شاخص زمینریختشناسی یک ابزار گرانبها در شناسایی فعالیت های زمین ساختی است. محاسبه این شاخص بهوسیله نرم افزار Arc GIS در یک منطقه بزرگ، روشی سودمند برای تشخیص ناهنجاری احتمالی است.
در این پژوهش، حوضه رودخانه کرخه انتخاب گردیده و شش شاخص زمین ریختی عدم تقارن حوضه، شیب- چکیده کامل
شاخص زمینریختشناسی یک ابزار گرانبها در شناسایی فعالیت های زمین ساختی است. محاسبه این شاخص بهوسیله نرم افزار Arc GIS در یک منطقه بزرگ، روشی سودمند برای تشخیص ناهنجاری احتمالی است.
در این پژوهش، حوضه رودخانه کرخه انتخاب گردیده و شش شاخص زمین ریختی عدم تقارن حوضه، شیب- طول رودخانه، شكل حوضه، پیچ و خم جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن و انتگرال فراز سنجی برای منطقه محاسبه شده است. سپس نتایج بهدستآمده از هر یک در قالب سه رده تقسیم بندی گردیده است. در نهایت به کمک مقادیر یاد شده در بالا، شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی (lat) برای تمام زیر حوضه ها محاسبه شده و مقادیر آن در سه گروه دسته بندی و تحلیل شده است. سطح اشغال رده هاي سه گانه به ترتيب زير است:
رده 2 ) مساحت12180 کیلومتر مربع، 23.7 درصد
رده 3 ) مساحت 32318 کیلومتر مربع، 62.9 درصد
رده 4 ) مساحت 6843 کیلومتر مربع، 13.3 درصد
از آنجا كه كل منطقه داراي مساحتي در حدود 51341 كيلومتر مربع مي باشد، بنابراين اين موضوع نشاندهنده فعاليت نسبي متوسط در بخشهایی وسيع از منطقه است.
پرونده مقاله
در اين پژوهش بهمنظور مطالعات اكتشافات ناحيهاي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالیهاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراههاي، برگههاي زمينشناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالیهاي اين عناصر چکیده کامل
در اين پژوهش بهمنظور مطالعات اكتشافات ناحيهاي از روش فركتالي عيار–تعداد استفاده شده است و آنومالیهاي عناصر مس، سرب و روي بررسي شد. به اين منظور 800 نمونه از رسوبات آبراههاي، برگههاي زمينشناسي 1:100000 كهك و آران مورد استفاده قرار گرفت و نقشه آنومالیهاي اين عناصر رسم شد. نتايج حاصل نشان ميدهد، که مناطق دارای آنومالیهای شدید مس در بخشهای شمالي، مركزي، جنوبي و باختر منطقه گسترش دارند، شديدترين آنومالیهاي سرب در بخش باختر منطقه جاي گرفته است. آنومالیهای شدید بهدستآمده عنصر روي در بخشهای مرکز، جنوب و باختر منطقه جاي گرفتهاند. این آنومالیها بر واحدهاي سنگشناسي گدازههاي آندزيتی- بازالتی، برشهاي ولکانيکي، توفها، داسیتها و تودههای کوچک مقیاس کوارتزهاي ديوريتي و کوارتزهاي مونزونيتي منطبق هستند. نقشه بهدستآمده از ترکیب نقشه آنومالیها و گسلههاي منطقه نشان می دهد که آنومالیها در پهنه گسلهها و نقاط برخورد گسلهها دارای غلظت بیشتری هستند و گسلهها نقش اساسي در كانيزايي دارند.
پرونده مقاله
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخ چکیده کامل
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخت و ساختارهای پیچیدهای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشتهای ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشتها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چینخوردگیها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای دادهها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چینها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنشهای اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چینها 029، 127 و 234 بهدستآمده است. برپایه بررسیهای انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازهگیریهای انجام شده بر روی سنگهای به سن کرتاسه و نتایج نشان میدهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نهچندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چینها و هم در گسلها کموبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاهشدگی ثابت بوده است بنابراین گسلهای منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان میدهند.
پرونده مقاله
گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و ای چکیده کامل
گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و این دگرشکلی تا زمان کنونی بهطور پیوسته ادامه داشته است. این پژوهش بر پایه داده-های برگرفته از تصویرهای ماهواره ای، نقشه های زمینشناسی، برداشت های میدانی و رسم برش های ساختارها و ردیف های رسوبی تشکیلدهنده این بخش از رشته کوه های چین و رانده البرز انجام شده است. گستره از تاقدیس و ناودیس های زیادی تشکیل شده که از جنوب به شمال شامل تاقدیس تویه- دروار، تاقدیس صبور، تاقدیس تلمادره، ناودیس علیخانی، تاقدیس ترکام، تاقدیس و ناودیس ببرچشمه می باشند. تعدادی از این ساختارها، چین های مرتبط با گسلش می باشند و بهطور معمول در اثر تداوم کوتاه شدگی و گسلش، الگوی اولیه خود را از دست داده اند. در بین این چین ها تنها ناودیس علی خانی است که یک چین متقارن و باز می باشد. کارکرد گسل های بزرگ و بهویژه گسل های راندگی نقش بزرگی در الگوی کنونی چین های برشمرده بازی کرده اند. با توجه به روند ساختارها و محور چین های شکل گرفته فشار مؤثر بر منطقه دارای راستای شمال، شمال غرب - جنوب، جنوب شرق است که عمود بر این روند می باشد. ویژگی های فیزیکومکانیکی سازندهای تشکیلدهنده پوسته البرز در این گستره سبب پدید آمدن گسل های راندگی از سطوح گسست موجود در واحدهای سنگی یا سطوح جدایشی1 شده است. شدت کوتاه شدگی و جابجایی های بزرگ مقیاس در منطقه گاه سبب ناپدید شدن یکی از یال های برخی چین ها و یا حذف کامل یک ساختار چینخورده شده است. در این پژوهش در ردیف رسوبی تشکیلدهنده پوسته البرز سه سطح جدایشی در نهشته های پرکامبرین تا ائوسن میانی شناخته و ثبت شده است.
پرونده مقاله