فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - شیمی کانیها و شرایط ترمودینامیکی تشکیل مرمرهای ناخالص مجموعه دگرگونی نیباغی واقع در شمالشرق میانه، ایران
جواد ایزدیارمجموعهای از سنگهای دگرگونی شامل اسلیت، فیلیت، میکا شیست و مرمر با شیستوزیته غالب شمال شرقی – جنوب غربی در منطقه نی باغی واقع در شمال شرقی میانه رخنمون دارند. مرمرهای ناخالص در بخش مرکزی این مجموعه بهصورت نازک لایه، ضخیم لایه و تودهای دیده میشوند. شواهد فابریکی و چکیده کاملمجموعهای از سنگهای دگرگونی شامل اسلیت، فیلیت، میکا شیست و مرمر با شیستوزیته غالب شمال شرقی – جنوب غربی در منطقه نی باغی واقع در شمال شرقی میانه رخنمون دارند. مرمرهای ناخالص در بخش مرکزی این مجموعه بهصورت نازک لایه، ضخیم لایه و تودهای دیده میشوند. شواهد فابریکی و کانیایی نشانگر دو مرحله دگرگونی در مرمرهای ناخالص هستند. مرحله اولیه با کانیهای مانند پیروکسن (دیوپسید)، اپیدوت (کلینوزوئزیت)، آمفیبول 1 (ادنیت – پارگارسیت) و پلاژیوکلاز 1 و مرحله اصلی با کانیهای مانند کلریت (کلینوکلر)، آمفیبول 2 (ترمولیت)، فلوگوپیت و پلاژیوکلاز 2 مشخص میشوند. نتایج محاسبات P-T-XCO2 برای مراحل اولیه و اصلی دگرگونی با محاسبه فوگاسیته و فعالیت غیر آرمانی و غیرمتقارن فازهای سیال و جامد توسط نرمافزار ترموکالک نشان داد که مرحله اولیه در شرایط(P= 9.5kbar, T= 660°C, XCO2= 0.35) و مرحله اصلی در شرایط 4.2kbar, T=510°C, XCO2= 0.4) (P= پایدار میباشند. مسیر فشار – دمای حاصل شده، نشان میدهد که مرمرهای ناخالص نی باغی در فشار متوسط تشکیل شدهاند و توسط یک دگرگونی فشار پایین دوباره تحت تاثیر قرار گرفتهاند. این الگو نشانگر تکامل دگرگونی مرمرهای نی باغی در یک محیط تکتونیکی برخوردی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - نشانگرهای آب و هوایی و جغرافياي ديرينه در توالی تریاس بالايي گروه شمشک البرز مرکزی
محمدرضا نائیجینهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کاملنهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - شیمی کانیها و شرایط ترمودینامیکی تشکیل مرمرهای ناخالص مجموعه دگرگونی نیباغی واقع در شمالشرق میانه، ایران
جواد ایزدیار معصومه سهرابی علی اصغر سپاهی آذر قارلقی لیلا محمدیمجموعهای از سنگهای دگرگونی شامل اسلیت، فیلیت، میکا شیست و مرمر با شیستوزیته غالب شمال شرقی – جنوب غربی در منطقه نی باغی واقع در شمال شرقی میانه رخنمون دارند. مرمرهای ناخالص در بخش مرکزی این مجموعه بهصورت نازک لایه، ضخیم لایه و تودهای دیده میشوند. شواهد فابریکی و چکیده کاملمجموعهای از سنگهای دگرگونی شامل اسلیت، فیلیت، میکا شیست و مرمر با شیستوزیته غالب شمال شرقی – جنوب غربی در منطقه نی باغی واقع در شمال شرقی میانه رخنمون دارند. مرمرهای ناخالص در بخش مرکزی این مجموعه بهصورت نازک لایه، ضخیم لایه و تودهای دیده میشوند. شواهد فابریکی و کانیایی نشانگر دو مرحله دگرگونی در مرمرهای ناخالص هستند. مرحله اولیه با کانیهای مانند پیروکسن (دیوپسید)، اپیدوت (کلینوزوئزیت)، آمفیبول 1 (ادنیت – پارگارسیت) و پلاژیوکلاز 1 و مرحله اصلی با کانیهای مانند کلریت (کلینوکلر)، آمفیبول 2 (ترمولیت)، فلوگوپیت و پلاژیوکلاز 2 مشخص میشوند. نتایج محاسبات P-T-XCO2 برای مراحل اولیه و اصلی دگرگونی با محاسبه فوگاسیته و فعالیت غیر آرمانی و غیرمتقارن فازهای سیال و جامد توسط نرمافزار ترموکالک نشان داد که مرحله اولیه در شرایط(P= 9.5kbar, T= 660°C, XCO2= 0.35) و مرحله اصلی در شرایط 4.2kbar, T=510°C, XCO2= 0.4) (P= پایدار میباشند. مسیر فشار – دمای حاصل شده، نشان میدهد که مرمرهای ناخالص نی باغی در فشار متوسط تشکیل شدهاند و توسط یک دگرگونی فشار پایین دوباره تحت تاثیر قرار گرفتهاند. این الگو نشانگر تکامل دگرگونی مرمرهای نی باغی در یک محیط تکتونیکی برخوردی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - نشانگرهای آب و هوایی و جغرافياي ديرينه در توالی تریاس بالايي گروه شمشک البرز مرکزی
نهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کاملنهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - نشانگرهای آب و هوایی و جغرافياي ديرينه در توالی تریاس بالايي گروه شمشک البرز مرکزی
محمدرضا نائیجی ایرج مغفوری مقدم محبوبه حسینی برزی بهمن سلیمانینهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کاملنهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بررسي نرخ فعاليت تكتونيكي محدوده گسل دورود(جنوب باختر ايران) بر پايه تحليل دادههاي ژئومورفولوژیک (مخروط افكنهها، حوضهها و شبكه زهكشي)
محمدرضا نائیجی ایرج مغفوری مقدم محبوبه حسینی برزی بهمن سلیمانینهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کاملنهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - نشانگرهای آب و هوایی و جغرافياي ديرينه در توالی تریاس بالايي گروه شمشک البرز مرکزی
محمدرضا نائیجی ایرج مغفوری مقدم محبوبه حسینی برزی بهمن سلیمانینهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، چکیده کاملنهشتههای تریاس پسین گروه شمشک البرز مرکزی در نواحی عمارت در 30 کیلومتری جنوب آمل و در امامزاده هاشم در 50 کیلومتری شمال شرق تهران برای برخی از شاخصهای آب و هوایی و جغرافیای دیرینه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها شامل 10 نقطهشماری ماسهسنگها، 13 تجزيه اكسيدهاي اصلي، 8 گونه و جنس فسیلهای گیاهی و 4 گونه پالینومورف بودند. دادههای سنگشناسی و شیمیایی منحصر به نهشتههای تریاس پسین بودند.حوادث مهم تریاس پسین مانند خشکسالیهای نورین بالايي و رتین میانی از طریق وجود ژیپسها ردیابی شدند. این پژوهش بیان میدارد که آشکارا نشانههای سنگشناسی در تطابق با حوادث جهانی یاد شده هستند و میتوانند مبنای خوبی برای کنترل کردن سایر دادههای سنی از نظر فسیلشناسی باشند. همچنین کاوش در جنس و گونههای فسیلهای گیاهی دلالت به این دارد که منطقه مورد مطالعه، تفاوت چندانی از نظر آب و هوایی با مناطق خیلی شمالیتر مانند سیبری ندارد. شناسایی پالینومورفها نشان داده که بیشتر آنها از انواع هیگروفیتیک و مزوفیتیک هستند و منشا برخی از آنها شناختهتر و متعلق به برخی از سرخسها هستند. دادههای حاصل از نقطهشماری حکایت دارد که منشا رسوبات از خشک تا نیمهمرطوب بوده است. بررسیهای این مطالعه نیز بیانگر ارتباط زمینی منطقه البرز با اورازیا به دلیل حادثه کوهزایی کیمیرین و جوشخوردن خرده قاره کیمیریا با اورازیا با استفاده از شواهد فسيل گياهي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - مطالعه کانهزائی آهن بغلبید با استفاده از شواهد زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، سنگان خواف در شمالخاوری ایران
کانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی چکیده کاملکانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی نئوژن قرار گرفته اند. کانهزائی آهن با تشکیل هماتیت در بخش بالای یک واحد برش ولکانیکی به درازای بیش از یک کیلومتر رخ داده است. سنگ های فرودیواره عمدتاً برش، لیتیک توف و ماسهسنگ و سنگ های فرادیواره دایک های نیمهژرف گرانودیوریتی می باشند. هماتیت در فضاهای خالی بین برش ها جای گرفته است که نشاندهنده دیرزاد بودن کانهزائی است. باریت، کلسیت و کوارتز نیز در شکستگی ها و فضاهای خالی افق آهن دار تشکیل شده است. علاوه بر آهن، کانهزایی مس نیز بهصورت رگه های کوارتز حاوی کالکوپیریت و مالاکیت در سنگ های فرودیواره تشکیل شده است. مقادیر اکسید آهن در افق آهندار از 8 تا 55 درصد وزنی متغیر است. در این افق، میزان کروم، وانادیوم و فسفر کم می باشند درحالیکه عناصری مثل باریم، آرسنیک، نقره و آنتیموان زیاد می باشند، و عناصر LREE و LILE بهترتیب نسبت به HREE و HFSE غنیشدگی نشان میدهند. با توجه به مشخصات زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، ساخت و بافت، الگوی REE، کانهزایی آهن بغلبید از نوع گرمابی است. احتمالاً سیالات گرمابی آهن را از سنگ های آذرآواری شسته و در بخش برشی که نفوذپذیری بالایی داشته است، حمل و بهصورت هماتیت متمرکز کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - مطالعه کانهزائی آهن بغلبید با استفاده از شواهد زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، سنگان خواف در شمالخاوری ایران
کانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی چکیده کاملکانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی نئوژن قرار گرفته اند. کانهزائی آهن با تشکیل هماتیت در بخش بالای یک واحد برش ولکانیکی به درازای بیش از یک کیلومتر رخ داده است. سنگ های فرودیواره عمدتاً برش، لیتیک توف و ماسهسنگ و سنگ های فرادیواره دایک های نیمهژرف گرانودیوریتی می باشند. هماتیت در فضاهای خالی بین برش ها جای گرفته است که نشاندهنده دیرزاد بودن کانهزائی است. باریت، کلسیت و کوارتز نیز در شکستگی ها و فضاهای خالی افق آهن دار تشکیل شده است. علاوه بر آهن، کانهزایی مس نیز بهصورت رگه های کوارتز حاوی کالکوپیریت و مالاکیت در سنگ های فرودیواره تشکیل شده است. مقادیر اکسید آهن در افق آهندار از 8 تا 55 درصد وزنی متغیر است. در این افق، میزان کروم، وانادیوم و فسفر کم می باشند درحالیکه عناصری مثل باریم، آرسنیک، نقره و آنتیموان زیاد می باشند، و عناصر LREE و LILE بهترتیب نسبت به HREE و HFSE غنیشدگی نشان میدهند. با توجه به مشخصات زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، ساخت و بافت، الگوی REE، کانهزایی آهن بغلبید از نوع گرمابی است. احتمالاً سیالات گرمابی آهن را از سنگ های آذرآواری شسته و در بخش برشی که نفوذپذیری بالایی داشته است، حمل و بهصورت هماتیت متمرکز کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - مطالعه کانهزائی آهن بغلبید با استفاده از شواهد زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، سنگان خواف در شمالخاوری ایران
آسیه سربوزی حسین آبادی مجمد بومری عباس گل محمدیکانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی چکیده کاملکانهزائی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالئوزوئیک و مزوزوئیک همچون شیست، فیلیت و ماسهسنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگهای رسوبی نئوژن قرار گرفته اند. کانهزائی آهن با تشکیل هماتیت در بخش بالای یک واحد برش ولکانیکی به درازای بیش از یک کیلومتر رخ داده است. سنگ های فرودیواره عمدتاً برش، لیتیک توف و ماسهسنگ و سنگ های فرادیواره دایک های نیمهژرف گرانودیوریتی می باشند. هماتیت در فضاهای خالی بین برش ها جای گرفته است که نشاندهنده دیرزاد بودن کانهزائی است. باریت، کلسیت و کوارتز نیز در شکستگی ها و فضاهای خالی افق آهن دار تشکیل شده است. علاوه بر آهن، کانهزایی مس نیز بهصورت رگه های کوارتز حاوی کالکوپیریت و مالاکیت در سنگ های فرودیواره تشکیل شده است. مقادیر اکسید آهن در افق آهندار از 8 تا 55 درصد وزنی متغیر است. در این افق، میزان کروم، وانادیوم و فسفر کم می باشند درحالیکه عناصری مثل باریم، آرسنیک، نقره و آنتیموان زیاد می باشند، و عناصر LREE و LILE بهترتیب نسبت به HREE و HFSE غنیشدگی نشان میدهند. با توجه به مشخصات زمینشناسی، کانیشناسی و ژئوشیمی، ساخت و بافت، الگوی REE، کانهزایی آهن بغلبید از نوع گرمابی است. احتمالاً سیالات گرمابی آهن را از سنگ های آذرآواری شسته و در بخش برشی که نفوذپذیری بالایی داشته است، حمل و بهصورت هماتیت متمرکز کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - هیدروژئوشیمی رودخانه گرگانرود در محدوده شهر گنبدکاووس، استان گلستان
رودخانهها از منابع اصلی تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی هستند و ارزیابی کیفیت آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، تعیین فرآیندهای طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آب رودخانه گرگانرود و شاخه های فرعی آن در محدوده شهر گنبدکاووس میباشد. رودخانه گرگانرود بزرگترین چکیده کاملرودخانهها از منابع اصلی تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی هستند و ارزیابی کیفیت آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، تعیین فرآیندهای طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آب رودخانه گرگانرود و شاخه های فرعی آن در محدوده شهر گنبدکاووس میباشد. رودخانه گرگانرود بزرگترین رودخانه در استان گلستان (شمال شرق ایران) است. در طی سالهای گذشته این رودخانه دریافتکننده فاضلابهای مختلف شهری، کشاورزی و صنعتی بهویژه در محدوده شهر گنبدکاووس بوده است. بهمنظور ارزیابی کیفیت شیمیایی آب رودخانه گرگانرود و بررسی عوامل مؤثر بر ویژگیهای کیفی در محدودۀ مورد مطالعه، 37 نمونه آب و 6 نمونه فاضلاب برداشت شد و پارامترهای فیزیکوشیمیایی و غلظت یونهای اصلی اندازهگیری گردید. بر اساس نتایج بهدستآمده، pH و EC نمونههای آب در محدوده شهر در اثر تخلیه روانابهای شهری و یا ورود شاخههای فرعی، که pH و EC پایینتری نسبت به شاخه اصلی دارند، کاهش مییابد. به دلیل رخداد فرآیند نیتراتزدایی، غلظت نیترات در نمونههای محدوده شهر نسبت به سایر نمونهها پایینتر است. تیپ اغلب نمونههای آب رودخانه گرگانرود و شاخههای فرعی به ترتیب سولفاته سدیک و بیکربناته سدیک میباشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، اتصال شاخههای فرعی باعث بهبود کیفیت آب رودخانه برای مصارف شرب و کشاورزی شده است. در طی مسیر رودخانه، فرآیندهای طبیعی شامل انحلال کانیها (هالیت، ژیپس و انیدریت) و تبادل یونی، و نیز فعالیت انسان (تخلیه پسابهای کشاورزی و شهری) باعث افت کیفیت آب رودخانه شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - هیدروژئوشیمی رودخانه گرگانرود در محدوده شهر گنبدکاووس، استان گلستان
عباس تیموری گیتی فرقانی تهرانی هادی جعفری عبدالرضا کابلیرودخانهها از منابع اصلی تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی هستند و ارزیابی کیفیت آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، تعیین فرآیندهای طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آب رودخانه گرگانرود و شاخه های فرعی آن در محدوده شهر گنبدکاووس میباشد. رودخانه گرگانرود بزرگترین چکیده کاملرودخانهها از منابع اصلی تأمین آب برای مصارف شرب و کشاورزی هستند و ارزیابی کیفیت آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، تعیین فرآیندهای طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آب رودخانه گرگانرود و شاخه های فرعی آن در محدوده شهر گنبدکاووس میباشد. رودخانه گرگانرود بزرگترین رودخانه در استان گلستان (شمال شرق ایران) است. در طی سالهای گذشته این رودخانه دریافتکننده فاضلابهای مختلف شهری، کشاورزی و صنعتی بهویژه در محدوده شهر گنبدکاووس بوده است. بهمنظور ارزیابی کیفیت شیمیایی آب رودخانه گرگانرود و بررسی عوامل مؤثر بر ویژگیهای کیفی در محدودۀ مورد مطالعه، 37 نمونه آب و 6 نمونه فاضلاب برداشت شد و پارامترهای فیزیکوشیمیایی و غلظت یونهای اصلی اندازهگیری گردید. بر اساس نتایج بهدستآمده، pH و EC نمونههای آب در محدوده شهر در اثر تخلیه روانابهای شهری و یا ورود شاخههای فرعی، که pH و EC پایینتری نسبت به شاخه اصلی دارند، کاهش مییابد. به دلیل رخداد فرآیند نیتراتزدایی، غلظت نیترات در نمونههای محدوده شهر نسبت به سایر نمونهها پایینتر است. تیپ اغلب نمونههای آب رودخانه گرگانرود و شاخههای فرعی به ترتیب سولفاته سدیک و بیکربناته سدیک میباشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، اتصال شاخههای فرعی باعث بهبود کیفیت آب رودخانه برای مصارف شرب و کشاورزی شده است. در طی مسیر رودخانه، فرآیندهای طبیعی شامل انحلال کانیها (هالیت، ژیپس و انیدریت) و تبادل یونی، و نیز فعالیت انسان (تخلیه پسابهای کشاورزی و شهری) باعث افت کیفیت آب رودخانه شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - تشکیل کالامین در کانسار غیرسولفید روی (سرب) احمدآباد (شمال¬شرق بافق)
سارا امانی لاری ایرج رسا علی امیریکانسار کالامین احمدآباد در 80 کیلومتری شمال شرق بافق و در بلوک پشت بادام قرار گرفته است. واحد دولومیتی سازند شتری به سن تریاس میانی سنگ میزبان کانسار است. کانهزائی اولیه بهصورت سولفیدی متعلق به زمان تریاس فوقانی تا ژوراسیک و شامل گالن، اسفالریت و پیریت بوده که تحت ت چکیده کاملکانسار کالامین احمدآباد در 80 کیلومتری شمال شرق بافق و در بلوک پشت بادام قرار گرفته است. واحد دولومیتی سازند شتری به سن تریاس میانی سنگ میزبان کانسار است. کانهزائی اولیه بهصورت سولفیدی متعلق به زمان تریاس فوقانی تا ژوراسیک و شامل گالن، اسفالریت و پیریت بوده که تحت تأثیر فازهای تکتونیکی بعدی دچار خردشدگی، بالاآمدگی، هوازدگی و اکسایش گردیده و کانه زایی غیرسولفید را به وجود آورده است. کالامین، سروزیت، ولفنیت و اکسید و هیدروکسیدهای آهن فراوانترین کانی های غیرسولفید منطقه هستند. براساس مشاهدات صحرایی و کانیشناسی، کالامین به دو صورت جانشینی مستقیم و جانشینی سنگ دیواره تشکیل گردیده است. کالامین جانشینی مستقیم در محل کانهزائی سولفیدی اولیه بوده و تنوع کانی شناسی بیشتری نسبت به کالامین های جانشینی سنگ دیواره دارد. توجه به ویژگی های کانی شناسی کانه ها، می توان گفت محلول های غنی از فلز در زون غیراشباع و درون سنگ میزبان متخلخل کانهزائی غیرسولفید را انجام داده و نوع کانی متأثر از تغییرات فشار دی اکسید کربن و pH محیط بوده است. میانگین مقادیر داده های ایزوتوپی پایدار اکسیژن کانی هیدروزنسیت برابر با ‰5/25 بوده که بر این اساس، میانگین حرارت تشکیل این کانی برابر با 29 درجه سانتی گراد به دست آمده است.آنالیزهای شیمیایی نشان داد کالامین حاصل از جانشینی مستقیم دارای سرب و نوع حاصل از جانشینی سنگ دیواره روی بیشتری دارد و .با توجه به بالا بودن غلظت عناصر آرسنیک و کادمیوم در ترکیب ماده معدنی منطقه، توجه به مسائل زیستمحیطی بسیار حائز اهمیت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - مقایسه ویژگیهای آلتراسیونی کمربند آتشفشانی-نفوذی طرود- چاه شیرین در شمال و جنوب روستای طرود با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای و آنالیز¬های شیمیایی
مسعود اخیانی مهدی خرقانی فرهنگ سرشکی مرتضی رحیمیرخدادهای گسترده آتشفشانی نفوذی مربوط به ائوسن در 130 کیلومتری جنوب شاهرود و در شمال و جنوب روستای طرود مشاهده می گردد. کمربند آتشفشانی طرود- چاه شیرین با مختصات ̎00 ̍20 54º تا ̎00 ̍20 55º طول شرقی و ̎00 ̍10 35º تا ̎00 ̍40 35º عرض شمالی که قسمتی از کمربند فلز چکیده کاملرخدادهای گسترده آتشفشانی نفوذی مربوط به ائوسن در 130 کیلومتری جنوب شاهرود و در شمال و جنوب روستای طرود مشاهده می گردد. کمربند آتشفشانی طرود- چاه شیرین با مختصات ̎00 ̍20 54º تا ̎00 ̍20 55º طول شرقی و ̎00 ̍10 35º تا ̎00 ̍40 35º عرض شمالی که قسمتی از کمربند فلز زایی چاه شیرین- سبزوار - تایباد می باشد، به دلیل وجود رخداد های متعدد معدنی و بهویژه رگه های فلزات پایه با منشا اپی ترمال و همچنین دگرسانی های گسترده ناشی از نفوذ توده های آذرین اسیدی تا حد واسط و محلول های هیدروترمال ناشی از عملکرد آن، در سنگهای آتشفشانی منطقه، دارای اهمیت بالای مطالعاتی می باشد. بهکارگیری روش های ترکیب رنگی کاذب و الگوریتم های منطقی مختلف نسبت باندی بر روی داده های سنجنده ASTER جهت شناسايی و بارزسازی آلتراسيون های آرژیلیک پیشرفته، آرژیلیک متوسط، فیلیک و پروپیلیتیک در سطح منطقه و تایید داده های مطالعه شده توسط آنالیزهای XRD اساس این مطالعه میباشد. با توجه به بازدید های میدانی و نتایج آنالیز XRD نمونه-های دگرسانی بهدستآمده از زون های مختلف منطقه و تطبیق آن با نتایج اعمال این الگوریتم منطقی مشخص شد که ضمن ناچیز بودن زون های آلتراسیونی واحد های آتشفشانی جنوب طرود نسبت به توده آتشفشانی شمال این روستا، تغییر مقادیر آستانه نسبت های باندی در این الگوریتم می تواند نتایج مطلوب تری در این منطقه برای تفکیک دگرسانی آرژیلیک و فیلیک داشته باشد. سپس با توجه به حضور کانی های شاخص دگرسانی آرژیلیک پیشرفته در منطقه شمال طرود مانند آلونیت و پیروفیلیت مقادیر آستانه بهینه برای تفکیک این زون از زون آرژیلیک با استفاده از الگوریتم منطقی نسبت باندی آرژیلیک تعیین و نتایج الگوریتم با توجه به مشاهدات صحرایی مطلوب ارزیابی شد و همچنین مشخص گردید که با استفاده از خصوصیات طیفی کانی های شاخص زون پروپلییک مانند کلریت و اپیدوت، از نسبت باندی 8/(7+9) استر با مقدار آستانه 3/2 برای نقشهبرداری زون پروپلیتیک که هم در واحد های شمالی و هم جنوبی روستای طرود مشاهده می گردد، مناسب می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - ارزیابی دیرین¬بوم¬شناسی گرافوگلپتیدهای نهشته¬های فلیش ائوسن، باختر
نصراله عباسی حامد یاراحمدزهی سارا نخجیری علی جلالی حمید حافظی مقدسرخنمونهای گسترده ای از نهشته های توربیدایتی در منطقه خاش واقع در جنوب خاوری ایران در دسترس هستند. این رسوبات از توالی چرخه ای مارن، شیل، سیلتسنگ و ماسهسنگ تشکیل شده اند که در طی جریان رسوبگذاری رخدادی تهنشست شده اند. اثر فسیلهای گرافوگلپتید فراوان از این نهشته ها چکیده کاملرخنمونهای گسترده ای از نهشته های توربیدایتی در منطقه خاش واقع در جنوب خاوری ایران در دسترس هستند. این رسوبات از توالی چرخه ای مارن، شیل، سیلتسنگ و ماسهسنگ تشکیل شده اند که در طی جریان رسوبگذاری رخدادی تهنشست شده اند. اثر فسیلهای گرافوگلپتید فراوان از این نهشته ها جمع آوری و مورد شناسایی قرار گرفتند که شامل 17 اثرجنس هستند. این گرافوگلپتیدها در دو دسته پیش از رخداد رسوبی (توربیدایتی) و پس از رخداد قابل تفکیک هستند. اثر فسیل های پیش از رخداد رسوبی متنوع و در بسترهای گلی ایجاد شده اند و شامل Desmograpton، Helminthorhaphe، Paleodytion، Protopaleodictyon، Scolicia، Spirophycus، Spirorhaphe، Squamodictyon و Urohelminthoida میباشند. اثر فسیل-های پس از رخداد رسوبی در درون لایه های دانه درشت تر سیلت و ماسه سنگ باقی ماندهاند و بهطور نسبی از فراوانی اندکی برخوردارند و شامل Helicodromites ، Helminthopsis، ،Nereites،Paleomeandron ، Phycosiphon و Planolites هستند. برخی از اثر فسیل ها چون Paleodictyon متاثر از جریانات بستر در هنگام تشکیل نیز بوده و در جهت جریان آرایش یافته اند. به نظر میرسد بسترهای گلی پیش از رخداد توربیدایتی محل مناسبی برای اثرسازهای با منش زیستی K و بسترها پس از رخداد رسوبی مناسب فعالیت اثرسازهای درون رسوبی با منش زیستی R بوده است. چنین تحلیلهای ساختاری اثرفسیل و ارتباط آنها با شرایط محیط رسوبی در تفسیر محیط رسوبی و شرایط تشکیل نهشتههای توربیدایتی اهمیت دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - بررسی پارامترهای هندسی و کینماتیکی تاقدیس سرکان، لرستان، غرب ایران
رضا علیپور امیرحسین صدر سمیرا شهمرادی عارف شمسزادهتاقدیس سرکان در پهنه رسوبی - ساختاری لرستان و در کمربند چینخورده رانده زاگرس قرار میگیرد. هندسه و کینماتیک چینها در این پهنه توسط گسلهای راندگی و سطوح جدایشی کنترل میشود. سازندهای رخنمون یافته در این تاقدیس، سازندهای کرتاسه بالایی و سنوزوئیک هستند. در این پژوهش، با چکیده کاملتاقدیس سرکان در پهنه رسوبی - ساختاری لرستان و در کمربند چینخورده رانده زاگرس قرار میگیرد. هندسه و کینماتیک چینها در این پهنه توسط گسلهای راندگی و سطوح جدایشی کنترل میشود. سازندهای رخنمون یافته در این تاقدیس، سازندهای کرتاسه بالایی و سنوزوئیک هستند. در این پژوهش، با استفاده از تفسیر نیمرخهای لرزهای و رسم چهار نیمرخ ساختاری و محاسبه پارامترهای هندسی، به بررسی هندسه و تحلیل سبک دگرریختی تاقدیس و نقش سطوح جدایشی بر سبک چینخوردگی آن پرداخته شده است. ساختار این تاقدیس تحتتاثیر دو سطح جدایش قرار میگیرد که سازند فلیشی امیران بهعنوان سطح جدایش بالایی و سازند شیلی گرو نیز بهعنوان سطح جدایش میانی است. ضخامت زیاد سطح جدایش بالایی باعث جابجایی به سمت جنوبغرب محور تاقدیس سطحی نسبت به تاقدیس عمقی شده است. بررسیهای انجام شده بر روی پارامترهای هندسی و نیمرخهای ساختاری تاقدیس سرکان نشاندهنده نامتقارن و استوانهای بودن این تاقدیس است و از لحاظ فشردگی و نسبت ابعادی به ترتیب در رده، باز تا ملایم و پهن قرار میگیرد. پرونده مقاله