در این پژوهش زیست چینه نگاری زیستی سازند گورپی در برش چناره (پهنه لرستان) مطالعه شده است. ضخامت سازند گورپی در برش مورد مطالعه 140 متر بوده و شامل سنگآهک، سنگآهک مارنی و مارن میباشد. این سازند بهطور همشیب اما با تغییر شدید سنگشناسی روی سنگآهکهای سفید سازند ای چکیده کامل
در این پژوهش زیست چینه نگاری زیستی سازند گورپی در برش چناره (پهنه لرستان) مطالعه شده است. ضخامت سازند گورپی در برش مورد مطالعه 140 متر بوده و شامل سنگآهک، سنگآهک مارنی و مارن میباشد. این سازند بهطور همشیب اما با تغییر شدید سنگشناسی روی سنگآهکهای سفید سازند ایلام و در زیر ماسهسنگهای سازند امیران قرار دارد. برمبنای روزنداران شناور هفت زون زیستی تشخیص داده شد که عبارتند از: Globotruncanita elevata Partial range Zone (کامپا نین پیشین)، Globotruncana ventricosa Interval Zone (کامپانین میانی تا پسین)، Radotruncana calcarata Total Range Zone (کامپانین پسین)، Globotruncanella havanensis Partial Range Zone(کامپانین پسین)، Globotruncana aegyptiaca Interval Zone (کامپانین پسین) ، Gansserina gansseri Interval Zone (کامپانین پسین- ماستربشتین پیشین)، Contusotruncana contusa Interval Zone(ماستربشتین پسیین). در برش مورد مطالعه برخلاف دیگر مناطق پهنه لرستان، بخشهای سیمره و امام حسن گسترش ندارد. ضخامت سازند گورپی در تاقدیس چناره نسبت به دیگر برشهای بسیار کمتر میباشد.
پرونده مقاله
رخدادهای سلستیت با گستره زمانی به سن الیگوسن- میوسن، در سازندهای کربناتی - تبخیری آسماری و گچساران، کمربند چین خورده–تراستی زاگرس گسترش یافته اند. هدف از این پژوهش مطالعه ی سیالات درگیر در چهار مورد از ذخایر سلستیت (ترتاب، تارک، لیکک و بابا محمد)، بهمنظور بررسی ماهیت س چکیده کامل
رخدادهای سلستیت با گستره زمانی به سن الیگوسن- میوسن، در سازندهای کربناتی - تبخیری آسماری و گچساران، کمربند چین خورده–تراستی زاگرس گسترش یافته اند. هدف از این پژوهش مطالعه ی سیالات درگیر در چهار مورد از ذخایر سلستیت (ترتاب، تارک، لیکک و بابا محمد)، بهمنظور بررسی ماهیت سیال کانه ساز در این ذخایر می باشد. ساخت-های ژئودی و رگه ای، بهصورت پرکننده فضای خالی و بافت های جانشینی، موزاییکی و رگه ای در زمینه ی کربناتی در این رخدادها بهوفور مشاهده شد. همچنین کانی های سلستیت، کلسیت، ژیپس، انیدریت کانی های اصلی این ذخایر را تشکیل می دهند. براساس مطالعات پتروگرافی، پنج گروه سیال درگیر شناسایی شد که عبارتند از: تک فازی مایع (L)، تک فازی بخار (V)، دو فازی غنی از مایع (LV)، دو فازی غنی از بخار (VL) و سیالات درگیر چند فازی (LVS). داده های ریزدماسنجی دمای همگن شدن 8/291-3/134 درجه سانتیگراد، و شوری 17/18-5/2 درصد وزنی نمک طعام را برای شکل گیری این سلستیت ها نشان می دهد. طبق داده های حاصل از ریزدماسنجی می توان چنین بیان کرد که شکل-گیری سلستیت در نتیجه ی واکنش های سنگ های گستره می باشد. همچنین عملکرد فعالیت های تکتونیکی در این مناطق همچون بالاآمدگی که موجب تغییرات حوضه رسوبگذاری شده و دیاژنز لایه ها، سبب انحلال کانی های موجود در این حوضه، از جمله مواردی است که منجر به آزاد شدن عنصر استرانسیوم در سیال مسئول کانه زایی شده است. این فرآیند بهطورکلی توسط دو سیال با منشاء جوی و شورابه ای در مراحل مختلف کانه زایی صورت می گیرد و موجب جانشینی آن بهجای انیدریت در درجه حرارت به نسبت بالا و بخصوص در طی مراحل دیاژنز تاخیری و اپی ژنتیک گردیده است.
پرونده مقاله
دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روشها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با چکیده کامل
دشت گرگان- آق قلا- علی آباد که در زیربخش جنوب باختری بخش باختری کپه داغ قرار دارد، طی چند دهه گذشته درگیر فرونشست شده است. یکی از موثرترین روشها در ارزیابی فرونشست، روش تداخل سنجی راداری است. روشی موثر و سریع با پوشش وسیع در نشان دادن میزان تغییرات وارده در سطح زمین با قدرت تفکیک مکانی بالا است. در این پژوهش این دشت برای تعیین الگوی فرونشست و ارتباط آن با ساختارها و برداشت بی رویه آب از آبخوان ها انتخاب شد تا با استفاده از تلفیق تداخل سنجی راداری با اطلاعات زیرسطحی رابطه بین الگوی فرونشست با این مشخص شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، بخش هایی از این دشت در حال برخاستگی (بیش از 19+ میلی متر در سال) است. درحالیکه فرونشست در این دشت بیشتر منحصر به دو نوار با امتدادهای N40-50 (به پهنای 14 کیلومتر) و N-S (به پهنای 9 کیلومتر) با نرخ حدود 9- تا 7/14- میلی متر در سال می باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با ساختارهای زیرسطحی شناسایی شده نشان می دهد، این دو نوار فرونشست بر دو ساختار اصلی زیرسطحی شناسایی شده منطبق می-باشند. ارتباط سنجی الگوی فرونشست- برخاستگی با موقعیت چاههای بهره برداری نشان می دهد، الگوی فرونشست حتی در مناطقی که چاهی حفر نشده و برداشتی از آبهای زیرزمینی صورت نمی پذیرد نیز ادامه پیدا نموده است. یا در جاهایی، علیرغم حفر چاههای پرشمار و برداشت بی رویه، بجای فرونشست، برخاستگی ثبت شده است. به این ترتیب، این نتایج نشان می دهد، الگوی فرونشست دشت گرگان- آق قلا- علی آباد بیشتر تابع ساختارهای زیرسطحی اصلی است و به مقدار کمتری تابع برداشت بی رویه از آبخوان ها می باشد.
پرونده مقاله
واحدهای سنگی در کانسار سلستین مادآباد شامل سنگهای آهکی متوسط تا ضخیم لایه و تودهای با میان لایههای سنگآهک مارنی و مارن سازند قم به سن میوسن پیشین هستند. کانهزایی در کانسار مادآباد بهصورت عدسی شکل درون واحدهای کربناته عضو f سازند قم رخ داده و لایهبندی آنها را قطع چکیده کامل
واحدهای سنگی در کانسار سلستین مادآباد شامل سنگهای آهکی متوسط تا ضخیم لایه و تودهای با میان لایههای سنگآهک مارنی و مارن سازند قم به سن میوسن پیشین هستند. کانهزایی در کانسار مادآباد بهصورت عدسی شکل درون واحدهای کربناته عضو f سازند قم رخ داده و لایهبندی آنها را قطع کرده است. کانهزایی در کانسار مادآباد شامل سه مرحله است. مرحله اول با تشکیل کلسیت طی فرایندهای همزمان با رسوبگذاری تا همزمان با دیاژنز مشخص میشود. مرحله دوم مربوط به فعالیتهای گرمابی است که بهترتیب با تشکیل سلستینهای تودهای ریزبلور و دانهشکری نسل اول، رگه و رگچههای سلستین درشتبلور نسل دوم همراه با اندکی استرانسیانیت و باریت، سلستینهای درشتبلور شکلدار نسل سوم با بافت پُرکننده فضاهای خالی و در نهایت تشکیل رگه و رگچههای تأخیری کوارتز- کلسیتی همراه میباشد. مرحله سوم مربوط به فرایندهای برونزاد است. دگرسانیها شامل دولومیتی، کلسیتی و سیلیسی هستند. سلستین همراه با اندکی استرانسیانیت و باریت، کانههای معدنی و کلسیت، دولومیت، کوارتز و اکسیدها- هیدروکسیدهای آهن، کانیهای باطله در مادآباد هستند. بافت ماده معدنی از نوع رگه- رگچهای، پُرکننده فضاهای خالی، دروزی، بِرشی و کاتاکلاستیک است. براساس نتایج مطالعات ریزدماسنجی، درجه شوری میانبارهای سیال دو فازی غنی از مایع در سلستینهای نسل دوم بین شش تا 16 (میانگین 6/10) درصد وزنی معادل نمک طعام و دمای همگنشدن آنها از 248 تا 365 درجه سانتیگراد (میانگین 278) متغیر است. این مطالعات بیانگر حداقل عمق تشکیل حدود 510 متر برای کانسار مادآباد است. استرانسیم از واحدهای تبخیری موجود در بخشهای مارنی سازند قم و واحدهای آتشفشانی سازند کرج منشاء گرفته است. ويژگیهای کانسار مادآباد با کانسارهای سلستین جانشینی اپیژنتیک شباهت دارد.
پرونده مقاله
این مقاله با بیان تفاوت های اساسی بین رخسارههای خشکیزاد و آواری، محدود بودن مطالعات خاستگاه به رخسارههای خشکیزاد را مورد تاکید قرار میدهد. با علم بر حضور رخسارههای دانه درشت، دانه متوسط و دانه ریز در بیشتر توالیهای رسوبی خشکی زاد و تفاوت در مشخصههای بافتی و کانی چکیده کامل
این مقاله با بیان تفاوت های اساسی بین رخسارههای خشکیزاد و آواری، محدود بودن مطالعات خاستگاه به رخسارههای خشکیزاد را مورد تاکید قرار میدهد. با علم بر حضور رخسارههای دانه درشت، دانه متوسط و دانه ریز در بیشتر توالیهای رسوبی خشکی زاد و تفاوت در مشخصههای بافتی و کانیشناختی و روشهای مطالعه آنها و تفاوت احتمالی خاستگاه این رخسارهها، مراحل اساسی و ضروری در مطالعه این رخسارهها برای تعیین خاستگاه رسوبی مورد بررسی قرار گرفت. در توضیح این مراحل مثال هایی از سازندهای خشکی زاد ایران مرکزی (سازند سرخ بالایی) و شمال غرب ایران (سازند زیور) ارائه شده است. نقش دیاژنز، تغییر شکل های ساختاری و جغرافیای دیرینه در مطالعات خاستگاه بررسی و اهمیت آنها در این نوع مطالعات توضیح داده شد. در انتها نحوه کنترل صحت تفاسیر ارائه شده برای توالی رسوبی مورد مطالعه نیز بحث شده است.
پرونده مقاله
تلفیق داده های زمینشناسی، باستانشناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریختشناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، بهویژه در کویر بزرگ، صحرای قم چکیده کامل
تلفیق داده های زمینشناسی، باستانشناسی و تاریخی نشان از پوشش بخش شمالی فلات مرکزی ایران با دریاچه ای سترگ از اواخر پلئیستوسن- هولوسن آغازین دارد. نشانگرهای ریختشناسی و چینه نگاری این دریاچه باستانی هنوز هم در برخی مناطق فلات مرکزی ایران، بهویژه در کویر بزرگ، صحرای قم- آران و منطقه مسیله قابل مشاهده است. خطوط کرانه ای کهن در تراز ارتفاعی حدود 1100 متر در پیرامون فروافتادگی کویر بزرگ از مهمترین نشانه هایی است که بر وجود دریاچه ای یکپارچه بویژه در هنگام رخداد دریاس جوان تا کید می کند. داده های زمینشناسی ما نشان از افت 250 متری سطح تراز آب دریاچه تا تراز ارتفاعی 850 متر از آغاز هولوسن (حدود 5/11) تا هشت هزار سال پیش دارد. ما بر این باوریم که افزایش دما و تبخیر سبب این خشکی شده است. براساس سن سنجی های مطلق باستانشناختی، ناحیه شمالی فلات مرکزی از 50 هزار سال پیش سکونتگاه جوامع انسانی هستند. پس از آغاز عصر هولوسن، نخستین جوامع یکجانشین در حوالی نه هزار سال پیش شاکله های جوامع روستایی را در این بخش از ایران فراهم کردند. از نگاه زیستمحیطی بخشی از منابع آبی این استقرارهای کهن از کوه های البرز جنوبی سرچشمه میگیرد. براساس مدارک نویافته نوشتار پیشروی می توان چنین انگاشت که در جایگاه کنونی کویر بزرگ مرکزی در دنیای باستان دریاچه/ دریاچه-های آب شیرین زیستگاه مناسب، سرشار از منابع زیستی را می بایستی برای ساکنان پیش از تاریخ فراهم آورده باشند.
پرونده مقاله