• XML

    isc pubmed crossref medra doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - جدایش ناهنجاری‌های ژئوشیمیایی طلا-مس به روش‌ فرکتال عیار-تعداد (C-N) در گستره قلعه¬دار، جنوب شرق نایین
        بهنام  قلی پور علی  کنعانیان شجاع‌الدین  نیرومند امین  طرهانی مهرداد  فردوسی راشد
        در اين مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیه‌ای و جدایش ناهنجاری ژئوشیمیایی از زمینه از روش فرکتالی عیار-تعداد استفاده شده است. ناهنجاری‌های عناصر شاخص شامل طلا، آرسنیک، نقره، مس، آنتیموان، سرب، روی و مولیبدن در گستره اکتشافی قلعه‌دار (استان اصفهان) بررسی شده است. بدین من چکیده کامل
        در اين مقاله به منظور مطالعات اکتشاف ناحیه‌ای و جدایش ناهنجاری ژئوشیمیایی از زمینه از روش فرکتالی عیار-تعداد استفاده شده است. ناهنجاری‌های عناصر شاخص شامل طلا، آرسنیک، نقره، مس، آنتیموان، سرب، روی و مولیبدن در گستره اکتشافی قلعه‌دار (استان اصفهان) بررسی شده است. بدین منظور 336 نمونه از واحدهای سنگی گستره به روش ICP-MSمورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. سپس داده‌های حاصل از آنالیز شیمیایی پس از جایگزینی داده‌های سنسورد برای پردازش دسته‌بندی و آماده‌سازی شدند. با استفاده از روش فرکتالی عیار- تعداد نا‌هنجاری‌های عناصر در این گستره شناسایی و نقشه‌های ناهنجاری‌ها رسم شد. نتایج مطالعات ژئوشیمی در گستره نشان داد، ناهنجاری‌های ژئوشیمیایی مختلف از عناصر Au, Mo, Cu, As, Sb, Pb, Zn ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با هاله‌های دگرسانی و توده‌های نیمه عمیق دارد. همچنین این مطالعات منجر به تشخیص یک سامانه ژئوشیمیایی شد. پس از رسم نقشه‌های ژئوشیمی و مشخص کردن مناطق ناهنجار، تلفیق و انطباق نا هنجاری عناصر مختلف با یکدیگر انجام شد و در نهایت، منطقه‌بندی از عناصر صورت پذیرفت. به ترتیب منطقه‌بندی از مرکز به سمت خارج سیستم شامل ناهنجاری‌های مولیبدن (Mo)، مس-مولیبدن (Cu+Mo)، سرب-روی (Pb+Zn) و در نهایت ناهنجاری طلا-آرسنیک (As+Au) نیز که در حاشیه سیستم قرار می‌گیرد.   پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - زمین¬شناسی، ساخت و بافت، میان‌بارهای سیال و الگوی تشکیل کانه¬زایی مس طبیعی تیپ میشیگان در کانسار سه¬بندون، شمال شرق ایران
        بهزاد حمامی پور بارنجی حسینعلی تاج الدین مهدی موحدنیا
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی چکیده کامل
        کانه زایی مس سه بندون در بخش شمال شرقی زیرپهنه سبزوار واقع شده است. سنگ های دارای رخنمون در منطقه سه بندون، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی-رسوبی بخش فوقانی سری افیولیتی با سن کرتاسه بالایی شامل تراکیت، تراکی آندزیت، بازالت، اسپلیت، شیل، داسیت و ماسه سنگ هستند. کانه زایی مس طبیعی در کانسار سه بندون به شکل چینه کران و محدود به واحد سنگی بازالت اسپلیتی رخ داده و به‌صورت دانه پراکنده، رگچه ای، پرکننده فضاهای خالی و جانشینی قابل مشاهده می باشد. کانی شناسی ماده معدنی شامل مس طبیعی، کوپریت و مالاکیت بوده و کانی های باطله بیشتر شامل زئولیت، کلسیت، کوارتز، کلریت و اپیدوت است. مطالعات میان بارهای سیال بر روی زئولیت های کانسنگ مس دار، نشانگر آن است که میان بارهای اولیه بیش تر از نوع دو فازی غنی از مایع هستند. دمای همگن شدگی سیالات کانه ساز در بازه 228 تا 340 درجه سانتی گراد و شوری آنها از 6/0 تا 7/5 درصد وزني معادل نمک طعام اندازه گیری شده است. با توجه به ویژگی های اساسی کانه زایی مس در منطقه سه بندون، از جمله سنگ میزبان، کانی شناسی، دگرسانی، سیالات درگیر و محیط ژئودینامیکی، این کانسار را می توان در رده کانسارهای مس تیپ میشیگان طبقه بندی کرد که در طی دگرگونی تدفینی مس از سنگ های بازالتی شسته و با صعود به بخش های فوقانی، در اثر کاهش فشار و اختلاط با سیالات جوی، به دلیل کمبود گوگرد در محیط، مس به صورت طبیعی ته نشست یافته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه براساس نانوفسیل‌های آهکی در برش چینه‌شناسی خونیک (غرب قاین، شرق ایران)
        مرضیه نطقی مقدم فرح  جلیلی سعیده سنماری
        در این پژوهش زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه حاشیه شرقی بلوک لوت در برش چینه‌شناسی خونیک واقع در غرب قاین برمبنای نانوفسیل‌های آهکی بررسی شد. برش چینه‌شناسی مورد مطالعه با ضخامت 196 متر بیشتر شامل مارن‌های سبز رنگ با میان‌لایه‌های ماسه‌سنگ می‌باشد. براساس مطالعات سيستم چکیده کامل
        در این پژوهش زیست‌چینه‌نگاری نهشته‌های کرتاسه حاشیه شرقی بلوک لوت در برش چینه‌شناسی خونیک واقع در غرب قاین برمبنای نانوفسیل‌های آهکی بررسی شد. برش چینه‌شناسی مورد مطالعه با ضخامت 196 متر بیشتر شامل مارن‌های سبز رنگ با میان‌لایه‌های ماسه‌سنگ می‌باشد. براساس مطالعات سيستماتيك، 30 گونه نانوفسیلی متعلق به 20 جنس شناسايي شد. برمبنای مطالعه نانوفسیل‌های آهکی شاخص نظیر Calcicalathina oblongata، Speetonia colligata، Eiffellithus striatus و مجموعه فسیل‌های همراه، زیست‌زون‌های Calcicalathina oblongata Zone (CC3)، Cretarhabdus loriei Zone (CC4) و Lithraphidites bollii Zone (CC5) تعیین شد كه معادل زيست‌زون‌هاي NK3A تا بخش مياني زيرزون NC5B است. مطابق زیست‌زون‌های تعیین‌شده، بازه زمانی نهشته‌های مورد مطالعه والانژینین پیشین تا هوتروین پسین پیشنهاد می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - شیمی کانی کلینوپیروکسن، رهیافتی بر پتروژنز کمپلکس آتشفشانی سارای–شمال¬غرب ایران
        مهدی قادری نصیر  عامل محسن  موءید
        آتشفشان خاموش سارای که در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است شامل تناوبی از روانه های لئویسیتیتی و فوران های پیروکلاستیک وابسته است که دست کم بیش از پنج واحد از این سکانس دیده می شود. همچنین دایک های لئویسیت فنولیتی، دایک ها و روانه های لامپروفیری از نوع مونشی کیت، م چکیده کامل
        آتشفشان خاموش سارای که در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است شامل تناوبی از روانه های لئویسیتیتی و فوران های پیروکلاستیک وابسته است که دست کم بیش از پنج واحد از این سکانس دیده می شود. همچنین دایک های لئویسیت فنولیتی، دایک ها و روانه های لامپروفیری از نوع مونشی کیت، مینت و اسپسارتیت، دایک ها و دم های تراکیتی و دایک ها و یک توده کوچک نفوذی سینیتی، سایر ترم های سنگی آتشفشان سارای را تشکیل می دهند. به دلیل حضور کانی کلینوپیروکسن در تمامی واحدهای سنگی این آتشفشان، از شیمی کانی کلینوپیروکسن برای بررسی ارتباط ژنتیکی واحدهای مختلف سنگی آتشفشان سارای استفاده می شود. از لحاظ ترکیب شیمیایی، کلینوپیروکسن های مورد مطالعه در محدوده دیوپسید، سالیت و فاسائیت قرار می گیرند و اغلب در محدوده فشاری سه تا چهار کیلوبار و دمای 1150 درجه متبلور شده اند. محیط ساختاری تشکیل اکثر این کلینوپیروکسن ها در محدوده بازالت های درون قاره ای تعیین می شود. با وجود تفاوت های بارز سنگ شناسی میان واحدهای مختلف سنگی آتشفشان سارای، ترکیب شیمیایی و شرایط تبلور کانی کلینوپیروکسن در تمامی این واحدهای سنگی بسیار نزدیک به هم می باشد که می-تواند نشان دهنده منشأ مشترک برای کلینوپیروکسن ها و همچنین منشأ مشترک برای تمامی واحدهای سنگی آتشفشان سارای -باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - رفتار هیدرودینامیکی سازند آهکی سورمه در جریان ورودی آب به تونل نوسود در گستره دره زیمکان، کرمانشاه
        حميدرضا  ناصري نرگس بیات جواد  عزتی فیض
        کنترل آب‌های زیرزمینی مسئله مهمی در طی حفاری های زیرزمینی در سنگ های درزه دار است. نبود کنترل آب‌های زیرزمینی می تواند باعث تأخیر در حفاری های زیرزمینی و افزایش هزینه ها شود. در این پژوهش اطلاعات مربوط به آب نفوذی به تونل نوسود در دره زیمکان با تحلیل منحنی فرود دبی خروج چکیده کامل
        کنترل آب‌های زیرزمینی مسئله مهمی در طی حفاری های زیرزمینی در سنگ های درزه دار است. نبود کنترل آب‌های زیرزمینی می تواند باعث تأخیر در حفاری های زیرزمینی و افزایش هزینه ها شود. در این پژوهش اطلاعات مربوط به آب نفوذی به تونل نوسود در دره زیمکان با تحلیل منحنی فرود دبی خروجی به‌منظور تعیین ویژگی های سیستم کارستی سازند سورمه در آبخوان زیمکان استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهند که رفتار منحنی فرود جریان خروجی تونل مشابه با تخلیه چشمه‌های کارستی با سیستم مجرایی غالب است. شیب منحنی فرود در هفت روز ابتدایی زیاد و برابر 041/0 بوده است، ولی به‌مرور زمان و پیشرفت حفاری و افت 41 متری سطح آب در آبخوان کارستی سازند سورمه، شیب منحنی فرود کم و شبیه به تخلیه سیستم افشان محیط کارستی شده است. در نمودار فرود دبی تونل نوسود هر سه سیستم تخلخل مجرایی، شکستگی و زمینه به ترتیب با زمان‌های هفت، 48 و 87 روز به‌خوبی قابل تفکیک است. با توجه به شباهت تغییرات جریان خروجی تونل با تغییرات دبی چشمه‌های کارستی، از هیدروگراف آب نفوذی به تونل می‌توان به‌عنوان تخلیه در زیر تراز سطح اساس سیستم هیدرولوژیک کارست برای برآورد ذخیره دینامیک بخش بالایی مخزن کارست (بالاتر از تراز تونل) استفاده کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی الگوی ساختاری و معرفی سطوح جدایشی رشته کوه البرز در شمال دامغان
        زینب تسلیمی عبدالله  سعیدی منوچهر  قرشي مهران  آرین علی  سلگی
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و ای چکیده کامل
        گستره مورد پژوهش بخشی از شرق البرز مرکزی از حاشیه دشت دامغان تا گسل شمال البرز می باشد. رشته کوه های البرز که بلندی های شمال ایران زمین را شکل داده اند، حوضه فرو افتاده کاسپین را از پهنه ایران مرکزی جدا کرده است. پوسته البرز در فاز کوهزایی سیمرین و آلپی دگرشکل شده و این دگرشکلی تا زمان کنونی به‌طور پیوسته ادامه داشته است. این پژوهش بر پایه داده-های برگرفته از تصویرهای ماهواره ای، نقشه های زمین‌شناسی، برداشت های میدانی و رسم برش های ساختارها و ردیف های رسوبی تشکیل‌دهنده این بخش از رشته کوه های چین و رانده البرز انجام شده است. گستره از تاقدیس و ناودیس های زیادی تشکیل شده که از جنوب به شمال شامل تاقدیس تویه- دروار، تاقدیس صبور، تاقدیس تلمادره، ناودیس علی‌خانی، تاقدیس ترکام، تاقدیس و ناودیس ببرچشمه می باشند. تعدادی از این ساختارها، چین های مرتبط با گسلش می باشند و به‌طور معمول در اثر تداوم کوتاه شدگی و گسلش، الگوی اولیه خود را از دست داده اند. در بین این چین ها تنها ناودیس علی خانی است که یک چین متقارن و باز می باشد. کارکرد گسل های بزرگ و به‌ویژه گسل های راندگی نقش بزرگی در الگوی کنونی چین های برشمرده بازی کرده اند. با توجه به روند ساختارها و محور چین های شکل گرفته فشار مؤثر بر منطقه دارای راستای شمال، شمال غرب - جنوب، جنوب شرق است که عمود بر این روند می باشد. ویژگی های فیزیکومکانیکی سازندهای تشکیل‌دهنده پوسته البرز در این گستره سبب پدید آمدن گسل های راندگی از سطوح گسست موجود در واحدهای سنگی یا سطوح جدایشی1 شده است. شدت کوتاه شدگی و جابجایی های بزرگ مقیاس در منطقه گاه سبب ناپدید شدن یکی از یال های برخی چین ها و یا حذف کامل یک ساختار چین‌خورده شده است. در این پژوهش در ردیف رسوبی تشکیل‌دهنده پوسته البرز سه سطح جدایشی در نهشته های پرکامبرین تا ائوسن میانی شناخته و ثبت شده است. پرونده مقاله