تحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره ب چکیده کامل
تحلیل مورفوتکتونیکی با کمک شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاري براي مشخص نمودن ساختارهاي جديد و فعال متاثر از حركات تكتونيكي در نواحی ویژه میباشند. این تحلیل در بخشی از محدودهی گسل درود با استفاده از شاخصهایی مانند سينوسي جبههي كوهستان (Smf)، شاخص نسبت پهناي كف دره به ارتفاع آن (Vf)، عامل عدم تقارن حوضه (Af)، گراديان طولي رودخانه (Sl)، عامل تقارن توپوگرافي (T)، سينوسيته رودخانه (S)، عامل شكل حوضه، فرم حوضه، ضريب كشيدگي و نسبت كشيدگي حوضه و شاخص Bs همچنين شاخصهاي در ارتباط با مخروطافكنهها شامل: ميزان خميدگي مخروطافكنه β، ضريب مخروطگرايي و نيمرخهاي طولي، انجام شده است. ابزارهای این پژوهش شامل نقشههاي توپوگرافي، زمينشناسي، تصاوير ماهوارهاي و مدل رقومي ارتفاعي (DEM) و تصاوير سنجنده IRS منطقه و نرمافزارهای Gelobal Mapper و GIS میباشد. نتايج دادههاي حاصل از تحليلهاي توپوگرافي، شواهد زمينريخت ساختي حاصل از مشاهدات ميداني و مقادير بهدست آمده از شاخصهاي ژئومورفيک، همگي نشان از فعال بودن نوزمينساختي منطقه است. محدوده مورد مطالعه براساس طبقهبندي LAT در کلاس يك قرار ميگيرد که نشاندهنده فعاليتهاي زمينساختي شديد است. براساس نتايج بهدست آمده بخش شمالي گسل دورود نسبت به بخش جنوبي از نظر حركات نوزمينساختي فعالتر ميباشد.
پرونده مقاله
دادههای مغناطیسی حاصل از برداشتهای هوابرد، پس از طی مراحل پردازش نیاز به تفسیر دارند. مهمترین اطلاعاتی که از مرحله تفسیر بهدست می آیند، عمق و موقعیت افقی بیهنجاریها در زمین است. روش های گوناگونی برای بهدست آوردن این اطلاعات ابداع و توسعه یافته-اند. یکی از این روش چکیده کامل
دادههای مغناطیسی حاصل از برداشتهای هوابرد، پس از طی مراحل پردازش نیاز به تفسیر دارند. مهمترین اطلاعاتی که از مرحله تفسیر بهدست می آیند، عمق و موقعیت افقی بیهنجاریها در زمین است. روش های گوناگونی برای بهدست آوردن این اطلاعات ابداع و توسعه یافته-اند. یکی از این روش ها، روش واهمامیخت اویلر است که بر مبنای معادله همگن اویلر ایجاد شده است. روش اویلر یکی از روشهای نیمهخودکار سریع برای تعیین عمق بیهنجاریهای مغناطیسی و گرانی مدفون است که نتایج حاصل از آن بهشدت به شاخص ساختاری، اندازۀ پنجرۀ اویلر و خطای محاسبه عمق وابسته است. این روش بهخوبی، عمق و روند تغییرات عمق بیهنجاریها را مشخص میکند. اطلاعات زمینشناسی منطقۀ مورد مطالعه در کاربرد این روش پراهمیت است. در این روش از میدان پتانسیل و مشتقات مرتبه اول آن در جهتهای مختلف برای تعیین موقعیت و عمق چشمۀ میدان پتانسیل استفاده میشود. در این مقاله، با استفاده از این روش، عمق و مرزهای بیهنجاریها در منطقه دریاچه بلاچفورد واقع در کشور کانادا مورد بررسی قرار گرفته است. پاسخهای بهدستآمده نشاندهنده این است که اغلب بیهنجاریها در این منطقه دارای عمق کم تا متوسط هستند.
پرونده مقاله