تلفیق داده های زمینشناسی، باستانشناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریختشناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، بهویژه در کویر بزرگ، صحرای قم چکیده کامل
تلفیق داده های زمینشناسی، باستانشناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریختشناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، بهویژه در کویر بزرگ، صحرای قم- آران و منطقه مسیله قابل مشاهده است. خطوط کرانه ای کهن در تراز ارتفاعی حدود 1100 متر در پیرامون فروافتادگی کویر بزرگ از مهمترین نشانه هایی است که بر وجود دریاچه ای یکپارچه بویژه در هنگام رخداد دریاس جوان تا کید می کند. داده های زمینشناسی ما نشان از افت 250 متری سطح تراز آب دریاچه تا تراز ارتفاعی 850 متر از آغاز هولوسن (حدود 5/11) تا هشت هزار سال پیش دارد. ما بر این باوریم که افزایش دما و تبخیر سبب این خشکی شده است. براساس سن سنجی های مطلق باستانشناختی، ناحیه شمالی فلات مرکزی از 50 هزار سال پیش سکونتگاه جوامع انسانی هستند. پس از آغاز عصر هولوسن، نخستین جوامع یکجانشین در حوالی نه هزار سال پیش شاکله های جوامع روستایی را در این بخش از ایران فراهم کردند. از نگاه زیستمحیطی بخشی از منابع آبی این استقرارهای کهن از کوه های البرز جنوبی سرچشمه میگیرد. براساس مدارک نویافته نوشتار پیشروی می توان چنین انگاشت که در جایگاه کنونی کویر بزرگ مرکزی در دنیای باستان دریاچه/ دریاچه-های آب شیرین زیستگاه مناسب، سرشار از منابع زیستی را می بایستی برای ساکنان پیش از تاریخ فراهم آورده باشند.
پرونده مقاله
توالیهای سنگی حاوی ماکروفسیلهای گیاهی به سن نورین در ناحیه البرز مربوط به دو واحد چینهشناسی للـهبند و شهمیرزاد، در ناحیه کپهداغ مربوط به سازند میانکوهی و در ایران مرکزی مربوط به پارهسازند قدیر در ناحیه طبس و بخش دهرود در ناحیه کرمان میباشند. بهطورکلی تنوع و پوش چکیده کامل
توالیهای سنگی حاوی ماکروفسیلهای گیاهی به سن نورین در ناحیه البرز مربوط به دو واحد چینهشناسی للـهبند و شهمیرزاد، در ناحیه کپهداغ مربوط به سازند میانکوهی و در ایران مرکزی مربوط به پارهسازند قدیر در ناحیه طبس و بخش دهرود در ناحیه کرمان میباشند. بهطورکلی تنوع و پوشش گیاهی در طی زمان نورین کمتر از رتین بهویژه ژوراسیک (گروه شمشک) است و بیشترین تنوع پوشش گیاهی زمان نورین در حوضه البرز مربوط به شاخه پتریدوسپرموفیتها (سرخسهای دانهدار) و در حوضه ایران مرکزی مربوط به شاخه پتریدوفیتها (سرخسها) است و نشاندهنده رطوبت بالاتر زمان مذکور در حوضه ایران مرکزی و خشکتر بودن آب و هوای حاکم در حوضه البرز میباشد. بیشترین تنوع پوشش گیاهی در توالیهای سنگی نورین در سراسر ایران مربوط به شاخه پتریدوسپرموفیتها و کمترین تنوع مربوط به ژینکوفیتها است بهطوریکه بهترتیب 32 درصد (یک سوم پوشش گیاهی) و 5/6 درصد از کل پوشش گیاهی را شامل میشوند. نواحی پوشیده از گیاهان در سراسر البرز در طی زمان نورین مرتبط با یکدیگر است و جدایش وسیعی بین آنها وجود نداشته است. مجموعه ماکروفسیلهای گیاهی در هر دو حوضه البرز و ایران مرکزی موید آب و هوایی به نسبت مرطوب نیمه گرمسیری تا گرمسیری برای زمان نورین ولی با رطوبت کمتری در قیاس با زمان رتین میباشند. همچنین پوشش گیاهی زمان نورین در البرز کم تراکمتر و پراکندهتر از ایران مرکزی در طی زمان نورین است.
پرونده مقاله