فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - کانی¬شناسی، ژئوشیمی، میانبار سیال و ژنز کانه¬زایی مگنتیت-آپاتیت در جنوب¬غرب جزیره هرمز، ایران
مسعود علیپوراصل عاطفه فخری دودوئیمنطقه مورد مطالعه در استان هرمزگان و در فاصله هشت کیلومتری جنوب بندرعباس واقع شده است. این منطقه در قسمت جنوبی پهنه زاگرس چینخورده و بخشی از سری هرمز میباشد. سنگ های پرکامبرین پسین-کامبرین پیشین تناوبی از گدازه و توف ریولیتی تا ریوداسیتی، کریستال توف، شیل توفی، ماسهس چکیده کاملمنطقه مورد مطالعه در استان هرمزگان و در فاصله هشت کیلومتری جنوب بندرعباس واقع شده است. این منطقه در قسمت جنوبی پهنه زاگرس چینخورده و بخشی از سری هرمز میباشد. سنگ های پرکامبرین پسین-کامبرین پیشین تناوبی از گدازه و توف ریولیتی تا ریوداسیتی، کریستال توف، شیل توفی، ماسهسنگ و لایه های تبخیری را دربرمیگیرد. کانه زایی آهن به همراه آپاتیت بهصورت های دایک، تودهای، رگه-رگچه ای و دانهپراکنده در سنگ های شیل توفی و کریستال توف مشاهده میشود. بر پایه مقادیر اکسید های آهن و آپاتیت می توان کانهزایی را به انواع اکسید آهن (بیشتر مگنتیت)، اکسید آهن-آپاتیت و آپاتیت تقسیم کرد. کانیهای اصلی سازنده ی کانسار شامل مگنتیت، اولیژیست، هماتیت، گوتیت و لیمونیت، آپاتیت و کانیهای باطله کلسیت، کوارتز و کانی های رسی میباشد. کانسنگهای جزیره هرمز دارای تمرکز بالایی از عناصر کمیاب خاکی (REE) است و عیار مجموع REE در کانسنگهای غنی از آپاتیت تا سه درصد می رسد. مطالعات ژئو-شیمیایی نشان از همبستگی مثبت قویP با REE است. مقایسه الگوی توزیع REE در کانسنگهای مگنتیت-آپاتیت جزیره هرمز که به کندریت بههنجار شده است با آنهایی از کانسارهای بلوک بافق-پشت بادام و کانسارهای آهن تیپ کایرونا، مشابهت زایشی این کانسارها با یکدیگر نشان میدهد. دمای همگن شدن در میانبارهای دو فازی مایع و بخار ((L+V در کانی آپاتیت بین 309 تا 565 (میانگین 388) درجه سانتی گراد و درجه شوری بین 16/14تا 87/33 (میانگین 80/20) درصد وزنی معادل نمک طعام در تغییر است. در نهایت، با توجه به شواهد زمینشناسی صحرایی، کانیشناسی، ژئوشیمیایی و میانبار سیال، کانه زایی جزیره هرمز در گروه کانسارهای مگنتیت-آپاتیت نوع کایرونا و با منشاء ماگمائی-گرمابی قرار میگیرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - پترولوژی سنگ¬های آتشفشانی الیگوسن گستره ده¬ته، جنوب دیهوک، بلوک لوت
مرتضی خلعتبری جعفری نرمین بانه ای محمد فریدیمحدوده مورد مطالعه، در جنوب ده ته، بلوک لوت، دربردارنده گدازه های آتشفشانی الیگوسن با ترکیب آندزیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت است. این گدازه ها، دارای بافت پورفیریک و پورفیریتیک بوده و فنوکریست آمفیبول فراوان دارند. بیشتر گدازه های الیگوسن، روندهای ماگما چکیده کاملمحدوده مورد مطالعه، در جنوب ده ته، بلوک لوت، دربردارنده گدازه های آتشفشانی الیگوسن با ترکیب آندزیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت و ریولیت است. این گدازه ها، دارای بافت پورفیریک و پورفیریتیک بوده و فنوکریست آمفیبول فراوان دارند. بیشتر گدازه های الیگوسن، روندهای ماگمایی کالک آلکالن تا کالک آلکالن پتاسیم بالا را نشان می دهند. در نمودارهای دوتایی، نمونه های گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی در قلمرویی جدای از گدازه های تراکی داسیتی، داسیتی و ریولیتی اجتماع یافته اند که نشان می دهد تفریق ماگمایی، بهتنهایی در ژنز این گدازه ها تاثیر نداشته است. در الگوهای عناصر نادر خاکی و نمودارهای عنکبوتی، این گدازه ها غنی شدگی عناصر کمیاب دارای یون بزرگ و تهی شدگی از عناصر کمیاب با شدت میدان بالا را نشان می دهند. الگوهای به هنجار شده از گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی، انطباق قابل توجهی با قلمروی بازالت جزیره اقیانوسی دارند. الگوهای گدازه های اسیدی، قابل مقایسه با الگوهای پوسته قاره ای بالایی هستند. این ویژگی-های ژئوشیمیایی، دلالت بر این دارند، که گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی، از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری منشاء گرفته اند، که پیش از این توسط مولفه های فرورانش (مذاب و سیالات) غنی شده اند. در ژنز گدازه های اسیدی نیز ذوب بخشی پوسته قاره ای، نقش مهمی داشته است. بر اساس موقعیت زمین شناسی و داده های ژئوشیمیایی، به نظر می رسد که گدازه های آتشفشانی الیگوسن ده ته، در یک پهنه پسابرخورد، در پسامد نازک شدگی لیتوسفر قاره ای، در بلوک لوت تشکیل شده اند. این فرایندها، شاید پیامد قطعه شدگی لیتوسفر بوده است، که در یک کمربند کوهزایی پسابرخورد روی داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - مقایسه نتایج روش¬های زمین¬آماری خطی و غیرخطی در مدلسازی و ارزیابی ذخیره کانسار مس نارباغی شمالی ساوه
رضا احمدیدر پژوهش حاضر ارزیابی کانسار مس نارباغی شمالی ساوه با استفاده از روش های تخمین زمین آماری خطی و غیرخطی صورت گرفته و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه شده است. برای این منظور ابتدا متوسط عیار و میزان ذخیره کانسار با روش های لاگ کریجینگ و کریجینگ شاخص چندگانه با استفاده از نرم چکیده کاملدر پژوهش حاضر ارزیابی کانسار مس نارباغی شمالی ساوه با استفاده از روش های تخمین زمین آماری خطی و غیرخطی صورت گرفته و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه شده است. برای این منظور ابتدا متوسط عیار و میزان ذخیره کانسار با روش های لاگ کریجینگ و کریجینگ شاخص چندگانه با استفاده از نرم افزار SGeMS2 برای عیار حدهای 1000، 1500، 2000 و 2500 گرم برتن (ppm) محاسبه شد و نمودارهای عیار- تناژ کانسار رسم شد. سپس به کمک نرم افزار Datamine مدلسازی کانسار صورت گرفت و متوسط عیار و میزان ذخیره کانسار با روش کریجینگ معمولی بلوکی نیز تخمین زده شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که اختلاف ذخیره روشهای لاگ کریجینگ و کریجینگ معمولی بلوکی به ازای عیار حدهای مذکور به ترتیب برابر با 96/0، 18/19، 81/9 و 44/10 درصد است. همچنین اختلاف ذخیره بین روشهای کریجینگ شاخص و کریجینگ معمولی بلوکی نیز به ازای عیار حدهای مذکور به ترتیب برابر با 45/13، 21/9، 73/14 و 63/11 درصد است. بهطورکلی نزدیک بودن نتایج تخمین متوسط عیار و میزان ذخیره توسط سه روش مورد استفاده، دلیلی بر صحت نتایج و عملکرد پژوهش است. بالاتر بودن متوسط عیار در روش کریجینگ شاخص چندگانه نسبت به روش های دیگر، به دلیل اختلاط کمتر کانسنگ و باطله و درنتیجه درجه خلوص بیشتر بلوک های ماده معدنی در این روش است. همچنین علت بیشتر بودن میزان ذخیره با روش کریجینگ معمولی بلوکی به کمک نرم-افزار Datamine دخالت کاربر در تعیین منطقه تاثیر گمانه ها در فواصل عمقی کانی سازی شده در داخل گمانه هاست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - ژئوشیمی و پترولوژی ریولیتهای قرهداش شاهیندژ- شمالغرب ایران: بررسی خصوصیات ژئوشیمیایی ولکانیسم پس از برخوردی
معصومه آهنگری معصومه نظری محسن موذنریولیتهای قرهداش شاهیندژ از نوع ریولیتهای پرآلومینوس با مقدار SiO2 و K2O بالا هستند. این سنگها از درشت بلورهای کوارتز، فلدسپار پتاسیم به همراه مقادیر اندک پلاژیوکلاز در زمینهای ریزدانه و غنی از فلدسپارهای پتاسیم تشکیل یافتهاند. از لحاظ ژئوشیمیایی این سنگها از L چکیده کاملریولیتهای قرهداش شاهیندژ از نوع ریولیتهای پرآلومینوس با مقدار SiO2 و K2O بالا هستند. این سنگها از درشت بلورهای کوارتز، فلدسپار پتاسیم به همراه مقادیر اندک پلاژیوکلاز در زمینهای ریزدانه و غنی از فلدسپارهای پتاسیم تشکیل یافتهاند. از لحاظ ژئوشیمیایی این سنگها از LREEها و LILEها غنی شده هستند و در مقابل مقدار HREEها و HFSEها تهیشدگی نشان میدهد. بررسی روابط صحرایی، بافتی و سنگشناسی به همراه ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگ کل نشان میدهند ماگمای بهوجود آورنده ریولیتهای قرهداش دارای منشأ پوستهای است که بواسطه تفریق بلوری (پلاژیوکلاز و تیتانومگنتیت) ترکیب آن دستخوش تغییر شده است. آنومالی منفی Eu، Sr و Ti در نمودارهای چند عنصری بیانگر تفریق بلوری است. ویژگیهای ژئوشیمیایی ریولیتهای قرهداش مانند مقادیر نسبتهای Rb/Nb، K/Rb، Rb/Sr، Rb/Ba و Ga/Al مشابه با گرانیتها/ ریولیتهای A-Type در محیطهای پس از برخوردی هستند. با در نظر گرفتن سن پرکامبرین برای این توده، به احتمال زیاد فازهای کششی بعد از بسته شدن اقیانوس پروتوتتیس عامل تشکیل این توده بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - مطالعات زمین¬شناسی، دگرسانی و کانی¬سازی کانسار مس پورفیری بارملک (شمال ورزقان- استان آذربایجان¬شرقی)
علیرضا روان¬خواه محسن موءید علی لطفی¬بخشگستره اکتشافی بارملک در شمال غرب کشور، استان آذربایجان شرقی و شمالشرق شهرستان ورزقان قرار دارد. رخنمونهای شمالی منطقه شامل سنگهای ولکانیک و ولکانو ـ کلاستیک ائوسن و تودههای نفوذی کوارتز مونزونیت پورفیری الیگوسن میباشند که خود توسط دایکهای نسل اول و دوم غیر مینرالی چکیده کاملگستره اکتشافی بارملک در شمال غرب کشور، استان آذربایجان شرقی و شمالشرق شهرستان ورزقان قرار دارد. رخنمونهای شمالی منطقه شامل سنگهای ولکانیک و ولکانو ـ کلاستیک ائوسن و تودههای نفوذی کوارتز مونزونیت پورفیری الیگوسن میباشند که خود توسط دایکهای نسل اول و دوم غیر مینرالیزه قطع میشوند. در ادامه به سمت شمال، توده نفوذی با نهشتههای کربناته - فیلیشی کرتاسه فوقانی ـ پالئوسن همبری دارد. علاوه بر این تزریق دمهای سابولکانیک داسیتی و فورانهای بازالتی آلکالن پلیو ـ کواترنر نیز در منطقه انجام شده است. توده پورفیری کیقال در ادامه به سمت جنوبغرب به منطقه بارملک میرسد. دگرسانیهای گرمابی فیلیک، پروپیلیتیک و آرژیلیک در این توده شناسایی شدهاند ولی به دگرسانی پتاسیک برخورد نشده است و این مسئله نشان میدهد که توده بارملک پورفیری، توده مستقلی نبوده و حاشیه توده پورفیری کیقال محسوب میشود. بافت غالب در توده پورفیری، پورفیریک با خمیره ریزبلور است و کانیسازی به فرم افشان، رگه ـ رگچهای و پرکننده سطوح درزه و شامل کالکوپیریت، گالن، اسفالریت و پیریت رخ داده است. میزان پیریت در این توده کم بوده و یکی از دلایل عدم غنیشدگی زون سوپرژن همین مسئله است. با توجه به مشاهده کانیسازی سرب و روی اغلب به فرم رگه-رگچه ای در دایکهای کوارتزدیوریتی نسل اول (DK1) و با عنایت به اینکه تزریق این دایکها در سونگون بعد کانی سازی بوده است، میتوان کانیسازی سرب و روی را به فرآیندهای اپیترمالی توده نفوذی بارملک نسبت داد که بعد از تزریق دایکهای کوارتزدیوریتی نسل اول رخ داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - پترولوژی و ژئوشیمی افیولیت سیاه¬جنگل، شمال¬شرق آتشفشان تفتان
سعیده نیک بخت حبیب بیابانگرد ساسان باقریافیولیت سیاهجنگل در شمال و شمال شرق کوه آتشفشانی تفتان در کمربند زمیندرز سیستان واقع میشود. این افیولیت(کرتاسه فوقانی) در داخل مجموعه فلیشی(ائوسن) برونزد دارد. سنگ های اصلی تشکیلدهنده این افیولیت شامل هارزبورژیت، لرزولیت، سرپانتینیت، اسپیلیت و گابرو می باشند. کانی چکیده کاملافیولیت سیاهجنگل در شمال و شمال شرق کوه آتشفشانی تفتان در کمربند زمیندرز سیستان واقع میشود. این افیولیت(کرتاسه فوقانی) در داخل مجموعه فلیشی(ائوسن) برونزد دارد. سنگ های اصلی تشکیلدهنده این افیولیت شامل هارزبورژیت، لرزولیت، سرپانتینیت، اسپیلیت و گابرو می باشند. کانی های سازنده واحدهای اولترامافیک اُلیوین، ارتوپیروکسن وکلینوپیروکسن وکانیهای سازنده واحدهای مافیک کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز هستند. بافت غالب سنگهای اولترامافیکها، گرانولار و گابروها بافت افتیک، ساب افتیک و گرانولار دارند. تغییرات ژئوشیمیایی عناصر اصلی، فرعی و کمیاب در این سنگها، مشخص کرد که سنگهای بازیک و اولترابازیک مجموعه افیولیت سیاهجنگل حاصل ذوب بخشی و نه تبلور تفریقی هستند. نمودارهای عناصرخاکی به هنجار شده نسبت به کندریت و مورب و مقایسه آنها با موربهای عادی و غنیشده از یکسو و نمودارهای تفکیک شیمیایی، نسبتهای عناصر کمیاب و تغییرات عناصرNb ,Y ,U ,Ti و Zr در مقابل Zr/Nb از سوی دیگر نشان از مشابهت نمونهها با N-MORBمی باشد. همچنین نمودارهای عناصر انتقالی (V,Co,Cr,Ni) در برابر La/Ce و نمودارهای تغییرات نسبت های (La/Yb)N,La/Yb,La/Ce در مقابل (La/Sm)N نشان میدهد که این نسبت ها در مقایسه باN-MORB و E-MORB غنی شدگی دارند و مشابهت ژئوشیمیایی نمونهها بیشتر با نوع مورب عادی است. نمودارهای تمایز محیطهای تکتونوماگمایی نشان از وابستگی افیولیت سیاهجنگل به محیطهای سوپراسابداکشن دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - غرق شدن ناگهانی پلاتفرم کربناتۀ کرتاسۀ پسین در حوضۀ رسوبی زاگرس مرکزی: مطالعۀ موردی از عضو شیلی لافان در یکی از میادین نفتی دشت آبادان، جنوب غربی ایران
مریم کیا نی فرد علی حسین جلیلیان ناصر ارزانیپیشروی سریع آب دریاها و غرق شدن پلاتفرمهای کربناته یکی از رویدادهای مهم زمینشناسی کرتاسۀ پسین بعد از ناپیوستگی جهانی تورونین است. در بخشهای مرکزی و شرقی حوضۀ رسوبی زاگرس، نهشتههای حاصل از پیشروی دریای کرتاسۀ پسین بر روی سازند سروک با نام عضو لافان شناخته شدهاند که چکیده کاملپیشروی سریع آب دریاها و غرق شدن پلاتفرمهای کربناته یکی از رویدادهای مهم زمینشناسی کرتاسۀ پسین بعد از ناپیوستگی جهانی تورونین است. در بخشهای مرکزی و شرقی حوضۀ رسوبی زاگرس، نهشتههای حاصل از پیشروی دریای کرتاسۀ پسین بر روی سازند سروک با نام عضو لافان شناخته شدهاند که متشکل از رسوبات شیلی همراه با لایههای نازک آهک رسی میباشد که در بعضی از میدانهای نفتی جنوب ایران، سنگپوش مخزن سازند سروک است. با استناد به جایگاه چینهنگاری عضو لافان در میان سازندهای سروک و ایلام و حضور زون زیستی Charophytes-Ostracods در این عضو، میتوان سن کنیاسین را برای آن در نظر گرفت و از این نظر با سازند شیلی سورگاه در ناحیه لرستان همارز دانست. بهمنظور آگاهی از رویدادهای کرتاسۀ پسین در جنوب زاگرس مرکزی، بهخصوص مطالعه شواهد تغییرات سطح آب دریا، دادههای مربوط به عضو لافان در دو چاه از میدان نفتی آزادگان در دشت آبادان مورد بررسی قرار میگیرد. در مطالعۀ نمونهها و پتروگرافی این واحد سنگچینهای، یک رخسارۀ شیلی و دو ریزرخسارۀ کربناته از نوع مادستون تا وکستون کاروفیتدار با بایوکلاست و وکستون فرامینیفر پلانکتونیکدار با بایوکلاست شناخته شدهاند. این ریزرخسارهها گواه نهشته شدن مجموعۀ رسوبات عضو لافان در محیطهای متفاوتی از نوع حدواسط لبشور و بخشهای عمیقتر دریا هستند. نتایج این تحقیق نشان داد که با پایین افتادن سطح آب دریا در زمان تورونین، بخشهایی از پلاتفرم کربناتۀ سازند سروک از آب خارج شد و امکان فعال شدن آبراههها در حواشی آن فراهم شد. با پیشروی دریای کرتاسۀ پسین بر روی سطح فرسایش یافتۀ متشکل از کربناتهای سنومانین-تورونین و غرق شدن کانالهای حاصل از ورود آبراهههای ساحلی، محیطهای حدواسط از جمله خلیجهای دهانهای بهوجود آمدند. با اختلاط آبهای شیرین و شور در این خلیجها، رسوبات بخش پایینی عضو لافان در زمانی محدود بر جای گذاشته شدند که با افزایش سریع عمق آب ناشی از بالا آمدن سطح آب دریا و فرونشینی حوضه توسط رخسارههای مربوط به بخش عمیقتر دریای باز (شیل پلاژیک) پوشانده شدهاند. این تغییر ناگهانی و بدون واسطۀ نهشتههای محیط حدواسط به رخسارههای بخش عمیقتر دریا نشانۀ غرق شدن پلاتفرم کربناتۀ مناطق مرکزی زاگرس در کنیاسین است. شواهدی همچون قاعدۀ فرسایشی، توالی بهسمت بالا عمیقشونده، فراوانی رخسارۀ مادستونی (شیل) و پیوستگی و پوشیده شدن با کربناتهای دریایی نیز مؤید چنین نتیجهای است. بررسی تغییرات عمودی ریزرخسارهها و شدت پرتو گامای نمودار چاهپیمایی بُرشهای مورد مطالعه نشان میدهد که عضو لافان، دسته رخسارههای تراز پایین ، دسته رخسارههای پیشرونده و سطح حداکثر غرقشدگی یک سکانس رسوبی رده سوم (5-5/0 میلیون سال) را در بر میگیرد. این سکانس با ناپیوستگی فرسایشی آغاز و پس از تشکیل رسوبات خلیج دهانهای و بخشهای عمیقتر دریا توسط بخش زیرین کربناتهای سازند ایلام (سانتونین) بهعنوان دسته رخسارههای تراز بالا تکمیل شدهاست. پرونده مقاله