فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - پالئواکولوژی رسوبات ژوراسیک میانی در البرز مرکزی و شرقی
مطالعه بومشناسی دیرینه سازند دلیچای (باژوسین – کالووین) در دو برش چینهشناسی بلو در البرز مرکزی و تپال در البرز شرقی، بر مبنای پالینولوژی انجام گرفت. پالینومورف های متنوعی، با حفظ شدگی خوب، شامل میوسپورها، دینوفلاژلهها، اسپور قارچها، آکریتارکها و آستر داخلی فرامينيف چکیده کاملمطالعه بومشناسی دیرینه سازند دلیچای (باژوسین – کالووین) در دو برش چینهشناسی بلو در البرز مرکزی و تپال در البرز شرقی، بر مبنای پالینولوژی انجام گرفت. پالینومورف های متنوعی، با حفظ شدگی خوب، شامل میوسپورها، دینوفلاژلهها، اسپور قارچها، آکریتارکها و آستر داخلی فرامينيفرها در رسوبات مذکور وجود دارند. برای بازسازی بومشناسی دیرینه سازند دلیچای در برشهای چینهشناسی مورد مطالعه از میوسپورها (اسپورها و پولنها) استفاده گردید. قرابت میوسپورهای موجود در نهشتههای سازند دلیچای در برش چینهشناسی بلو در البرز مرکزی، به ترتیب فراوانی، به سرخسها 49%، مخروطیان 23%، ژينكوفیتها 15%، ليكوفیتا 8%، اسفنوفیتا 4%، و بريوفیتا 1% منتسب میباشند. در برش چینهشناسی تپال در البرز شرقی نیز با توجه به گیاهان والد میوسپورهای موجود، سرخسها با 48%، حداکثر تنوع و فراوانی را دارند و پس از آنها به ترتیب فراوانی، مخروطیان 26%، ژينكوفیتها 19%، ليكوفیتا 4%، بريوفیتا 2% و اسفنوفیتا 1 % حضور دارند که نشاندهنده شباهت پوشش گیاهی دیرینه سازند دلیچای در البرز مرکزی و البرز شرقی میباشند. با در نظر گرفتن شرایط محیط زندگی نمونههای امروزی گیاهان والد میوسپورهای مي توان نتيجه گرفت نهشتههای سازند دلیچای در برشهای چینهشناسی بلو و تپال در شرایط آب و هواي گرم تا نیمه گرم و مرطوب تشکیل شده اند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - ماگماتيسم بازيك قليايي دونين در البرز شرقي، شمال شاهرود: شاهدي بر كافت¬زايي پالئوتتيس
در داخل نهشته هاي دونين البرز شرقي در شمال شاهرود، سنگ هاي آذرين بازيك فراواني به شکل دایکها و سیلهای میکروگابرویی و روانههای متعدد بازالتی در سازندهاي پادها و خوشییلاق، رخنمون دارند. حضور اين سنگ هاي ماگمايي بهصورت میان لایهای در لایههای سیلیسیآواری، آهکی و دول چکیده کاملدر داخل نهشته هاي دونين البرز شرقي در شمال شاهرود، سنگ هاي آذرين بازيك فراواني به شکل دایکها و سیلهای میکروگابرویی و روانههای متعدد بازالتی در سازندهاي پادها و خوشییلاق، رخنمون دارند. حضور اين سنگ هاي ماگمايي بهصورت میان لایهای در لایههای سیلیسیآواری، آهکی و دولومیتی سازندهای پادها و خوشییلاق بیانگر ارتباط آنها با رژیم زمینساختی کششی نوع کافت درونقارهای حاکم بر منطقه در این زمان در زون البرز شرقی است. وجود يك توالي رسوبي كافتي، غنی شدگی سنگ هاي آذرين از LREE، تهی شدگی نسبی آن ها از HREE، نبود ناهنجاري منفي از HFSE، مقادیر بالایP و Ti در اين سنگ ها و موقعيت قرارگيري آن ها در نمودارهاي تمايز محيط زمين ساختي بیانگر ماهیت قليايي، جايگاه درون ورقه قارهاي و منشأ گرفتن ماگمای سازنده اين سنگها از ذوب بخشي 14 تا 16 درصدي یک گوشته غنی شده زيرليتوسفري گارنت لرزوليتي در اعماق 100-110 کیلومتري است. این الگو نشانگر تداوم حرکات کششي مرتبط با بازشدن اقيانوس پالئوتتيس در البرز شرقي در خلال پالئوزوئيک زيرين- مياني (اردوویسین- دونین) است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی تحولات ماگمایی در توده گرانیتی نصرند و دایکهای همراه آن
زهرا حمزهای فاطمه سرجوقیان جمشید احمدیان علی کنعانیانتوده گرانیتوئیدی نصرند در جنوب شرق اردستان با ترکیب سنگشناسی گرانیت و گرانودیوریت، پس از ائوسن در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن تزريق شده و با دایکهای دلريتي داراي روندهاي شمالغربی- جنوبشرقی قطع شده است. سنگهاي گرانيتي دارای بافتهای دانهای، پرتیتی، گرانوفیری و پو چکیده کاملتوده گرانیتوئیدی نصرند در جنوب شرق اردستان با ترکیب سنگشناسی گرانیت و گرانودیوریت، پس از ائوسن در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن تزريق شده و با دایکهای دلريتي داراي روندهاي شمالغربی- جنوبشرقی قطع شده است. سنگهاي گرانيتي دارای بافتهای دانهای، پرتیتی، گرانوفیری و پوئیکلیتیک میباشند. برخی پلاژیوکلازها بافت غربالی و زونینگ نشان میدهند و در برخی نمونهها نیز شاهد حضور دو نسل مختلف پلاژیوکلاز میباشیم. وجود بافتهاي غيرتعادلي مشخص در سنگهاي گرانيتي حاكي از آن است که علاوه بر فرایند تفریق بلوری، اختلاط ماگمایی نیز در شكلگيري و تحول آنها نقش داشته است. از بررسي نحوه توزیع اندازه بلورها (CSD) براي ارزيابي شرايط تبلور و فرايندهاي ماگمايي موثر در تشكيل سنگهاي منطقه استفاده شده است. در نمونههای گرانیتی و دایکها، روند افزایشی اندازه بلورهای فلدسپار در نمودارهاي نيمه لگاريتمي تغييرات اندازه در برابر چگالی جمعيتی كانيها، نشاندهنده عملکرد تبلور و تفریق بلوری است و در عين حال وجود شکستگی و انحنا در نمودارهای نیمه لگاریتمی تغییرات چگالی تجمعی بلورهای پلاژیوکلاز و ارتوکلاز در برابر اندازه آنها، مويد عملكرد فرایند اختلاط ماگمایی درحين شكلگيري نمونهها بهخصوص گرانيتها است. در ضمن روند تغييرات Rb در برابر Rb/Sr و روند افزايشي Nb در برابر Nb/Y در كنار ساير دادههاي ژئوشیمیایی، تاييد كننده وقوع فرایند اختلاط ماگمایی در این سنگها است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - بررسی کوتاهشدگی و تغییرات هندسه ساختاری تاقدیس پازنان با استفاده از دادههای لرزهنگاری بازتابی (فروبار دزفول، جنوب باختر ایران)
در این پژوهش با استفاده از نیمرخهای لرزهنگاری، درصد کوتاهشدگی و تغییرات هندسه ساختاری تاقدیس پازنان در فروبار دزفول (جنوب باختر ایران) مورد بررسی قرار گرفته است. این تاقدیس با روند شمال باختری – جنوب خاوری، در رخنمون سطحی دارای طول و عرض به ترتيب 60 کيلومتر و 4 تا 6 چکیده کاملدر این پژوهش با استفاده از نیمرخهای لرزهنگاری، درصد کوتاهشدگی و تغییرات هندسه ساختاری تاقدیس پازنان در فروبار دزفول (جنوب باختر ایران) مورد بررسی قرار گرفته است. این تاقدیس با روند شمال باختری – جنوب خاوری، در رخنمون سطحی دارای طول و عرض به ترتيب 60 کيلومتر و 4 تا 6 کيلومتر مىباشد. بلندی هندیجان که در بخش شمال باختری تاقدیس پازنان قرار دارد، مهمترین ساختاری است که باعث دگرریختی متفاوت در طول تاقدیس و تغییر در هندسه آن شده است. بهطور کلی در منطقه شمال باختری بلندی هندیجان، هندسه کلی شامل یک راندگی جلویی اصلی، به سطح رسیدن راندگی کم عمق و ضخامت کم سازند گچساران در منطقه لولا میباشد. در محدوده بلندی هندیجان، هندسه تاقدیس مشابه قسمت شمالی است، ولی ضخامت سازند گچساران در منطقه لولا بیشتر شده است. در بخش جنوب خاوری بلندی هندیجان و بخش عمده قسمتهای مرکزی تاقدیس تا بخشهای جنوب خاوری تاقدیس هندسه چین بستهتر شده است و در انتهای جنوب خاوری تاقدیس راندگی بالایی تشکیل نشده است. همچنین بیشترین درصد کوتاهشدگی در تاقدیس مربوط به بخش میانی آن است که حدود 11 درصد و ناشی از انحنا و خمش زیاد در محور چین میباشد و کمترین درصد کوتاهشدگی مربوط به بخشهای جنوب خاوری تاقدیس است که حدود 4/8 تا 6/8 درصد میباشد و احتمالا به علت میل محور چین در این قسمت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - مه¬موج احتمالي در جنوب كاسپين حاصل از رخداد يك زمينلرزه سترگ
حوضه جنوب كاسپين با بلندي هاي البرز مركزي در جنوب و كوه هاي تالش در سوي جنوب باختري در برگرفته مي شود. بلندي هاي البرز مركزي با راستاي خاوري- باختري و تالش با راستاي شمالي- جنوبي بخشي از كمربند لرزهاي آلپ- هيماليا به شمار مي آيند. گسله خزر (كاسپين) با درازايي بیش از چکیده کاملحوضه جنوب كاسپين با بلندي هاي البرز مركزي در جنوب و كوه هاي تالش در سوي جنوب باختري در برگرفته مي شود. بلندي هاي البرز مركزي با راستاي خاوري- باختري و تالش با راستاي شمالي- جنوبي بخشي از كمربند لرزهاي آلپ- هيماليا به شمار مي آيند. گسله خزر (كاسپين) با درازايي بیش از 450 كيلومتر و گسله آستارا با درازاي 110 كيلومتر به -عنوان مرز شمالي البرز مركزي و مرز خاوري كوه هاي تالش در جايي كه سنگ هاي مزوزوئيك و پالئوژن بر روي نهشته هاي جوان دشت ساحلي جنوب كاسپين رانده شده، مشاهده مي گردند. بر پايه پژوهش هاي ريخت زمين ساختي و پارينهلرزه-شناسي گمان مي رود كه بخش بزرگي از كوتاهشدگي كنوني در البرز بر روي دامنه شمالي كوه و در امتداد پهنه گسلي خزر متمركز باشد. چنين مرزي را مي توان به عنوان پيشاني همبري بين البرز و حوضه كاسپين جنوبي تفسير نمود. مطالعات اخير چينه نگاري نهشته هاي هلوسن پليوستوسن در خاور دره هراز نشانگر نرخ فروكاوي برابر mm/yr 25/1در 12 هزار سال گذشته است. با فرض ارتباط فروكاوي با عملكرد مولفه شاقولي بر روي گسله خزر، كوتاه شدگي شمالي- جنوبي بر روي اين گسل با شيب35 به سوي جنوب برابر با mm/yr 5/2 برآورد مي گردد كه تنها يك دهم از ميزان كل كوتاه-شدگي ( mm/yr2±5) البرز مي باشد. بر پايه مشاهدات لرزه اي و ژئوفيزيكي گسله خزر نيز چون گسله آستارا به عنوان سامانه فعال و اصلي در لبه جنوب باختري حوضه كاسپين جنوبي به صورت سامانه گسلي پيشرونده به زير دريا كشيده شده است. رخداد زمينلرزه هاي بسياري را مي توان نتيجه جنبش شاخه هاي گوناگون اين سامانه هاي گسلي در پهنه هاي خشكي و آبي حوضه كاسپين جنوبي دانست. بر پايه هندسه حوضه، گسله هاي پيشرونده به سوي شمال يا خاور و شيب كرانه اي، افزونبر بيش از 20 كيلومتر ستبراي نهشته اي نئوژن و كواترنري حوضه كاسپين جنوبي در انگاره اي با احتمال رخداد يك فعاليت لرزه اي (7m ≥) برروي گسله خزر يا گسله آستارا يا يكي از شاخه هاي پيشرانده شمالي و خاوري آنها به عنوان نزديك ترين گسله هاي جنبا به اين درياچه بزرگ رخداد گسلش هاي زمين لرزه اي و يا زمين لغزش هاي زيردريايي توانايي توليد مه موج در كرانه هاي پرشيب جنوبي را خواهند داشت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - ارزیابی تغییر و تحولات ژئومورفولوژیک سواحل شمال خلیج فارس از بندر کنگان تا خور زیارت با استفاده از تکنیک¬های سنجش از دور و GIS
حسین تقوی علیداشتغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری چکیده کاملتغییر و تحولات ژئومورفولوژیکی سواحل در کوتاه مدت و بلند مدت در تمامی نواحی ساحلی قابل مشاهده می باشد. این تغییرات در جهت رسیدن این نواحی به مرز تعادل می باشد.آگاهی از این تغییرات می تواند برنامه ریزان محیطی به ویژه ژئومورفولوژیست ها را در حل مسائل و مشکلات ساحلی یاری دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات ژئومورفولوژیک رخ داده در گستره سواحل استان بوشهر و در بازه مکانی بندر کنگان تا خور زیارت می باشد. بدین منظور ابتدا اطلاعات مورد نیاز از نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، خاکشناسی و هیدرولوژی وارد پایگاه اطلاعاتی شده و سپس طبقه بندی شدند. در ادامه با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی و منطق فازی، تغییرات ژئومورفولوژیکی منطقه مورد پایش، بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در طی 21 سال دوره آماری تحقیق از 2006-1986،تغییرات سطح آب خلیج فارس مهمترین عامل تغییر دهنده سواحل منطقه می باشد که خطوط ساحلی و لندفرم های منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. به نحوی که در محدوده ساحلی منطقه مورد مطالعه 46 کیلومتر مربع از اراضی منطقه به زیر آب رفته است. این اراضی شامل محدوده وسیعی از دلتای رودخانه مند می باشد. این تحقیق می تواند در زمینه اجرای طرح های زیربنایی، تاسیسات بندری، تجاری و نظامی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - رخداد سلستيت در عضو تبخيري سازند آسماري، ارتفاعات گره چغا، صالحآباد مهران، ايلام
رخداد سلستيت در عضو تبخيري سازند آسماري در ارتفاعات گره چغا، صالحآباد مهران واقع در استان ايلام از طريق كار صحرايي، پتروگرافي مقاطع نازك سنگ، بررسي ميانبارهاي سيال، دادههاي پراشسنجي پرتوي ايكس و ژئوشيمي سنگ كل مورد بررسی قرار گرفت. سلستيت تنها در مقاطع نازك سنگهاي چکیده کاملرخداد سلستيت در عضو تبخيري سازند آسماري در ارتفاعات گره چغا، صالحآباد مهران واقع در استان ايلام از طريق كار صحرايي، پتروگرافي مقاطع نازك سنگ، بررسي ميانبارهاي سيال، دادههاي پراشسنجي پرتوي ايكس و ژئوشيمي سنگ كل مورد بررسی قرار گرفت. سلستيت تنها در مقاطع نازك سنگهاي خاكستري رنگ دانه ريز تا متوسط دانه آهکي، آهک دولوميتي و دولومیت حاوي بيتومين قابل مشاهده است. بررسي ميكروسكوپي سلستيت نشان ميدهد اين كاني عمدتاً به شكل تجمعات دانهاي و دانه پراكنده در سنگ ميزبان حضور دارد و به لحاظ فراوانی از 1 تا 15 درصد حجمی تغییر میکند. این کانی انواع مختلف بافت شامل بافتهای جانشینی، پراکنده، دانهای، پرکننده فضاهای خالی، رگهای و سوزنی شعاعی را نشان میدهد. نتايج آناليز فلورسانس پرتويايكس نشان ميدهد سنگهاي در بردارنده سلستيت، 65/1 تا 99/12 درصد وزني SrO، 73/31 تا 52/50 درصد وزني CaO، 27/0 تا 74/15 درصد وزني MgO، 9/0 تا 07/10 درصد وزني SO3دارند. ميانگين عناصر فرعي در نمونههاي مورد مطالعه عبارتند از: 2/1 درصد وزني SiO2، 7/0 درصد وزني Al2O3، 2/0 درصد وزني Fe2O3 و 1/0 درصد وزنيNa2O است. محاسبه كاني نورماتيو نشان ميدهد محتوي سلستيت در نمونههاي مورد مطالعه از 2 تا 23 درصد وزني و با ميانگين 8 درصد وزني در تغيير است. محتواي استرونسيانيت، محصول دگرساني سلستيت، تنها در دو نمونه مشاهده شد كه به احتمال زیاد حاصل جانشيني سلستيت است. بر پايه مطالعات ريزدماسنجي بيشترين فراواني همگنشدگي دمايي ميانبارهاي سيال اوليه در يك نمونه سلستيت بين 164 و 184 درجه سانتيگراد و بيشترين شوري محدود به مقادير 5/8 تا 5/9 درصد وزني كلريد سديم ميباشد. دادههاي پتروگرافي، كانيشناسي، ميانبارهاي سيال و ژئوشيمي اشاره بر اين دارد كه سلستيت در سنگ ميزبان كربناته از نظر منشاء دياژنتيك و به احتمال در طي دولوميتی شدن و تغيير شكل آراگونيت به كلسيت و سپس دولوميت تشكيل شده است. در حاليكه نوع رگهاي و رگچهاي بعد از دياژنز سنگهاي كربناته تشکیل شده است و احتمالاً منشا اپيژنتيك دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بررسی روش های تفسیر پمپاژ پله ای تک چاهی برای محاسبه قابلیت انتقال آبخوان
راحله هاتفي بهروز اعتباری بهزاد دلخواهي غلامعباس فنایی خیرآباد علی اکبر شهسواریبا توجه به اینکه افت اندازه گیری شده در آزمون هاي تک-چاهي و در چاه پمپاژ، منعکس کننده افت آبخوان نبوده و در برگیرنده مجموعه عوامل خطی و غیر خطی ایجاد کننده افت می باشد، محاسبات مبتنی بر افت مشاهده شده در چاه پمپاژ نمی تواند برآورد دقیقی از پارامترهای هیدرودینامیک آبخوان چکیده کاملبا توجه به اینکه افت اندازه گیری شده در آزمون هاي تک-چاهي و در چاه پمپاژ، منعکس کننده افت آبخوان نبوده و در برگیرنده مجموعه عوامل خطی و غیر خطی ایجاد کننده افت می باشد، محاسبات مبتنی بر افت مشاهده شده در چاه پمپاژ نمی تواند برآورد دقیقی از پارامترهای هیدرودینامیک آبخوان ارائه کند. ولي وقتي که يک تخمين ارزان و سريع از قابلیت انتقال آبخوان مورد نياز باشد، استفاده از داده های جمع آوری شده از پمپاژ تک چاهی جزو گزينه هاي جذاب به شمار مي آيند. روش های مختلفی برای برآورد مولفه های افت درون چاهی از سوی محققین مختلف پیشنهاد شده است. در این مطالعه با بررسی آزمونهای پمپاژ انجام شده بر روی تعدادی از چاه های اکتشافی استان خراسان رضوی و جنوبی و بکار گیری داده های اندازه گیری شده در چاه پمپاژ و پیزومتر مجاور، روشهای Eden-Hazel، Hantush-Biershenk، Kasinow، Miller-Weber و Karami-Younger برای محاسبه مولفه های افت در چاه و تصحیح داده های افت اندازه گیری شده در چاه پمپاژ (CQn ) برای محاسبه قابلیت انتقال آبخوان مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بکارگیری روش های غیر مستقیم Eden_Hazel، Hantush-Biershenk ، Kasenow و Miller-Weber اختلاف قابل توجهی با پارامتر های محاسبه شده به کمک داده های پیزومتری نشان می دهند. روش Karami-Younger در مجموع چاه های آنالیز شده قادر بوده تا مقدار CQn را بطور میانگین با اختلاف 25% محاسبه نماید. این در حالی است که دقت قابلیت انتقال برآورد شده به کمک تصحیح داده ها با یک افت چاه برآورد شده دقیق، لزوما به محاسبه مقدار قابلیت انتقال قابل قبول منجر نمی شود. حساسیت نتایج به نوع رسوبات خصوصاً در رسوبات با تراوایی زیاد که افت چاه در آنها کم می باشد و مقدار CQn چاه در مقایسه با BQ ناچیز می باشد بستگی دارد. پرونده مقاله