جریان های محلی آب زیرزمینی با دبی بالا در تونل های سنگی، باعث ایجاد مسائل تکنیکی و زیستمحیطی در ساختارهای زیرسطحی می شوند. ساختار های زمینشناسی مانند گسل ها، شکستگی های باز و کانال های انحلالی نقش مهمی در هدایت آب های زیرزمینی به داخل تونل دارند. بااینحال، اغلب پیشب چکیده کامل
جریان های محلی آب زیرزمینی با دبی بالا در تونل های سنگی، باعث ایجاد مسائل تکنیکی و زیستمحیطی در ساختارهای زیرسطحی می شوند. ساختار های زمینشناسی مانند گسل ها، شکستگی های باز و کانال های انحلالی نقش مهمی در هدایت آب های زیرزمینی به داخل تونل دارند. بااینحال، اغلب پیشبینیهای جریان آب از این ساختارها با استفاده از روش های تحلیلی و تجربی، به دلیل مفرضیات هیدرولوژیکی و ساده کننده ای از قبیل محیط متخلخل همگن و همسو) ایزوتروپ (در اطراف تونل، ناکارآمد هستند. تونل انتقال آب زاگرس در شمال غرب استان کرمانشاه واقع شده است. در زمان حفاري قطعه دوم تونل زاگرس، سطوح شکستگی موجب هدایت حجم زیاد آب زیرزمینی به داخل تونل شدند. حفاري این قطعه از تونل زاگرس از سازند پابده شروع شد و پس از عبور از سازند گورپی، با ورود به سازند ایلام در تاقدیس ازگله، حجم زیاد آبهای زیرزمینی، موجب ایجاد مشکلات و خسارات فراوانی در عملیات حفاري شد. در این مطالعه بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر بر ورود جریان آب به تونل، ساختارهای زمینشناسی در پهنههای دارای دبی بالا مشخص و مورد بررسی قرار گرفته اند. بیشترین دبی ورودی 800 لیتر بر ثانیه در پهنه 23Hz در تاقدیس آهکی کردی قاسمان بوده است. ارتباط ساختارهای زمینشناسی در مسیر تونل و جریان آب زیرزمینی ورودی نشان داد که گسل ها بهعنوان مجرایی موجب هدایت آب زیرزمینی به داخل تونل شده اند. ارزیابی جریان های مقطعی آب زیرزمینی با دبی بالا در تونل های سنگی بر اساس خصوصیات ساختار-های زمینشناسی نسبت به روش های تحلیلی و تجربی مناسبتر می باشد.
پرونده مقاله
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخ چکیده کامل
پهنه مورد مطالعه در بخش شمالی پهنه برخوردی زاگرس واقع شده است. وجود واحدهایی از نهشتههای ژرف بستر اقیانوس، افیولیتها و سنگهای رسوبی کربناته زاگرس چینخورده در کنار هم نشاندهنده یک سیستم تکتونیکی فشارشی از کرتاسه پسین تا زمان کنونی است.در نتیجه این همگرایی ، زمینساخت و ساختارهای پیچیدهای در این پهنه به وجود آورده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و تعیین موقعیت تنش در پهنه ساختاري زاگرس (كرمانشاه) است. برای شناخت و بررسی آرایش محورهای تنش ، برداشتهای ساختاری به روش مستقیم صحرایی صورت گرفته است. برداشتها شامل صفحات گسلی، سطوح لغزش گسلی، درزهای هم یوغ و سطح محوری چینخوردگیها هستند. الگوهای ثبت تنش در این پژوهش برای دادهها روش وارون سازی و مقایسه آن با موقعیت تنش با کمک سطح محوری چینها است. براساس تعیین موقعیت تنش و روندهای کوتاهشدگی ناشی از فشردگی بر روی ساختارهای موجود در گستره تنها یک مرحله دگرشکلی به دست آمد. با استفاده از روش وارون سازی موقعیت تنشهای اصلی ، و در گستره مورد پژوهش به ترتیب 059، 304 و 194 و با کمک چینها 029، 127 و 234 بهدستآمده است. برپایه بررسیهای انجام شده در منطقه مورد پژوهش و اندازهگیریهای انجام شده بر روی سنگهای به سن کرتاسه و نتایج نشان میدهند که جهت تنش اصلی حداکثر از زمان کرتاسه تاکنون با تغییرات نهچندان زیادی رو به شمال شرقی بوده است. برآورد جهت تنش هم در چینها و هم در گسلها کموبیش یکسان بوده است. در نتیجه جهت کوتاهشدگی ثابت بوده است بنابراین گسلهای منتسب به کوتاه شدگی همگی یک جهت تنش را نشان میدهند.
پرونده مقاله