تغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری چکیده کامل
تغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات ژئومورفولوژیک رخ داده در گستره سواحل استان بوشهر و در بازه مکانی بندر کنگان تا خور زیارت می باشد. بدین منظور ابتدا اطلاعات مورد نیاز از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، خاکشناسی و هیدرولوژی وارد پایگاه اطلاعاتی شده و سپس طبقه بندی شدند. در ادامه با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی و منطق فازی، تغییرات ژئومورفولوژیکی منطقه مورد پایش، بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در طی 21 سال دوره آماری تحقیق از 2006-1986،تغییرات سطح آب خلیج فارس مهمترین عامل تغییر دهنده سواحل منطقه می باشد که خطوط ساحلی و لندفرم های منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. به نحوی که در محدوده ساحلی منطقه مورد مطالعه 46 کیلومتر مربع از اراضی منطقه به زیر آب رفته است. این اراضی شامل محدوده وسیعی از دلتای رودخانه مند می باشد. این تحقیق می تواند در زمینه اجرای طرح های زیربنایی، تاسیسات بندری، تجاری و نظامی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
در دامنههای جنوب شرقی آتشفشان دماوند (85 کیلومتری شرق تهران واقع در پهنه البرز مرکزی) در منطقه آب اسک، چندین چشمه آهکی تراورتنساز وجود دارد. بهمنظور تعیین منشأ عمقی آب این چشمهها بر اساس منشأ گاز CO2، از دادههای ایزوتوپی کربن و اکسیژن نهشتههای کربناته و همچنین د چکیده کامل
در دامنههای جنوب شرقی آتشفشان دماوند (85 کیلومتری شرق تهران واقع در پهنه البرز مرکزی) در منطقه آب اسک، چندین چشمه آهکی تراورتنساز وجود دارد. بهمنظور تعیین منشأ عمقی آب این چشمهها بر اساس منشأ گاز CO2، از دادههای ایزوتوپی کربن و اکسیژن نهشتههای کربناته و همچنین دادههای ژئوشیمی آبی استفاده گردید. آنالیزهای ایزوتوپی نشان میدهند که با دور شدن از چشمهها، تراورتنها از δ13C و δ18O غنیشدگی نشان میدهند. بر اساس مقادیر δ13C(CO2) اولیه، سیال رسوبدهنده نهشتهها یک سیال هیدروترمال متاسوماتیسم کننده بوده است. با توجه به روند خطی مشاهده شده بین مقادیر δ13C - δ18O در تراورتنهای منطقه، احتمالاً این سیال با آبهایی با منشأ متفاوت اختلاط پیدا کرده است. بر اساس نتایج ایزوتوپی منشأ گاز CO2 این چشمهها، دریایی- گوشتهای تشخیص داده شده، همانطور که نتایج بررسی دادههای شیمیایی بر روی آبهای چشمههای آب اسک، مؤید وجود یک منشأ عمیق برای آبهای این منطقه است. بر اساس مطالعات دورسنجی صورت گرفته، همراستا بودن روند کشیدگی و ظهور تراورتنهای شناسایی شده با روند خطوارههای گسلی بررسی شده در صحرا و همچنین آبراههها، حاکی از تأثیر قوی آبخوانهای سطحی در سیستم زهکشی درونی زایش نهشتههای کربناته در این منطقه میباشد. در نهایت بر اساس مطالعات ژئوشیمی آب و ایزوتوپی رسوبات، شرکت هر دو منشأ آبهای سطحی و آبهایی با منشأ عمقی، برای منشأ آب چشمههای این ناحیه معرفی میگردد.
پرونده مقاله
به منظور شناسایی عوامل موثر بر کانی سازی معدن مس- طلای پورفیری- اپی ترمال سوناجیل به بررسی سنجش از دور، کانی شناسی و زمین شیمی پرداخته شد. بعد از حذف پوشش گیاهی توسط روش شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی و اثرات بازتابش خورشیدی، خطای دستگاهی و اثرات توپوگرافی و آلبدو توسط روش چکیده کامل
به منظور شناسایی عوامل موثر بر کانی سازی معدن مس- طلای پورفیری- اپی ترمال سوناجیل به بررسی سنجش از دور، کانی شناسی و زمین شیمی پرداخته شد. بعد از حذف پوشش گیاهی توسط روش شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی و اثرات بازتابش خورشیدی، خطای دستگاهی و اثرات توپوگرافی و آلبدو توسط روش لاگ بازماندی (LR)، روش های نسبت باندی (BR)، ترکیب کاذب رنگی (FCC)، تحلیل مولفه اصلی (PCA) و فیلترینگ تطبیق یافته تنظیم اختلاط (MTMF) برای شناسایی زون های دگرسانی اصلی منطقه مورد مطالعه به کار رفت و دگرسانی های فیلیک، آرژیلیک پیشرفته و پروپلیتیک آشکار شدند. دگرسانی های مذکور توسط مطالعات کانی شناسی تایید شدند. همچنین بررسی زمین شیمی نمونه کل توده پورفیری سوناجیل ترکیب میکرودیوریتی و شوشونیتی و پس از کوهزایی بودن معدن سوناجیل را مشخص کرد. در پایان، اختلاف تراکم گسلش، ترکیب ماگمای منشا و عمق کانه زایی از عوامل موثر بر کانه زایی معدن سوناجیل ذکر شد.
پرونده مقاله
<p>در پژوهش حاضر به منظور اکتشاف ذخایر گچ در ناحیه شمال¬غرب تفرش، فرآیند اکتشافات سیستماتیک از مراحل پی¬جویی تا تخمین ذخیره صورت گرفته است. در این راستا برای شناسایی و تعیین پتانسیل¬های معدنی، ابتدا محدوده وسیعی به مساحت 4500 کیلومتر مربع با عملیات دورسنجی ب چکیده کامل
<p>در پژوهش حاضر به منظور اکتشاف ذخایر گچ در ناحیه شمال¬غرب تفرش، فرآیند اکتشافات سیستماتیک از مراحل پی¬جویی تا تخمین ذخیره صورت گرفته است. در این راستا برای شناسایی و تعیین پتانسیل¬های معدنی، ابتدا محدوده وسیعی به مساحت 4500 کیلومتر مربع با عملیات دورسنجی به کمک تصویربردار عملیاتی زمین (OLI) ماهواره‌ لندست 8 مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از تکنیک‌های پیش¬پردازش و پردازش مناسب همانند تحلیل مولفه¬های اصلی، ترکیب رنگی کاذب، کمترین مربعات رگرسیون¬شده و نگاشت زاویه طیفی بر روی تصاویر، تعداد 17 محدوده امیدبخش به¬صورت پراکنده در سطح ناحیه شناسایی شد. بر پایه بررسی¬ها و مطالعات میدانی دقیق¬تر مناطق امیدبخش، تمرکز ویژه بر روی کانسار گچ دربر واقع در مجاورت روستای دربر صورت گرفت. بنابراین، فعالیت¬های اکتشافی متنوعی شامل احداث شش رشته ترانشه اکتشافی با حجم کلی 61/135 مترمکعب، ایجاد سینه¬کار اکتشافی، تهیه نقشه 1:1000 توپوگرافی- زمین¬شناسی، تجزیه شیمیایی تعداد 9 نمونه و حفر یک حلقه گمانه اکتشافی با عمق حدود 40 متر انجام شد. نتایج تجزیه شیمیایی نمونه¬ها نشان می¬دهد که مجموع درصد ترکیبات SO3 و CaO برای تمام نمونه¬های آزمایش شده، بیش از 76 درصد است. همچنین نتیجه آزمون بازاریابی و کاربردی از طریق انجام آزمایش¬های تعیین ویژگی¬های کیفی سنگ و قابلیت پخت در مقیاس صنعتی توسط کارخانه سیمان نیزار قم، مطلوب ارزیابی شد. مدل¬سازی و تخمین ذخیره گچ این کانسار نیز با روش کلاسیک خطوط تراز و به کمک نرم¬افزار Surfer انجام شد. براساس محاسبات صورت گرفته، میزان ذخیره برجای کانسار گچ دربر حدود 5982610 تن برآورد گردید که میزان ذخیره قابل توجهی می¬باشد.</p>
پرونده مقاله