایت از آب و هوای گرم و مرطوب دارد.
با شناسایی گیاهان والد میوسپورها مشخص شد و به ترتیب فراوانی، سرخسها (44%)، سیکادوفیتا (34%)، مخروطیان (9%)، لیکوفیتا (8%)، پتریدواسپرموفیتها (2%)، ژینکوفیتها (2%) و بریوفیتا (1%) پوشش گیاهی اطراف محیط تشکیل نهشتههای مورد مطالعه را تشکیل میدادند. فراوانی چشمگیر اسپورهای منتسب به سرخسها (Kyrtomisporis و Foveogleicheniidites) و پولنهای منتسب به سیکادالها (Ovalipollis و Ricciisporites) در مجموعه پالینوفلورای مورد مطالعه، حکایت از غلبه آب و هوای گرم تا نیمه گرم با رطوبت بالا دارد. موقعیت جغرافیای دیرینه ایران در حاشیه فعال جنوبی اوراسیا (پلیت توران) در زمان تریاس پسین، نیز این نتیجهگیری را تایید میکند.
پرونده مقاله
<p>گروه نخلک به سن تریاس در ایران مرکزی یک توالی رسوبی بسیار مهم در درک بهتر بسته شدن پالئوتتیس و کوهزایی ائوسیمرین در خاور میانه است. گروه نخلک متشکل از سه سازند الم، باقروق و اشین است، که بیشتر از ماسه‌سنگ‌های آذرآواری، کنگلومرای سیلیسی آواری مخلوط و کربنات& چکیده کامل
<p>گروه نخلک به سن تریاس در ایران مرکزی یک توالی رسوبی بسیار مهم در درک بهتر بسته شدن پالئوتتیس و کوهزایی ائوسیمرین در خاور میانه است. گروه نخلک متشکل از سه سازند الم، باقروق و اشین است، که بیشتر از ماسه‌سنگ‌های آذرآواری، کنگلومرای سیلیسی آواری مخلوط و کربنات‌های دریایی تشکیل شده است. در اینجا نگاهی داریم بر سن‌سنجی UPb زیرکن‌های آواری گروه نخلک تا خاستگاه آن را مشخص کرده و موقعیت تکتونیک قدیمه آن را در قلمرو پالئوتتیسی بازسازی کنیم. غالب زیرکن‌های آواری گروه نخلک شکل‌دار و نیمه‌شکل‌دار بوده و سن پرمین- تریاس (حدود 240-280 میلیون سال) را نشان می‌دهند، که شاهدی است بر تأمین رسوب از سنگ‌های آتش‌فشانی پرمین- تریاس کمان جاده ابریشم. تعداد کمتری از زیرکن‌ها سنین پالئوزوئیک پیش از پرمین را با پیک‌هایی در 320 و 480 میلیون سال نشان می‌دهند، که می‌تواند از پی‌سنگی که کمان ماگمایی بر روی آن تشکیل شده است استخراج شده باشد. دانه‌های زیرکن با سن نئوپروتروزوئیک-مزوپروتروزوئیک پسین (حدود 550-1100 میلیون سال) و پالئوپروتروزوئیک (حدود 1800-2200 میلیون سال) بی‌شکل یا گردشده هستند. زیرکن‌های پالئوپروتروزوئیک در بخش بالایی سازند باقروق (لادینین میانی) فراوان هستند که شاهدی است بر چرخه مجدد سنگ‌های رسوبی قدیمی‌تر. سنگ‌شناسی ماسه‌سنگ‌های این سازند حاکی از یک خاستگاه اضافی از جنس دگرگونی است. این تغییر کوتاه مدت در خاستگاه می‌تواند با بالاآمدگی تکتونیکی در ناحیه منشأ که منجر به فرسایش سنگ‌های دگرگونی با ماهیت شمال گندوانایی شده است توجیه شود. می‌توان نتیجه گرفت که قطعات قاره‌ای جدا شده از شمال گندوانا با منشأ احتمالی بلوک سیمرین، قبل از تریاس پسین به حاشیه جنوبی اوراسیا رسیده‌اند.</p>
پرونده مقاله